پنجم ، شماره 1353 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 11 پنجشنبه 20
|
|
فقه استنباط روشهاي و منابع
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
حجتالاسلاموالمسلمينحسن با گفتوگويي در شيعه ، فقه در استنباط و عقل
(دوم بخش) - طارمي
توضيحكه اين با فقهي ، حكم به همراهرسيدن و است فقه منبع هم عقل
براي درمييابد خارجي عامل بينيازبه و مستقل صورت به عقل كه هرحكمي
لازمالاجراست انسان
ارشادي عنواناحكام به ما اصول كتابهاي در كه آنچه واقع ، در
لزوم بر نيز شرع در كه نيست عقلاني احكام همين جز چيزي ميگردد ، معرفي
است شده تاكيد آنها
منابع ، از مرادشان چهارتاست ، اجتهاد ميشودمنابع گفته اينكه
راههاي ذكر باب از نيز چهار كلمه قيد و است حكم به دستيابي راههاي
درچهار آن انحصار نه است ، عمده و اصلي
شيعه فقه طوسي ، شيخ زمان تا كه است اين شما منظور آيا:همشهري
صرفا ميشده ، مطرح زمان آن تا آنچه و است بوده نگرفته شكل هنوز
است؟ بوده حديثي مجموعههاي
پيدايش علل و شرايط بحث ، اين در مرادبنده بفرماييد ، اجازه:طارمي
امامان زمان همان از شيعه فقه كه گفتم پيشتر گرنه و است تفريعي فقه
;شدهاند خوانده فقيه كه بودند كساني روزگار همان در و گرفت شكل
وحديث قرآن به موجود احكام مستندسازي كارشان فقيهان اين اينكه نهايت
بود ، نيامده وحديث قرآن در آنها حكم كه جديدي مسايل به و است بوده
كدام هر شيعه ، معرف كتاب چهار همين كنيد ملاحظه شما.نميپرداختند
واستبصار طوسيتهذيب شيخ مثال براي.هستند فقهي استدلالي كتابهاي
در حديثي متن اين ولي است حديثي متن كه است درست تهذيب ، نوشت ، را
كهمقنعه را مفيد شيخ استادش ، كتاب طوسي شيخ يعني است ، استدلالي فقه
الفاظ روي از امكان حد در استو فتوايي فقهي متن يك و دارد نام
منابع به مستند را فتواها اين و برميدارد است ، شده نوشته احاديث
احاديثاست ، همين فقهي ، استنباط بيشترينماده چون و ميكند استنباط
ميكندو تعقيب را هدف همين نيز استبصار مييابد ، كتاب حديثي جنبه كتاب
و روش نظر از كتاب دو اين بين البته مينويسد ، تهذيب از بعد را آن
آن به فقه تاريخ و حديثشناس كتابهاي در كه هست تفاوت تاليفي اهداف
كه است بوده آن دوكتاب اين تدوين از طوسي شيخ پسهدف كردهاند ، اشاره
كتاب طوسي ، شيخ.يعنياستدلال اين و دهد نشان را فقهي رواييآراي ادله
حديث پايه بر فقهياستدلالي كتابي بلكه است نكرده حديثيتاليف
اين.كليني فقهيكتابكافي بخشهاي است طور همين.نوشتهاست
گونه اين خيليها شايد راكه نكتهاي بايد نيست ، حديث بخشهاصرفا
يادآوري هستند ، حديثي فقطجوامع حديث اربعه كتب كه تلقيميكنند
از مجموعهاي كه است فقطحديث معناي به حديث كتاب اساسا:كنيم
هم موضوعي است ممكن استوحتي آمده گرد آن در خاص قالبي رواياتدر
اثبات براي و بودند فقيه خودشان شيعه ، اربعه كتب امامولفان باشد ،
و آورده كه را احاديثي كليني ، مثلا ميكردند ، حديث انتخاب فقهي ، آراي
استدلال و قبول مورد دستكم برگزيده ، احاديث متون روي از از را آنها
بحث اول در خودش الفقيه لايحضره درمن صدوق شيخ يا ;است بوده خودش
آنها طبق بر كه ميآورم را احاديثي كتاب اين در من كه ميگويد صراحتا
كاري ما بعدي فقهاي چه اگر لذا است ، من فتواي مورد و ميدهم فتوا
خودشان كه مبانياي با چون داده ، فتوا اينها به شيخ اينكه به ندارند
هرفقيهي كه را كار اين -بررسيميكنند سندش با را حديث اين دارند
قبول صحت سنديو نظر از را حديث اين خودصدوق اما -بكند بايد
ارائه سند خودش ، برايحديث صدوق شيخ كه صورتي حتيدر.است داشته
شناس ورجل شناس يكحديث و بوده شيخصدوق او ، چون است ، نميكرده
او از هم را غيرمستند احاديث اين است ، آورده را حديث اين و بوده نيز
انجام را كار اين كه ميكند اقتضاء او علمي جايگاه چون ميپذيرند
كردن استدلالي كرد ، ايجاد طوسي شيخ كه تحولي از مراد بنابراين بدهد ،
روشهاي و ضوابط كه بود اين داد انجام شيخ آنچه بلكه نيست ، فقه
و نو پرسشهاي شدن مطرح امكان و كرد عرضه را جديد احكام استنباط
.مينامند تفريعي رافقه اينتحول.ساخت فراهم را آنها پاسخ يافتن
ديگري زاويه از مسائل جديد ، ورهيافت تحول اين با كه است طبيعي
آن روي بر وجمود احاديث عبارات بر اصرار و ميگيرد قرار نظر مورد
ميشود حديث از بازتري تعبيرهاي.ميگردد منتفي بتدريج و مييابد كاهش
ساير بين در مصطلح و رايج عبارتهاي از كه ميشود سعي گاهي حتي و
براي.ميكند را كار اين طوسي شيخ بخصوصشود استفاده اسلامي فقهاي
بخواهد ، اينكه بدون ميكند ، خود استدلالهاي وارد را اجماع اصطلاح مثال
.دارد رواج سنت اهل بين در كه باشد همان اصطلاح اين موداي
شيعي معناي با آن معناي و دارد ديگري جايگاه اجماع سنت ، اهل ميان در
منظور مدينه مردم اجماع يا پيامبر صحابه اجماع مثلا است ، متفاوت
نقش به قائل آن براي و است شده داده اصطلاح اين از خاصي تعاريف.است
جايگاه آن و تعريف اين طوس شيخ آنكه حال بودهاند ، استنباط در اثر و
قطعي روايت يك ما فرضا كه ميدهد قرار جايي در را اجماع نميپذيرد را
كرده استفاده قوم مصطلح از تا ميكند اجماع تعبير ولي باشيم داشته
چه حتي ميگويد ، را خودش فتواي او ميشود ، گفته كه اجماع اين به.باشد
نظر از وليچون نداشتهاند ، فتوا اين ديگر فقهاي اوقات ، از خيلي بسا
استفاده اجماع اصطلاح از هم اينجا صحيحوجوددارد ، روايت طوس شيخ
معناهاي:ميشود شيعه فقه وارد و ميكند پيدا ادامه روش همين.ميكرد
كه ميشود سعي بالاتر ، ازآن ;مشترك مصطلحات اما متفاوت ،
.شود مباحثپرداخته و مسائل بيان به باقالبهايمشابه
در آمد ، بخصوص پديد بعد به طوسي زمانشيخ از تحول اين كلي بطور
همان كه انجامميدهد مهمي كار طوسي شيخ ابوابفقهي ، بندي تقسيم
چهارقسمتي فقه ;يعني است ، شافعي فقه به شيعي فقه تقسيمات كردن نزديك
:از عبارتند قسم چهار اين.ميشود تكميل و تبويب مبنا اين بر شيعه
فقه در تقسيمبندي اين.سياسات و احكام و ايقاعات عقود ، عبادات ،
ازمحقق پس تقريبا و ميشود رايج هم شيعه فقه در و بوده رايج شافعي
.ماند باقي اخير دوره تا شيعه فقه در حلي
رايج كاريكاملا علمي دادوستدهاي اينگونه كه كنيم اشاره است ، لازم
روش و محتوا ازحيث البته است ، روشن نيز آن وحكمت بوده مقبول و
.عملميكردهاند امامان رهنمودهاي پايه بر علمايما استنباط
آنوضع از قبل و چيست؟ فقهچهارقسمتي اين از شما مراد:همشهري
است؟ گرفته صورت تحولي اينزمينه در آيا بوده ، چگونه
علوم ، آموزش ارائه و تدوين در ضروري كارهاي از يكي اساسا:طارمي
چند در معمولا تبويب اين.است كلي به جزئي از آنها مسايل مقولهبندي
همين طريق از علم يك منابع به كننده مراجعه و ميگيرد انجام سطح
در مثال براي.كند پيدا را خود نظر مورد موضوع ميتواند دستهبنديها
چهارده بندي مقوله يك ابتدا قديم ، تقسيمبندي طبق عربي ، ادب علوم
صرف ، نحو ، مثل است ، بوده مشتمل برامهات كه است داشته وجود گانه
به مقولهها اين از يك هر بعد مرحله در... فقهاللغهو اشتقاق ،
بديع و بيان معاني ، شاخه سه بلاغت در مثلا است ، ميشده تقسيم چندشاخه
و ميگرفته قرار باب چند شاخهها اين از كدام هر در.است ميگرفته قرار
.موضوع آن به مسئلهمتعلق چندين باب هر در
دشوارترين از يكي شايد.است معلوم نيز آن فوايد و است رايجي امر اين
در وچه علوم همه تقسيم براي كلان نگاه در چه -علوم تدوين در كارها
تبويب و قالببندي همين -علم يك از بخشي در يا علم يك در خرد نگاه
كه شوند نحويطراحي به بايد بنديها قالب اين.باشد آنها مسائل
آساني به كننده مراجعه ازطرفي و دهند جاي درخود را همهمسائل بتوانند
تجديد بينيازياز و جديد مسائل قابليتپذيرش علاوه به.يابد دست بهآنها
.شود بايدلحاظ كه است مهمي نكات از يكي نيز پي در پي نظرهاي
شده انجام حديثي ، آنچه و فقهي قديم منابع در.فقه به ميرسيم حالا
;خاص موضوع يك مسايل همقراردادن كنار به است بوده منحصر غالبا
مسائل ميآوردند ، جا يك در را (فروش و خريد) بحثبيع مسايل مثلا
امر اين.عليهذا قس و ديگر جاي را طلاق مسايل جا ، يك در را نكاح بحث
.ببينيد غيره و طوسي شيخ مبسوط بخاري ، كافي ، جامع كتاب ميتوانيددر را
در كه صورتگيرد سطح چند در دستهبنديها كه افتاد آن به بعدهانياز
تقسيمبندي ميان اين در.شدهاست داده توضيح فقه تاريخ كتابهاي برخي
در تغيير اندكي با كه افتاد مقبول تقسيمات ازساير بيش شافعي فقهاي
در هشتم ، بزرگقرن دانشمند اول ، شهيد.شد بسته كار به نيز فقهشيعه
باره در يا دنياست درباره دينيا احكام كه است داده توضيح باره اين
دارد لفظ به نياز يا اول قسم اما عبادت ، از عبارتاست دوم قسم آخرت ،
يا ميخواهد يادوطرف است لفظ به نيازمند آنچه ;ندارد لفظ به يانياز
عاريه ، اجاره ، دادوستد ، ) عقود ميشودبر مشتمل اول حالت.طرف يك
و (..وصيتو طلاق ، ) ايقاعات بر ميشود مشتمل دوم وحالت (..و ازدواج
.است (..و ارث قصاص ، حدود ، )سياسات و احكام نيست ، لفظ نيازمند آنچه
اما بود ، كارآمدترينتقسيمبنديها از خود زمان در تقسيمبندي اين
به توجه با زمان ، گذشت با كه نيزداشت نارساييهايي و كاستيها
اما است ، شده آشكار ميشود ، و شده مطرح كه جديدي ومباحث نيازها
در را مسائل و بمانند باقي تقسيمات همين در كردهاند سعي شيعه فقهاي
به هم مشكلاتي گرچه.كنند مطرح تغيير و اصلاح اندكي با چارچوب همين
بدون را فقهي باب يك شدهاند ناگزير گاهي و شده ايجاد دليل همين
.بكنند آن وارد باشد ، داشته ديگر باب يك موضوع با ارتباطي اينكه
تقسيمات اين در است ، مهمي بسيار موضوع كه را بلوغ بحث ;مثال براي
بخواهيم اگر شايد.دهيم جاي بايد بخش كدام در نميدانيم چهاربخشي ،
از يكي اينكه براي است ، عبادات بخش جا ، بهترين كنيم ، فكر منطقي
دارد ، ربط بلوغ مسئله به موضوع اين و است بودن مكلف بخش اين مباحث
اما بود ، دور نسبتا ارتباط باز ميكردند ، چنين هم اگر حال اين با
كتابحجر كه ديگري ، كتاب يك در را بلوغ بحث و نكردند چنين ما فقهاي
در فقهي ، مالي مباحث از يكي در هست بحثي آنجا در.كردهاند مطرح باشد
تصرف اموالشان در نميتوانند كساني چه كه ميشود مطرح اين بحث ، اين
مثل بيروني عوارض يا ذاتي عوارض از اعم دليلي هر به.باشند داشته
براي بلوغ شرط تبع ، به اينجا در.بلوغ عدم يا و جنون يا و ورشكستگي
در كلي بطور را آن و كرده وارد را بلوغ بحث دادن ، مالي تصرف اجازه
شود ، مباحث اين وارد ميخواهد كه محققي لذا نمودهاند ، مطرح اينجا
هم به اندكي موضوعي و مستقيم ربط كه تداخلهايي اين اثر در است ممكن
در كه است بحثي بزنم ، بخواهم اگر ديگري مثال.شود ابهام دچار دارند
اينجا در بحث.است حيوانات حقوق آن و است جدي هم خيلي ما ، روزگار
امروزه ، بحث اين.دارد انسانها به نسبت حيوان كه ميشود حقي به مربوط
كتابالنكاح در و بوده مطرح ما فقهي كتب در اينهست هم تازهاي بحث
كتاب در يعني اينجا ، در.باشد شگفتي موجب است ، ممكن كه ميشود مطرح
و همسري پيوند مسئله در يعني وجوبالنفقه ، درباره داريم بحثي النكاح
كه ميشود بحث مناسبت همين به.است نفقه بحث هم ، بحث يك ازدواج
مباحث ، اين ذيل در بپردازد؟ را كساني چه نفقه ميبايد انسان اساسا
منزلتان در حيواني نگهداري متكفل شما اگر كه ميشود طرح مسئله اين
احكام و زياد بحثهاي اينجا در و بپردازيد را آن نفقه بايد شديد ،
از.دارد هم ارزشمندي و زيبا خيلي احكام اتفاقا.ميشود مطرح جالبي
بگيرد را پرندهاي انسان اگر كه ، است اين مثال براي احكام ، اين جمله
اگر.بدهد را آن دانه و آب بايد كند ، نگهداري قفس مثل محلي در و
را پرنده نگهداري حق يا و كرد خواهد موظف را او شرع حاكم نكرد ، چنين
وي اختيار در را آن كه ميخواهد او از شرع حاكم.ميكند سلب او از
بازهم اگر و ;آزادكن را آن كه ميگويد نشد ، راضي بازهم اگر و بگذارد
كه مقداري به قهر به او اموال از حاكم كند ، آزاد را آن كه نشد راضي
انجام را كار اين و برميدارد دارد ، ضرورت پرنده غذاي خريد براي
نظر به عادي خيلي امروزه ميتواند اگرچه كه است حكمي اين.ميدهد
مترقي حكم بسيار حكمگذاري ، زمان به توجه با و خود نوع در اما برسد ،
نميتوانبه حيوان يك با كه بوده اين منظور.است سنجيدهايبوده و
او وجود تضييع موجب حتياگر دلخواهي ، ترتيب هر به و بودن حيوان صرف
در شايد كه جالب بحث اين.رساند آزار بهاو يا و كرد برخورد شود ،
مطرح ما فقه در شده مطرح و گرفته قرار توجه مورد اخير اينسالهاي
و تقسيمات دليل به كند ، پيدا را آن بخواهد كسي اگر اما است ، بوده
متضلع آنكه مگر كند ، پيدايش بايد كجا كه نميداند فقهي ، خاص موضوعات
.باشد شده فقهي متون در
.ميشود ديده مسائلي و مشكلات چه ما ، فقه تقسيمات در كه ميشود ديده پس
صورت اقدامي بايد ، چنانكه هنوز تقسيمبندي تحول يعني نظر ، اين از
داشتند ، مباحث اين به جديدي نگاه كه آيتاللهصدر مرحوماست نگرفته
زمينه اين در ديگري وضعيت سنت اهل اما بدهند ، تغييراتي كردهاند سعي
و كردهاند توجه جديد حقوقي و امروزي مباحث از بسياري به و داشتهاند
امروز مولفان از يكي.كردهاند تنظيم دقيقتري بهاي با ضمن در را آنها
گزارش از پس وهبهزحيلي دكتر ادلته ، و الفقهالاسلاميه فقهي ، متون
داده ارائه را هشتگانه تقسيمي فقه ، مطالب تقسيمبندي سابقه از اجمالي
تقسيمبندي اين است ، طبيعي.است نوشته پايه براين را خود كتاب و
.برآورد را روزگار اين مباحث و پرسشها نيازها ، از بسياري ميتواند
اهل فقه و فقهشيعه تفاوتهاي به اشاراتي گفتار ، اين خلال در:همشهري
را سنت اهل و شيعه فقه تفاوت:طارمي كجاست؟ در تفاوتها اين.شد سنت
احكام جزئيات مورد در يكي.قراردهيم بحث مورد بايد جهت دو در ما
طريق از مستند صورت به كه جزئياتي و مواد نظر از سنت اهل فقه.است
اين و است محدودي بسيار مجموعه واقع در كرده ، دريافت سنت و قرآن
برخورد آن با پيامبر رحلت از بعد اوليه دهههاي همان در كه بود مشكلي
مطرح (ص)پيامبر اقوال و سنت طريق از كه احكامي تعداد زيرا كردند ،
دارند را دين مبين مقام ائمه ، كه معتقدند شيعه اما است ، محدود شده ،
شيعه فقه در كه جزئياتي مجموعه لذا است ، داشته حجيت ايشان ، قول و
.است فراوانتر و ريزتر خيلي ماست ، احكام منشاء و دارد وجود
فقيه توانمندي احكامو جزئيات بر گستردهاي تاثير كه مسئله يك اين
از كه احكامي از بسياري كه بگوييم همينجا.است داشته استنباط در
ميان در رايج احكام تصحيح براي شده ، نقل مختلف موضوعات در ما ائمه
پيامبر مستند حكم نداشتن دليل به عامه فقهاي ;يعني است ، بوده عامه
استنباط را احكامي اجتهادي ، شيوههاي گرفتن كار به با ،(ص)اكرم
كه چيزي همان احكام ، آن كه ميداد روي چنين وقتها خيلي حال ، .ميكردند
همين اصلاح ما ، ائمه مهم كارهاي از يكي.است نبوده ميخواسته ، شارع
آيتالله مرحوم چون بزرگي فقهاي دليل همين به.است بوده موارد
حكم فقه ، حوزه در ائمه بيانهاي ميگويند ، كه دارند تعبيري بروجردي
اهميت جهت اين از نكته اين.دارد را عامه فقه بر استدراك و ذيل
از صادره احكام و بيانها بخواهيم اگر اوقات از بسياري در كه مييابد
آن زمان در رايج حكم واقع در بايد لذا دريابيم ، درست را ائمه طرف
آن و است مهم مسئله اين هم ديگري جهت از.كنيم درك را روايت و خبر
ما ميان در كه احكامي يا ديني رفتارهاي موارد ، از خيلي در اينكه
اطهار ائمه طبعا مواردي چنين در است ، بوده درست بوده رايج مسلمانان
موارد همه در يعني نميشدند ، وارد و نميكردهاند سرمايهگذاري خيلي
بيان ميشده اصلاح ميبايد كه آنجاهايي در فقط نميكردهاند ، احكام بيان
كه كنيم برخورد مسائلي به ما است ممكن مواردي در لذا ميكردهاند ،
از مخالفتي چون اما نداريم ، مستند و نشده صادر روايتي آنها درباره
تاييد ائمه توسط رايج ، حكم همان گويي نشده ، مسائل اين با سويائمه
از ما بزرگ فقهاي كه است دريافتي و استنباط واقع در اين.است شده
.داشتهاند ائمه رفتار مجموعه
و جزيي احكام فراواني فقهي ، جريان دو اين تفاوت وجه يك صورت ، هر در
زماني اختلاف سال حدود 250 ما.دارد وجود شيعه ميان در كه است موردي
از فقهي حكم دريافت امكان پاياني نقطه ما اگر.داريم سنت اهل با
سال در ما بگيريم ، (عج)عصر امام غيبت آغاز مسامحه اندكي با را امام
امام از احكام اخذ به قادر مستقيما كه گرفتيم قرار شرايطي در 260
در احكام از غني بسيار گنجينهاي سال ، اين 250 طي اما نبوديم ، معصوم
.است گرفته قرار ما اختيار
آن هم ديگر جهت از.عامه فقه و شيعه فقه تفاوت از جهت يك اين
منطقي ;ميكنيم طي احكام رسيدنبه براي بعد دورههاي در كه است فرايندي
در فقه ، اصول ;يعني شيعه ، ديدگاه اجتهاداز عمل بر است حاكم كه
بحث آن مورد مشهورترين.هست اختلاف عامه ومذاهب ما بين مواردي
كم موارداحكام تعداد كه دليل همين به دقيقا عامه فقه در.قياساست
در آن آشكار شكل كه رابپذيرند قياس اينكه از بودهاند ناگزير است ،
يكي ربيعه و بوده الراي شاگردربيعه او.ميشود ديده ابوحنيفه مكتب
وجود اختلافي زمان همان در.است بوده راي بنيانگذارانمكتب از
پرورش همينمكتب در ابوحنيفه كه -راي اهل يا -عراق مكتب بين داشته ، ما
داشتهاند تكيه (ص)پيامبر برسنت بيشتر كه حجاز يا مدينه مكتب و يافت
و است مالك شاگرد هم شافعي و بوده مكتب ، مالك اين نامآور چهره و
.بود آورده بوجود طرف ايندو از تلفيقي
محدوديت -است منطقي تمثيل همان كه -قياس مورد در آمدهاند ما ائمه
كتابهاي در لذا كردهاند ، نهي قياس از صريح خيلي و كردهاند ايجاد
حجيت سنت ، اهل كتابهاي در.دارد وجود قياس درباره مهمي بحث ما ، اصول
اينكه ضمنميشود نفي مسئله اين ما اصول كتابهاي در.ميشود ثابت قياس
.است ميسربوده احكام حكمت يا كلي روح استنباط دليل
قياس.ميدهيد انجام منطقي قياس شما شد ، پيدا حكم يك قطعي حكمت وقتي
منصوص قياس همان اين و است شده پذيرفته ما فقهاي سوي از هم منطقي
در اما است ، آن همطراز يا نيست حرفي آناصلا مورد در كه است العله
با ائمهما ميشود ، مطرح (منطقي تمثيل واقع در يا) فقهي كهقياس آنجا
عامه و شيعه مابينفقه اختلاف مهم مواضع از يكيكردهاند مقابله آن
معناي به اجماع.است اجماع درمسئله ديگر ، مهم اختلاف.است مسئله همين
ندارد ، حجيت شيعه براي فينفسه ، مردم ، همه يا يكنسل فقهاي نظر اتفاق
اجماع استدلالهاهرگاه برخي بنابر كه است معصوم امام قول است ، آنچهحجت
آن دارد ، حضور نظر ايناتفاق در نيز معصوم امام كه آنرو از شود ، حاصل
.يافت خواهد اعتبار اجماع
شيعه موردقبول كه وجوددارد عامه فقه اصول در نيز ديگري موارد
شيعه ، فقه اصول در درواقع ، ..و صحابي مذهب استحسان ، مثل نيست ،
از.است سنت و قرآن همان كه است اصلي دوركن احكام ، استنباط منبع
شامل كه كردهاند كشف را استنباط ضوابط سري يك سنت ، و قرآن درون
دستيابي راههاي برخي كه همچنان است ، فقهي قواعد و اصولي مسايل امهات
كه مواردي در -اجماع كردهاند ، بررسي را ركن دو اين محتواي به
پيامبر كه شرع حكم به را ما ;يعني است ، قبيل اين از -ميشود پذيرفته
.ميكند راهنمايي است ، گفته باز را آن معصوم امام يا