پنجم ، شماره 1351 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 9 سهشنبه 18
|
|
نميخرد كتاب جامعه كه وقتي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(دوم قسمت) نويسندگي كار بهبود براي مولفين پيشنهادهاي
كه چنان كه است اين ما جامعه در نويسندگي كار بزرگ مشكل من نظر به
نباشد ، درامدزا كه كاري كه است روشن و نيست ، درامدزا شايد و بايد
گذاشت رويش اسمحرفه ميشود مشكل
و رونق از كتاب بازار كه است شده باعث جامعه فرهنگي و سياسي فضاي
فضا اين تغيير با هم مشكل اين حل و بيفتد ، توان از نشر صنعت
بود امكانپذيرخواهد
نويسندگان كار حمايت سئوالدر پاسخ در قبل شمارههاي در:اشاره
ميكنيد پيشنهاد نشر بر حاكم شرايط به توجه با را عملي چهاقدامات
كمك تاليف كار وبهبود حرفه اين شدن درامدزا به بتواند كهاحيانا
محمدرضا خسروي ، ابوتراب خرمشاهي ، بهاالدين:آقايان كند؟نظرات
.رسيد چاپ به پاشايي.ع و امامي كريم حقشناس ، عبدالملكيان ، عليمحمد
دريابندري نجف آقاي نوشته در را سئوال اين پاسخ نيز شماره اين در
:ميخوانيد
را ديگرگوني اين ضرورت.است ديگرگوني حال در نشرفعلا بر حاكم شرايط
كه وقتي را مهاجراني آقاي نطق مناست كرده تصريح ارشاد جديد وزير
يك اينكردم گوش ميكرد دفاع خودش از مجلس اعتماد راي گرفتن براي
ايشان به ايشان مخالفان كه اتهامي سنگينترين چون.بود تاريخي نطق
ارشاد وزارت تصدي شايسته را ايشان آن استناد به بودندو كرده وارد
شايد خوب ، .هستند تساهل و اهلتسامح ايشان كه بود اين نميشناختند
دفاع خودش از ديگري جور ميگرفت قرار وضع اين در ديگري شخص اگر
تساهل و تسامح اهل من بله ، كه گفت صراحتا مهاجراني آقاي ولي ميكرد ،
آقاي بعدشدهام اسلامي ارشاد وزارت داوطلبتصدي دليل همين به و هستم
به شعارها همين با ما كه كرد ايشاناضافه از دردفاع هم جمهور رئيس
.گرفتيم اعتماد راي ايران وازمردم آمديم انتخاباتي مبارزه ميدان
مردم ما كه است اين واقعيت بود ، چون تاريخي حرف يك من نظر به هم اين
حداقل يك به رسيدن خودمانبراي دردناك تلاشهاي تاريخ در ايران
مجلس خوشبختانه.حرفهاشنيدهايم اين از كمتر فرهنگي ، و فكري آزاديهاي
پست صريحاللهجه اينداوطلب به و كرد درك را حرفها اين اهميت هم
پشت را آنچه كه ماموركرد را او يعني داد ، اعتماد راي ارشاد وزارت
عمل مرحله به وزارتارشاد ميز پشت بود آورده زبان بر مجلس تريبون
ديگر حالا ميكنم چونگمان است ، اساسي تحول همان كار اين لازمه.بگذارد
وزارت در اخير سهسال دو در خصوص به آنچه كه كنيم اعتراف ميتوانيم
رسيده پايان به وضعحالا آنبوده آوري تاسف خيلي وضع بود گذشته ارشاد
.هستيم تازه وضع يك منتظر ما همه و
كه نيست مطلبي البته باشد ، بايد وضعي چگونه تازه وضع اين كه اين
مسلما باره اين در.كنيم توافق آن سر بر آساني به بتوانيم همهما
در كه چون ندارد ، اشكالي هيچ اين ولي.بود خواهد بسيار نظر اختلاف
و است ، دشواري و كند روند دموكراسي.است همين دموكراسي اقتضاي واقع
گمان چون ندارند ، را روند اين تحمل خيليها كه است دليل همين به
و ترديدها اين تحمل ديگر است معلوم حقيقت و تكليفحق كه وقتي ميكنند
لازم ميآيد پيش دموكراسي روند در كهناگزير كشمكشهايي و تكرارها
از ما يكايك تعبير كه است اين فراموشميشود وسط اين كه چيزي.نيست
از بگذريم باشد ، داشته تفاوت بيش كميا حقيقت عين با است ممكن حقيقت
تعبيرهاي اين به دادن شكل در همطبعا مصالح و منافع انواع كه اين
تحمل ديگر ميآيد پيش عوامل اين كهپاي وقتي و است موثر جمعي يا فردي
.ميشود كم خيلي افراد
كرد ميتوان كارهايي چه كه اين يعني شما ، سوال به برگرديم اگر اما
سوال اين ;بشود درامدزا شما اصطلاح به نويسندگي حرفه كه براياين
اين ما جامعه در نويسندگي بزرگ مشكل من نظر به چون بجايياست ، خيلي
كه كاري كه است روشن و نيست ، درامدزا شايد و بايد چنانكه كه است
حرفهاي وقتي هم كار.گذاشت رويش حرفه اسم ميشود نباشد ، مشكل درامدزا
براي و هوس روي از يعني بود ، خواهد اصطلاحفرنگيهاآماتوري به نباشد ،
از كه است كسي معناي به اصل در كلمهآماتور ميدانيد ، لابد.تفنن
زبانهاي در كلمه اين حالا ولي.باشد همانعاشق كه كارميكند ، عشق روي
وقتي.ميرود كار به ناشي يا ماهر غير آدم معناي بيشتربه اروپايي
و عشق روي از كه نيست اين منظورشان است ، آماتوري كار فلان ميگويند
اين حقيقت.است ناشيانه كار اين كه است اين منظور;گرفته انجام علاقه
است اين هم علتش ;است آماتوري حدي تا هنوز هم ما ادبياتجديد كه است
رابطهاي چه ناشيگري با عشق حالانشده حرفهاي كهبايد چنان هنوز كه
كه است اين منظورم.نشويم واردش است بهتر كهفعلا است مسالهاي دارد ،
واقعي معناي به و نشود شمادرامدزا قول به كارنويسندگي كه وقتي تا
.گرفت جدي خيلي نميشود هم را كار اين محصول نيايد ، حرفهايدر صورت به
در و داشت ، انتظار نميتوان مهمي محصول ما ازفرهنگ ديگر عبارت به
مسمايي با خيلي اسم هم ارشاداسلامي و فرهنگ طبعاوزارت صورت اين
اصولا ما جامعه در نويسندگي كار شدن حرفهاي آيا ولي.نخواهدبود
دارد؟ امكان
بايد ندارم ، ولي شكي هيچ دارد وجود امكاني چنين كه اين در شخصا من
امكان اين دوبار يكي انقلاب جريان در ايران مردم ما براي كه بگويم
در كتاب تيراژ انقلاب از پيش.است رفته دست از متاسفانه دادهولي دست
يكي در و انقلاب ، جريان در.ميشد محدود سههزار و هزار دو مابه جامعه
پنجاه به مواردي در و رفت بالا تيراژ اين انقلاب ، از اولبعد سال دو
هيچ حالا بود ، كرده پيدا ادامه وضع آن اگر.همرسيد وصدهزار هزار
بگرديد ، نويسندگي كار كردن درامدزا راههاي شمادنبال كه نداشت لزومي
كه است مهم بسيار ما براي پس.ميبود حاصل اصطلاحتحصيل به كار اين چون
.رفت دست از تاريخيچرا فرصت آن بفهميم
بسا چه و برسم ، مساله اين جوانب همه به نميتوانم وگو گفت اين در من
آنچه ناچار بنابراين.نرسد هم نفر يك من فكر به جوانب اين همه كه
.ميكنم صورتبندي اجمال و اختصار با ميرسد نظرم رابه
انقلاباسلامي از پيش سالهاي در كتاب تيراژ محدوديت مساله من نظر به
قهر و خشم حالت يك در جامعه كه بود سالها.است فهم قابل بهآساني
مردم ميان در خصوص به طولاني ، قهر و خشم اين و ميبرد سر به باحكومت
حساس شاخكهاي حكم در گفت بايد كه تفكر و سواد اهل يعني -كتابخوان
يعني آپاتي.بود شده منجر نوعيآپاتي به رفته رفته -هستند جامعه
در عملي و عاطفي واكنش ندادن نشان و نداشتن و بياعتنايي يا بيحسي
كه است حالتي آن حتمي نشانههاي از يكي اين و محيط ، مقابلرويدادهاي
يك در كه وقتي.دپرسيون يا رواني افسردگي ميگويند آن به روانپزشكها
پاييني خيلي وضع در هم رفاه و سواد لحاظ از كه ميليوني چهل جامعه
فروش به نسخه هزار دو بيشتر يا سال دو ظرف در خوب كتاب يك از نيست
است ممكن كه است خطرناكي بسيار اجتماعي دپرسيون نشانه اين نميرسد ،
گذشته رژيم ميدانيم ، كه طور همان.بياورد بار به وخيمي بسيار نتايج
آن از هم رژيم خود كه گفت بايد واقع در و نشد ، خطر اين متوجه
آنچه او به رسيد و بود ، نمانده بينصيب خودش پرداخته و آپاتيساخته
.رسيد
اگرچه داريد ، خاطر به راحتما انقلاب از بعد كتاب بازار عجيب رونق
.نه يا است راداشته اين سپردن خاطر به اقتضاي روز آن شما سن نميدانم
كه زيادي كتابهاي نشر و چاپ منع كه نبود دليل اين به فقط رونق آن
اين واقعيت.بود شده برداشته بودند شنيده را اسمشان فقط مردم سالها
بازار توي خروار خروار سفيد اسمجلد به كه -كتابها آن بيشتر كه است
را اينها كه آن از بعد مردم و نبودند ، خواندن قابل اصلا -شدند ريخته
تا كتاب بازار ولي.شدند مطلب اين متوجه بردند خانه به و خريدند
كه بود اين قضيه واقعي علت.نيفتاد رونق از ازانقلاب بعد سال دوسه
سرنوشت و زندگي به مردم.بود برده و شسته را آپاتي آنحالت انقلاب
انسان كه است جايي كتاب صفحات.بودند شده علاقهمند اجتماعيخودشان
بنابراين.بفهمد و بشناسد و كند دنبال را سرنوشت و اينزندگي ميتواند
كتاب و ميخرد كتاب ياآپاتينباشد ، افسردگي حالت دچارآن اگر جامعه
آن درامور و بياورد در سر مافيها و دنيا از چونميخواهد ميخواند ،
دلخوري برايش كه بدانيد يقين نخريد ، كتاب وقتجامعه هر.كند مداخله
.است حتمي خطر نشانه گفتم كه طور همان اين است ، و آمده پيش عميقي
پيچيده و متعدد البته انداختند رونق از را ما كتاب بازار كه عواملي
به.كرد ساده و خلاصه بايد ناچار را عوامل اين بحث اين در.بودند
از نشر صنعت اقتصاد ريختن هم به از بودند عبارت اصلي مندوعامل نظر
ريختن هم به.ديگر طرف از جامعه در فشار گروههاي ظهور و طرف يك
بهاي رفتن بالا و بود تورم روند شروع نتيجه ظاهرا نشر اقتصاد
.كاغذ ناگهاني قحطي هم بعد و ميشود ، مربوط كتاب توليد به كه خدماتي
بخش كه حالي در هم آن بود ، كتاب شدن گران طبعا هم اينها نتيجه
اهل.ميرفت هوا به و ميشد دود تورم اثر بر مردم درامد از بزرگي
خريد مثل ضروري ، هزينه:است نوع دو بر زندگي هزينه ميگويند اقتصاد
كه است طبيعي تنگدستي هنگام عطر ، خريد مثل اختياري ، هزينه و نان ،
.ميشوند حذف هزينههاياختياري اول
واقعا شايد اگرچه است ، اختياري هزينههاي جزو ظاهرا كتاب خريد
كالاهاي بهاي مثل البته هم كتاب بهاي تورم شرايط درنباشد طور اين
براي را كتاب چند بهاي بايد ناچار كتاب خريدار و ميرود ، بالا ديگر
پايين نويسنده درامد و كتاب تيراژ نتيجه در.كتاببپردازد يك خريد
شدن سخت و تورم نتايج از يكي كتاب بازار حال ، كسادي هر بهميآيد
تعطيل و توقف نوعي به را نشر صنعت حتي كاغذ بعدقحطي.بود مردم گذران
علت بر مزيد هم زنده و تازه كتاب بازارنيامدن ترتيببه اين به.كشاند
.شد
اگر و است ، انقلاببوده طبيعي عوارض از هميشه گراني و تورم البته
عوارض اين ايران انقلاب در كه خواهيمديد بيندازيم تاريخ به نگاهي
هم كاغذ قحطي.است نبوده سنگين هم قدرها آن ديگر جاهاي با قياس در
درامدهاي كردن منحصر براي دولت تصميم و ما خاك به عراق تجاوز از پس
.پيشآمد -دفاعي وسايل و خوراكي مواد يعني -ضروري هزينههاي به ارزي
انواع با دولت كه داشت را اهميت آن من نظر به كتاب بازار رونق ولي
صورت كوشش اين كند ، كوشش آن نگهداري در داشت اختيار در كه وسائلي
جهت در دولت سياست كه ميرسيد نظر به طور اين غالبا برعكس ، ;نگرفت
كنار خوشبختانه كه كتاب ، قيمتگذاري سياست مثل.است نشر صنعت تضعيف
چاپ در سرمايهگذاري به مترجمان و مولفان تشويق سياست يا شد ، گذاشته
هم آن كه حرفهاي ، ناشران سراغ به رفتن جاي به خودشان آثار نشر و
خريداران منافع حفظ ظاهرا كارها اين عذر.است شده گذاشته كنار گويا
به واقعا كساني اگر ولي.است بوده ناشران مقابل در مولفان و كتاب
بسيارسادهانديشي آدمهاي كه گفت بايد داشتهاند ، اعتقاد عذرها اين
.زدهاند نشر صنعت به شديدي صدمات و بودهاند
ضروري جزوهزينههاي بايد را كتاب كاغذ تامين جنگ زمان در همچنين ،
خريد كه نبود اندازهاي به ما كاغذ مصرف كه خصوص به بياورند ، حساب به
ضرورتهاي به صدمهاي جنگي شرايط براي بها ارزان كاغذ نوعي كم دست
داشت ، پي در هم ديگري مفاسد كاغذ قحطي.نشد هم كار اين.بزند دفاعي
ميشود ، قحط جامعه در ضروري كالاي يك وقتي كه نيست گفتن به لازم چون
ترتيبات و ميبرند كلان سودهاي دارند كالا اين از پر انبارهاي كه كساني
و مهمتر عامل اما.ميآورند وجود به وضع اين ادامه براي تازهاي
فشار گروههاي واسطه به كه بود مضايقي آن كتاب بازار كسادي پيچيدهتر
كتابخوان و كتابخر قشر ويژه به -را مردم و شد تحميل جامعه و دولت به
حالتآپاتي همان به باز اجتماعي شوق و شور كوتاه دوره يك از پس -را
زمان در كه كنم اضافه را اين بايد اينجا.برگرداند انقلاب از پيش
و گرفت ايشان ، از پس مدتي حتي و ارشاد ، وزارت در خاتمي آقاي تصدي
زمينههاي در و ميشد محدود خاصي زمينههاي به كتاب نشر زمينه در گير
فراموش غالبا كه است چيزي اين.داشت توجهي شايان وسعت آزادي ديگر
از كدام هيچ دوتا ، يكي بهجز كه بدهم شهادت ميتوانم من ولي ;ميشود
وافسانه روس مثلمتفكران -كردم منتشر انقلاب از پس كه كتابهايي
اين امانبود انتشار قابل انقلاب از پيش -شوروي روسيه وتاريخ دولت
چون نميشد ، هم پاسداري آن از و بود شديد خطر معرض در هميشه آزادي
كردن محدودتر براي و ميكردند فكر ديگري جور كه بودند گروههايي هميشه
فشار طرف هر از كلي ، طور به نشر بساط برچيدن براي حتي و آزادي دايره
اين ارشاد وزارت از خاتمي آقاي رفتن از پس مدتي آخر دست.ميآوردند
سياسي جريانهاي وارد اصلا كه آن با من و رسيد ، نتيجه به فشارها
همين علت به خاتمي آقاي رفتن كه نميدانم بعيد نيستم و نبودهام
در كه بيارزش ، كتاب يك نشر پيش سال سه هرحال به.است بوده فشارها
سياست شروع وسيله ميشد ، فراموش و ميمرد خود به خود عادي شرايط
بحران زيربار از داشت تازه كه نشر صنعت و گرفت قرار شديد سانسور
شرحاين نميكنم گمان.درآمد پا از دوباره ميكرد راست كمر كاغذ
همينقدر.باشد داشته بيشتري تفصيل به نياز جگر خون اين و حرمان
انقلاب از سال بيست به نزديك كه آن از بعد امروز ، كه گفت ميتوان
اين بيشتر كه اين با و گذشته ، ميليون شصت از ما كشور جمعيت و ميگذرد
گاهي كه آنقدرها هم مردم خريد قوه و است تحصيل حال در و جوان جمعيت
سه از ندرت به كتاب تيراژ احوال اين همه با نيست ، بد پر ميشود تصور
دو و سال يك از كمتر در ندرت به هم هزار سه اين و ميرود ، بالاتر هزار
را سال 73 از پس به مربوط كتابهاي مردم امروز.ميرسد فروش به سال
مردم:است روشن هم علتش.ميخرند تاريخ اين از پيش كتابهاي از كمتر
از مهمي مطالب ميكنند گمان ندارند ، اعتماد اخير سال سه كتابهاي به
موارد بعضي در كه است اين حقيقت و است ، كرده تغيير يا شده حذف آنها
دستاورد آن كه بود ترتيب اين به.نيست هم بيراه پر گمان اين
از گذشته مردم.رفت دست از كتاب ، بازار رونق يعني انقلاب ، گرانبهاي
ندارند ، اختيار در اختياري برايهزينههاي پولي و تنگدستاند كه اين
براي كتابها در كاو و كند از و شدند دلسرد اصولا مضايق انواع اثر بر
و نظري بحثهاي و اجتماعي زندگي و تاريخي جريانهاي از آوردن در سر
.كشيدند دست غيره و هنري التذاذ
تحويل دارد چنينوضعي يك در را نشر صنعت ارشاد ، جديد وزير حالا
كه بكند بايد كارهايي چه ايشان ميآيدكه پيش سوال اين طبعا.ميگيرد
بشود؟ ديگرگون وضع اين
هيچ طبعا وضعموجود كردن ديگرگون براي ارشاد وزير نقشههاي از من
محدود اداري تدبيرهاي در نقشهها اين كه اميدوارم ولي ندارم ، اطلاعي
.نماند
.است ساده منخيلي منظور.چيست اداري تدبير از منظور ميپرسيد لابد
بودن نارسا يا اداره يك نبودن شكلموجود به را مشكلاتمان معمولا ما
كاريكه و ميبينيم ، اجتماعي نياز يك برآوردن در ادارهموجود يك
ميدهيم تشكيل جديد يكاداره يا كه است اين ميكنيم مشكل آن حل براي
اداري ماهيتا مشكل اگر.كنيم اصلاح را ادارهموجود يك ميكنيم سعي يا
قدري يا شود ، رفع مشكل و بيايد در كارساز است ممكن تدبير باشد ، اين
نيست ، اداري ما مشكل نويسندگي حرفه و نشر صنعت مورد در ولي.شود سبك
نويسندگان از حمايت ناماداره به مثلا ادارهاي نبودن اثر بر يعني
وجود به ادارهاي چنين يك كاركرد بودن نارسا يا ناشران از ياحمايت
و بكنند ، ميتوانند سازمانها جور اين كه كاري وانگهي ، .است نيامده
ناشري يا نويسنده مثلا كه است اين كردهاند ، هم مواردي در اين از پيش
زينك يا كاغذ مقداري حواله و ميكنند صدا ميدهند ، تشخيص شايسته كه را
در كه اين از بگذريم.ميگذارند اختيارش در قبيل اين از چيزي يا
نداشته نميتواند و دارد دخالت شخصي پيشداوريهاي ناچار شايستگي تشخيص
ديده بسيار چون.ميشود هم تازهاي مفاسد سرچشمه معمولا كار اين باشد ،
در از كه همين زينك يا كاغذ حواله كننده دريافت كه است شده
و ميفروشد زينك و كاغذ دلالان به را حوالهاش ميآيد بيرون وزارتخانه
حرفه يا نشر صنعت جاي به ترتيب اين به.ميگذارد جيبش توي را پولش
زمينه ديگر طرف از و شده ، كمك فرد يك پسانداز حساب به نويسندگي
اداري اقدامات.است آمده فراهم هم زينك و كاغذ سياه بازار توسعه
معمولا باشد ، همراه نيت حسن با كه هم وقتي غيراداري ، مشكلات حل براي
.نتايجيميرسد چنين يك به
و است ، فرهنگي سياسيو نويسندگي حرفه و نشر صنعت در ما مشكل ماهيت
ديگر ، عبارت به.كرد جستوجو زمينهها اين در بايد هم را آن راهحل
و رونق از كتاب بازار كه است شده باعث جامعه فرهنگي و سياسي فضاي
فضا اين تغيير با هم مشكل اين حل و بيفتد ، توان از نشر صنعت
يك از را آن حل بتوان كه نيست مشكلي اين البته.بود خواهد امكانپذير
بر بزرگ مشكل يك حل رسالت كه ميآيد پيش گاهي ولي ;داشت انتظار فرد
يا فرد آن از وقت آن ;ميافتد معين افراد از گروهي يا فرد يك عهده
كه ميآيد پيش وقتي فرصت اين.داشت ميتوان انتظار جور همه گروه
اين امروز.باشند كرده آماده را مشكل حل زمينه تاريخي جريانهاي
و جمهوري رياست انتخابات در نفر سيميليون مشاركتاست آماده زمينه
در مردم كه ميدهد نشان راي ميليون بيست با جمهور رئيس شدن انتخاب
نور است آمده ميدان به فرهنگ و آزادي و قانون شعار با كه مردي جبين
كه اينبستهاند اميد همكارانش و او همت و عزم به و ديدهاند تازهاي
;است مهم البته هستند مردمي جور چه جامعه امور تازه گردانندگان
بايد و كردهاند شروع تازه را دشوار بسيار امتحان يك گذراندن اينها
براي هم انتخابات امر خود ولي.بربيايند عهده از كه بود اميدوار
از كه ميكنند احساس مردم اين حالا و بود ، حياتي امتحان يك ما مردم
و انفعال و افسردگي لاك آن از درآمدن يعني اين.برآمدهاند عهده
برابر در و دادن نشان واكنش و ميگذرد جامعه در آنچه به شدن علاقهمند
متفكران ، فلاسفه ، -نويسندگان كه اين در شدن كنجكاو نتيجتا و آن ،
چگونه را جامعه و زندگي -غيره و فضلا و ادبا هنرمندان ، دانشمندان ،
عبارت به.ميگويند چه و گفتهاند چه بشري مسائل درباره و ديدهاند
من نظر به.است خبر چه بهكتاب موسوم اشياي اين اوراق لاي ديگر ،
هر در دستاورد اين.است همين تاريخي انتخابات آن دستاورد بزرگترين
كتاب نشر و فرهنگ زمينه در.داشت خواهد را خودش خاص تجلي زمينهاي
لحظهاي الان.بشود زنده ميتواند دوباره كتاب بازار كه است اين معنياش
خود يا ارشاد وزارت گنجههاي در سالهاست كه كتابهايي آن كه است
بازار در انقلاب ايام سفيد جلد كتابهاي آن مانند ميخورد خاك ناشران
همه كه نيست شكي.بشكنند سرودست آنها خريدن براي مردم تا شود ، ريخته
را اين مردم بدهيدخود اجازه ولي ;بود نخواهند خوبي كتابهاي اينها
;كنند منع را كتابش چاپ كه ايننيست بد نويسنده سزاي.بدهند تشخيص
كتاب منع لحاظ اين از.نخرند را كتابش مردم استكه اين سزايش
پيش سال چند كه بيارزشي و مهمل كتاب آن.ميدهد نتيجه برعكس غالبا
خودش حال به اگر گرفت قرار بيهوده گير و گرفت و فشار همه آن مستمسك
پيش كه وضعي آن با.بود پوسانده كفن هفت حال به تا بود شده گذاشته
ميشوند خوانندگانشمتحير و ميگردد دست به دست هنوز آن نسخههاي آمد ،
.است بوده چه سر بر بسيار هياهوي آن كه