پنجم ، شماره 1340 آگوست 1997 ، سال شهريور 1376 ، 27 چهارشنبه 5
|
|
قرآن در (ص) اكرم پيامبر شخصيت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
دكترآيينهوند و راد مهدوي جعفريان ، رسول اسلام حجج حضور با ميزگردي
(آخر بخش)
آن.بله.:جعفريان حجتالاسلام - دارد؟ وجود ناقلين روي هم حساسيتي آيا
صحابي ، راوي سنت ، اهل كتابهاي در كه شماببينيد.بوده طبعا هم
را بحث كهميرسد ، تابعين به.است ثقه غير يا ثقه كه نميشود مطلقابحث
و ميگويد دروغ.بگوييد صحابه نداريدراجعبه حق ميگويند.ميكند شروع
مانندابوحريره خاصي اشخاص به نسبت ما ، منابع در ولي.ميكند جعل يا
كانالهاي كه است آن شيعهدنبال ترديد همين براساسدارد وجود ترديد
كند سعي يعني.دارد وجود هم فقه در كه همانكانالي.كند پيدا صحيحي
.بگيرد (ع)باقر امام و (ع)صادق امام از هم را سيرهخود
ميخواهيم مهدوي آقاي از باشد ، عيني و كاربردي ما بحث اينكه براي
چگونه (اجتماعي چه و فردي چه) را (ص)پيامبر شخصيت قرآن ، كه بفرمايند
است؟ كرده ترسيم
نسبت پيامبر به مربوط مسايل كريم ، قرآن در اولا.:مهدوي حجتالاسلام-
قرآن ، در آنچه مجموع ، در اما است شده بحث مفصلتر پيشين امتهاي به
شده عرضه اجتماعي و تربيتي تاثيرگذاري آهنگ با دارد ، تاريخي چهره
هم را ابراهيم حضرت يا موسي حضرت داستان كريم قرآن اگر يعني.است
را قسمتهايي آن ما:كه است فرموده(ص)اكرم پيامبر به كرده ، نقل
امتت و تو استواري موجبات حركت ، جريان در كه نقلميكنيم و برميگزينيم
.استوارنمايد را دلهايتان و گامها و كند فراهم را
آل سوره در آن كهغالب است احد ماجراي قرآن در حادثه مفصلترين شايد
قرآن كه است اين گزارش ، همين در نكاتجالب از يكي.است آمده عمران
.است تحليلكرده صراحت با را حركت نتايج و روند كريم ، زمينهها ،
را پيامبر اطرافيان از بعضي رفتاريهاي كج و كجانديشيها و كوتاهيها
كسي اينكه براي بدارد مخفي را بخشي كه نيست چنين و نمايانده جنگ ، در
.است گذشته چه آنجاها در نفهمد
(ص)اكرم كهپيامبر دارد تاكيد قرآن آيات (ص)پيامبر شخص درباره
مثل را خود ميتواند امت يك كه است انساني عالي نمونه و الگو اسوه ،
.بسازد او
نوع چه ترسيمميكند ، پيامبر از قرآن كه نمونهاي و عالي انسان اين
نه تبيينها ، ضروريترين از شايديكي الان ميكنم گمان من است؟ وجودي
است همين ائمه شخصيت درباره بلكه (ص)اكرم شخصيتپيامبر درباره تنها
بودهاند؟ آدمهايي چگونه اينها ، كه
هم خودش خلقعظيم لعلي انك.است اسوه پيامبر ، قرآن ، نگاه در
مكارم اينكه تصور.كنم راتكميل اخلاق مكارم تا آمدهام من:فرموده
اگر ميباشد ، غلط كاملا است فردي بسيار سلسلهبرخوردهاي يك اخلاقي ،
.ميرفت راه يا ميپوشيد چگونه او كه ديد بايد يعني است ، اسوه گفته
اين و است قلم سوره در عظيم خلق لعلي انك آيه كه كنم اشاره است جالب
باكساني يعني.است مقابل نيروهاي با پيامبر حاد نمايشگردرگيري سوره ،
فرهنگي جو و اقتصادي ميكردند ، مشكلات جوآفريني ميزدند ، تهمت او به كه
قرآن فضايي چنين در.ميساختند برايش وشايعه ميكردند درست برايش
تاكيد بودنايشان اخلاق عالي نمونه و پيامبر بودن اخلاقي بر كريم ، اول
عالي نمونه يك پيامبر ، يعني.دادهاست را گزارشها اين آنگاه ، و كرده
لقدكان:ميگويد كه ديگر آيه.زمينهها اين همه در معنايحركت به است
روشنترين سوره ، اين.احزاباست سوره در الحسنه ، اسوه رسولالله في لكم
(ص)اكرم پيامبر عليه را دشمن همگاني كههجوم است سورهاي صريحترين و
ماتصور كه اخلاقي يا و دعايي فضايي سوره ، اين فضاي.نشانميدهد
آن و است ابعاد همه شديددر بسيار درگيري يك از سخن.نيست ميكنيم ،
فرهنگ فردي ، مسايل سياست ، در ايشان يعنياست اسوه هم پيغمبر وقت ،
.است اسوه واجتماعيات
پيامبر خوي و خلق كرديد ، زندگي پيامبر با كه شما گفتند سلمه ام به
موجودي چگونه و ميكرد زندگي و حركت چگونه ايشان داشت؟ حالتي چه
عيني تبلور.بود قرآن تجسم پيامبر ، .القرآن خلقه كان:گفت وي بوده؟
.بود قرآن
بستر از بار چندين سحرگاه ، تا شب ، دل در آدم همين ميكند نقل سلمه ام
هذا خلقت ما رب:ميفرمود و ميكرد آسمان به نگاهي ميآمد ، بيرون
در كه كسي يعني.نيافريدي باطل را هستي مجموعه اين تو:باطلا
حالت اين هم ، شب دل در و شامگاهان در ميكند ، حركت آنچنان روزگاهان ،
.ميكند پيغمبر از كريم قرآن كه است ترسيمي دقيقا اين.دارد را
از مثلا يعني كند ، پاره تكه را اسوههايش و الگوها جامعه گاه هر حال
علمش يكي و را خطبهاش يكي دعا ، ديگري شمشير ، يكي ،(ع)عليابنابيطالب
و كند حركت استوار ميتواند جامعهاي.شكستميخورد جامعه اين بگيرد ، را
.كند نگاه مجموعه صورت به الگوهايش به برودكه پيش
و جملهتحريفها از:فرمود مطهريرضواناللهعليه شهيد استاد مرحوم
كردن باد و ارزشها از بعضي شدن لاغر تحريف ، وروشن عيني نمونههاي
تسبيح فراوان مثلا اگر كه كند خيال جامعه يعني.ارزشهاست از برخي
اگر جامعه همين ولي شده ، نزديكتر دين به بخواند ، نماز و بگرداند
جامعه ، اين.نگزد ككش بگذارد ، پا زير را انساني اصول مرتبه هزار
قرآن اساس بر فقط پيامبر زندگاني به كسي اگر.است شده تحريف به مبتلا
اين و است ذاتالابعاد انسان يك پيامبر ، كه دانست خواهد كند ، دقت
.است (ص)پيامبر شخصيت درترسيم قرآن روشن آموزه
نظامحكومتي ،(ص)پيامبراكرم اساسا كه دارد وجود اختلافي بحث يك
نظام از زمينههايي ، درچه داشتهاند ، كه صورتي در و نه يا داشتهاند
كرد؟ ميتواناستفاده (ص)پيامبر حكومتي
نظامحكومتي داراي ،(ص)مسلماپيامبراكرم:آيينهوند دكتر -
اهالي با استكه اجتماعي و نظامي سياسي ، آنپيمان نمونه.بودهاند
.بستند نشده مستقر هنوز واقعي ، معناي به حكومت كه زماني در و مدينه
پيامبر ، كه اين بر مبني بزرگان از اشارهاي جايي هيچ در آنكه ضمن
است ، نيامده سياسي حكومت يك و داشت معنوي و روحي حكومت يك مثلا
اداره و مردم ميان در حضور و جامعه اداره و حكومت تشكيل عمدتا
جايي در.آوردند زمين روي انبيا را تمدنانبياست به متعلق آنها ،
عرب حميت در اگر.باشد آمده غيرانبيا طريق از تمدن ، يك كه نميبينيم
حنيف دين از تحولزا و حركتزا آثار منشا ميبينيد كنيد ، نگاه جاهلي
يوناني ، قبطي ، سينايي ، بينالنهرين ، تمدنهاي در موضوع اين.است
كه است اين اعجاز حالاست متجلي نيز ايراني ، تمدن يا بيزانسي ،
آن با و معنويت و اقتدار و كمال و عظمت و عزت آن با بزرگوار پيامبر
بزرگي رسالت صاحب بود ، تاريخ از فراتر انسانآسماني يك كه وخو خلق
نهايت اين ، و ندارد را تحملش هيچكس ، كريم ، قرآن تعبير به كه است
كه جا هر:ميگويد (ص)اكرم پيامبر پيرزن ، آن درباره كه است كمال
.بگذار ميان در من با را مشكلاتت و بنشينيم مدينه كوچههاي در بخواهي
اعجاز حد در عظمت اين.كنيد راهنمايي مرا:ميفرمايد يارانش به يا
.كنيم نزديك عظمت ، آن به را خود تا ميكنيم تلاش داريم ما ولياست
بازي را نقشي هنرپيشه ، چطوريك مثلانباشد درستي تعبير شايد حالا
تلاش ، اينكنيم ايفا را نقش اين تاحدي كه كنيم تلاش بايد ميكند؟
اين پس.عظيمداشتند روحي آنها زيرا.پيچيدهاست و سنگين خيلي
به ميرسد اينكه تا ميشود خانوادهشروع از كه دارد حكومت ، جامعيتي
همين تصميمگيريدر اين.بگيرند بايدتصميم كه مسائلي پيچيدهترين
از و رفته فقهبينالملل معروف سيره در آن بخشياز.است آمده سيره
جامعيت اين بنابر است ، مفيد ، آمده شيخ و ماوردي چون طريقديگران
فقه ، در آن در بخشي.است شده پخش بعدا سيره ، در اكرم رسول حكومت
حكومتي شيوههاي و اداري و تربيتي آثار در هم بخشي و كلام در بخشي
.است
و وعلما مورخان و محققان از حال ، منتا كه بگويم ميتوانم عجالتا
سندي به طرف ، اين به دوازدهم قرن از مغازينويسان و سيرهنويسان
كه بگوييم و دهيم قرار ماخذ را سند اين ما كه نكردهام برخورد
اخير قرن دو اين بحثهاي بحثها ، اين.است نداشته ديني حكومت پيامبر ،
لذا داشتهاند ، هم خاصي اهداف و شده گفته مختلف زاويههاي از كه است
در مثلا ديگر مقولههاي در را موضوع اين.باشند آشنا بايد مسلمانان
.كرد فرض ميتوان شكستكليسا ، از بعد لائيك ، زمينههاي
مختلف جهات به درآمده ، تحرير رشته به كه تاريخهايي تاريخ ، طول در
در تحريف زمينههاي آيا.شدهاند تحريف معمولا غيرسياسي ، يا سياسي
حدودي؟ تاچه هست ، اگر هست؟ هم پيامبر سيره
حضرت ، سيره تحريف زمينه مهمترين شايد حال هر به:جعفريان حجتالاسلام -
را حكومت حضرتميجنگيدند ، با رسالت و نبوت سر كهبر قومي باشد اين
و است بنياميه قريش ، شده خلاصه حقيقت در.بودند دستگرفته در
را حكومت هم بعد سيسال و شده تسليم زور به مكه ، فتح تا بنياميه ،
اين سيره ، در تحريف سياسي زمينه مهمترين.است گرفته دست در دوباره
دوره اين تاريخي روايات و بودند كار سر بر سال نود بنياميه كه است
بوده بنياميه جوسازيهاي با همراه است ، طولاني دوره يك حال ، هر به كه
.دارد وجود كلامي اشكالات كردم عرض كه همانطور اينها ، از جداي.است
صحابهپيامبر ، به نسبت دورهبنيعباس در حتي و بنياميه دوره در
كساني از عمار مسجدالنبي ، دوم بازسازي در مثال ، براي.داشتند مشكل
.ميكردند را كار اين هم ديگري تعداد.ميآورد سنگ مسجد ، براي كه بود
كمر بود نزديك كه طوري به.گذاشتند سنگ بيشتري مقدار عمار ، دوش روي
كسانيكه به نسبت خيلي و عماركردند به نگاهي حضرت ، .بشكند عمار ،
بود وهمانجا شدند خشمگين گذاشتهاند ، دوشعمار روي را سنگ همه اين
نقل را اين درتواريخميكشد را تو تجاوزگر ، يكفرقه:فرمودند كه
چنين كه شخصي آن نام ميبينيدكه جاها بعضي در فقط وليشما كردهاند
چه نميگويند ديگر و شده حذف اسم.است آمده آورده عمار سر بر را بلايي
روز واقعه در كنيد فرض يا.است تند بسيار داستان ، چون بوده ، كسي
چيزي تا بياوريد قلمي و كاغذ:كردند وصيت حضرت ميگويند كه پنجشنبه
را حديث اين منابع ، از بسياري در نشويد ، گمراه من ، از بعد تا بنويسم
مثال ، عنوان به يا.كرد مخالفت كسي چه نميگويند وليميكنند نقل
در اينكه با كردند ، فرار احد در زيادي كسان بگويند ميخواهند وقتي
و برميدارند را اسم بعدي ، منابع در شده ، ذكر اشخاص اسم كهن ، منابع
اشخاص اسم جاي را فلان كلمه يعني.ميگذارند فلان و فلان آن ، جاي
.نشود فاش اشخاص ، آن نام اينكه براي.ميگذارند
همين دليلش واقع در داريم ، سيره در كه را تحريفاتي از بخشي ما
سياسي اشكالات دركنار كلامي اشكالات بيشتر ، گفت ميتوان كه است اشكالاتي
در را تاريخ وقتي شما.داستانياست و قصصي تصويرهاي هم بخشي.است
آن ، واضح نمونه.ميآيد سرش بر بلايي چه پيداستكه بريزيد ، داستان قالب
كهتاريخ كساني.ميبينيد بازار در شما كه است منصوري كتابهايذبيحالله
آن به مجبورند ميكنند ، عرضه را آن و ريخته داستاني تصوير قالب در را
مقداري را آن.كنند اضافه برآن موخره و مقدمه و دهند برگ و شاخ
يا اميرالمومنين زندگي بخواهد هنرمند اينكهيك مثل درست كنند ، هيجاني
هنرمندانقديم اينكه مثل درست.بريزد فيلم قالب در را امامديگر يك
گاهي كه همچنينداستانهايي.ريختند تعزيه قالب در را كربلا داستان ما ،
يا قصصي تصويرهاي اين در براينكه علاوه ميكنند ، نقل منبر اصحاب
يك درجاهليت مثال ، عنوان بههست هم سوژههايجاهلي يك گاهي داستاني ،
كهاصطلاحا نميشود ديده كسي و ميآيد صدايي گاهي كه بود بينعوام چيزي
خودش ولي ميشنويم را فقطصدايش كه است كسي هاتفهاتف ميگويند آن به
.ميگويند هاتف بابت ، همين از هم بهتلفن قاعدتانميبينيم را
ميكردم ، عبور قبرستان از داشتم:اينكه مثل.نقلميكنند قصههايي
در.رانديدم كسي ولي ميخواند ، داشت كسي كه شنيدم شعر بيت دو يكمرتبه
هواتف نام به كتابي ما.دارد وجود چنيني اين مورد ده اقلا حضرت ، سيره
را صدايش ميگويد كه است آن در ايننمونهها كه داستانهايي يعني.داريم
.رانديدم كسي و شنيدم