پنجم ، شماره 1351 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 9 سهشنبه 18
|
|
شيعه فقه در استنباط و عقل
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
:اشاره
اجتماعي و فردي درحوزه قانونپردازي و حكمگزاري عرصه مهمترين فقه ،
تدقيق با عظام مراجع و فقها.است اسلامبوده تاريخ طول در مسلمانان
تكيه و..و اجتماعي و اقتصادي و عبادي مشكلات و مستحدثه درموضوعات
شيوهها بهترين ارائه در سعي همواره ديني ، متون و منابع و مستندات بر
شيعه فقه ميان ، اين درداشتهاند اسلام مقدس آيين پيروان به احكام و
كه داشته ويژه سرگذشتي است ، شهره نيز عقل بر تكيه و اجتهاد به كه
تعبيري فقهي مكتب اين در عقل منتها ، .است تاملانگيز و آموزنده سخت
در اصول علم بسط.شد غافل آن از نبايد كه داشته ويژه حدودي و خاص
مطمئني روشهاي تا شده سعي و داده رخ مسائلي چنين دنبال به واقع
توجه با.گيرد قرار فقيه اختيار در فتوي و اجتهاد و براياستنباط
و احكام به نسبت نوين نگرشي ويژه به اخير ، دوران دگرگونيهاي بهاينكه
گشوده جديدي مباحث باب ميبايد ناچار به ميطلبد ، را مسلمانان مسائل
.شود
طارمي حسن حجتالاسلاموالمسلمين با نيازي ، چنين راستاي در حاضر گفتگوي
.است گرفته انجام
آثار و مقالات تاكنون است ، فني دانشكده فارغالتحصيل كه طارمي حسن
توجه مورد بسيار كه كرده تاليف اسلامي فرهنگ و فقهي موضوعات در چندي
مجلسي وعلامه فقهاء و فقه جملهتاريخ از.است گرفته قرار فن اهل
و شيوه آثار اين نگارش در وي.برد نام وي تاليفات ميان در ميتوان را
جهت ، همين به و گرفته پيش را تدوينيدانشگاهي كيفيت و تازه نثري
به صميميت كهبا ايشان از تشكر ضمن.است ساخته عامتر را دايرهمخاطبان
جلب گفتگو اين به را مقام خوانندگانعالي نظر گفتند ، پاسخ ما پرسشهاي
.ميكنيم
معارف سرويس
آن پيدايي وموجبات فقه علم شكلگيري چگونگي با را خود پرسش:همشهري
.ميكنيم آغاز
پيدايي و فقه شكلگيري در.الرحيم الرحمن بسمالله:حجتالاسلامطارمي
كه است اين آن و است مطرح اساسي يكنكته اسلامي ، علوم از بخش اين
ميان در كه بوده دانشي مقدمترين يا اساسيترين فقه گفت تقريباميتوان
وقتي;يعني است ، دين خود هم ، ماهيت آن دليل و است گرفته شكل مسلمانان
مناسب رفتار آنها وبه كند هدايت عمل مقام در مردمرا تا آمده دين كه
سوال صريحترين و جديترين كه است طبيعي بياموزد ، را انسان بانيازهاي
است؟ كدام انسان زندگي براي دين راهبرد:كه است اين مردم براي
(ع)ائمه زمان در شيعه ميان در يا (ص)اكرم پيامبر زمان در سوال اين
كه كساني از آنها از بعد و است ميشده مطرح حضرات و مقامات همان از
توجه با هم طرفي از.بودهاند دين مجموعه فهمندگان و وارثان راويان ،
كاملا هست ، و بوده وتحول تغيير حال در مرتب زندگي شكل اينكه به
پاسخ براي كه شود مطرح جديدي سوالات اول هماندهههاي در كه است طبيعي
قواعد ;شود ، يعني طراحي قواعدي كه ميافتاده اين به نياز بهآنها
.گردد تدوين احكام استنباط
در عملي احكام حوزه در موجود جزيي پاسخهاي مجموعه كه داريم توجه
مستحضريد شما.است نميكرده پرسشهاكفايت و نيازها به نسبت ديني متون
ازاينها بعضي كه است اين واقعش و دارد فقهي حكم قرآنحدود500 خود كه
از فهم اين آيه ، زماننزول در ;يعني است ، حكم كه شده فهميده بعدها
احكام كه ديگري جنبههاي از و بعدها از ما بلكه است ، نبوده آيه اين
.دارد هم فقهي مصداق حكم اين شناختيم ، ميگوييم را
المساجدلله كهان داريم جن ، آيه 18 سوره در قرآن در:ميزنم مثالي
هستند مردمي مخاطبش آيه اين كه ايناست مهم (برايخداست سجدگاهها)
در فقط و بپرستيد را خدا فقط كه بفهماند آنان به ميخواهد خدا كه
همين از (ع)جواد امام توسط دورهاي در بعدها.كنيد سجده خدا برابر
سارق دست انگلشتان قطع اماميه ، فقه طبق كه سرقت بهحد راجع آيه
سجده براي (مساجد) موضع نماز ، 7 هنگام در چون ميشود ، استفاده است ،
و خداست به متعلق (مساجد) موضع اين 7 پس ميشود ، گذاشته زمين روي
كه استدلالي و بوده اختلاف اين عامه فقهاي ميان در.گردد قطع نبايد
ان:است آمده قرآن در چون:كه است اين آوردهاند ، (ع)جواد امام
است ، سجده موضع كه را دست كف نميتوانيم ما قطعا پس المساجدلله
تفسير مثل حديثي منابع و تفاسير در كه استدلال اين از بعد.ببريم
كتابهاياحكام در كه ميبينيم است ، شده نقل ومجمعالبيان عياشي
را امام استدلال و آيه اين اردبيلي ، محقق مانندزبدهالبيان القرآن
كه هم را حكمي كه 500 است اين مثال اين از مقصودم من.كردهاند ثبت
فهم شرايط و موضوع زمان در كه هست آنها از شماري داريم ، قرآن در الان
آن به بعدها بلكه نميشد ، فهميده حكم اين آنها از اصلا آيه ، اوليه
شكلهاي تغيير و رويدادها آينده ، نيازهاي بنابراين.است گشته استناد
احكام بتوانيم و كنيم پيدا اساسي ضابطه يك اينكه به احتياج زندگي ،
فقه لذا و ميدهد نشان كنيم ، استنباط خواسته ، شارع كه آنچه مطابق را
كه تفاوتهايي با سنت ، اهل فقه هم و شيعي فقه هم.گرفت شكل زود خيلي
در سنت اهل ميان در كه است اين آن و دارند هم با اوليه نگاه لحاظ به
و پرسشها رفت ، پيش و گرفت شكل رسمي خلافت پذيرش از بعد كه فقهي
كنيم؟ استفاده چگونه حديث از ما اينكه جمله از شد ، مطرح ضوابطي
جايگاه سپس شد ، طرح اوايل همان كه سنت به مراجعه بحثحوزه ;يعني
مورد...و مرسله مصالح استحسان ، صحابه ، عمل اجتهاد ، جايگاه راي ،
همان ميرسانند ، صحابه دوره به را اينها معمولا كه گرفت قرار مداقه
استنباط مباني جزو الان كه ديدگاهها اين از استفادهكنندگان اولين
(ص)اكرم پيامبر صحابه دوره در را روشنش نمونههاي غالبا.است فقهي
ميرود ، اينها از جلوتر گاهي حتي عمر ، عبداللهبن مثلا ميكنند ، پيدا
بحثي آن در كه الموقعين ناماعلام به دارد كتابي جوزيه قيم ابن
(ص)پيامبر زمان كه بوده فرايندي اينكهاجتهاد به راجع دارد
و است تيميه پيروابن و شاگرد اينابنقيم.است پايهگذاريشده
در رايج نظر كه كنم اشاره.است اجتهاد باب انفتاح به معتقد طبعا
بيان ميگفته ، وحي كه را آنچه پيامبر ، كه ايناست شيعه و سنت اهل ميان
اين بودهاند ، اما وحي مبين و مبلغ صرفا پيامبر ;يعني ميكردهاست ،
صحابه زمان به را اجتهاد مل تاريخچه تنها نه قيم وابن تيميه ابن
.است بوده اجتهاد عمل پيامبر ، نقشهاي از كهيكي ميگفتند بلكه رساندند
معناي به را فقه ما اگر كه است اين بحث ، اين از غرض صورت ، هر در
كه ميكرده اقتضاء اسلامي ، جامعه مهم نياز بگيريم ، احكام استنباط دانش
تكوين دانش اين ايشان از پس اندكي و (ص)اكرم پيامبر زمان از درست
.كند پيدا
بنابر شيعه كه تفاوت بااين است ، بوده مسئله همين هم شيعه ميان در
و (ص)پيامبراكرم زمان در كه آنچه بوده ، داشتهمعتقد كه استدلالي
كه دارد كساني به نياز است ، آمده درقرآن و شده جاري ايشان زبان بر
لذا بياموزند ، را احكام استنباط راهكارهاي و كنند تبيين را آنها
معرفي نياز اين برآوردن براي جمله از را ، جانشينانش (ص)پيامبر
بيان.سياسي بحث و كلامي بحث:است بحث داراي 2 خود ديدگاه اين.ميكند
اينكه دليل به ميدانند دين مبين را ائمه شيعيان كه است اين كلامياش
همه اعتقاد به.ميكنند تبيين اينها ميگويند ، (ص)پيامبر كه را آنچه
است داشته پيامبران خاتم به اختصاص تشريعي وحي شيعه ، جمله از مذاهب
مبين بلكه نداشته تشريع مقام در وحياني ارتباط مطلقا ما ائمه و
.بودهاند ديني متون
هم بخشي و ميكردند رابيان احكام از بخشي ائمه تبيين ، اين در حال
از بعضي براي كه معنا بدين.ميدادند راتوضيح استنباط قواعد
سوال جواب در گاهي.ميگفتند را استنباط روشهاي ايشان شاگردان ،
آمده قرآن در پرسش اين جواب:ميفرمودند ميپرسيد ، را مسئلهاي كه فردي
بود تعبيري نمونه ، براي.كن استفاده قرآن از و برو:يعني است ،
تعبير شود ، خوانده شكسته بايد ميگفتند ما ائمه كه مسافر نماز درباره
شكسته كه ميكردند استفاده بعضيها اينلاجناح از.است قرآنلاجناح
كه ميگفتند و ميآمدند ائمه ولي نيست واجب مسافر ، براي نماز خواندن
مروه و صفا بين دربارهسعي قرآن در زيرا نيست ، تمام استدلال ، اين
سعي آنكه حال و بها يطوف ان استلاجناح رفته كار به تعبير همين نيز
عملا كه ميكردند بيان را استدلال روشهاي شيعه امامان پس.است واجب
كردند ، پايهريزي ميگوييم ، فقه آن به ما امروزه كه را آنچه يا فقه
و محدث بحث بحثمان ، .داريم فقيه شيعه درميان ائمه خود دوره در لذا
و ميشود گفته فقها و محدثين ميان در كه داريم اصطلاحي ما.نيست راوي
(ع)صادق امام زمان از نفري شش گروه به كه است اجماع هماناصحاب اين
در شيعه علمي شكوفايي دوره زمان ، اين.ميشود گفته (ع)رضا امام تا
اجماع اصحاب كه را هرچه حديث مورد در كه گفتهاند.است امامان عصر
آن از ولي است رجالي بحث يك اين.است تاييد مورد ميكردهاند ، نقل
معرفي ائمه اصحاب تحتعنوانفقهاي قديم منابع در اينها اينكه ، مهمتر
حديثي بعد به بعدها البته ناميدهاند ، فقها نخستين را آنها و شدهاند
شده خاصي عنايت اشخاص اين به حديث ، اسناد سلسله در و شده توجه بيشتر
.است
شيعه رجالشناسي مهمترينمنابع و قديميترين از كه نجاشي كتاب در
رافقيه اينها كه است شده برده نام ائمه ازاصحاب نفر حدود 5 است ،
فقه و اجتهاد قواعد ائمه حضور در نبودند ، محدث فقط اينان.ناميدهاند
شده انجام اوليه دوره آن در فقه شكلگيري بنابراين ميگرفتند ، فرا را
اهل ميان در مثلا است ، شده پيدا مسلكهايي ديگر ، علوم همه مثل بعد و
آنها پايدارترين و معروفترين كه داريم فقهي مذهب چندين ما سنت
مثل است ، بيشتر قياس و راي بر تكيه مذهبها اين از برخي در.چهارتاست
بيشتر پيامبر سنت بر اتكايشان كه مالكي مانند داريم مذاهبيحنفي
متاخرتر كه حنبل احمدبن مذهب ;است بينابين كه هم شافعي مذهب.است
را اختلافات اين فقه مباني و اصول در و است حديث بر مبتني هم آن است ،
يعني داريم هم شيعه ميان در ما را مسئله اين شبيه.دارند هم با
سنت ، اهل برخلاف شيعه ، ميان در البته داشتهايم ، فقهي مختلف مكتبهاي
خاص مكتب يا مسلك يك به نسبت ديگر عامل هر يا حكومتها سوي از هيچگاه
مباحثات رهگذر از صرفا بلكه است ، نداشته وجود تضييقي يا الزام فقهي
برتري مكتب يك كه است بوده علمي حوزههاي علماي بين آراء تبادل و
.است مييافته
دلايل برخي برپايه شيعه كه ميرسد نظر به چنين شما اشارات از:همشهري
خود امامان بيانات رهگذر از نبوي سنت و قرآن بر علاوه را فقه كلامي ،
شد؟ سپري راه اين در فرايندي چه كه است اين سوال حال آورد دست به
در بگوييم بايد گفتگوكنيم ، شيعه فقه از بخواهيم ما اگر:طارمي
دارد ، امكان كه آنجا تا كه است بوده اين بر علما اصرار شيعه ميان
واژهها ترتيب ، اين به تا كنند بيان احاديث عبارات همان با را احكام
باقي نخوردهتر دست است ، شده وارد امامان بيانات در كه تعبيراتي و
مطالب بيان براي كه عبارتهايي در شيعه فقهاي اوليه سنت.بماند
كليني ، و پدرش صدوق ، مثل فقهايياست بوده گونه اين ميكردند ، انتخاب
به است ، بوده روايت عبارتهاي -نميكردند تصريح اگر حتي -عبارتهايشان
مورد در خصوصا بعد ، دوره در ما علماي ميان در كه بوده هم دليل همين
آنها چون ميدانند روايت را اينها عبارتهاي كه است معروف پدرش و صدوق
عبارات عين فقهي ، سوالات پاسخ در ميتوانند تا ميكردند ملزم را خودشان
تا داشتند ، اصرار مطلب اين روي و بدهند تغيير و بگويند را احاديث
اين در شدند ناگزير كه آورد پديد را زيادي نيازهاي زمان ، گذشت اينكه
شيخ كه نهادند پايه را تفريعي واقعفقه در و كنند تجديدنظر روش
.بود جديد تحول كننده تدوين يا مبدع طوسي
از پيش بود ، كرده آغاز راهرا اين مفيد شيخ طوسي ، شيخ از قبل مدتها
فقهي و بودند كرده را كار اين اسكافي ، جنيد وابن عقيل ابي اوابن
فقه اصول كتاب اولين.بود اصول بر مبتني استدلالش كه كردند تدوين را
اين از ما.ميباشد مفيد شيخ كتابتذكره است ، مطرح شيعه ميان در كه
آورده فراهم آن از كهكراچكي گزيدهاي جز نداريم ، دست در چيزي كتاب
دادند ادامه را راه اين ديگران و طوسي شيخ مرتضي ، سيد آن از پس.است
و كنم اشاره آن به نيست بد كه نكتهاي.دارد مفصل سرگذشتي خود كه
رايج كه قالبي در تدوين نظر از شيعه در فقه اصول كه است اين بگذرم
گرفته كمك بود ، شده تدوين شافعي توسط قبلا كه اصولي از است ، بوده
مثلا كه ميبينيم يعني ، هستيم ، نيز عكس جريان شاهد بعدها البته.است
چشم به شيعه اصولي آثار تاثير از نشانههايي غزالي كتابمستصفي در
يا كمال و تدوين با همزمان حال ، هر در.بگذريم بحث اين از.ميخورد
اين پيشگام كردم عرض كه شد تدوين تفريعي صورتفقه به فقه بياصول ،
ميكنند فكر خيليها:كه است اين استدلالش طوسي شيخاست طوسي شيخ تحول
ما فقهي دادههاي مجموعه و نداريم استنباط براي ضوابطي فقه در كه
فقهي چنين طبعا است ، آمده گرد كتابهايمان در كه هستند رواياتي همان
چنين كه حالي در ندارد ، را نو پرسشهاي به پاسخگويي و گسترش قدرت
و ميكند تاليف شبهه اين به پاسخ در را كتابمبسوط طوسي شيخ و نيست
را استنباط عمل بتوانند كه ميگشايد فقها برابر در هم را راهي ضمن در
.دهند انجام
دارد ادامه