پنجم ، شماره 1347 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 4 پنجشنبه 13
|
|
شيعه الهي حكمت در فلسفه تحول
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اينسنت و بوده اسلام در عقلي حيات مركز شيعه جهان هفتم ، قرن از پس
فلسفه وگسترش رواج براي مساعدي محيط ايران در شيعه آيين رسميشدن با
.است يافته
:اشاره
در كه دانشبرين ، اين.دارد عجيبي سرگذشت آن ، متعارف معناي فلسفهبه
در بسياري ومباحثات تحولات منشاء رسيد ، كمال به يونان دانايان كف
مباحث به دادن ميدان با جهاناسلام ، جمله ، از شد ديگر وجوامع تمدنها
پرتوان بسيار و گسترده فلسفهاي بسترايجاد الهي ، وحي پرتو در عقلي
بدرستي فلسفي نحله اين سرنوشت و سرشت كههنوز آنجا از اما.است بوده
فهم براي نيز مناسبي سنجيداري و محك نگرفته ، قرار وبررسي داوري مورد
.نيست دست در آن گستره ودرك
فلسفه بر حاشيهاي و هامش اسلامي ، فلسفه كه است اين بر گمان را بسياري
زمين مغرب در زادگاهخود به سپس يافت ، ادامه ابنرشد تا و بود يونان
همچون برجستهاي تحقيقاتمحققان با امروزه داوري ، اين.كرد رجعت
در فلسفه زيرا.نيست ديگرپذيرفتني... و آشتياني كوربن ، ايزوتسو ،
عرفاني ، و اشراقي انديشههاي از متاثر سوو يك از كلام و وحي با تلاقي
متعالي و گسترده جريان اين و شد مبدل حكمت شيعيبه فرهنگ حوزه در
.نمود تضمين اسلامي فرهنگ در عقليرا علوم حيات
دوران تا را آن اصلي مولفههاي و جريان اين اجمالي سير زير مقاله
.است خواندني بسيار اختصار ، عليرغم كه گرفته بر در حاضر
معارف سرويس
سيدعرب حسن
و فلسفه باعلوم ، مسلمانان آشنايي و تمدناسلامي پيدايش با فلسفه ،
اسلامي فلسفه جهاني نهضت يونان ، تمدن بخصوص تمدنهايپيشين فرهنگ
بوده ايران آن اصلي سرزمين امروز تا آغاز از كه نهضتي آمد ، بوجود
و.است اسلامي فلسفه اصلي جريان تكاملي سير حقيقت در تاريخ ايناست
اندلس ، بزرگ مكتب و فاطمي دوره در مصر در فلسفي نهضت استثناي به
رشد ايران فرهنگ و سرزمين در كه است فلسفهاي همان اصولا اسلامي فلسفه
و افزوده خود وسيع قلمرو به را بسياري مكاتب قرون ، طول در.است كرده
به ديگر سوي از و هند اسلامي تمدن به سو يك از را خود نفوذ شعاع
بر مبتني اسلام در فلسفي تفكر.است گسترده آناطولي سرزمينهاي و شامات
كه مبدا به بازگشت (ب ;مبدا از صعودي حركت (الف:است مضاعف مسير دو
موضوعهاي نبوت و وحي كه گرفت شكل محيطي در فلسفه اين.دارد نام معاد
از پس قرن چند انديشه اين اساسي نظام.ميرفتند شمار به آن اساسي
در اسلامي فلسفه.گرفت شكل ابنسينا عصر در (ص)اسلام پيامبر رسالت
نزد حكمت.ميشود عنوانحكمتتلقي تحت است تشيع مذهب مهد كه ايران
و استدلال روش آن در كه است نقطهاي و است ايمان و عقل ميعادگاه شيعه ،
متفاوت فلسفه اصطلاحي مفهوم با حكمت اين.ميپيوندد هم به ديني اعتقاد
بلكه نيست استدلال مقام در محض عقلي پژوهش حاصل حكمت ، واقع در.است
و درك با كه است نيرومندي تحليلي و عقلي فعاليت زيربناي و ابتكار
چيزي دريافت و درك عبارتي به است ، همراه واقعيت شهودي و عميق دريافت
.است دستيابي و وصول قابل آدمي شعور و وجدان براي كه واقعيت وراي در
خارجي امري انسان ، حياتمعنوي با مقايسه در حكمت اين ذاتي غايت
آنان كند دينبري از را مردم بيآنكه باشريعت ، مطابقت در و نيست
اخص ، مفهوم به حكمت حكمايشيعه ، نزدميكند دينحريصتر كسب به را
مبدا اينحكمت.است او اسماء و وافعال صفات و خداوند به معرفت
حكمت ، دراينميشود تلقي جهان انجام و آغاز بين راه و ايجاد و خلق
و دانش آن و ميشود محسوب معاد و مبدا به علم واقع در نفس شناخت
نوع اينداشت خواهد سرمدي خسران منشاء فقدانش كه است بزرگي سعادت
مانده جاي بر تشيع عالم در امروز به تا متعاليه حكمت نام با معرفت
در فلسفي سنت اين.است امروزينفلسفه مفهوم با متفاوت كاملا و است
ادامه معاصر زمان تا و صفويه عصر تا سينا ابن عصر از پس شيعي ايران
واجد كه است كاملي انسان متاله ، حكيم شيعه ، متعاليه حكمت در.دارد
حكمت كمال نشان است ، محدثان و متكلمان حكيمان ، عارفان ، كمالات
و آنها از يك هر استيفاي و شهود و غيب بين جمع ، حكيم در متعاليه
با را معنوي معاني متاله ، حكيم.است ديگري از هيچيك به احتجاب عدم
بلكه محض ، استدلال براي فقط نه وي برهان و مييابد ، نهگمان و كشف
در.است حكمت با انس منظور به و علم طالبان در استعداد ايجاد براي
تفكرناب ، مانند خويشتنشناسي و مشروع رياضت متعاليه ، حكمت و شيعه
نيست قايل جوهري حركت به كه كسي زيرا است عقلي معارف به نيل سبب
تجرد از غفلت با بنابراين ببرد ، پي خود دروني تحول به نميتواند هرگز
زيرا آورد بدست طبيعت ماوراء اسرار از آگاهي براي راهي نميتوان روح
نيزبينصيب خود از خارج شناختحقيقت از نشناخته را كهخود كسي
بحث اهل هم و شهود اهل هم كه است اين در شيعه الهي حكمت جامعيت.است
از تفكيكدين انديشه حكمت ، اين در.ميكند نايل يقيني بهعلم را
عرفان ، برهان ، اساس بر درآن تفكر فعليت زيرا نيامده وجود به فلسفه
شيعه فلسفي انديشههاي رشد عامل تفكري چنين.است نبوي حكمت و قرآن
و نسازد فلسفه با كه است آن از منزهتر شريعت حكمت اين در.ميباشد
فلسفهاي بنابراين.كند مقابله شريعت با كه است آن از كوچكتر فلسفه
پس فقط شود ، ملحوظ كهاسلامي است شايسته خصوصيت و سنخيت حيث از كه
دورههاي در تنها اسلامي فلسفه از نوع اين.پيداكرد ادامه رشد ابن از
اوج به صفويه دوره در كه اين تا يافت توسعه و ربط مغول هجوم از بعد
در و ايران در تاريخي حيث از تعبير ، اين به اسلامي فلسفهرسيد خلاقيت
عنوان به بعدها و شد شناخته حكمت عنوان به و كرد ظهور تشيع مذهب
.يافت رواج جهان از ادراكش و احساس از نموداري و شيعه وجدان و ضمير
(ع)اطهار ائمه احاديث و نصوص اعلام عصر به شيعه در فلسفه تاريخ مبدا
حكومت هنگام اسلامي فلسفه چرا كه ميدهد نشان احاديث اين.ميگردد باز
با.گرديد مبدل شكوه با نهضتي به شيعي محيط در و ايران در صفويه
از فلسفي تامل روش شيعه ، حكيمان پراهميت نوشتههاي تعاليم ، اين ظهور
اين ديگر سوي از.ميدهد نشان خوبي به را (ع)امامان احاديث ثمره
فلسفه ماند ، ناشناخته و شده واقع غفلت مورد سنت اهل مذهب در معارف
به تنها علميه مدارس در و رفت بين از ابنرشد از پس مذهب اين در
حكمت با سنت اهل مذهب در فلسفي ميراث.شد اكتفا منطق درس تدريس
ميرسد خود پايان از دورهاي به عربي ابن عرفان با و سهروردي مشرقي
.داشتند رويارويي مشرب يوناني فيلسوفان و متكلمان با تنها آنها كه
-فلسفي تفكر از نوعي كه عربي ابن انديشه جريان شيعه در البته
حكمت و قديم اسماعيليه انديشههاي با آميزش اثر استدر عرفاني
جمهور ابي ابن و آملي حيد سيد كه داشته تاثير سهروردي اشراقي
توسط يگر بار مشائي فلسفه هجري هفتم قرن در.هستند آن نمونههاي
ابن از پس اوشد احياء شيعي متكلم و حكيم طوسي نصيرالدين خواجه
محيط نصير خواجه كوششهايميشود محسوب ايراني دانشمند بزرگترين سينا
در تفكر اين اوج.وجودآورد به (حكمت=) فلسفه از نوعي براي را مناسبي
شيعه جهان هفتم قرن از پساست نمايان دهم قرن از پس فلسفي مكاتب
اطلاع ميرداماد ظهور عصر تا عصر اين از و بوده دراسلام عقلي حيات مركز
ايران در شيعه آيين شدن رسمي با فلسفي سنت اين.دستاست در كمي
ترويجعلوم براي را مساعدي محيط كه اجتماعي و سياسي آرامش وبرقراري
حكمت از ايندوره اصلي شاخصههاي.كرد پيدا ادامه آورد وجود به عقلي
اصفهان ، مكتب:عبارتنداز كه ميشود تقسيم فلسفي مكتب چند به شيعه
.خراسانومكتبتهران مكتب شيراز ، مكتب
تاسيس صفوي عباس شاه وسلطنت ايران پادشاهي تجديد با اصفهان ، مكتب
عاملي ، بهاءالدين شيخ:از عبارتند مكتب اين اصلي چهرههاي.شد
اين ممتاز چهرههاي از كه ميردامادفندرسكي ميرابوالقاسم ميرداماد ،
احمد سيد:مانند كرد جذب خود درس به را زيادي شاگردان است مكتب
احياي در كس هر از بيش او.اشكوري قطبالدين و قزويني خليل ملا علوي ،
محيط نمودن فراهم و تشيع زمينه در و اشراق حكمت و بوعلي فلسفه
چه آن طرح در ميرداماد.كرد تلاش ملاصدرا انديشههاي ظهور براي مناسبي
مقابل در كرده ، ياد آن از انبياء ياحكمت يماني خودفلسفه كه
براي و كرد بسيار تلاش است عقل بر عمدتا آن اتكاء كه يوناني فلسفه
از پس ميرداماد.كرد مطرح را ماهيت يا وجود اصالت بحث اولينبار
آثارش از برخي در او.داراست را ثالث معلم عنوان فارابي ، و ارسطو
روش به را ابنسينا فلسفه و داده تطبيق يكديگر با را دين و فلسفه
به شعر در ميرداماد.است داده رواج شيعه تعاليم به توجه با و اشراقي
سهروردي معنوي نفوذ از حاكي عنوان اين انتخاب و داشته تخلص اشراق
او عصر حكماي ساير از را ميرداماد افكار اساسي ، جنبه دو.است وي در
تفكرش شيوه ديگر و آثارش در مباحث نظم چگونگي نخست.ميكند متمايز
او فلسفي انديشههاي همه محور و عطف نقطه كه دهري موضوعحدوث در
كه فلسفه و حكمت درباره اسلامي سنتي كتابهاي با كتابقبسات.است
ميپردازند الهيات و رياضيات طبيعيات ، به سپس و اسلامي منطق به معمولا
به مربوط ميرداماد حكمت امتياز دومين.است متفاوت بسياري جهات از
مطرح اسلامي و مسيحي يونان ، عالم در كه موضوعي است زمان از او تصور
وسرمد ، دهر مقولهزمان سه به واقعيت تفكيك با ميرداماد و بوده
يافته راهحلي مسئله اين براي هستند قديم انواع از سرمد و دهر كه
هستي جنبه بلكه نيست صرف نظري و منطقي ميرداماد ، تفكيك اين.است
اصفهان مكتب تاريخ از بعدي دورههاي ميرداماد ، از پس.دارد شناسي
از دورهاي به حقيقت اين نبوده آساني دوره عصر آن فيلسوفان براي
فاجعه آن كه بخشيد پايان حسين سلطان شاه زمان در و اصفهان صفويه
سوي از بيسابقه وحشيگريهاي با همراه محاصره از پس اصفهان اشغال
از گوشهاي خواجويي اسماعيل ملا نوشتههاي از صفحهاي در كه بود افغانها
صفويان سلسله و يافت دوام سال نه افغانها ، چيرگياست شده توصيف آن
بودند فاجعه اين با معاصر كه فيلسوفانيداشت ادامه سال 1149ق تا
سلطان خشم سبب به كه (م1134ق) اردستاني صادق محمد ملا از عبارتند
به مهمي اثر او از.كرد تحمل را بسياري ناملايمات وي ، به نسبت حسين
بحث آن قواي و نفس از آن در كه است مانده باقي صادقيه نامحكمت
اثبات به ابنسينا با مخالفت در و ملاصدرا از پيروي به و است ، كرده
و كلي پيوندنفس تحليل در كه است معتقد او.است پرداخته خيال تجرد
در پيوند اين اساس او نظر به.دارد وجود مهمي فلسفي مسايل اجسام ،
شمار به كلي نفس تجلي از بارقهاي فردي ناطقه نفوس.است ظهور و تجلي
ديگري شاگرد و شده تحرير گيلاني ملاحمزه توسط صادقيه حكمت.ميرود
مكتب ديگر معاصر.است نوشته برآن مفصلي شرح رضا بن علي محمد بنام
اشتغال سينا ابن كتابهاي تدريس به كه است گيلاني عنايتالله اصفهان ،
باقي وي از اثر پانزده كه (م1135ق) هندي فاضل همچنين.است داشته
محمد نواده (م1159ق) الماسي تقي محمد ميرزا از ميتوان نيز و مانده
امام كبري غيبت درباره اثري الماسي از.كرد ياد (م1070ق) مجلسي تقي
(م1173ق) شيرازي تبريزي محمد قطبالدين.است مانده باقي (عج)دوازدهم
خواجويي اسماعيل ملا از پس كه است مكتب اين اشراقي حكماي از يكي
رساله پنجاه و صد حدود كه برد نام او از ميتوان (م1171قيا1173ق)
باقي او از تشيع اساسي مباحث و مختلف علوم و فلسفي مسائل درباره
در را آن كه است موهوم رسالهزمان واسطه به بيشتر او شهرت.است
كرده دفاع ملاصدرا نظريه از آن در و نوشته خوانساري جمالالدين رد
شاگردان و (م1198ق) آبادي بيد محمد آقا مكتب اين از دوم گروه.است
اسماعيل و الماسي تقي محمد ميرزا شاگرد بيدآبادي.دارند قرار او
داشته اشتغال ملاصدرا كتابهاي تدريس به اصفهان در و بوده خواجويي
پزشكي توسط سال 1209ق در كه نوشته كيميا در رسالهاي بيدآبادياست
آبادي خاتون ابوالقاسم:از عبارتند او شاگردان.است شده شرح اصفهاني
و است نوشته كافي ويژهاصول به شيعي مباحث در رسالهاي كه (م1203ق)
صاحبنظر فقهي علوم و اخلاق فلسفه ، در كه (م1209ق) نراقي مهدي نيز
.دارد رواج درسي كتاب عنوان به او السعادات رسالهجامعبوده
اين معاصر نيز ملاصدرا كتابالمشاعر شارح شيرازي اردكاني احمد ميرزا
.است داشته اشتغال تدريس به شيراز در سال 1225ق در وي ;بوده دوره
(م1246ق) جمشيدنوري ملاعلي آخوند اصفهان ، مكتب حكماي از سوم گروه
در تحصيلات اتمام از پس.است بيدآبادي شاگردان معروفترين از او.است
آثار درباره او از مهمي تقريرات.رفت اصفهان به قزوين و مازندران
و نوشته توحيد سوره به مفصلي تفسير نيز و است دست در ملاصدرا
ملا از عبارتند شاگردانش.است موجود مسيحي مبلغ يك به او از جوابيهاي
و نوشته ملاصدرا برآثار بسياري شرحهاي كه (م1277ق) اصفهاني اسماعيل
.دارد طوسي نصيرالدين خواجه برتجريدالاعتقاد شرحي نيز
يك در تا يافتند ادامه اسلام جهان در فلسفي جريان شيرازچهار مكتب
راس در كه آوردند وجود به را واحدي وجريان رسيدند يكديگر به نقطه
چهرههاي برجستهترين از يكي او.است شيرازي ملاصدراي فلسفي مكتب آن
وي بود ، انحطاط به رو عقلي علوم كه دورهاي دراست تشيع فكري حيات
تعبير اشراقي و مشايي حكماي و يونان فلسفه ميراث ساختن هماهنگ با
و ظاهري جنبههاي در اسلام تعاليم با نيز و داده دست به آن از تازهاي
و لازم شرط را نفس تهذيب ملاصدرا.كرد احياء را متعاليه حكمت باطنياش
به عمل و روحاني فضايل به را فلسفه و قرارداد حكمت مطالعه مكمل
آراسته بود ، رفته ميان از باستان تمدن انحطاط دوران در كه شعاير
باستان يونان فرزانگان حكمت ميان تطبيق و تلفيق در سرانجام و گرداند
حكمت قرن نه تاريخي سير ملاصدرا با.يافت توفيق قرآن و شيعي اسلام و
و ذوقي و استدلالي فلسفه حقايق و رسيد خود مطلوب كمال مرحله به اسلامي
اين در.يافت امتزاج جهان درباره كلي و وسيع نظر يك در آسماني وحي
شده حل اشراق و مشاء فلسفي مكاتب اختلاف مورد مسايل از بسياري فلسفه
يك بلكه نيست ملاصدراالتقاطي فلسفه منتقدين ، نظرات برخي عليرغم.است
فلسفه جانشين را وجود ملاصدرااصالت.است اسلامي فلسفه از خاص نظام
رو اين از.دانست ماهيت بر مقدم و اصيل را وجود و كرد ماهيت سنتي
نشان خوبي به فلسفه اينكرد ايجاد اسلامي فلسفه در حقيقي انقلابي
تمامي.يابد تكاملي جهشي اسلام در توانست شيعي حكمت چگونه كه ميدهد
وجدان بر كلي بهطور و ايراني فلسفه بر امروز به تا ملاصدرا انديشههاي
حفظ سنتي مكتبحكمت كه كجا هر در تاثير اين عمق گذاشته ، تاثير شيعي
بديع صبغهاي فلسفي مسايل طرح در ملاصدرا روش اصالت.پيداست باشد شده
،(شرعي) رسمي دين:ركن سه ساختن يگانه در او كوشش بيشترين.دارد
او پيروان.است (فلسفه) عقلي تبيين و (كشف) اشراق حصول با نفس تزكيه
را وحدتي اما داشتند تكيه متعاليه حكمت مختلف جنبههاي بر كه آن با
هستي پيرامون تحقيق با ملاصدراكردند حفظ بود بخشيده استقرار او كه
تشكيك ، اصل به سير و وجود اصالت به ماهيت اصالت از بحث انتقال و
تبيين و مسائل اصل طرح به ابتداء او.است داشته فراواني نوآوريهاي
نيز و اسلام و يونان حكماي مباني با آشنايي بعد و گذشتگان مطالب درست
مباني همان از جديد فروع استنباط بعد و پرداخت تحريف از آنها حفظ
به اكتفا عدم و گذشتگان آراء بين منصفانهاي داوري آخر در و نمود
وجود ، اصالت وجود ، تشكيك وحدت ، قبيل از مسائلي او.نمود صرف برهان
بر را فلسفي مسائل از ديگر بسياري و معقول و عاقل اتحاد جوهري ، حركت
فلسفي طرح در را مباحث اين تمامي كه اين ضمن و كرد مطرح مبنا همين
.كرد محكم نيز را متعاليه حكمت اساسي پايههاي رساند كمال به خود
دين ميان هماهنگي و امتزاج در هرچيز از بيش ملاصدرا كوششهاي از بخشي
كه را نهضتي شد موفق سرانجام و شد خلاصه فلسفه و شيعه تعاليم مخصوصا
اين.رساند ثمر به بود شده آغاز هماهنگي اين پيرايش براي كندي از
از كه چه آن و اشراقي و ذوقي و استدلالي روش چگونه كه ميدهد نشان سير
در.ميشود منجر متعالي حقيقت يك به بالاخره رسيده انسان به وحي
او.هستند هماهنگ مجموعه يك دين و فلسفه عرفان ، ملاصدرا ، انديشه
او فلسفه در.دهد نشان آثارش و زندگي در را هماهنگي اين كه كوشيد
همين به و دارد نزديك پيوندي حديث و قرآن و فلسفه با عقلي برهان
عرفاني ، احاديث شهود منطقي ، مباحث از تركيبي را ملاصدرا آثار دليل
كيفيت مقدس ، متون رمزي تاويل با او.دانستهاند قرآني آيات و نبوي
تفكر عقلاني ، شهود با و ميرساند اثبات به را وحي باطني معني عرفاني
همين با ملاصدرا.ميكند عرفاني شناخت كلي حقايق راتابع عقلي و بحثي
تمام كه هدفي ميپردازد عرفاني معرفت پرتو در علم و دين تركيب به روش
با را خود آراء توانست اينرو از.بودند آن دنبال به اسلامي فلاسفه
مشاء حكماي كه اساسي مشكلات كه كند هماهنگ نحوي به اسلامي تعاليم
به دليل همين به غزالي و بودند مواجه آن با قرآن تعاليم درمقابل
اين دارد خاص اهميت بهويژه كه آنچه.شود حل بود گرفته ايراد آنها
ارسطويي طبيعيات از و بطلميوسي نجوم از را هيئت علم ملاصدرا كه است
شهودي و عقلي علوم مجموع ملاصدرا متعاليه حكمت بنابراين.ساخت مستقل
علوم كمالات همه واجد بساطت ، عين در كه است بسيط حقيقت يك بلكه نيست
و اشراق و مشاء مكاتب ساير از متعاليه حكمت اساسي امتياز.است ديگر
از جهت يك به علوم آن از كدام هر كه است اين ابنعربي عرفاني مكتب
ارزش سه اين جمع كه حالي در ميكردند اكتفا قرآن و برهان عرفان ، جهات
.ميشود تلقي شيراز متعاليه مكتب اصلي عنصر عنوان به ملاصدرا نزد
از فلسفي مسائل از برخي در نبوده مكتبها اين از بيتاثير او البته
عمل شهود و كشف مبتنيبر برهان يعني اشراق مكتب به شبيه روش حيث
دو اين از را خود فلسفي مبادي ديگر مسايل از برخي طرح در حتي.ميكند
و تشكيك و مشاء مكتب از را صورت و ماده نظريه فيالمثل.ميگيرد مكتب
گرفته اشراق مكتب از را ثابته اعيان و انواع ارباب و وجود تشديد
خلق نظريه مانند عربي ابن ويژه به صوفيه آثار از برخي بعلاوه.است
براي و درآورده فلسفي مبادي صورت به را وجود وحدت و جوهر مدام ،
صورت به ازملاصدرا قبل آراء اين.است افزوده فلسفه به نخستينبار
صورت و بود نرفته كار به وي از پيش فلسفي مكتبهاي در فلسفي مباني
حكمت از جديدي صورت پايهگذار ملاصدرا رو اين از.بود نيافته منطقي
ملاصدرا كتاب مهمترين.دارد شهرت متعاليه حكمت نام به كه است شيعي
درتمام او.است الاربعه العقليه فيالاسفار المتعاليه الحكمه
تفسيري و فلسفي سيره بين تمايز عدم كه كلي اصل يك از خود نوشتارهاي
اصول درشرح آورده اسفار در كه را آنچه اوميكند پيروي است وي
عقايدي اصول و است كرده رعايت قرآن وتفسير الغيب ومفاتيح كافي
را حقيقي معرفتهاي همه آورده فراهم (ع)ائمه نصوص حاشيه در كه را
با ملاصدرا شناسي انسان.ميكند معرفي ظهور يك با تجلي يك عنوان به
عنوان به (ع)دوازدهم امام ظهور انتظار صورت به كه شيعي شناسي معاد
با شناسي انسان اين.دارد كامل مطابقت ميشود بيان كامل انسان ظهور
نفس هبوط از عبارت كه دارد پيوند نفس و جهان تكوين به مربوط نظريهاي
ظهور نقطه عنوان به انساني صورت تا آن تدريجي صعود و نازل مراتب در
مابعدالطبيعه و طبيعيات در شناسي انسان تداوم و ملكوت آستانه در آن
بود خواهد مادي اصالت مفهوم نه ماده مفهوم صورت اين در.است معاد و
.روحي اصالت مفهوم نه و
دارد ادامه