پنجم ، شماره 1355 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 14 يكشنبه 23
|
|
خاتمي آقاي انتخاب و جديد سياسي فرهنگ
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر بخش)عوامل و زمينهها ;انتخابات در جديد نسل مشاركت
و بيداري اين در همه و كردند بيدارتر را فرهنگ با نسل اين جوانان ،
آن پيام و خرداد 76 ، دوم جهت ، زدند ، بدين اصلح انتخاب به دست روشنايي
انتخابات همچنين.شد ثبت ايرانيان و بيداريايران تاريخ در
سياسياش وآگاهي دانش افزايش با نسل اين كه داد نشان رياستجمهوري ،
تحميل و نيست بالا از توصيه و نيستتحميلي دستوري آمرانه ، سخن خريدار
اجتهاد ، سياسي پويايي ، خرد براساس بلكه رانميپذيرد ، قدرتمندانه
كسي از شده نايل آن تاريخيبه نظر از كه اجتماعي خودآگاهي و سياسي
خرد از مرحله اين.ميزند گزينش دستبه خود و نميكند سياسي تقليد
درفرهنگ تاريخي و نوين آغازي و جديد سياسي فرهنگ ازظهور نشان سياسي
.دارد حاضر نسل مدني
خاتمي آقاي انتخاب علل و جديد نسل
دين ، درباب كليشهاي و رايج برداشتهاي از بسياري با خاتمي بينش
اصل به او.داشت عمده فرق جوانان زنان ، انسان ، جامعه ، مردم ، حكومت ،
ونهادينه مدني جامعه قالب در آن دادن وسازمان فرهنگي سياسي ، تحمل
در را دين كه تفكراتي با ضمنمخالفت و (3)داشت اعتقاد قانون كردن
انديشه بر نشانميداند ، بيحوصله و ناتوان جديد ، چالشهاي مواجههبا
هم و متحجرميناليد ديندار از هم او (4)داشت دينتاكيد حوزه در خردورز
متفكر ، ديندار ، انسان او ، انسانمطلوب (5)بيدين روشنفكر از
و انساني حرمت حفظ او هدف.بود شاداب و خودآگاه مسئول ، آزادانديش ،
براي خاتمي هميندليل به بود ، ديني حكومت سايه در هرايراني شهروندي
سعهصدر ، آزاديخواهي ، بردباري ، انديشه ، تفكر ، فرهنگ ، از نهادي نسل ، اين
.مليبود وفاق و قانون حاكميت
سكون است ، فوري و جدي سريع ، جديد ، دنياي در تحول داشت عقيده خاتمي
پاسدار هم او راستا اين در (6).ندارد جايي مسئله پر ايندنياي در
زايش و اجتماعي ، پالايش پويش در كه تغييري ;است خواهانتغيير هم و سنت
راهميشه ديني جامعه نتيجه در ميكند ، طي خودرا تكاملي مرحله سنتها ،
.نگهميدارد بهنگام و پويا زنده ، روزآمد ،
هم از سه اين دارد ، وآينده حال گذشته ، بعد سه جديد نسل براي زمان
گذشته بدون آيندهاوست ، راه چراغ (سنتها) گذشته نيستند ، بلكه جدا
اورا جمعي و فردي شخصيت گذشته است ، مرده استو تاريخ بدون انسان
الزاما اينكه نه) است ومدرنيزم سنت از سنتزي ساختن درصدد و ساخته
آن از و كند سنتارزيابي معيار با را نو ارزشهاي ميخواهد (غربيشود
مغرور اينطريق از و.نوشود هم و بماند ديندار تاهم بسازد جديدي بناي
گذاشتنسنت ، پا زيربماند باقي جديدي وتمدن تاريخ احياي با سربلند و
ملت پديدهاي چنين وقوع ;ملت شخصيتيك و هويت تاريخ ، فراموشي يعني
نو از بايد را هرچيزي كه كودكي مثل ميكند ، ديگران مقلد راهميشه
پيشرفت تحركو با تاريخي فرايند يك عنوان به تداومسنت اما بياموزد ،
پيرايش و تغيير به بايد سنت ، بالندهماندن و زنده براي.است ملازم
.قرارداد نقادي مورد هميشه را آن و آنانديشيد ،
و كشف چون باشيم خود كليشهاي ذهنيت اسير نبايد سنت حيات تجديد در
را خود فرهنگ و تاريخ تا ميكند كمك ما به سنت از گونه بصيرت فهم
امرتاكيد براين نيز خاتمي سنتهاست بازشناسي آن لازمه بفهميم ، دقيقتر
(7)داشت
جديد دنياي در حياتي مفهوم يك را آزادي خاتمي امر اين تحقق براي
جديد تمدن بناي و توسعه به ميخواهيم اگر داشت عقيده چون مينمود تلقي
درفرصتبرابر همه تا دهيم ميدان استعدادها به بايد كنيم فكر
ازآزادي ميتوانيم زماني ميگفت وي.گذارند نمايش به را خود خلاقيتهاي
تاكيد امر براين او اما كنيم ازقانونتبعيت همه كه شويم بهرهمند
از ميگيرند نشات اعتقاداتجامعه و فرهنگ از اجتماعي قوانين داشتكه
ارزشهاي با بايدمتناسب نيز ما جامعه در قوانين ;حاكمانجامعه تمايلات
وحقوق فردي آزادي آن سايه در و شود مااستخراج جامعه ملي و ديني
بوجود هنگامي ايران در مدني ديگرجامعه عبارت به.گردد تامين شهروندي
.باشد ملياستوار و ديني ارزشهاي براساس قانون ميآيدكه
داشت همراه به خود پشتوانه عنوان به را ديروز نسل تجربه امروز نسل
و اشتغال حتي او مادي نيازهاي ساير بر آزادي به نياز دليل ، همين به
ارائه جوانان اشتغال براي طرحي نيز خاتمي داشت ، برتري ازدواج
نداد ، شعاري ماديآنان و اقتصادي نيازهاي تامين براي يا نكرد
و نيازهايانساني بلكه نبود مادي طلبي نفع حضورجوانان ، علت بنابراين ،
، رسمي غير يا رسمي نهادهاي درقالب خاتمي رقيب كه چرا بود مدني
محدوديتهايي عرصهآزادي ، در گيرد بدست را قدرت بوداگر حداقلمتهم
خطر رابه آنان اجتماعي امنيت ميتوانست ، اينصورت در و ميكند ايجاد
.بيندازد
هويت دادن ازدست مخاطره در چندان ديگر خاتمي ، انتخاب با جديد نسل
و ميانتوسعه است تلاش خاتميدر زيرا نيست خود ايماني و ديني
كاري تجدد و سنت ميان آشتي هرچند.نمايد برقرار آشتي ديني ايمان
اين شايستهتواناييهاي و بايسته زيبنده ، ممكن ، مطلوب ، اما استمشكل ،
.ميباشد نيز نسل
آينده به را سياستروزنهاي به منصفانه و خردمندانه بازگشت با خاتمي
(8).برگزيد وقدرت تفكر ، سياست در را تازه جستجويي و گشود نسل اين
او ، مقابل جناح نبود ، ملت براي قيموميت مدعي رقيب ، جناح برخلاف او
تحكمآميز ، و مابانه قيم سياست ميدانست ، سرپرستي مستوجب را ملت
را خود ديدگاههاي دوستانه خاتمي اما برانگيخت ، را جديد نسل نگراني
تاكيد با و مشاركتكرد تقاضاي آنان از صميمانه و عرضه ملت و بهجوانان
در شركت به را جوانان وضعموجود ، اصلاح و نوانديشي و نوگرايي بر
داشتندزندگي عقيده سنتگرايان اما نمود ترغيب فرهنگي-اجتماعي تغييرات
.تااستدلال دارد قرار احساس تسلط تحت بيشتر جوانان
انتخابات در جوانان بهويژه مردم يكپارچه خرداد 76حضور پيام
و جديد خواستههاي و پيام حضوري ، چنين كه داد نشان جمهوري رياست
آراي واقع در ميكنند ، طلب سياسي نخبگان و نظام از را نويني انتظارات
جمهوري رئيس و نظام از فزاينده انتظارات تبلور بايد را ميليوني 20
موجببياعتمادي آنها ، به دادن پاسخ دير يا گرفتن ناديده.تلقينمود
باورهاي در تزلزل ايجاد و وسياست قدرت سياسي ، نخبگان به نسبت سياسي
نتوانندتوان نظام مسئولان اگر.ميشود اجتماعيمردم و سياسي
براي دريچهجديدي انتخابات نتايج يا و دهند افزايش را پاسخگوييخود
عطش و انتظارات همه ازاين آنها شناخت تعميق به و نكند باز آنان
نظام و شده عديدهاي مشكلات دچار آينده ندهند ، در مثبت پاسخ پرحرارت
.شد خواهد مواجه جديدي باچالشهاي ديني
اثباتي پيروزيبايدموضع براي كه بود استوار اصل اين بر ديگر پيام
ديگر كه است زدهاي زنگ و قديمي سلاح تفسيق و تكفير.نهنفي گرفت
و صرفتخريب را نيروها انرژي نفي ، شيوه سياست ، صحنه در نيست ، كارساز
صرف انرژيها تمام وايجابي ، اثباتي سياست در اما ميكند رقيب نابودي
.ميشود برنامهها و وطرحها ايدهها گذاشتن نمايش به
جهت ، بدين بود خود برنامههاي و طرحها ارائه جهت تلاش در خاتمي
خرداد 76 ، دوم پيام درحقيقت.نمود جذب و جلب را فراواني مخاطبين
اين.بود دينداري مدني جامعه پيروزي و ايران در تخريب و خشونت شكست
ايجاد تاثيرگذاريو ثمردهي ، پختگي ، از بالايي مرحله به كه نشانداد نسل
اداره مسئوليت زيراميخواهد آيد حساب به بايد لذا است رسيده تحول
با تا دهد فرصت آنان به بايد جديد ودولت بگيرد عهده بر خود را جامعه
.نمايد آباد را خانهاش خود ، وتجربه انديشه
لذا كنند تعيين ديگران را سرنوشتش نيست حاضر هرگز داد نشان نسل اين
و تساهل سايه در خاتمي كه آنجا از و.نداد گوش ديگران تبليغات به
عرصه در و پرداخت خود رقيب با رقابت سياسيبه تحمل و همزيستي
را نيزاو جوانان و مردم شد ، سياست صحنه وارد سياسي ، رقابتسالم
.دادند راي او به و يافتند خود نماينده
صرفا آنان حضور كه شود متوجه نسل اين اگر حال آمد ، آنچه به توجه با
ميان ارتباطي پل نقش فقط آنان و ميباشد ديگران قدرت به رسيدن براي
تماشاگران به بازي از بعد و ميكنند ايفا را قدرت جابجايي و نخبگان
تقويت آنان ميان در را سياسي بياعتمادي ميتواند امر اين ميپيوندند ،
راهحلهاي برپايه را قديم مشكلات بايد جديد دولت اين بنابرنمايد
دوران اين در هستند ، جديد دوران چشمانتظار همه نمايد ، حل جديد
تبيين براي گفتوگو باب بازنمودن و لازم بسترهاي ايجاد وظيفه مهمترين
كمك موجود وضع شدن شفاف به ازهمه بيشتر آنچه و.است موجود وضع شفاف
محاسبه ، نظمپذيري ، قانونپذيري ، :نهادهاي وتقويت ايجاد ميكند
تحولپذيري ، انتقادپذيري ، مسئوليتپذيري ، انعطافپذيري ، آيندهنگري ،
به وفاي شهروندان ، حقوق ديگران ، رعايت آراء تحمل امور ، شدن عقلاني
وقار تقويت جمعي ، و گروهي كارهاي هنر تساهل ، تمرين و صدر سعه عهد ،
و اسلاميت توجهبه و چاپلوسي و تملق از ابيزاري نوآوري ، و ديني ، خلاقيت
.ميباشد ايرانيت
:پانوشتها
اسفند روزنامهاطلاعات ، 28 با خاتمي سيدمحمد اختصاصي مصاحبه:رك -3
.1375
.همان:رك -4
اول ، چاپ جوان ، 1372 سيماي تهران ، موج ، بيم خاتمي ، سيدمحمد:رك -5
.ص 197
.ص 12797 ص:همان:رك -ص 1677095 ص همان:رك -6
انديشه در سيري)شهردنيا تا شهر دنياي از خاتمي ، سيدمحمد:رك -8
.ص 5 ني ، 1373 نشر تهران ، (غرب سياسي