پنجم ، شماره 1352 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 10 چهارشنبه 19
|
|
ايدئولوژي از حاصل قدرت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر بخش) ايران ژئوپلتيك
كه بود هند جملهاقيانوس از و اقيانوسها در حضور منظور به روسيه
و.داشت بلوچها به طمع چشم و آورد در اشغالخود به را افغانستان
ايران مرتفع فلات در فاتحي هر سياستي ، هرگونه اتخاذ از نظر اماقطع
مرتفع فلاتموفقيت صورت در حتي ميشود ، روبهرو فني عظيم دشواريهاي با
كويرهاي و يزرع لم و خشك بيابانهايدارد هند اقيانوس به پشت ايران
شيبي داراي ديوارههايشان كه سرزمين اين كوهستانهاي نيز و فلات اين
جدا جنوب در آبزي ازاقيانوس را شمال در استپي تندند ، اقيانوس
پايگاه يك عقب قسمت در ضروري ترابري ساختهاي زير احداث ميسازند ،
بكارگيري برميگيرد ، در را كيلومتر از 1200 بيش مسافتي كه دريايي
.ميطلبد كار سالها و فوقالعاده و كلان امكانات
-اروپا] اورآسيايي شمالي دشتهاي كه بزرگ قدرتي براي اين ، وجود با
دنياي كه دارد را آن سوداي حال عين در و كرده محدود را آن [آسيا
هند دراقيانوس رخنه و نفوذ سازد ، آزاد امريكا قيموميت از را قديم
از روسيه ، براياست اجتنابناپذير امري (اطلس اقيانوس در كه همچنان)
خاص موقعيت بر آگاه كه آلمان كشور با نزديك همپيماني سوئي ، ضرورت
روابط برقراري ديگر ، سوي از و ;مينمايد آشكار و روشن است ، خويش
.است گريزناپذير اسلامي قدرتهاي با همجواري حسن و دوستانه
جنوبي آفريقاي سوي به جهش
بر مشرف كشور اين وپنجرههاي نما.است قديم دنياي خلوت حياط روسيه
پاكستان ، خاورميانه ، اروپا ، ]قاره شبه كهپنج گرماند درياهاي
هم به زنجيره قارهها شبه اين.كردهاند احاطه را [ چين و هندوستان
آبهاي از را اروپا و آسيا شمالي سرزمينهاي و داده تشكيل را پيوستهاي
نيمه دو به قاره شبه پنج از متشكل زنجيره اين.ميسازند جدا گرم
و چين كشورهاي كه خاور در پهناورتر نيمه:ميگردد تقسيم نابرابر
شامل باختر در كوچكتر نيمه و ;برميگيرد در را پاكستان و هندوستان
.اروپا و خاورميانه
گذرگاهي مثابه ايرانبه بلند فلات كه ميشود ملاحظه نيز اينجا در
بدان كه زنجيرهاي.است روسيه سوي طبيعيبه محوري حكم در و ايدهآل
ايران بلند فلات واست كرده سد طرف سه از را روسيه پيشروي رفت اشارت
روسيه اختيار در زنجيره اين گسيختن براي ميتواند را شرايط مساعدترين
آفريقاي سوي به جهش براي پرشي تخته همچون ميتواند نيز و بگذارد
روسيه استفاده مورد درياها ، وراي از جنوبي ، آفريقاي حتي و خاوري
.گيرد قرار
هرگونه آنجا كهاز است گونهاي به جنوبي آفريقاي ژئوپلتيكي موقعيت
كشور ، اين.گردد خنثي سابقميتوانست ضدشوروي نظامي تمهيد و حركت
اختيار در را فارس خليج نفت سوختگيري نيز و كيپتاون آبي راه كنترل
از برخي كه است گرانبهايي فلزات عظيم منابع داراي ضمن ، در.دارد خود
الماس طلا ، تيتان ، واناديوم ، پلاتين ، كرم ، ) دارند نظامي كاربرد آنها
برخوردار منابعي چنين از نيز روسيه كه بگيريم نظر در اگر و ;(غيره و
مشتركا كشور دو اين كه ميشود ملاحظه كمتر ، مقدار به البته است ،
.نمايند ايجاد واقعي انحصار يك قادرند
يك طي در.است تاريخ به متعلق امروز شد ، گفته كه چه آن همه
به و بود غيرروسي كه چه هرآن از را خود روسيه بيسابقه ، عقبنشيني
در.ساخت آزاد كند ، اداره را خود كه اين براي قدرتمند كافي اندازه
كشور شش كم دست شوروي ، فروپاشي از پس يافته استقلال تازه كشورهاي بين
دفاعي سنگرهاي مثابه به ايران براي ميليون شصت به نزديك جمعيتي با
.است قديم دنياي در جهاني اديان تمامي زادگاه.ميروند شمار به اسلام
سرخپوستان استثناي به البته متعالي ازتمدن شكلي هر زادگاه نيز و
صفحه از و كن ريشه گرسنگي و آب آتش ، شمشير ، با كه امريكا قاره
اصول رعايت به شگفتانگيزي طرز به كه زرتشت مكتب.شدند محو روزگار
ديري اسلام ، از پس.شد زاده ايران در است ، پايبند زندگي در اخلاقي
و درآمد ، تشيع گهواره صورت به و تجزيه ايران امپراتوري كه نگذشت
.شد اسلامگراها پناهگاه شاه سرنگوني از پس آنگاه ،
ارعاب از نهناشي و است ايران نظامي قدرت از ناشي نه امر ، اين
جرقه فقطاست كشور اين قدرتايدئولوژيكي از ناشي بلكه ;هستهاي
واز يافته اشاعه ديگر اقيانوس به اقيانوسي از قادراست ايدهاي
(5).دربرگيرد را مراكش تا فيليپين
دنيوي و معنوي قدرت يك:اسلام
ديگر برخلاف و نشد سياستقائل و دين ميان تمايزي پيدايش بدو از اسلام
و جهانبيني خدمت در را آن و كرد قدرتنظامي بر تكيه جهاني اديان
اسلام كار ، آغاز همان از ديگر ، سخن به.گرفت كار به معنويخود قدرت
نه مسيح ، نه.كرد موجوديت اعلان معنوي و نظامي سياسي ، قدرتي عنوان به
مسلحانه مبارزه به را خود هواداران و پيروان كنفوسيوس ، نه بودا ،
به چهارم سده در و بود زجرديدگان دين اصل ، در مسيحيتفرانخواندند
از را حكومت روز ، نخستين همان از اسلام اما.درآمد حكومتي دين صورت
جدايي عدم همانا نيز اسلام پيروزي و كاميابي دليل و ميدانست خود آن
.هست و بوده دنيوي قدرت و معنوي قدرت
با [(ص)محمد حضرت] محمد دكترين كه است اين اسلام كاميابي ديگر دليل
بسيار گرفت ، ريشه آنجا در كهاسلام چشماندازهايي و سرزمينها روح
در را ، اسلام دقيق و جدي يكتاپرستي بازتاب.دارد همخواني
درخشش برابر در و گشته غرق خورشيد نور زير در كه بيكرانگيبيابانهايي
كه سرزمينها اين دريافت ميتوان سپرانداختهاند ، فروتنانه آن سرسخت
انسانياي اشكال با اسلام بودند ، شده ماب يوناني مصنوعي طرزي به
كه است گفته اشپينگلر.بخشد تكامل را آنها توانست كه گشت روبهرو
به.است جهان از منطقه اين ويژه فرهنگ ضروري متاخر صورت اسلامي تمدن
.يافت دست اشپينگلر موردنظر اسلوب وحدت به شرق اسلام ، يمن
امريكا
سياسي اروپايي ، پيشرويهاي قدرتهاي طرف از اقيانوسها فتح از پيش تا
شمالي ، آفريقاي تصرف با.بود جغرافياييآن فتوحات موازات به اسلام
از كه شدند موفق [(ص)محمد حضرت] محمد پيروان وايران ، صغير آسياي
ديگر طرف از و را روسيه و اروپا ميان مستقيم ارتباطات تمامي طرفي
به توجه با كنند ، قطع را غيرمسلمان قارههاي شبه ديگر و اروپا ميان
وضع اين بود نشده ايجاد هنوز سيبري طريق از دور خاور راه كه امر اين
دگرگون بود ، شده خفگي دچار كه اروپا جانب از اقيانوسها فتح با
.گرديد
توسط قارهامريكا كشف تركها ، دست به قسطنطنيه فتح وجود با
روي در اسلام تدريجي افول اميدنيك ، باعث دماغه از عبور و اروپائيها
و گرديد گستردهتر امريكا ، قاره كشف با جهان ، نقشه.گرديد زمين كره
كه اروپا امريكا ، كشف از پيش تا.يافتند پيدايش جديدي ثقل مراكز
زمين كره مركز سوي به دفعه يك شده ، واقع دنيا آخر در ميشد برده گمان
زمين نيمكرهي پوشيدهترين مركزي نقطه فرانسه شمال.داد مكان تغيير
مركز امريكا ، كشفقاره از پس كه جاست همان در درست و ;برداشت رادر
ايران بعد ، به آنگاه از.ميشود زمينيافت كره قارههاي كليه مشترك ثقل
مبارزه ميدان به امريكا ورود.ميرود شمار به قديم دنياي مركز فقط
استپي و كوهستاني كمربند ژئوپلتيكي نفوذ رفتن ميان از سبب جهاني ،
اين و گرفته قرار (چين تركستان) سينكيانگ و مراكش بين كه گرديد
در شوروي رژيم سرنگوني.است اسلام جهان اقتدار و سلطه زير در كمربند
سلطه زير در كه را اسلامي سرزمينهاي واپسين ملي استقلال سال 1990 ،
استثناي به آورد ، ارمغان به اسلام جهان براي ميبردند بسر بيگانگان
چه آن براي قديم دنياي پانزدهم ، سده درميندانااو جزيره و سينكيانگ
پس.نبود قائل اهميتي ميداد ، انجام اطلس اقيانوس سوي آن در اروپا كه
كه شد متولد امريكا نام به جديد سرزميني اروپاييها مهاجرت از آن از
حال در كشور اين.ميگريخت دور خاور و اروپاييها نظامي حملات چنگ از
اول ، وهله در:است دستزده اساسي كار دو به خود قدرت گسترش براي حاضر
توزيع و بارگيري و خريد امر در كه تاسيساتي بر خود كنترل اعمال
كشور از استفاده سپس ، و ;ميروند كار به ايرانيان و اعراب نفت جهاني
جنگ از پس كه بينالمللي تعهدات گذاردن زيرپا با كه كشوري.اسراييل
متكي حكومت اين.گرديد ايجاد عرب جهان قلب در شد ، انجام دوم جهاني
و هستهاي افزار جنگ از جمله از قدرت امكانات همه از ارتش ، بر
تا كه اسراييل تركيه ، بر افزوناست برخوردار امريكايي سرمايههاي
مديترانه درياي خاوري سنجش در امريكا پايگاه دومين است مسلح دندان
.است
جنگ نفتي ، شاهزادگان با آمريكاييان پيماني هم وجود با همچنين
قدرتهاي كه خفتي و خواري از بجامانده دردناك زخمهاي خليجفارس
.كرد زنده اعراب نزد دوباره داشتند ، روا اعراب بر اروپايي استعماري
و ليبي رهبران ويژه به اسلامي ، كشورهاي رهبران ضد بر كه مجازاتهايي
كه اروپا اما ونكردهاند زخمها التيام به كمكي شد ، اتخاذ سومالي ،
ضد و تند واكنش با وناخواه ، خواه دارد ، قرار اسلام جهان مجاورت در
جمعيت پيري.امريكا نه و شد خواهد روبهرو مسلمان كشورهاي حمله
سستي و بيثباتي امورنظامي ، براي آن شهروندان بيعلاقگي اروپا ،
و كوربيني آن ، سياستمداران بزدلي مهاجرپذيري ، با مرتبط سياستهاي
شدهاند ، شرطي افسارگسيخته مصرفگرايي اثر در كه مردم تودههاي گمراهي
فراخواهد روزي و.ميكند ترسيم اروپا براي را تاريكي آينده اينها همه
.يافت خواهند باز جهان در را خود شايسته جايگاه مسلمانان كه رسيد
:پانوشت
به شدهكهتجربه يادآور نيز ديگر جاي در اتريشي كهنسال ژنرال (5
غيرمترقبه و شگفتآور تواليرويدادهاي از عبارت تاريخ كه ميآموزد ما
فقط.است داده رخ باورنكردني و نامحتمل امور و حوادث همواره.است
چيز همه آنگاه ;شود سرداده نو پيامي جهان از گوشهاي در كه است كافي
فون يورديس ژنرال / اروپا برضد جنگي:فارس خليج جنگ.ميشود دگرگون
/ اقتصادي -سياسي اطلاعات ماهنامه /نامدار رستگار شهروز / لوهازن
.ص 47 / شهريور 1375 و مرداد