پنجم ، شماره 1343 آگوست 1997 ، سال شهريور 1376 ، 31 يكشنبه 9
|
|
تئاتر اهل پيشنهادهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كرمرضايي رضا
دوم بخش - ميگويند خود انتظارات و مشكلات از تئاتر هنرمندان
هنرهاي اساسيترين شايد و مهمترين از يكي ما تئاتر:غريبپور بهروز
است مهاجم فرهنگ برابر در مقاومت
بكارگيري و اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت در اخير انتصابهاي:اشاره
اشتياق از موجي مهاجراني عطاءالله دكتر توسط هنري و فرهنگي چهرههاي
هنرمندان براي را هنر عرصههاي در موجود مشكلات رفع و بهبود به اميد و
كشور تئاتر ازاهل نظرخواهي ادامه در ميخوانيد آنچه.كردهاست فراهم
:است عده اين پيشنهادهاي همچنين و ومشكلات مسايل كردن مطرح براي
كارگردانانتئاتر ، از ديگر يكي غريبپور تئاتربهروز هويت مشكل
به تا قاجاريه عهد از:است معتقد هنري رشته اين مشكلات زمينه در
بوده حالمشكلآفرين عين در و مهم تلقي طرز دو ماآماجگاه تئاتر امروز
از و باشد ريشهدار كه ميطلبد نمايشيرا اول تلقي طرز.هست و
نظر غرب بهتئاتر دوم تلقي طرز.باشد نبريده ايراني خانوادهنمايش
كه نيستند اين به قادر سنتي كهفرمهاي ميپندارد چنين و دارد
بكارگيري جز راهي تئاترمفيد لذا و درآورند نمايش به را زندگيامروزين
اينتئاتر هويت و شكل مشكل نخست ، مشكل بنابراين.ندارد غربي شيوههاي
تا تئاتر ادامهبرخوردارقاجاريهاي در باز و ديگر طرف ازاست
هنر لذاخطرآفرينترين و نشود انتقادي حريمهاي وارد كه خوباست هنگامي
و بيمصرف شود ، گرفته انتقادياش اگرقدرت كه است تئاتر همين
تئاتر ماهيت ديگر مشكلمهم و خطر بنابراين.ميشود جذابيت فاقدهرگونه
بنابر دولتيباشد تئاتر كه ميشود بيشتر هنگامي اينمشكلات پيچيدگي.است
هم ديگريرا حليم و بخورد را دولت نان تئاترنميتواند هنرمند سنت ، يك
كشور عمومي بودجه از كمك بادريافت بودن دولتي بين كه آنجا از و بزند
نحوه و تئاتر وعمده ، بودجه بعدي مشكل بنابراين نميشود ، تفاوتگذاشته
خردتر ، گره مشكلات با مشكلات اين تمامي كه آناست اقتصادي حيات ادامه
.بوجودميآورد را تئاتر سردرگم كلاف و ميخورد
اداره را نمايشي هنرهاي مركز بايد كسي چه اينكه مورد در غريبپور ،
خانواده بايد تفكري چه بگوئيم باشد بهتر شايد:است معتقد كند ،
صدقه را تئاتر به دولت كمك كه تفكري من ، نظر به.كند هدايت را تئاتر
شايد و مهمترين از رايكي تئاتر كه تفكري.نكند تلقي سبيل باج يا سر
به تفكريكه.بداند مهاجم فرهنگ برابر در هنرهايمقاومت اساسيترين
آموزش ، كه تفكري.باشد كميتنداشته و آمار وسوسه و بدهد بها كيفيت
دست و باشد مدنظرداشته را تماشاگران و توليدكنندگان ارتقاء ، آگاهي
.داشتهباشد را تئاتر فعال نيروي و توان شهامتطبقهبندي كه تفكري آخر
.شوند درجهبندي بايد تماشاخانهها:ميگويد خود انتظارات زمينه در وي
ميشود ، عرضه تماشاخانه هر در كه آثاري كميت و كيفيت اندازه ، و حد
برنامههاي از مالي حمايت و مدير به اختيار تفويض و شود مشخص حدودا
داشته تماشاخانه هر برنامههاي كيفي و كمي رشد با نسبتي تماشاخانه هر
كيفي شاخصهاي و بسپارد تماشاخانه اساسنامه به را جايش مميزيباشد
از قوي مديريت يك اثر در تماشاخانهاي چهبسا.شود مشخص تماشاخانه هر
هر برنامههاي سقوط يا صعود.بالعكس يا كند صعود يك درجه به درجه 3
تشخيص به قادر كارشناسان و مردم كه هستند مشخصاتي داراي تماشاخانه
روز اطلاعات به دسترسي براي دراماتيك اطلاعات مركز همچنينهستند آن
شود سنجيده فرهنگ بااقتصاد تئاتر اقتصاد.آيد بوجود جهان تئاتر
تئاترهاي دعوت ،(ويديو) فيلم وسيله به آموزش.صنعتي كالاي اقتصاد نه
مسئولان كار دستور در ارزشمند آثار ديدن براي گروه اعزام يا و معتبر
دانش تئاتر ، زمينههاي همه در كتاب انتشار با و گيرد قرار تئاتر
.شود تعميق تئاتر عمومي
صابري پري
اينگونه را ايران تئاتر صابري ، پري سليقه ، نه و قانون حاكميت
كار و دلسوز كشاورزي انتظار در حاصلخيز ، بالقوه مزرعهاي:ميبيند
نمايش ، رشتههاي ديگر به بيوقفه كه مزرعهاي.درآيد بالفعل به كه كشته
.است تعطيل نيمه نمايش ، كار.ميدهد بار غيره و ويديو فيلم ، سريال ،
كسي.نميخورد چشم به معقولي ردهبندي.است هرازگاهي.است شوخي
ميجوشيم هم كنار در ما ، .ميرود نمايشي چه و كسي چه ديدار به نميداند
مورد و پسند مورد گل نميداند كه است سرگشتهاي بلبل هم تماشاگر و
شخصي سليقههاي اعمال اغلب رشته اين مسئولان اظهارنظر.چيست نيازش
نويسنده ، كارگردان ، .بگيرد بال كه ميخواهد ميدان نمايش ، هنر.است
مورد حرفه از نيستند قادر عوامل ، ساير و فني مسئولان طراح ، بازيگر ،
اين از.ميزنند در آن و در اين به.كنند اداره خودرا زندگي علاقهشان
تئاتر والاي پرچم نگهداشتن توانبرافراشته و ميپرند شاخ آن به شاخ
.باشد ما آئيني و ملي قومي ، هويت بازتاب ميتواند كه پرچمي.راندارند
كم متاع زمين ايران فرهنگ.كند اعلام ديگران و خودمان به را ما بودن
و ميرويم راه گرانقيمت فرشهاي روي.هستيم بيتوجه شايد.نيست بهايي
بزرگداشت ميتواند تئاتر.گذاشتهايم قدم كمنظيري مفاخر برچه نميدانيم
.وسربلند باشيم يگانه ميتوانيم نيز ما.باشد هرملتي يگانه اذهان
.ودلسوزي توجه و ميخواهد باش بيدار
را نمايشي هنرهاي ادارهمركز شايستگي كه كسي صابري پري نظر از
فنصاحبنظر اهل يك يا اراده صاحب قدرتمند مديرلايق يك يا:دارد
.است مشتاق
نه و قانون حاكميت بر نيزخوشبختانه كشور مسئولان امروز:ميگويد وي
مداخله عدم كشور ، اساسي قانون چارچوب در هنرمند سليقه ، آزادي
.ميكنند تاكيد اثر خلق امر در مسئول كارمندان
از ديگر يكي رضايي كرم استرضا نادرست تئاتر آموزشي نظام
آموزشي نظام:ميگويد چنين تئاتر مشكلات از كشور تئاتر هنرمندان
آموختن.نميشود داده آموزش بطوراصولي.است نادرست ما كشور در تئاتر
نياز ديگري هنر مثلهر هم تئاتر.نميبرد پيش از كاري مشتيتئوري ، فقط
نه عملي امكانات و فرصت مراكز اين وليدر.دارد تجربه و عمل به
دليل اين به برايهنرآموز.ندارد وجود هنركده براي نه و برايهنرآموز
وارددانشكده بالا نسبتا سنين از آنها كه وجودندارد عملي كار فرصت
تمام مادي نيازهاي بدون جوان يكهنرجوي مانند نميتوانند ، و ميشوند
بايد را گزافي اكثراهزينههاي.كنند آموختن صرف را خود وغم وهم وقت
طريقديگري به بايد را پول اين و بپردازند شهريهماهانه و زندگي براي
كه سالهاست.ميگيرد را آنها تماموقت كه آورند بدست تئاتر از غير
هنرپيشگي بههنرستانهاي احتياج ديگر كشورهاي مانند نيز ميگوئيمما
در اما.است لازم دانشگاه البته دانشكدههنرپيشگي ، نه و داريم
تا است كافي دانشكدههنرپيشگي يك هنرپيشگي ، هنرستان سه هر مقابل
.كنند راهپيدا آن به خود عالي تحصيلات براي فارغالتحصيلانهنرستان
شروع پايين بسيار سنين از بايد هنرهايديگر و ورزش مانند هم تئاتر
آماده و ميشود فارغالتحصيل ساله هيجده تقريبا هنرستان هنرجوي.شود
چند هر دستمزدي ، هر با تئاتر غيرحرفهاي و حرفهاي گروههاي با است
تا كند شروع را تئاتر كار كوچك ، خيلي چند هر نقشي هر يا و اندك
با اكثرا هنرپيشگي دانشكده فارغالتحصيل اما.آورد بدست كافي تجربه
نتيجه در.ميشود فارغالتحصيل سال سي بالاي كنكور ، پشت سالهاي احتساب
هم بالا به كند ، شروع پايين از ساله هيجده جوان آن مانند نميتواند
.نميكند پيدا راه
مردم ، :دخيلاند تئاتر اعتلاي و تقويت در عامل چهار من ، نظر به
چهارعامل اين اينكه براي.تئاتر خوددستاندركاران و رسانهها مسئولان ،
يك صورت به شود ، احساس جامعه تئاتردر ضرورت بايد كنند ، عمل خوبي به
سوي از تئاتر حاضراهميت حال در.شود داده اهميت آن به و نيازدرآيد
.احساسنميشود فوق عامل چهار
.فصلي و گاه گاه نه باشد ، مستمر و شود تقويت حرفهاي تئاتر بايد
همه در كه همانطور.دارد دولت حمايت به نياز مستمر و خوب تئاتر
خوب تئاتر اما.باشد خودكفا نميتواند خوب تئاتر چوناست معمول جا
اما.ميشود حس كمتر تئاتر ضرورتخودكفاست استكه سينمايي پشتوانه
در آنها ضرورت كه است خردهنمايشي و نمايش نوع هر پشتوانه تئاتر
.ميشود احساس كاملا وسينما تلويزيون
تصويب مراحل و ونمايشنامه نمايشنامهنويس به مربوط ديگر مهم مسئله
آن بر نمايش تمام و است تئاتر ديگر عناصر مادر نمايشنامه ، .است آن
بسيار دستمزد و نميشود تشويق نمايشنامهنويس حاضر حال در.است استوار
.ميشود منظور او براي ناچيزي