پنجم ، شماره 1350 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 8 دوشنبه 17
|
|
شد؟ خواهد حرفه نويسندگي آيا
نويسندگي كار بهبود براي نويسندگان پيشنهادهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كشور فرهنگي مديريت و فضا در تحولاتي و تغيير آمدن بهوجود:اشاره
كمبودها رفع براي اقدامات پارهاي انجام بودن قريبالوقوع پيآن در و
داشت آن بر را هنر و ادب صفحه كشور ، فرهنگي بخشهاي در موجود نواقص و
فرهنگ ، از مهمي بخش توليدكننده كه نويسندگان ، از نظرخواهي با تا
آينده و موجود وضع از روشنتري چشمانداز احيانا هستند ، ادبيات ، يعني
دو در جهت اين در.كند ايجاد مجريان و دستاندركاران كسب براي را
شماره اين در.رسيد چاپ به كشور نويسندگان از عدهاي نظر گذشته شماره
در:كه خواند خواهيد سئوال اين به را ديگر نويسنده چند پاسخ نيز
بر حاكم شرايط به باتوجه را عملي چهاقدامات نويسندگي كار از حمايت
و حرفه اين شدن درآمدزا به احيانابتواند كه ميكنيد پيشنهاد نشر
كند؟ كمك تاليف كار بهبود
:خرمشاهي الدين بهاء
رانميشناسند حمايت نويسندگان
نفر شايد 20 فقط قلم ، اهل تا 3000 حدودا2000 ميان از ايران در
بيرون گراني گلآلود آب از را خرجشان گليم حرفهاي بهصورت ميتوانند
بكشند
لذا ناشر ، وهم كتابنويس هم و همكتابخوان و هستم كتابدار هم بنده
بهنظرم كه پاسخي اولين.تجربهباشد سر از سوال ، اين جوابمبه شايد
مترجمان و نويسندگان.كرد نميتوان موثري كار بگويم كه است اين ميرسد
زنده انسب يا اصلح بقاي و بقا تنازع شيوه با كه كردهاند عادت
.ميآيد غيرعادي بهنظرشان و نميشناسند را حمايت.نمانند يا بمانند ،
كمكهاي كوچك طرحهاي به وزارتخانهها از يكي اخير سال چند در وقتي
يك كار محصول عادي مترجم يا مولف يك.شدم وحشتزده من كرد ، بزرگ مالي
برمبناي درصدياش حقالتاليف 15 و است صفحه 400-حدود 300 در سالش
كتاب اخير گراني همه با نسخه ، هزار گاه 2 حتي و هزار ناچيز 3 تيراژ
داشته خودكشي قصد كسي اگر.سال در تومان هزار بر 300400 ميشود بالغ
و بدهد ناشر به سال در كتاب دو سال در كتاب يك بهجاي ميتواند باشد
هزار حدوداگاهي 700750 يعنيبرابر دو به برساند را درامد اين
پس.كرد درست مرفه نيمه يكزندگي آن با نميتوان كهالبته تومان
چنان كند كار شيوهانتحاري به و كند مترجميخودكشي -مولف اگر حتي
دارم تعبير يك به سالگي در52 و كردهام اخير سال بندهدر 25 كه
.نميچرخد سادهاش زندگي هم باز ميافتم ، كار از
غيرناشرپسند و غيراقتصادي كارهايي وبه ميآيند نهادها بعضي آري
چاپ حقالترجمه 67 حقالتاليفيا مثلا يعني.نجوميميكنند كمكهاي
كهتوانسته مترجمي -مولف به ميدهند (چاپ؟ كدام تازه) چاپ دريك را
باور و ميشنوم اينكهگاه از.كند رخنه -ضوابط ونه -روابط قلعه در است
كمك ميليون پادرهوايي 3040 طرح براي كسي به نهادها اين كه نميكنم
براي هم و مشكوك وجه اين گيرنده براي هم.ميلرزد پشتم كردهاند ، مالي
.آن دهنده
آنچهشنيدهام شايد.ندارم بهتان يا توهين قصد.باشد كه نهادي هر
خوان گستردن بلكه مولفپرورينيست ، روش اينروش ، ولي باشد ، شايعه
و بهخويش احترام و نفس عزت اغلبآنها كه است كساني براي يغما
ضمانت چه طرحها اين گذشته آن ازندارند وفرهنگي اخلاقي تقواي
نجومي مشكوك پول آن كار ، آغاز در و بهراحتي كه كسي اگر دارد؟ اجرايي
آقايان و نجومي ميگوييمپول ميليون دو يكي از بالاتر به ما) را
كارش ميگيرد ، (كيسه ته و خرد پول ميگويند ميليارد يك به افراشتهها
سهلانگاري ، به ميشود تشويق هم غيرعادي سهلگيري از كه ندهد ، انجام را
ميكند؟ چه پولش گرفتن بازپس براي سازمان آن وقت آن
.نهشرافتمندانه و انساني نه اخلاقي ، است ، نه اسلامي نه شيوه اين
خدمات بعضي نام كردن برايخراب شايعه مشت يك ميكنماينها آرزو فقط
چگونه پولهايشبههناك اينگونه استنميدانم گواه خدا.باشد نهادها
سعدي يعني برود؟ميگويند ، پايين قلم اهل ازحلقوم است ممكن
شهر زاهدان بين كه داد كيسهزر چندين وزيرش به پادشاهي:ميگويد
.كند تقسيم
حضور به زر كيسههاي همه با سرانجام كردو پويي و تك و جستوجو وزير
پيدا زاهد تن شهرچند اين در مگر گفت شد ، شگفتزده شاه.رسيد پادشاه
عينابازگرداندهاي؟ را كيسهها اين كهتو نميشود
زاهدان به گفتهايد شما گفت و زد ديدهلبخندي روزگار تدبير با وزير
زاهد آنكه ديدم من اما كردهايد ، تعيين وپارسايي زهد را شرط و ببخشم
را كيسهها لذا !نيست زاهد ميستاند آنكه و نميستاند ، را زر كيسه است
.دادم عودت سالم و صحيح
=) زندگيامدانشنامه كتاب آخرين و شصتمينكتاب عنوان به دارم بنده
هم نفر حدود 20.تدوينميكنم قرآنپژوهي و قرآن(دايرهالمعارف
فقط.نهدستك و دارم دفتر نه كار برايايندارم همقلم و همكار
با چاپ ، حقالتاليف 2 پيشپرداخت با و.قلم اهل درنزد آبرو مختصري
دارم 2000 عده همان همكاري با و تومان ، ميليون به 34 نزديك چيزي
از تا دو به نزديك يعني.ميكنم تاليف را قرآنپژوهي و قرآني مقاله
عفاف 15 جاده از و ميكنم خود از قانعتر مولفان خرج را حقالتاليفهايم
اگر كه دانند عاقلان اما.نميشوم خارج هم جلد روي بهاي از درصد
حاضر نهادي هر يا وزارتخانهاي هر را قرآن كنم تزوير ميخواستمدام
ولي.كند كار اين خرج پيشرفته سازمان يك تشكيل با ميليون صد چند بود
رندان دفتر در و ميخورد ، قلم زاهدان دفتر از من نام كه تفاوت اين با
.ميگرديد ثبت
ايران در.عملينداريم راهحل كرد بشودزندگي قلم با آنكه براي اما
نفرميتوانند شايد 20 فقط اهلقلم ، تا 3000 ازميانحدودا 2000
به.بكشند بيرون گراني گلآلود آب از را خرجشان گليم حرفهاي بهصورت
واقعي قلم اهل كه -مشكوك پولهاي نه داد انعام بايد نه قلم اهل
مشكل.كرد حل معقول بهطريقه را او مشكل بايد بلكه -نيست آن گيرنده
كتاب ، دو يا يك با اروپايي قلم اهل يك.است تيراژ كمبود از قلم اهل
زندگي راحت عمر يك ميتواند شود (پرفروش نه و) فروش خوش نسبتا كه
سال حاصل 3040 داشتنش كه -هم كتاب داشتن 50 با ايران در اما كند
قلم اهل يك كتاب يك اگر.كرد خرج و دخل نميتوان -است شبانهروزي كار
با يكجا او از كتاب كه 33 است اين با برابر برسد ، هزار تيراژ 100 به
به مردم بيعلاقگي از تيراژ كمبود مشكل !درآيد چاپ از هزار تيراژ 3
مقاله اين پايان در كه است مفصلي حديث خود و.ميخورد آب مطالعه
.پرداخت آن به نميتوان كوتاه
:خسروي ابوتراب
هدايتشوند جوان خوانندگان اگر
خواندن كه تربيتشوند ما پرورش و سيستمآموزش در خوانندگان بايد
نكند مبتذلارضايشان آثار
و كالا ارائه براي امكاناتي به كالايينياز هر توليدكننده معمولا
كالا توزيع باشد ، امكانات آن فاقد توليدكننده كه چناندارد آن فروش
نويسنده فكري توليد عنوان به نوشته به اگر حال.نميگيرد صورت فروش و
به آن فروش و ارائه براي امكاناتي به نياز نويسنده كنيم ، نگاه
اين فاقد ما جامعه نويسندگان از بخشي متاسفانه كه دارد خوانندگان
.هستند شرايط
و چاپ ناشر ، مجوز به احتياج آثارش برايارائه نويسنده مثال طور به
اگر حتي كه موزعاست و چاپ مجوز مهمتر ازهمه كه دارد موزع
چاپ را اثرش علاقهمندي ناشر و بگيرد چاپ مجوز و بياورد شانس نويسنده
و كرد نخواهند پخش واهي دلايل به را كتاب توزيع ، موسسات مافياي كند
اين صاحب ازنويسندگان عمدهاي بخش البته.ميماند انبار در كتاب
تقسيمبندي شرايط داشتن نظر از را نويسندگان ما اگر.هستند امكانات
:دارد وجود جامعه در نويسنده گروه سه كه ميرسيم نتيجه اين به كنيم
موسسات طرف از نحوي به و ميكنند تبليغي كار كه نويسندگاني اول گروه
تيراژ حداقل معمولا كه ميشوند حمايت دولتي نيمه و دولتي فرهنگي
حمايتهاي و قبول قابل البوق حق با دارند چاپ هر در هزارتايي دوازده
كتابخانههاي طرف از نحوي به معمولا كتاب فروش مثال طور به كه جنبي ،
.ميشود تضمين دولتي
با عشقهايسوزناك مايههاي با آثارمبتذل نويسندگان دوم دسته
از بيش تا كهگاهي چاپ هر در هزار بيست تا دوازده مابين تيراژي
از مانعي هيچ بدون كارها اينگونه كه ميگردد ، چاپ بارتجديد بيست
آثار گونه ناشراناين و نويسندگان.مجوزميگيرند ارشاد وزارت طرف
.ندارند مشكلي هيچ ظاهرا و رسيدهاند نوايي به اينآثار قبل از
نه و مينويسند تبليغي كار كهنه هستند نويسندگاني سوم دسته
نه راهادبيات از معمولا و مبتذلدارند داستانهاي نوشتن استعداد
صرف ماهانهشان ازمخارج عمدهاي بخش بلكه درامديندارند ، اينكه
ارائه براي معمولا نويسندگان گونه اين.ميشود ادبيات جنبيكار مخارج
امكان هم بالاخره و ميمانند مجوز انتظار در سالها تا گاهي خود آثار
.نميگردد ايجاد فكرشان توليد عرضه
نويسندگان گونه اين آثار عرضه بهسازيشرايط به اميد كه چنان اما و
نه كه مستقل ، نويسندگان آثار كه بود مومن نكته اين به بايد باشد
كه دارند را استعداد اين نه و بنويسند مبتذل كه دارند مالي اهداف
فرهنگيجامعه توسعه براي عاملي عنوان به بنويسند ، سفارشي داستانهاي
آثار نويسندگان كهبراي همچنان نشر و چاپ ميبايستيشرايط است ، لازم
طرف از توزيع موسسات تاسيس گردد ، آماده نيز آنان براي مبتذلمهياست
.شود آسان دارند ، نيز فرهنگي علايق مادي ، علايق بر علاوه كه افرادي
در ميگرديد ، دبيرستانتدريس در معاصر ادبيات پيش سالها همچنانكه
به.گردد تدريس جدي طور به ودانشگاه دبيرستان از اعم آموزشي مراكز
نويسنده ، پرورش براي لازم شرايط ايجاد بر علاوه توسعهفرهنگي من اعتقاد
و آموزش سيستم در خوانندگاني بايد دارد ، نياز خواننده تربيت به
.نكند ارضايشان كوچك مبتذل آثار خواندن كه شوند تربيت ما پرورش
مكرر دليلشچاپهاي نيست ، كم خوانندهكتاب ما جامعه در من نظر به
.هستند جوان پسرانبسيار و دختران خوانندگانش استكه نازل آثار
مجلاتآن در پيش سال سي كه مبتذلي كتابهاي نباشد شايدباوركردني
گران باقيمتهاي سياه بازار در منتشرميگرديد ، پاورقي صورت به سالها
نشانه همه اينها ميگردد ، دست به دست جوان وپسران دختران مابين
چگونه بگيرندكه ياد بايد جوان خوانندگان.است معاصر ادبيات عدمشناخت
.تفكركرد خواندن با ميتوان
توسعهفرهنگي بر علاوه گردند ، جوانهدايت خوانندگان فوج اين چنانكه
صورت و شناخت راخواهد خود مخاطب معاصر است ، ادبيات اصلي هدف كه
.گرديد خواهد حل است ادبيات جدي نويسندگان كهمعاش مسئله
عبدالملكيان محمدرضا
باشد خويش هنر اختيار در وقت تمام نويسنده كه هنگامي
حاصل بهجز) مشاغلديگر طريق از ما ، شاعران و نويسندگان كه زماني تا
فراهم را سروهمسر نان(خويش هنرمند سرانگشت محصول و انديشه
تكان تلالويي و تحول تاليف ، حوزه در داشت انتظار نميتوان ميآورند ،
شاعر و نويسنده كه نيابد تحقق امر اين تا و.بپيوندد وقوع به دهنده
هم باز بگذارد ، خويش هنر اختيار در را خويش كار وقت تمام ما ،
.بود دهنده تكان تلالوي و تحول آن انتظار چشم نميتوان
ازا در آورند ، اما فراهم نويسنده يا شاعر براي را تمام وقت اين اگر
و بايد چنين اين نمايند ، كه مستولي را شروطي و شرط آن ، قبال در و
در را دهنده تكان تلالو و آنتحول مژده نميتوان بازهم نبايد ، آنچنان
.شنيد عاشقان جان از و مشتاقان زبان از نشر ، و تاليف حوزه
و ذهنمسئولان در عمومي ، تفكر يك عنوان به باور ، اين كه زماني تا
و نيست آنان شاعركارمند و نويسنده كه نپذيرد شكل فرهنگي كارگزاران
...و وظيفه و دستور و سلسلهمراتب چارچوب در نميبايست و نبايد
دهنده تكان تلالوي و تحول آن چهره از غبار اين سنگيني شود ، محدود
.شد نخواهد زدوده
يا موجود ، گام وضع از آنكه براي بگذريم ، كه دور آرزوهاي اين از
شود ، ديده نويدي نور قلم اهل حمايت در و برداشته جلو به چند گامي
يادآوري ديگران كه فراواني نكات به نيز را نكته چند اين ميتوان
:داشت تامل آنها در و افزود ميكنند
اعلام ارائهو و نشر حوزه در نبايدها و بايدها كردن قانونمند 1ـ
يابد تحقق فرصت اولين در ميبايست كه است مواردي ضروريترين از آنها ،
جريان از را متفاوت نظرهاي تاثيرگذاري و شخصي سليقههاي اعمال تا
.نمايد بركنار و سازد جدا نشر و تاليف امر در تصميمگيري
موفق جملهبرنامههاي از استاني ، كتاب نمايشگاههاي مستمر برگزاري 2ـ
بيشتر فروش بالطبع و شده منتشر آثار بهتر ارائه و توزيع در موثر و
اين كه است يكسالي قريب متاسفانه اما داشت ، ادامه مدتي كه بود كتاب
گونهاي به برنامه اين مجدد شكلگيري.است شده متوقف موفق ، حركت
نشر و تاليف كار پيشرفت در موثر نقشي ميتواند منظمتر و گستردهتر
.باشد داشته
مبذول را حمايتهايجديتري ميبايست اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت 3ـ
كوتاهتر مدتي در نويسندگان و شاعران آثار انتشار و چاپ كار تا نمايد
.شود مناسبترانجام قيمت با و
تحصيلي مدرك اعطاي شد ، انجام انقلاب از بعد كه خوبي كارهاي از يكي 4ـ
همين كه بود...و خط موسيقي ، جمله از رشتهها برخي هنرمندان به معادل
را شاعران و نويسندگان جمله از رشتهها ساير هنرمندان ميتواند برنامه
.شود شامل نيز
متاسفانه دارد دانشجو و دانشآموز ميليون قريب 20 كه كشوري در 5ـ
.است جلد هزار تا 5 بين 3 شده منتشر كتابهاي درصد تيراژ 90 هنوز
ناشر ، سود به نه و است مولف سود به نه پايين تيراژ اين كه است بديهي
چاپ حتي و شده ارائه اثر كيفيت كاستن در تلخ واقعيت اين كه گفت بايد
از استفاده با جامعه جدي ترغيب و تشويق است ، موثر نيز آن
است مهمي نكات از بحران ، اين سرگذاشتن پشت براي مناسب سرمايهگذاري
كشور هنري و فرهنگي دستگاههاي همه و دولت عميق توجه مورد بايد كه
.باشد
كتاب موضوع به مجلات و روزنامهها همچنين و سيما و صدا بيشتر توجه 6ـ
...و مسابقات جمله از گوناگون ، قالبهاي در موضوع طرح و كتابخواني ، و
.است شده ياد معضل حل براي مناسب راهكارهاي از يكي
اگر كوشش ، و 50درصد است جوشش درصد ميگويند 50 تاليف ، عالم در 7ـ
باور براين و كنيم تلقي هنرمندانه ذوق و استعداد معني به را جوشش
بخش تحقق براي كه است طبيعي يكتاست ، آفريننده الطاف از كه باشيم
در جز نيز مهم اين كه دارد ، وجود جدي كار و برنامه به نياز دوم ،
امكان ، و فرصت اين ايجاد هزينه.نميشود ميسر امكان ، و فرصت قالب
دولت كه است مواردي جمله از خلاق ، استعدادهاي ثمربخشي و شكوفايي براي
شود ، هزينه كمتر هرچه دارند ، را آن پرداخت وظيفه فرهنگي دستگاههاي و
.بود خواهد كمرنگتر و كمتر نيز حاصل
بحراني دچار زمان يك در مجزا جامعه دو اگر اينكه ، آخر كلام و 8ـ
بيشتري فرهنگي و علمي توان و دانش از كه جامعهاي شوند ، يكسان
همين به.بگذارد سر پشت را بحران ميتواند بهتر و است ، زودتر برخوردار
در منزلتي و رتبه از بايد كتاب ، پديدآورندگان و كتاب به توجه لحاظ
طول در چند شعاري به اينكه نه باشد ، برخوردار موضوع اهميت خور
موضوع قيمت و قدر ايام باقي در و شود ، اكتفا چند مراسمي برگزاري
.شود فراموش