پنجم ، شماره 1352 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 10 چهارشنبه 19
|
|
نيست آبي اقيانوس بالا اين از
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
ماههاش كودك 14 براي مير ايستگاه از فضانورد يك زيباي نامههاي
و غبارآلود ابرهاي ميرسد ، راه از خرامان شب وقتي.نداريم شانس
ميشوند گسترده آفريقا صحراهاي روي كرمرنگ
:اشاره
جري امريكايي ، بهمن 1375 ، فضانورد با 3 برابر ژانويه 1997 از 23
براي نامه يك روزي مير ايستگاه ازدرون است ساله كه 42 لنينجر ،
برايآينده او را نامهها اين.است نوشته دارد ماه كه14 جان پسرش
.بشود نامهها اين درك و خواندن به قادر پسرش كه هنگامي است ، نوشته
ايستگاه درون در كه ماه چهار اين در را خود مشاهدات وسيله بدين او
زندگي نحوه نامهها اين.ميكند بيان است كرده زندگي روسيمير فضايي
محيطي شرايط و ندارد وجود زمين جاذبه قوه كه جايي فضا ، در را او
موكتهاي روي ورزش تغذيه ، علمي ، تحقيقات از و است نوشته دارد خاصي
.ميكند صحبت شب و روز بدون جهان اين در خواب و برقي
آن از زمين اززيبايي فضانورد اين خود ، روحي وضعيت وصف همراه به
جنگل آتشسوزي از كه دودي و ايتاليا چكمه آتن ، بندر زيباي منظره بالا ،
يك بعنوان خودش از هرگز لنينجرميكند صحبت ميشود بلند آمازون
را خود نگرانيهاي كه دلسوز پدري مانند بلكه ;نميزند حرف مدرن ابرمرد
اين بار اولين براي.مينويسد پسرش براي را نامهها اين ميكند پنهان
باز ما روي به را فضايي سفينههاي جهان درهاي احساساتي نامههاي
بخوانند ، كامل بطور را نامهها متن بخواهند كه كساني.ميكنند
:كنند مراجعه اينترنتي آدرس اين به ميتوانند
http://www. shottle- mr. nasa.gov./ops/ crew/ letters/ linenger/
بهمن 1375 با 3 برابر ژانويه 1997 23
نامهاي برايت روز هر و باشم خوبي پدر گرفتم تصميم حركت از قبل
معتقدند پدران همه.است نامهنگاري براي من تلاش ايناولين.بنويسم
انتظار من نكته اين عليرغم هستند بااستعدادي بچههاي آنها فرزندان كه
كه چرا بشوي من نامههاي خواندن به موفق سن اين در تو كه ندارم
خواهي را آنها شدي بزرگتر وقتي نيست مهم !نداري بيشتر يكسال ميدانم
.شد خواهي خوشحال دارد دوست ترا پدرت اينكه از و خواند
سرسري خيلي آن با پرواز از قبل من ولي است ، خطرناك خيلي فضا در سفر
منطقي سوالات خودم از (پرتاب) حركت از قبل بار اين.ميكردم برخورد
از براي باارزشي چيز هيچ قبلا.ميدادمكردم انجام كه كاري درباره
وجود من زندگي در مادرت و تو امروز كه حالي در نداشتم ، دادن دست
طرف آن به طرف اين از جهان بالاي و هستم بالا اين حتي ميداني؟.داريد
از شدن جدا غمگين احساس هستم ، زميني موجود يك حال عين در ميروم ،
همسر از دور مردان تمامي تنهايي و پدران تمامي افتخار احساس شما ،
رنج هستند كرهزمين روي كه مرداني از بيشتر كمي شايد و دارم را خويش
.است نشسته بيدار تو سر بالاي پدرت.پسرم بخير شب.ميبرم
پدر
بهمن 1375 10-ژانويه 1997 30
عزيز جان
رويم پيش زيبايي منظره.كنم تعريف برايت خانهام از كمي بده اجازه
ميگيرند را ديد جلو كه بلند آپارتمانهاي و خانهها از اينجا است ،
تپهها دشتها ، كوهها ، رودخانهها ، درياچهها ، منظره بالا اين نيست ، خبري
.ميدهد نوازش را ديدگان كرات وديگر ستارهها شهرها ، نور
سالن توالتها ، .است شده ساخته بخش شش از است من خانه كه مير ايستگاه
دستگاه سه براي گاراژ يك خوابيدن ، براي كابين بادو غذاخوري
مواد حمل براي باري واگن و ناوچهماست كه سايوز;فضايي حملكننده
شده ساخته متر درازاي 13 به لوله يك از بخش هر.زائد مواد و موجود
را گازها تجزيه دستگاههاي و كامپيوترها سردخانهها ، بهترين.است
دستگاهها تمامي.داريم ثابت دوچرخههاي و برقي موكت ورزش براي.داريم
.ميكنند كار خورشيدي انرژي بوسيله
اكسيژن ميآوريم بدست آب بخار ميعان از و ادرار از مخازن ، از را آب
.داريم اندازهگيري دستگاههاي و راديو ، .دارد طبقاتوجود تمامي در
حال در.باشد داشته ايستگاهفضاييمير مثل خانهاي هركس روزي شايد
رويا اين شدي وقتيبزرگ است ممكن و است شكل اين به ما خانه فقط حاضر
بهطرف سرت اگر حتي اينجا در كه نكني باور شايد.باشد كرده پيدا تحقق
نكته اما نميكني امنيت عدم احساس باشد بالا سمت به پاهايت و پائين
وقتي.ميدهي تشخيص راحتي به را پايين و بالا جهت تو كه همينجاست جالب
ميكنم پرواز بيوزني حالت در ديگر بخش به يكبخش از جابجايي براي
سعي غريزي بطور است ، بالا بهسمت پاهايم و پائين سمت به سرم غالبا
از قبل را سطحبدنم از بالاتر نور بتوانم تا بياورم بالا را سرم ميكنم
شده ساخته طوري ايستگاه اين طرفي از.ببينم بيايم پائين اينكه
.دهد افزايش را بودن زمين روي طبيعي كهاحساس
رنگ از زمين كف و رنگ كم آبي ديوارها است ، سفيد كابينها تمامي سقف
اين حاضر ، حال در.است شده درست سبز يا و نارنجي -زشتقهوهاي بسيار
يك به كه كامپيوتري روي بالا طرف به سر معلق ، با حالت در را نامه
در كه ميكنم فراموش نكنم را فكرش اگر و ميكنم تايپ است شده متصل ميز
.هستم فضا
پدر
بهمن 1375 13-فوريه 1997 2
جان بخير صبح
كره طرف آن در هستي روسيه در الان تو بخير؟ شب بگويم است بهتر يا
حاليكه در است ، روز كه باشد داشته را اين احساس بايد تو بدن زمين ،
جاي سر را چيز همه خورشيد نور كه نميكشد طولي زمين ، كره روي است شب
دشوارتر اينجا اما.ميكند تنظيم را بدن بيولوژيك ساعت و ميگذارد خود
.ميگذريم شب به روز از و روز به شب از وقفه بدون دقيقه هر 45.است
به ظهر ساعت 12 اگر اما شدهاند تنظيم مسكو ساعت روي ما ساعتهاي
روزمره زندگي.را خورشيد هم و ميبينم را ستارگان هم كنم ، نگاه بيرون
زنگ ساعت ساعت 8 سر روز هربگذرانيم را اوقات كه ميكند كمك ما به
و ظهر از بعد صبح ، 2 ساعت 9) ميخوريم روز در غذا وعده سه.ميزند
.بخوابيم شب ساعت 12 غالبا يا و شب ساعت 11 ميكنيم سعي.(شب ساعت 8
ميگذاريم چشم روي را سياه چشمبندهاي و ميكنيم خاموش را چراغها وقتي
سرنشينان.است شب كه كنيم قانع را خود بدن كه ميكنيم سعي
.ميكنند تجربه را حالت همين دقيقا هم زيردرياييها
پدر
بهمن 1375 16-فوريه 1997 5
عزيز جان
و غبارآلود ابرهاي ميرسد ، راه از خرامان شب وقتي.نداريم شانس
در متوسط سرعت با ساشا ميشوند گسترده صحراهايآفريقا روي كرمرنگ
با او كه حركتي از كامپيوتر و من.است برقي موكت روي دويدن حال
اين مثل ميرويم ، طرف آن به طرف اين از آرامي به ميكند ايجاد دويدنش
ديگريكه قايق حركت و نشستهايم آن لبه نزديك قايق يك درون كه است
يك حركت مثل آورد ، در تكان به را ما ميگذرد كنارمان از سرعت به
دويدن كه فشاري نيروي.ميخورد تكان كاملا متري لوله13.گهواره
تكان را آن آرامي به و شده ايستگاهجذب توسط ميآورد بوجود ساشا
كه همانطور.ميبردي لذت خيلي بودي اينجا اگر كه هستم مطمئن ميدهد ،
ما آزمايشهاي روي حركت نوع اين اينكه براياست گهواره مثل نوشتم
جمله از.ميكنيم نصب جداگانه پايه يك روي را چيز همه نگذارد تاثير
آوردن بدست براي پروتئيني مواد روي كار ميدهيم انجام كه آزمايشهائي
كوچك پروتئيني كريستالهاي ميتواند تكانها اين است ، موثرتر داروهاي
نگاه ثابت براي بنابراين هستند آزمايشها اين مزاحم كه كند ايجاد
از ميدهيم انجام را آزمايشات آنها درون در كه ماشينهايي داشتن
ثابت را ظرفها اين مغناطيسي ميدان كمك به كه ميكنيم استفاده دستگاهي
.ميدارد نگه
پدر
بهمن 1375 17-فوريه 1997 6
درست پركار ، و سنگين روز يك.نشدم متوقف لحظه يك حتي !روزي عجب
تو از بايد من و ميرود مسكو به خريد براي كهمادرت موقعي مانند
.كنم نگهداري
ميرسد وقتي و است آنپروگرس اسم.كرد حركت امروز زباله كوچك واگن
و غذا خانوادهها ، از نامه منتظر خصوصا ماچيزهايزيياست از پر
لازم وسايل و آب سوخت ، وسيله درونآن در اما.هستيم تميز لباسهاي
بلند خلبان بدون زمين از.دارد وجود نيز ايستگاه انداختن بكار براي
كاملا عمليات تمامي.ميشود وصل ايستگاه به خودكار بطور و ميشود
تخليه از بعد.ميگيرد انجام مسكو كنترل مركز از راديو بوسيله
مخازن استفاده ، غيرقابل وسايل آن درون.ميكنيم پر دوباره پروگرس
ايستگاه از امروزميدهيم جاي را كثيف لباسهاي و (توالتها از) آشغال
.رفت خواهد بين از زمين جو با برخورد از پس فردا و شد جدا
فضانوردي لباسهاي بايد.شد خواهيم خارج ايستگاه از گردش براي فردا
يك به اتصال حلقه از.شويم سوار درماشينهايسايوز و بپوشيم را
دارد قرار آن در كهپروگرس نقطهاي به و ميكنيم حركت ايستگاه انتهاي
ثابت كاملا سطح دو بين اتصال بايد نقطه اين در.ميشويم وصل دوباره
وارد ايستگاه داخل به دوباره و ميكنيم باز را درها سپس باشد ،
ميگيرد؟ صورت چه براي عمليات اين تمامي كه ميپرسيد حتما.ميشويم
كه نقطهاي به را خود بايد ميكند پرواز آينده هفته در كه جديد سايوز
به آن با را خود ما كه حلقهاي اين ضمن در كند متصل بوديم آن در ما
بهتر و (دارد سالي حدود 10) است كهنه خيلي ميكنيم متصل فضايي ناوچه
خوب چيز همه.ندهيم قرار تصائي ذرات برخورد خطر معرض در آنرا است
اگر مثال بهعنوان.است بيرحمي جاي نبرد جبهه مثل فضا.رفت خواهد پيش
به دوباره اتصال به موفق اما شويم خارج ايستگاه از مشكلي هيچ بدون
يك مثل بايد خانه ، به برگشت ميماند ما براي راه يك فقط نشويم ، آن
هستيم آن در كه كپسولي هوايي چتر با و شويم نزديك جو به آتشين گلوله
اساسيتر مشكل اما بخوريم زمين به قزاقستان كوير در دهشتناكي بطرز
!ندارم همراه به را پاسپورتم من كه است اين
دارم دوستت
پدر
بهمن 1375 18-فوريه 1997 7
عزيز جان
درهاي از يكي بعدازظهراز ساعت 2.رفت پيش خوبي به چيز همه ديروز
.شدم ايستگاه وارد دزدگير از ساعت 10شب حدود و شدم خارج ايستگاه
لباس توي توپ يك مثل گرد بود ، سينههايم روي تقريبا زانوهايم
هواكشها وزوز صداي.بودم شده بسته صندلي به و شده پيچيده فضانوردي
دستگاههاي جدول و سفينه درون به هوا شدن وارد صداي ميشنيدم ، را
شكل مكعبي جعبه يك درون در كه كوچكي توپ مثل.بود جلويم پرواز
دستورالعملها تمامي.ميشوند روشن و خاموش كه چراغها و ميگردد شيشهاي
داخل در كردن پرواز.كردن حركت احساس و شدهاند نوشته روسي زبان به
به اگر خصوصا نميكنيم ، احساس را ايستگاه حركت و هستيم معلق ايستگاه
ماشين درون در كه است اين مثل كپسول درون در اما.كنيم نگاه بيرون
زيرپاي زمين.ميكنيم پرواز و نشستهايم آنها درون هستيم ، هواپيما يا
.ميرسند گوش به موتورها صداي و ميرود جلو به ايستگاه ميگردد ، ما
احساس را آن لرزش و ميشنويم را سفينه دو برخورد صداي اتصال ، لحظه
درون فشار وقتي.ميرود طرف آن به طرف اين از كپسول سپس و ميكنيم
خوشحال ورودي در كردن باز از.ميكشيم راحتي نفس ميماند ثابت كپسول
.است تعطيلات از پس خانه به بازگشتن مثل.ميشويم
ببيني طلايي خوابهاي
پدر
بهمن 1375 21-فوريه 1997 10
بود مصاحبهاي.صحبتكردم تلويزيون وسيله به مادربزرگت با الان همين
غافلگير مادرم تلفني صداي با مرا ان ، .ان.خبرنگارسي هوليمن ، جان با
.كرد
چاد درياچه.ديدم آفريقا صحراي روي را بزرگي غبارآلود ابرهاي امروز
جزيره شبه مثلث نيل ، رود بعد ، دقيقه پنج است ، شدن خشك حال در كه
و البرز كوههاي سپس بود ، چشمم جلوي آنواحد در سرخ درياي و سينا
را كيلومتر ماه 12000000 يك طول در.شدهاند پوشيده برف از كه قفقاز
.ماجراجويانه چقدر.كردهايم طي
اسفند 1375 12-مارس 1997 3
عزيز جان
هيچ بدون ميتوانم.ماند خواهي دهان به انگشت پدرت شاهكارهاي از
درون در راحتي به ميتوان !بزنم دورخودم دوچرخ و پشتك سه مشكلي
امروزصبح.بروم طرف آن به طرف اين از و كنم خلاءپرواز در ايستگاه
اين تو اما سردادم قهقههشديدي يكباره ميشستم را دندانهايم حالي در
نكنند فكر اينكه براي نگو ، دارند نظر مراتحت كه روانشناساني به را
خودم اينجا در كاملا من كه است اين مسئله.شدهام ديوانه اينبالا كه
.هستم فضا در كه ميكنم فراموش موارد غالب در.ميكنم احساس راحت را
مثل ميدهم قرار معلق طور به خودم مقابل در را دندان خمير لوله گاهي
از ايستگاه درون فضاي در سيال.كردهام را اينكار هميشه كه است اين
راه زمين روي كه طبيعي حالت همان با ميروم ، طرف آن به طرف اين
گاهي هرچند.باشم آمده دنيا به بالا اين در كه است اين مثل ميروم ،
حس بنوشم ، برقي موكت روي دويدن از قبل چيزي اگر مثلا هست هم مشكلاتي
چيز.بدهم قورت را آن دوباره بايد و ميآورم بالا سريعا كه ميكنم
.است آزاردهنده اما نيست ، وحشتناكي
اسفند 1375 17-مارس 1997 8
(قطبجنوب كشف مورد در) هستم كتابي خواندن حال عزيزدر جان
را كتاب اين.كتابمقاومت نام و است لانسينگ آلفرد كتاب نويسنده
و ميرسد شب به روز وقتي.است گذاشته اختيارم در پرواز برنامه پزشك
شك اما ميخوانم خوابيدن از قبل را كتاب اين كه است ماه دو هستم خسته
صفحه اولين پايان از قبل چشمانم.شوم آن كردن تمام به موفق كه دارم
اين كردهاند تحمل كاشفان اين كه چيزي آن با مقايسه در.ميشود بسته
را پنگوئن و فك گوشت آنها.است ستاره پنج هتل يك مثل فضايي ايستگاه
امريكايي و روسي غذاي بهترين من كه حالي در ميخوردند روزها و روزها
دوست كه چيزهايي تمامي برش سبزيها ، مختلف ، ميگوهاي خميري ، شكل به را
هر 45 منبردند بسر تاريكي در را زمستان يك آنها.ميخورم دارم
زمين يك روي خاكستري روزهاي فقط آنها.ميكنم گذر شب به روز از دقيقه
و ايتاليا چكمه هيماليا ، زيبايي از من داشتند ، سفيدرنگ بيانتهاي
عوض يكسال براي را تنشان لباسهاي آنها.ميبرم لذت كاپكو دماغه
آنها.دارم تميز زيرشلواري و زيرپيراهني يك هفته هر من نكردند ،
من كه حالي در.كنند گذر ناهموار زمين بلنديهاي پستي روي از ميبايست
اينجا.ميكنم پرواز تلاشي هيچ بدون ديگر طرف به ايستگاه طرف يك از
برق كامپيوترها و چراغها كردن روشن براي و است شده كنترل كاملا دما
خانوادههايمان با دقيقه پنج حدود ميتوانيم هفته سه يا دو هر داريم ،
.داريم شاهانهاي زندگي اينجا در كلام خلاصه.كنيم صحبت
اسفند 1375 18-مارس 1997 9
عزيز جان
بلكه نيست آبي رنگاقيانوس.ميرسيم ساحل به كه جلوتر كيلومتر 750
بزرگ كويرهاي از و ساحل از شن توفانهاي.است غبارآلود و خاكستري
و مينشيند زمين بر لاتين امريكاي در غبار اين ميشود ، آفريقابلند
همه براي ميدهد دست از آفريقا كه چيزي آن.ميكند حاصلخيز را زمينها
كج لكه يك فقط بود ، بزرگ آنچنان زماني كه درياچه.نيست رفته دست از
.ميزند برق سفيدي از زيبا بسيار شمال قطب.است خاكي و معوج و
در.ميكنند عوض شكل روز هر هستند لورنز سن در كه يخ بزرگ قطعههاي
.ديد فضا در را آن دود ميتوان و ميسوزد جنگل آمازون
كشاورزي بهزمينهاي كوتاهي مدت در زمين كره اكسيژن توليدكنندگان
قهوهاي زخمهاي اين مقابل سبزدر گياهان انبوه و ميشوند تبديل
.ميكند عقبنشيني
به مركزي كوههايماداگاسكار از فراوان گلولاي با بوكا تبسي رودخانه
در تپهها و ناپديد آن اطراف از كهجنگلها حالي در ميآيد ، پايين
خود شكلخاص دليل به راحتي به دنيا شهرهاي و.ميشوند آنشسته مسير
هنوز زمين مجموع در ولي.بيحاصل و غبارآلود هميشه هستند ، تشخيص قابل
.دارد خارقالعادهاي زيبايي
اسفند 1375 22-مارس 1997 13
عزيز جان
مفيد و كاملاامن را خودم فضا در ميكنم ، مشاهده خودم در تغييري
اگر ميكنم فكر اما.كني تعجب كلمهمفيد شنيدن از شايد.ميكنم احساس
روز يك ميشوي ، متوجه ببيني ، دهم انجام بايد كه را آزمايشهايي ليست
روي آزمايشاتي ديگر روز ميكنم ، مطالعه را ميكروبشناسي نمونههاي
فضا در آتش حركت چگونگي ديگر روز ميدهم ، انجام كوره يك در آهن توليد
بالا اين تنهايي به كه هنگامي نفس به اعتماد احساس ميكنم ، مطالعه را
.باشي يافته آموزش هم خوب خيلي اگر حتي مييابد كاهش هستي
اسفند 1375 25-مارس 1997 16
عزيز جان
چند فقط كه (ساعت در مايل از 17000 بيش) ميكنيم حركت سريع قدري به
.كنيم صحبت ميتوانيم زمين روي بر راديو دوستداران با كلمه
فروردين 1376 1-مارس 1997 20
عزيز جان
اتفاق برايم قبلا.بود شده قطع برق بود ، تاريك خيلي خيلي قبل شب
متفاوت خيلي بار اين اما بمانم تنها تاريك اتاق يك در كه بود افتاده
شبي هر از تاريكتر باشد ، متعلق ديگري دنياي به كه بود چيزي مثل.بود
!سكوتي چه و كرد توصيف كلمات با را آن نميتوانكرد تصور بتوان كه
را موتورها و هواكشها صداي مدام كه بودم نكرده درك هنوز لحظه آن تا
.ثانيه يك براي بود ، متحيركنندهاي و ناشناخته دنياي سكوت ، .ميشنيديم
حال در چيزي چه كه فهميدم وقتي بعد شدهام؟ كر آيا كه پرسيدم خودم از
.شدم آرام و شد لذتبخش برايم سكوت است افتادن اتفاق
جريان هوا هواكش ، بدون.بمانم آرام اتاق آن در نميتوانستم مطمئنا ،
بلندي طرفي از) نميكند حركت بالا طرف به گرم هواي فضا در.نداشت
(كجاست؟
هيچ و نميوزد ، بادي هيچ.نيست حاكم زمين روي قوانين همه اينجا در
بدين.است ايستا كاملا جو بادبزنها ، بدونندارد وجود هوايي جابجايي
آنجا در كه كرد انتخاب را نقطهاي بايد خوابيدن براي هميشه دليل
گرداگرد صورت اين غير در كنيم ، احساس سرمان نزديك را هوا جابجايي
كه حالي در بنابراين و ميآوريم بوجود كربن دياكسيد از حبابي خودمان
غالبا كه ميگرديم اكسيژن دنبال و ميپريم خواب از است گرفته نفسمان
پايين خواب موقع سرم كه است دليل اين به است ، همراه شديدي سردرد با
زمين كف به نزديك هواي ايستگاه ، درون در بالا اينديوار نزديك است ،
.ميدهم ترجيح را آنجا دليل همين به و دارد بهتري جريان ايستگاه
پدر دارم دوستت
فروردين 1376 13-آوريل 1997 2
عزيز جان
.ميشود اكسيژنتجزيه و هيدروژن به آب !ميشود تبديل آب به ادرار
است ممكن ايستگاه درون در كه چرا ميكنيم رها فضا در را هيدروژن
كه ميكنيم توليد كربن دياكسيد و ميكنيم تنفس را اكسيژن بشود ، منفجر
قرار با منظم طور به را فيلتر اينميشود تصفيه و جذب فيلتر يك توسط
عرق و ميدويم برقي موكت روي وقتي.ميكنيم تميز فضا در آن دادن
عرقي بخار.ميشويم خنك و ميشود بخار بدنمان پوست روي از عرق ميكنيم
اضافه محيط رطوبت به و شده آب به تبديل ميشود بلند ما بدن از كه
شده ذخيره آب اينميشود ذخيره خنككننده لولههاي درون در كه ميگردد
ميجوشانيم را آن سپس ميكنيم ، اضافه بيوسيد آن به ميشود مخزن يك وارد
از خميريمان غذاهاي به آب كردن اضافه براي يا و نوشابه عنوان به و
!است خوشمزه خيلي.ميكنيم استفاده آن
شببخير پدر ،
Vener di Republica:منبع
رفعتنژاد زهرا:مترجم