پنجم ، شماره 1348 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 6 شنبه 15
|
|
!نكنيد حسادت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و ضعف پريشاني ، بيهودگي ، ازاحساس ناشي را حسادت روانكاوان
ميدانند ترس و شديد آسيبپذيري و ناتواني
خود براي ديگريدارد ، كه آنچه ميدارد ، برآن را فرد تنها نه حسادت
محروم دارد ، كه چيزي آن از مقابل فرد اينكه از حتي بلكه بخواهد ،
و مسالهاي از شخص شدن محروم ديگر عبارت به.رضايتميكند احساس شود ،
است حسود فرد در شعف احساس موجب او ، واقعبدبختي در
ظاهر به چه اگر كه است آدمي مخفي احساسات جمله از حسد:اشاره
.آنهاست طاقتفرساترين حال عين در ولي ناپيدا ،
دست ريشهدار ، زماني و طاقتفرسا بهطرزي هم آن حسادت ، شك بدون
ظاهري ، زيبايي ودارايي ، مال منصب ، و مقام عوامليچون كه ميدهد
آمدن فراهم بالاخره و دانشگاهي عالي مدارج نمودن طي ثروتعظيم ،
.بخورد چشم به شخص ازدواج براي عالي موقعيت
يا ابرازميدارند ، موردي در را آوردنموفقيت دست به زنان اينكه
تهاجمي احساس ازنوعي ناشي واقع در ميبالند ، بهخود موضوعي درباره
كه است خود موفقيتهاي از شعف احساس اينكه يا رقابت به ميل يا
و تناقضات كشمكشها ، دچار را آنان احساس اينميدهند بروز بياختيار
.ميسازد بيقراريها
ايننيست ميشود ، مطرح زنان مورد اينجادر در كه پرسشي اين بنابر
از زنان چرا كه ميگردد مطرح پرسش اين بلكه ;ميخواهند چه آنان كه
دارند ، ديگران كه است چيزي همان ميخواهند ، كه آنچه ميبينند ، اينكه
كه را چيزي مبادا كه است آن از ترس وحشتناكتر ميشوند؟ اكراه دچار
است مساله اين روشنگر خود مورد اين.بخواهد ديگري شخص دارند ، آنان
دچار ناخودآگاه ميآوريم ، دست به ميخواهيم ، كه را چيزي وقتي چرا كه
پي در كه متني.ميدهد دست ما به گناه احساس نهايت در و شده نگراني
خانم با كه ميباشد آن آثار و حسادت مساله پيرامون گفتوگو ميآيد ،
فوق برنامههاي دستيار و كاربردي روانكاوي رشته دكتر هريس ادرين
نشريه در و گرفته انجام نيويورك دانشگاه روانكاوي و رواندرماني تخصص
.است رسيده چاپ به پرنتز
احساس و چيست از ناشي حسادت بفرماييد ، استتوضيح ممكن خانمهريس
است؟ چگونه ميورزد ، حسادت آنها به او كه ديگراني به نسبت حسود فرد
ناتواني ضعفو پريشاني ، بيهودگي ، احساس از ناشي را حسادت روانكاوان
.ميدانند وترس شديد آسيبپذيري و
ديگري كه آنچه ميدارد ، آن بر را فرد تنها نه حسادت كه است آن واقعيت
كه چيزي آن از مقابل فرد اينكه از حتي بلكه بخواهد ، خود براي دارد ،
شخص شدن محروم ديگر عبارت به.ميكند رضايت احساس شود ، محروم دارد ،
.است حسود فرد در شعف احساس او ، موجب بدبختي واقع در و مسالهاي از
لذت ميكنيم ، بالاترين غيبت و ميزنيم سركسيحرف پشت كه زماني عموما
هست ، نيز قوي فردي درواقع كه را حسادت مورد كهشخص است آن در ما
را وي شهرت همچنين.دادهايم ذليلجلوه و خوار و نموده سركوب
.ساختهايم خدشهدار
.شرمندگيميكنند احساس ميبرند ، پي حالتخود اين به كه افراد بعضي
در و نداشته اينمورد در گناهي احساس ديگركوچكترين برخي برعكس
درواقع كرده ، فراهم را موجبحسادتشان كه فردي فكرميكنند ، عوض
ناسزا به شروع خود درون از پس ;است داده قرار آزار مورد را آنها
.است آن بدخيم نوع از حسادت نوع اين.ميكند وي از بدگويي و گفتن
نسبت جنبه ازدو زنان كه است امري گفت ، حسادت بايد زنان مورد در
حسادت دام در خود حسودي ، زن وقتي مثال براي.دلخوشندارند آن به
در كه حسادتي عمق به كه ميدارد آن بر را وي امر اين ميافتد ، ديگري
حد چه تا كه ميفهمد او.ببرد پي دوانيده ، ريشه او به نسبت ديگري
متوجه كاملا همچنيناست داشته نامطلوبي رفتار و كرده عمل غيرانساني
.ميگذرد چه دارد ، حسادت وي به نسبت كه ديگري زن مغز در ميشود ،
ميگردد؟ بدخيم ازنوع حسادت سبب موضوعي چه
در يا جوكرد ، و جست شخصي ناتواني و درضعف بتوان را آن علت شايد
دليل است ، ممكن حتياست حسود فرد حد از بيش ومحروميت نداشتن قدرت
مورد و شده طرد آنچنان شخصي غلط روابط اين در كه باشد غلطي روابط آن
و ولع مسايل به نسبت همواره كه شده حساب هيچ يا گرفته ، قرار بيمهري
.دارد كمبود
موفقيت تحمل تاب دوست ، يك كه ميدهد رخ وقتي بدخيم ، نوع از حسادت
است ، شده حسادت نوع اين دچار كه شخصي و باشد نداشته را خود دوست
متجاوز يك به مبدل او براي حسادت مورد فرد و ميكند طي را سختي اوقات
فرد كه هم چقدر هر كه مينمايد طرزي به حسود شخص صورت اين در.ميگردد
طريق از هم باز بيايد ، كنار مساله اين با معجزهآسا طرزي به موفق
بدين و ميگيرد قرار بيشتري ضربه مورد حسود ، شخص توسط موفقيتهايش
.ميرود ميان از بيشتر چه هر دوستيها كه است منوال
ميكند ، بروز مناسب هنگام در كه است بالقوه خصيصهاي بدخيم ، حسد آيا
ميدهد؟ رخ خاص فرد دو ميان در كه است واكنش و كنش نوعي يا
مسائل بسيارياز در ريشه كه ميدانم آسيبپذيريحاد نوعي را آن من
بيشتري توجه فرزندان از يكي به كه درخانوادهاي مثال طور به.دارد
قرار بيمهري مورد كه فرزندي ميشود ، گرفته ناديده ديگري عكس به و شود
.يافت نخواهد حسادت از فرار براي روزنهاي گرفته ،
نيست حسادت ، قادر دچار فرد كه رخميدهد زماني بدخيم نوع از حسد
حسد درنمايد ايجاد خود در حسادت حس بر غلبه براي را لازم واكنش
از كه را چيزي دارد ، وميل ميشود تلافيجويانه حالتي فرددچار بدخيم ،
.سازد محروم آن از را مقابل فرد و داده اختصاص خود به است ، آنديگري
را چيزي چقدر اينكه فرد آن كهدر دارد وجود حسد از ديگري نوع
.باشد داشته را آن نميتواند كه است آن مهم بلكه نيست ، مهم ميخواهد ،
آنهاهم داشتن به قادر و ندارند چيزهاييكه درمورد افراد گونه اين
ديگران آنكه دليل به -كارداني و كفايت ، ظرفيت جمله از نيستند ،
.ميشوند حسرت دچار ـ هستند آن داراي
نوعيافسردگي ، به مبتلا بلكه تنفرنيست ، دچار شخص صورت اين در
براي كه پيمانبستهاند خود با كه آن مثل درستاست واندوه تلخكامي
.روند فرو كامحسد در هميشه
چيزي داشتن از شخص كه است صادق زماني مورد اين.است همينطور بلي ،
آن از قبل تا ولي.ميرسد پايان خط به مورد آن يعنيدر.ميگردد نااميد
معجزه طرز به زندگي و جبراناست قابل چيز همه استكه تصوربوده اين بر
رفته ، دست از كه وآنچه گشت خواهد باز اوليه حالت آساييبه
يعنيهمه نيست ، چنين واقعيت ميشودكه مشخص وقتي ولي.شد بازسازيخواهد
او قبلي موقعيت داراي ديگري فرد درعوض و است رفته دست از چيز
.ميشود زده دامن افسردگي اين به صورت آن در ميباشد ،
مستعد بيشتر زنان چرا كه است اين ميشود ، مطرح اينجا در كه پرسشي
هستند؟ حالتي چنين پذيرش
زيربناهايمختلفي داراي شخصيتي ودرون اجتماعي نظر از مردان چون
ديگر ، طرف از.بيايند كنار رقابت با قادرميسازد را آنان كه هستند
گران برايشان رقابت كمتر دليل بههمينمانوسند رقابت با بيشتر مردان
رقابت به را زن حسد كه حالي در.نميشوند آن آلوده و ميشود تمام
شوند رقابتيسخت ميدان وارد اينكه از اغلب زنان متاسفانه.واميدارد
.دارند هراس ميدانند ، بهمردان منحصر را آن كه
ريويربا توسطجون بيستم قرن كهدر مهمي بسيار تحقيقات از يكي
كه ميكند زنانيصحبت درباره شد ، پشتنقابمطرح در بودن عنوانزن
.چشمگيريداشتهاند موفقيتهاي رقابتهايسخت ، در
امور انجام در كه آن وجود با ميشودكه توصيف زني تحقيق اين در
بامردان برخورد هنگام اما راضياست ، و خشنود آن از و بوده موفق
و مياننبوده در رقابتي گويي كه تغييرميدهد را رفتارش آنچنان
جلوه را خود-هستند پذيرفته جامعه نظر كهاز -ديگر زنان مانند
مقابل در كه مرداني به برميخيزد ، او وجود عمق از كه لحني با و ميدهد
ندارم تصميم من.نباشيد ناراحت وجه بههيچ:ميگويد چنين هستند ، او
پايين را خود تجربه كم دختر يك حد تا بزنمو برهم را شما موقعيت
يك عكسالعمل اين ميپرسدآيا خود از تحقيق اين در ريوير.ميآورد
از پس و دارد؟ بيمارگونه جنبه يا است؟ زن يك براي طبيعي واكنش
است حركتي همان اين شايد كه ميرسد نتيجه اين به آن مورد در مطالعه
آن ديگر مفهوم به بودن زن اصولا و ميدهند انجام اززنان بسياري كه
غيرمستقيم يا مستقيم طور به زني وقتي.نيست نمايش يك اجراي جز چيزي
سازد هموار برخود را رنج اين بايد ميشود ، مرد با رقابتي حيطه وارد
مرد با خود دادن مطابقت راههاي از يكي و دهد تطبيق او با را خود كه
(ابرزن) قوي زن يك همانند كه برساند حدي به را خود رفتار كه است آن
.كند عمل
ميورزد؟ حسادت نيز خود مخالف جنس به نسبت فرد آيا
:ميگويد مورد اين توردكدر نامماريا به فرانسوي تحليلگر يك
بعدا ولي ميكند ، رضايت احساس است ، مادرش شبيه اينكه از دختر ابتدا
اين.ميگردد حسادت دچار مردان به نسبت ميشود ، زني خود براي وقتي
خود در بودن مرد دليل به مردان كه است تواناييهايي دليل به حسادت
را سالاري زن پايه و ريشه حسادت نوع اين فرويد عقيده به.دارند
.ميشود محسوب دفاعي حالت يك زن براي وحشتناكي طرز به بلكهنميسازد
بهمواردي را آنان موفقيت كسب و چگونهزنان خود ، تحقيقات در شما
ميدهيد؟ ربط حسادت چون
خود جاي در كه دارد وجود ارتباط تهاجمينوعي رفتار و حسادت ميان
و ميشود داده سوق حسدورزي و حسودي سوي به نيز رقابت.است اهميت حايز
.ميانجامد آن كردن سركوب و خشم شرمساري ، احساس به سرعت به حسادت
با ارتباط در عنوانزنان تحت نگارشتحقيقي به پيش سال دو حدود
مطرح از اغلب زنها كه بود آن تحقيق اين موضوع كلماتپرداختم و قدرت
عنوان از و نشده كمرويي دچار آرزوهايشان و خود به راجع مطالبي كردن
.داشتند هراس آنها نمودن
يك عنوان به ميگفتند ، سخن تهاجميخود رفتار مورد در زنان وقتي
در خود ، تشخيص در آنان ميديدم ، اينكه از درماني روان امر در متخصص
يا هستند ، ضعف دچار بودن قاطع يا نفرت ، يا عصبانيت چون حالاتي ميان
نداشتن اشتياق شوق ، و شور جاهطلبي ، با كار انجام در جديت ميان اينكه
سردرگم و گيج هستند ، نادرست تشخيص و ابهام دچار وحسد ، خشم بالاخره و
واحدموحش حس يك به مبدل آنها در احساسات اين تمامي گويي.ميشدم
به نسبت يا هستند مردان از حسودتر زنان كه نيست آن موضوع.بود شده
مجموع در زنان كه گفت بايد بلكه همچشمياند ، و چشم اهل بيشتر آنان
.هستند دنيا اين در كمبود و شرمندگي احساس نوعي دچار
زنان دروضعيت دنيا در اخيرا كه وتحولاتي تغيير همه اين با آيا
دارد؟ صحت موضوع اين هم است ، باز گرفته صورت
نظر از اما.است باز آنان براي پيشرفت راه كه دارند وجود زيادي زنان
كه موقعيتي از كه معني بدين.ميپردازند آن قبال در سنگيني بهاي روحي
عكس بر بلكه نميبرند ، زيادي لذت تنها نه است ، آمده فراهم برايشان
اين.ميكنند نگراني ابراز و كرده شماتت موفقيت اين مقابل در را خود
ناخودآگاه شكل به موارد ديگر در و خودآگاه طور به موارد برخي در حس
.ميگيرد صورت
دارد ادامه
پرنتز:منبع
كلمنتس مارسل:نوشته
خورزني مهراعظم ترجمه ،