پنجم ، شماره 1346 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 3 چهارشنبه 12
|
|
نظر دو ;فيلم يك
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(صمدي يدالله كارگرداني به)خنده معجزه فيلم مورد در خوانندگان نقد
سعي آسايشگاه اين به بدوورودش در كه است روانشناسي اشكوري دكتر
كند معالجه را بيماران خندهدرماني روش از بااستفاده ميكند
خواستار اما بيگانه آن مردمبا كه است چيزهايي از سرشار فيلم
مراكز اينگونه با كه افرادي تعداد چون.هستند باآن آشنايي
اندكاست بسيار دارند ، سروكار
معجزهاي هيج بدون
از فيلمساز اين آثار اغلب چون صمدي فيلميدالله هشتمين خنده معجزه
نفر چند پراكنده صحبتهاي با فيلم تيتراژ.است برخوردار طنز درونمايه
رواني آسايشگاه يك بيماران درمييابيم بعدا كه ميشود آغاز سياهي روي
اشاره آنان زندگي غمبار و سياه فضاي به ابتدايي تاكيد همين.هستند
و تنشها و شخصيتهايداستان افتتاحي ، فصل در دوربين حركتهايسيال.دارد
بدو در كه روانشناسياست اشكوري دكتر.ميگذارد بهتماشا را مشكلاتشان
خندهدرماني روش از استفاده با ميكند آسايشگاهسعي اين به ورودش
-مكررقناعت مخالفتهاي وجود با اوسرانجام تلاش.كند معالجه را بيماران
احتمالا و خنداندن به موفق او و بارمينشيند به -آسايشگاه رئيس
.ميشود همه معالجه
كه ميدهد سوق سمتي به را خندهما معجزه در شخصيتپردازي و فضاسازي
تصور گوناگون آدمهاي با كوچك جامعه يك از نمادي را رواني آسايشگاه
روشهاي از استفاده با كه بدانيم روشنفكري را اشكوري دكتر و كنيم
لحاظ به فيلمساز ميان اين در.دارد جامعه اين تحول در سعي تازه
خلق براي بيماران ، گونه فانتزي وشخصيتهاي (تيمارستان) فضا انتخاب
شايد خنده معجزهبرميخورد واقعگرايي مشكل به كمتر كميك موقعيتهاي
رفتار و اشكوري درماني خنده روش تلفيق اما نباشد صرف كمدي يك
.ميدهد سوق كميك سينماي سوي و سمت به را فيلم بيماران طنزگونه
اثر اين-شده رقيق هرچند -لايهدروني چنين ، اين گونهاي جامعه در تحول
شخصيت تنها بازي و پردازششخصيت ضعف ميان اين در.ميرود بهشمار
كار ، پايان در غيرموجهاو و ناگهاني تحول بعد و فيلمقناعت منفي
حضورشخصيتهاي ديگر نكته.ميكند رنگ كم اشكوريرا گونه مبارزه
بار به تماشاگر براي را وسردرگمي مغشوش فضاي كه است متعدد
از صحنههايي خلق و گذراست و سهلانگارانه خيلي عشق پرداخت.ميآورد
لحظههاي ايجاد براي خرابكاري هدف با -قناعت صورت به رنگ پاشيدن قبيل
.است افتاده پا پيش-جذاب
خصوصا و سلطاني فقيهه بازيدرخشان با خيالي اتوبوس صحنه مقابل در
فيلم يادماندني به و طنزهايهوشمندانه از او دنبال همه پيافتادن
.است
پاياني سكانس در.است فيلم بخشپاياني به مربوط نقص بزرگترين اما
-ناهمگون و شده اغراق شكلي به ندارد ضرورتي هيچ كه بازي سياه نمايش
براي همسر انتخاب و ميشود گذاشته نمايش به فيلم قسمتهاي ديگر با
دستي دم خيلي گرفته صورت هم به دلداده دو رسيدن مثلا براي كه اشكوري
.است درآمده كار از
.است موفق فيلمسازي آثارش درمجموعه ضعفهاييصمدي چنين وجود با
هر داده نشان او اما خالياست ، معجزهاي هر از خنده گرچهمعجزه
.دارد بسيار فاصلهاي قبلي بااثر اثرش
ش. بهرام
تلخ طنز
به ناخودآگاه ميآيد ، ميان صمديبه يدالله فيلمهاي از صحبت هرگاه
يدالله كار آخرين معجزهخنده.طنز فيلمهاي و ميافتيم يادخنديدن
به تازه ، ارائهديدگاهي با و نيست مستثني امر ازاين نيز صمدي
.ميپردازد دارند ، مشكل رواني ازنظر كه افرادي زندگي
چه با كه بزند حدس نميتواند وبيننده دارد مستند آغازي خنده معجزه
فيلم اين در همه كه ميآيد درذهن ابتدا.شد خواهد رو روبه موضوعي
آن از غير چيزي به را وبيننده نيست گونه اين كه دارند قصدشوخي
.جديد سياق و سبك با فيلمي ميسازد ، رو روبه ميرسد ، فكرش به كه چه
طنزي.ميكند بيان طنز با درفيلم را خانوادگي و اجتماعي مشكلات صمدي
آن به صمدي و هست استاما تلخ بنگريم ، بازتر ديدي از آن اگربه كه
نيز ميكند پيدا نمود فيلم پايان در كه عشق حتي.مستقيمدارد اشاره
شويم ، دقيق فيلم آدمهاي رفتارهاي در اگر.است همراه تلخي با
.رسانده جنون به را آنها كه است عشق اين كه درمييابيم
مردم كه است چيزهايي از سرشار فيلم.است پركشش و جذاب فيلم داستان
كه افرادي تعداد چون.هستند آن با آشنايي خواستار اما بيگانه آن با
.است اندك بسيار دارند ، سروكار مراكز گونه اين با
اين در كه افرادي و ميدهد غشرخ و بيغل و كوچك جامعهاي در وقايع
زني.گريبانند به گذشتهدست مشكلات با نوعي به ميكنند زندگي آسايشگاه
كودكش جاي به و دستدارد در چيزي دائم و است باردار فكرميكند دائم كه
مهدي آقا عروس كه فكراست اين در هنوز ديگري.ميكند ونوازش ناز را او
با نحوي به هريك بالاخره و...و ميكند دوري همه از يكيهم آن و است
انسانهايي.ميكنند زندگي گذاشته ، ارث به برايآنها اجتماع كه مشكلاتي
.است جامعه معمولي آدمهاي عميقتراز احساساتشان گاهي كه
به او.ميشود آغاز اشكوري نقشدكتر در هاشمي مهدي خوب بازي با فيلم
بودن شاد و خنديدن از استفاده با دارد قصد روانشناس عنوانيك
بازي ، تفريحي ، برنامههاي.بخشد بهبود را آسايشگاه اين بيماران
اجرا به دكتر اين ورود با بودند آن نيازمند بيماران كه فيلم تماشاي
.آنها به توجه يعني عمل در اين و ميشود گذاشته
نرگس فيلم در عمل محور اما ميروند پيش معرفي حد تا فيلم در شخصيتها
از واخوردگي و عشق تاثيرات از كه هستند افرادي آنها.هستند سيروس و
ميكند دگرگون را آنها نهايتعشق در و.شدهاند منتقل آسايشگاه به آن
.ميزند رقم آنها براي را جديدي زندگي و
اين در.هست نيز طنز با تنشهمراه بر علاوه آسايشگاه اين در زندگي
هميشه كردهايم عادت مادارند گفتن براي چيزي يك هر جامعهكوچك
همين به وشايد كنيم رفتار جدي و بزنيم جدي حرفهاي.باشيم جدي
و نبايدمشكلات چرا.كردهاند انتقاد فيلم ازاين برخي كه است دليل
ميشود ، ديده جامعه در كه تلخ طنزي استبا مشكلآفرين كه را چه آن
و رستورانها و كوچهها پس دركوچه عشقها بايد هميشه آيا.كرد همراه
بازيگرانش كه ببينيم فيلمي بايد هميشه !بيفتد؟ اتفاق اغذيهفروشيها
آيا زدهاند؟ دودي ياعينك شده ماشين سوار و پوشيدهاند لباسمرتبي
روان و جسم كامل ازسلامت كه باشند ، فيلم قهرمان بايدآدمهايي هميشه
.دارند همدنيايي آنها !ميشوند؟ چه ديوانهها هستند؟پس برخوردار
و آنهارنگ دنياي در.ميكنيم زندگي آن در كهما چه آن از جدا دنيايي
.هستيم آن شاهد كرات به هم درفيلم كه طور همين.ندارد وجود ريا
زدن رنگميشود عنوان فيلم در درنگ بدون رنجشها و دلواپسيها بيان
سعي كهاول پيرمردي خصوصا آنها فوتبال غش و بيغل بازي ديوارها ،
ادا معروف قول به و ريا و رنگ كندولي بازي فوتبال ويلچر ، با ميكند
.ميكند بازي به شروع و بلندميشود ويلچر از و ميگذارد كنار را واصول
ممكن و دارند دل هم ديوانهها-عوام قول به -كه بپذيريم چرانميخواهيم
تئاتر) شده گرفته كار به فيلم اين در كه روشهايي از بااستفاده است
شوند؟ كهعاشق اين يا و !باشند؟ يافته بهبود (خندهدرماني و درماني
ساكنان از يكي كه شعري يا و ابتدايفيلم مستندگونه صحنه همانند
.خانهاي ديگرندارم ديوانهام ، عاشقم ، :ميكند آسايشگاهزمزمه
مگرديوانهاي دل اي دارند ، خانه كي عاشقان
م.الف