پنجم ، شماره 1342 آگوست 1997 ، سال شهريور 1376 ، 30 شنبه 8
|
|
پدر همانند
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
برهها سكوت فيلم از صحنهاي
سينما خانه در برهها فيلمسكوت نقد جلسه از گزارشي
دو داراي فيلم اين.وزيباست محكم موفق ، فيلم يك برهها سكوت
.ذهني معناي ديگري و حوادث يكيظاهر:است جنبه
در ميشود برگزار چهارشنبه هر كه سينما خانه فيلم نمايش هفتگي برنامه
برهها سينماييسكوت فيلم نمايش به امسال مردادماه هفته سومين
.داشت اختصاص
آمريكامحسوب فيلمهاي موفقترين يكياز كه برهها كارگردانسكوت
بازي آن در هاپكينز وآنتوني فاستر وجودي است دمي ميشودجاناتان
.دارند
اين.است(FBI)آمريكا پليس ازماموران يكي كريز:فيلم داستان.
سوي از داده ، ازدست نوجواني دوران در را پليسخود پدر كه دختر
در ميشود وحشيانه قتل تعدادي پرونده پيگيري مامور ادارهپليس رئيس
هانيبال دكتر نام به ديوانه روانپزشك يك با ميشود ناچار كار حين
شرط اوكند مصاحبه رسانده قتل به را بيمارانش از تعدادي كه لكتر
به هم او كه ميدهد قرار اين را پليس دختر اين سوالات به پاسخگويي
.گويد پاسخ صادقانه پرسشهايش
تحتعنوان ديگري پرونده قتلهاناگهان اين به رسيدگي جريان در
.است آن موضوع سناتور يك دختر ربودهشدن كه ميشود مطرح بوفالوبيل
دختر يافتن به هانيبالموفق دكتر راهنماييهاي درنهايتبا كريز
...و ميشود
نقداين به سينما كارگردان فيلمبهروزافخمي اين نمايش از پس
.گفت پاسخ پرسشهايتماشاگران به و پرداخت فيلم
حوادثي يكيظاهر:است جنبه دو فيلمداراي اين داستان:گفت افخمي
آن از پس كه ميشود ظاهر قوي آنچنان و ميافتد اتفاق فيلم در كه است
شيوهخاص يك با كه قاتلهايي) سريالي قاتلهاي موضوع با زيادي فيلمهاي
.شد ساخته برهها سكوت از برگرفته (ميدهند انجام متعدد قتلهاي
بوده فيلمنامهنويس موردنظر كه است آن ذهني معناي داستان ديگر جنبه
.است
اين.دادهاست دست از بوده ، خوبي كهپليس را پدرش نوجواني در دختر
بلكه است همراه وي هموارهبا تلخ خاطره يك نهتنهابهعنوان موضوع
شده پدرش زندهكردن براي انكارخويشتن و دختر شخصي هويت باعثنفي
كرده پيدا شخصيتي استحاله كه دليل اين به او سخن ديگر به.است
را او مرگ حتي طريق اين از و باشد خوب پليس يك پدرش همانند ميخواهد
.كند انكار
ازبيماران تن چند كه ديوانهاي دكترروانكاو لكتر بال دكترهاني
پاسخ كريز بهسوالات ميشود حاضر شرطي به استتنها خورده و كشته را
ميكند تاكيد لكتر دكتر.حرفبزند زندگياش مورد در اونيز كه دهد
دكتر.داد نخواهد را سوالهايش نيزپاسخ او بگويد ، دروغ كريز اگر
از را او و كند يادآوري او به را دختر گذشته ميكند سعي ترتيب اين به
.برود خود حقيقي شخصيت دنبال به كند وادارش و برهاند خودفراموشي
دانست آن رابازيگران برهها مهمموفقيتسكوت عوامل از يكي افخمي
تواناييهاي با بازيگر دو فيلم اين كارگردان دمي جاناتان:گفت و
از هاپكينز آنتوني.است داده قرار يكديگر مقابل در را متفاوت
به پا مثالزدني ، مهارت و تجربه با انگليس تئاتر موفق بسيار بازيگران
انگليس تئاتر نماينده نوعي به شخصياش تبحر از اوجدا.ميگذارد ميدان
هنري حيثيت از دفاع او براي بازي اين خاطر همين به ميشود ، محسوب نيز
عنوان به بودن جوان عين در فاستر جودي.ميشود محسوب هم انگليسي
.ميپردازد نقش ايفاي به او مقابل در هاليوود سينماي از بازيگري
جايزه برنده مشترك طور به بازيگران اين دوي هر اينكه مهم موضوع
.شدند اسكار
بازيفاستر داشت سعي حرفهاي بازيبسيار ارائه با هاپكينز آنتوني
چيزي خودش جزشخصيت به تماشاگر ذهن در گونهايكه به كند كمرنگ را
دو اين از يك هيچ شد باعث خود درايت با كارگردان اما.باقينماند
جمله برههااز سكوت:گفت همچنين وي.نكنند رها را كار و نشوند نااميد
هاليوود كه فيلمي حدود 1000 ميان از شايد كه زيباست و محكم فيلمهاي
.دربيايد آب از چنين اين فيلم شش يا پنج تنها ميسازد ، سال در