پنجم ، شماره 1338 آگوست 1997 ، سال شهريور 1376 ، 25 دوشنبه 3
|
|
از فرهنگي تهاجم و محلي خاص واژههاي
درون
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
واژهها ريشهشناسي و مردم فرهنگ
ايران محلي زبانهاي در خاص اسامي ترجمه پيرامون بحثي
آينده ، نسلهاي قبال در نسل هر تعهداتمهم از يكي كه بپذيريم اگر
ميكند حكم امانتداريتاريخي شرط و منطق واقعيتهاباشد ، و حقايق انتقال
گريزي امر اين از صورتيكه در و بپرهيزيم خاص تغييراسامي از
.باشيم داشته كلماتتوجه معاني و مفاهيم به نباشد ، حداقل
ملي فرهنگهاي با مبارزه و افكارشووينيستي تبع به و گذشته رژيم در
غيرفارس اقليتهاي فرهنگي هويت نفي و ايرانزمين ، پهنه در موجود
نخواهد اغراق مسير اين در.يافت تغيير فارسي به خاص اسامي ايراني ،
سبب به كه شدند فارسيتبديل به تركي خاص اسم صدها بگوييم اگر بود ،
عجيب و زننده گاه و كلماتينامتجانس اسامي ، اين مفاهيم بيتوجهيبه
و مليتها احترامبه كه اسلامي انقلاب پيروزي باگرديدند آنها جايگزين
از بسياري بود ، قرارداده خود سرلوحه را متفاوتايرانزمين فرهنگهاي
تعدادي هنوز متاسفانه يافت ، ولي باز را خود اوليه مفاهيمحالت اين
اميد كه ماندهاند ، باقي نامربوط همانترجمههاي با خاص ، اسامي ازاين
.گردند باز خود اوليه شكل به هم موارد اين است
رژيم در كه تركي خاص اسامي از برخي نامتجانس ترجمه به زير ، در
:ميشود اشاره آنها واقعي مفاهيم و گرفته صورت ستمشاهي
سياه ، گذشتهاز تركي ، فرهنگ در (قارا ، كارا قرا ، =) كلمهقره -1
.است رفته كار به نيز وسيع و بزرگ بهمعناي زيادي موارد در
خان =) قرهخان:ميشود ديده زير عبارتهاي در كاربرد اين نمونههاي
داراي ناحيهاي=) قاراباغ ،(وسيع و بزرگ چمن =) چمن قره ،(بزرگ
...و دنيز قره قراعيني ، ضياالدين ، قره قرهداغ ، ،(وسيع و بزرگ باغهاي
(بزرگ درياي=) اصطلاحسياه ، قرهدنيز به درياي به عثمانيها
است ، سياه معني به صرفا قره كه پندار اين با فارسي در و ميگفتهاند
!كردهاند ترجمه سياه بهدرياي را آن
استان شمال شهرهاي از يكي كه ياقرهعيني همچنينقراعيني
ومتعدد بزرگ چشمههاي داراي كه ايناصل روي است ، غربي آذربايجان
به قره باتغيير باز اما.است يافته نامشهرت اين به بوده ، معدني
از خوشبختانه كه شدهبود ترجمه فارسيسيهچشمه كلمهدر اين سياه ،
سنجيدهبهچالدران و كاملابجا اقدامي در شهر اين نام نوروز 1376
جنگهايايرانيان شاه از واقع در چالدرانكه معروف جنگ چه تغييريافت ،
.است افتاده منطقهاتفاق همين كيلومتري سه در بيگانگانبود ، برابر در
به كه است كلمهچالديران اين شكلصحيح كه است ذكر به لازم البته
گفت ميتوان وجهتسميه اين مورد درميشود نوشته صورتچالدران به غلط
و داشت وجود كليسا ياچهار (چهارديران) چهاردير اينمحل در كه
به و داده تغييرشكل زمان مرور به پژوهشگران ، چهارديران برخي بهاعتقاد
جنگ از قبل تا كه ، بهاين توجه با ولي.است چالديراندرآمده صورت
محلدر اين نام عثماني ، اول سلطانسليم و صفوي اسماعيل شاه مشهوربين
كه دارد نگارندهاعتقاد است ، نيامده وخارجي ايراني منابع از يك هيچ
بودكه جنگ اين در كه چرا شدهاست ، مصطلح مذكور جنگ بهدنبال نام اين
...و چكاچكشمشيرها و گلولهها و توپها وشليك جنگي دهلهاي و طبل صداي
را جنگي طبلهاي كه يعنيمحلي ديلار كلمهچالدير و كركرد را فلك گوش
برزبانها هنگام اين از چالديرماق تركي مصدر از صدادرآوردهاند ، به
.درآمد چالديران صورت به بعدها و افتاد
دارد روستاييوجود خوي ، شهرستان روستايزاويهشيخلر نزديكي در -2
تبديل پران بهكله نامنيز اين متاسفانه كه نامكورپيران ، به
و معنوي بار ايراني فرهنگ در وپيراني كلماتپيران.است شده
معتمدين از يكي شايد و روستا آن باني زياد احتمال به.دارد مذهبي
بوده هم كور حال عين در كه سيد و متقي پارسا ، عابد ، بوده فردي آن ،
كجا پيران كور حالا.خواندهاند كورپيران را روستا اين سبب بدين.است
!كجا؟ كلهپران و
و وقناتها چشمهها آب از آنها كهسرچشمه رودهايي تركي فرهنگ در -3
آب و برفها ازذوب كه رودخانههايي و نامقرهسو باشد كاريزها
و گرفتهاند خود به آقسو نامآغسو ، باشند ، گرفته بارانهاسرچشمه
.شدهاند ترجمه سفيدرود و سيهرود به ترتيب به نيز كلمات اين
بارو مفاهيم به ويامچي كلماتيام آذري تركي فرهنگ در -4
چهارپايانبسته براي از منازل كهدر اسبي ضابط كمركوه ، باربر ،
يكي روستا دو.است مترادف ياپ -كلماتيوك با و ميگردد اطلاق ميشود ،
نام به (شرقي آذربايجان استان توابع از) مرند شهرستان شرقي جنوب در
كه آنجا از ;دارند قرار ناميامچي به آن غربي شمال در ديگري و يام
بودهاند ، ابريشم مهم جاده كاروانهاي اتراق محلهاي و منازل از دو هر
بدون گذشته رژيم در متاسفانه كه شدهاند خوانده نامها اين با قرنها
!يافتند تغيير بهپيام ايناسامي آنها ، واقعي مفاهيم به توجه
خوي -زارع يكاني پرويز