پنجم ، شماره 1337 آگوست 1997 ، سال شهريور 1376 ، 24 يكشنبه 2
|
|
تئاتر در هنرها همه با
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مادر بخير تئاترشب بررسي و نقد جلسه از گزارشي
شنيدنجملاتي منتظر نبايد ما آخراثر ، در تئاتر مانند هنري در
است اين مهم بلكه دهد ، شرح برايمان را هدفنمايش بخواهد كه باشيم
را آن هدف قصه ، هواي و حال و مضمون براساس بتواند همواره تماشاگر كه
كند كشف
مرداد سوره25 نمايشي هنرهاي ونويسندگان منتقدان نشست يازدهمين
تئاترشب بررسي و نقد به جلسه اين.شد انديشهبرگزار تالار در ماه
اختصاص يعقوبي محمد كارگرداني به نوشتهمارشانورمن ، مادر بخير ،
.داشت
آمده دنيا سال 1947به در كه است نويسندهايامريكايي مارشانورمن
سال 1983 در نورمنمحسوبميشود وي اثر چهارمين ايننمايش و است
يعقوبي محمد حضور با جلسه اين.شد پوليتزر ادبي جايزه برنده
از وجمعي(اثر بازيگران) ريماامينفر آبهرامو پانته (نمايش كارگردان)
به ميتوان اينميان در كه شد برگزار رشته صاحبنظراناين و منتقدان
.كرد اشاره اسكويي استاد و كرماني مرادي هوشنگ
و نمايش اين خصوص در كهاميني توضيحاتي از پس ابتدا در
ازحاضران يكي انتقاد به پاسخ يعقوبيدر محمد داد ، نمايشنامهاش
نگفتهام هرگز من:گفت كلام روي بر نمايش ازحد زياده تكيه بر مبني
بوسيله تنها را نمايش شما اگر و نيست نمايش از بخشي ديالوگ كه
!كردهايد محروم كار ديدن از را خود اصل در كردهايد ، درك گوشهايتان
كهاز نمايشهايي با من اما شخصيباشد ، نظر نوعي به شايد اين
و نميكنم برقرار ارتباط اصلا ميكند ، طولانياستفاده بسيار ديالوگهاي
و هم سر پشت كوتاه ، جملاتي بهصورت بازيگر ديالوگ است بهتر معتقدم
.برسد تماشاگر گوش به ريتمدار
با همچنين او.شدهاست بنا گفتار نمايشبراساس اين نيز طرفي از
و -سمندريان حميد كارگرداني به - ميسيسيپي نمايشآقاي يادآوري
زيرا آموختم بسياري درسهاي نمايش اين از من:گفت آقالو ، احمد بازي
و نشستن حتي -حركاتش تمام با آقالو آقاي چگونه كه ديدم اثر اين در
انجام در سخن ، آنچنان ديگر به.ميكند صحبت تماشاگر با -برخاستن
تداوم به بود كمكي ازكارهايش كدام هر كه ميداد خرج مهارتبه اعمالش
اثر يك دربيان گفتار و حركت ميكنم ، منفكر جهت همين به.داستان خطسير
.مكمليكديگرند هنري
يك در اصولاما:داشت يعقوبياظهار تاييدحرفهاي در حاضرين از يكي
به.باشيم داشته را بازيگران فيزيكي برخورد انتظار نبايد نمايش
يا و جمله يك موقعاداي بازيگردر حركتهاي ديگر ، كوچكترين بياني
دراماتيكي كنش عنوان ميتوانيمبه را او صورت (حركات)ميميك
.كنيم محسوب كار يك (عملنمايشي)
از نمايشنامه اين كه را هدفي و اثر پيام از بحث جلسه ، اين ادامه در
باره اين در حاضرين از يكي.آمد ميان به ميكند ، دنبال موضوع اين طرح
.نيست زبانبردار.... و عكاسي نقاشي ، گرافيك ، مانند تئاتر:بود گفته
جملاتي شنيدن نبايدمنتظر ما اثر آخر در تئاتر هنريمانند در يعني
كه است اين مهم بلكه دهد ، شرح برايمان را نمايش هدف بخواهد كه باشيم
كشف آنرا هدف قصه هواي و حال و براساسمضمون بتواند همواره تماشاگر
.كند
اين ;بود معتقد ايراني فرهنگ از اثر اين دوري درخصوص اميني رحمت.
از مشكلاتش نوع ژرف ، متاسفانه معاني و جذابيت زيبايي ، تمام با كار
نمايشنامهپدرو به ميتوانم براينمونه.نيست ايران در ما نسخمعضلات
قصهاي بخيرمادر مانندشب نيز اثر اين.اشارهكنم مكي حسين نوشته پسر
ميكند صحبت خود ازخودكشي قبل پدرش با كه است رسيدنپسري بنبست به از
بيان با نمايشنامه اين در.ميرساند انجام به را آن نيز آخركار در و
اينموضوع كه است ملموس ماكاملا جامعه در كه ميشويم مسائليروبرو
ازحاضرين يكياست ساز كار بسيار مفاهيماثر دريافت و تماشاگر بهباور
را نمايشنامه اين در گذاري ازنشانه واستفاده نمايش پاياني قسمت
قفل بلكه.نيست داستان اوج خودكشي كار اين در:گفت وي.كرد تشريح
شناسانه نشانه ديدي با اگر را قصه پايان.دارد اهميت كه است در شدن
را مادر تنهايي او ، توسط در ، شدن قفل و اطاق به رفتنجسي بنگريم ،
.ميسازد ملموس ما براي كاملا صحنه طرف آن در را وجسي طرف اين در
و بنبست به حس ايجاد باعث -در شدن بسته و قفل -عمل اين حال عين در
.مينماياند را زندگيجسي كامل توقف و رسيدن
با من:پرسيد نمايش كارگردان حاضراناز از يكي جلسه ادامهي در
به تا را داستان و شدم بهت و شگفتزدگي دچارنوعي نمايشنامه خواندن
به حس اين اصلا نمايش در اما كردم ، دنبال خستگي گونه هيچ بدون انتها
ميگوييد ، شما كه طور اين اگر:گفت چيست؟يعقوبي علت.نداد دست من
.نبودهام موفق كارم در من است ، بوده
مورد در و رفت نمايش بازيگران سراغ به جلسه ناظر نشست ، اين اواسط در
.كرد آنهاسوال از آن ، انتخاب نقششانوچگونگي به شدن نزديك
حسي منبازيگري:گفت مورد اين در -نقشجسي بازيگر -بهرام پانتهآ
.شوم نزديك بهآن و كنم باور را نقشم تا طولميكشد معمولا و هستم
كه نداشتند ، اجراييعجله عوامل از يك هيچ اثر دراين خوشبختانه اما
.كمككرد بسيار شخصيتجسي درباور موضوع اين
كار در كه آنهايي و !ميآمد بدم شخصيتجسي از من نيز ، سويي از
.ميكند راسختتر كار موضوع اين كه تصديقميكنند دارند تجربه بازيگري
متننمايش براساس رفتار و بيانديالوگها بر علاوه من نمايش اين در
نوع و سرودست حركاتزياد عصبي ، تيكهاي خودممانند از هم چيزهايي
باور جهت در بتوانم بيشتر چه تاهر كردم اضافه بازي به -نگاهكردن
.بروم پيش تماشاگر
ميزان چه تا مضمون ، بيان و بازي ارائه مورد در-:اميني-
بازگذاشت؟ را شما دست كارگردان
عاملدستشان را بازيگر ازكارگردانها بعضي:بهرام پانتهآ
را بازيگر اصطلاح به و ميكنند سلب وي از را خلاقيت هرگونه و ميدانند
بسيار را ما دست كار اين در يعقوبي آقاي اما.ميچينند صحنه در
و تكراري صحنههاي او ميزديم كه مختلفي اتودهاي در و بود بازگذاشته
من و ميآورديم در كار از را آن ما كه ميكرد گوشزد را ما اشتباهات يا
به و بود كرده كمك خيلي ما به نقش اجراي راه در موضوع اين ميكنم فكر
.كرديم كار نمايشغريزي دراين ما دوستان از يكي قول
:نظركرد اظهار اينگونه مورد اين در (مادر نقش بازيگر)فر امين ريما
از يكي خواستتا من از يعقوبي آقاي راخواندم ، نمايشنامه وقتي من
ميكردم فكر جهتكه اين به برگزيدم را مادر من.كنم انتخاب را نقشها
بگويم بايد مثال براي.است نزديك حدودي تا من بهشخصيت مادر روحيات
تنهايي حس ايجاد باعث هم عامل همين كه نبود باهوشي انسان مادر اين
اين از بعضي ميكنم كهفكر نيستم باهوشي آدم هم من بود ، شده دخترش در
.شد من انتخاب قرابتهاباعث
اين بازيهادر تفاوت ميكنم فكر من:گفت زمينه اين در نيز اسكويي
باز خودكشي از را دختر مختلف شگردهاي با تا ميكند سعي مادر كه است
را او شايد تا ميكرد عوض هم را شگردهايش مرتب راه اين در و دارد
و خواهش ، خشم گريه ، از كار اين براي اوبرگرداند زندگي به دوباره
به سعيميكرد خود اعمال با نيز آنطرفجسي از اما.ميبرد بهره...
.كند راضي را مادرش طريقي
در وجودموسيقي عدم از كه ازحاضران يكي به پاسخ در همچنين وي
كه ميشود هنرهااستفاده همه از تئاتر در:بود ، گفت پرسيده نمايش
باعث باشد بازينقشپردازان از چشمگيرتر عنصري ميانهر اين در
يكريتم كار اين در ميكنم فكر من.شد خواهد نمايش رفتن بيراهه
زيبايبازيگران بازي سويي از و بود صحنهجاري تمام در رئاليستي
افكت يا موسيقي وجود به نيازي كه ميبرد بهپيش را نمايش آنچنان
.نميشد احساس
فر شيباني مازيار