پنجم ، شماره 1356 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 15 دوشنبه 24
|
|
گلآقائي طنز روايت به تلخ واقعيت يك
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
تاجزاده مصطفي آقاي جناب
سلام عرض كشوربا وزارت محترم معاونت
را مطالب همين:فرموديد دوشنبه 10/6/1376 روز عصر تلفني مكالمه در
افتادم رجايي شهيد حرف ياد.رسمي بهصورت البته بنويس ،
داغش ايامي ، چنين در قبل سال شانزده كه) -عليه رضواناللهتعالي-
و آموزش بر وزارتم مدت تمام در:گفت من به روزي كه ،(ماند بهدلمان
يك كه هم مدتنخستوزيري طول در ننوشتي ، جدي و رسمي متن يك كه پرورش
دوسطر رياستجمهوريام دوره در لااقل نكردي ، من با جدي و رسمي مكاتبه
كار كه !نكردم انقلاب من ببين ، :گفتم جواب در.بنويس وجدي رسمي
بنويسد ، ميتواند هم سوادي بي هر كه را جدي و رسمي.بكنم غيرتخصصي
من كه اينجوري بتواند اداري ، مكاتبات در كه كن پيدا را نفر يك شما
و بكنم را خودم كار من كه پذيرفتكند رحمت خداش.بنويسد مينويسم ،
شرح به كردم ، عرض تلفني كه را مطالبي بنده !فلذارا خودش كار او
هم ، آن خوانندگان اميدوارم ;باشم كرده را خودم كار كه مينويسم زير
.بخواهند و بتوانند اگر البته !بكنند را خودشان كار
!باري
اسفند در باشي ، نياورده تشريف منزل بنده به هم هيچوقت اگر حضرتعالي
به آمريكايي صدام روسي موشك اصابت اثر بر پنجرههايش و كهدر 1366
آشوري مهندس شما ، آمدن از بعد.آوردهاي تشريف شدهبود ، پرتاب كوچه
جنابعالي با و كشور وزير معاون حاليه بودو بيكار وقتها آن كه هم
آن تعميرات براي وقت صرف دوماهي يكي است ، ديوار به ديوار همسايه
نميكند ، گرم خوب چه كهاگر ساخت برايم هم يكشومينه و كرد منزل
بلد را خانهام راه ايشان و شما اگر حالا.ميكند دود خوب انصافا ، ولي
آقاي نباشد ، بلد ابطحي اگر و است؟ بلد كجا از ابطحي آقاي نباشيد ،
و بالاتر كمي و وزير معاون و مديركل سطح در حال هر به است؟ بلد خاتمي
محل از بسته چشم ميتوانند مقامات ، از نفر سي-بيست حدود پايينتر ، كمي
عجالتا و مشغول سابقا مقامات البته) بيايند منزل بنده به كارشان
.(بلدند بهتر احتمالا معزول ،
به قبل ماه هشت از منزل همان كه كنم عرض تا بود مقدمه همه اينها
محترم سارقان يا دستبردسارق مورد نيم ، و بار دقيقادو اينطرف ،
مدت ، همين در كه است سرقتهايي از قسمتي مقدارسرقت ، اين و گرفته قرار
انتظامي نيروي ماشين گاهي كه آنوقت چه)است شده واقع كوچه ، همين در
من چشم چون هم ، شايد.نميشد كهرويت بعدا چه ميشد ، رويت كوچه اين در
بيعينك راپيرچشميميگويند ، آن كه علتي به رفتن ، بالا اثر در
وقتي.باشم رانديده بركف جان عزيزان آن من و باشند آمده نميبيند ،
هميشه انتظامي نيروي گناه الكي چرا آدم كرد ، حكم قاطع ضرس به نميشود
نيمبند اندازه به اگر كه داريم گناه آنقدر ما بشويد؟ را درصحنه
در برويم يكسر دزدزده ، خانه همين از بسا چه اضافهشود ، آن به انگشت
كمبود انتظامياش نيروي هم آنجا در نيستكه معلوم هيچ و...جهنم وسط
دزد هم آنجا در را وآدم نداشتهباشد ديگر كمبودهاي بعضي و پرسنل
...(.نزند
ديماه 1375 در - زد1 دزد را ما منزل كه مرتبه آن 5/2 حكايت اما
!ندارد قفل ما منزل درب كه شديم ملتفت جمعه ، صبح يك در
وارد خودش براي محترمي دزد يك كه شديم ملتفت تفحص ، مقداري از بعد
حدود روز ، قيمت براساس كه برده اثاث مقدار يك و شده زيرزمين اتاق
نيست بيشتر هزار از ما واحد نه ، ميليون و ميليارد) است تومن 300200
در موجود اجناس مابقي چرا كه اين (.نيست شانما در هم كمتر البته و
نانجيبي نيز ما بود ، نجيبي دزد چون.است روايت چند نبرده ، را اتاق
يك نموده ، ابتياع قفلجديد يك نشده ، انتظامي نيروي مزاحم نكرده ،
ديديم كوچه فردايشدر پس كه مامورانتظامي يك به پدرانه نصايح مقدار
:جملهگفت از داده ، رهنمود كرده ، ارشاد را ما كلي هم ايشان و كرديم
و !حاجآقا هستي خوبي خيلي آقاي يك سربرج كه شما.بود نامردي دزد عجب
سوار حال در ايشان نكرده ، مضايقه خودمان خوبيت مجدد اثبات از مانيز
باطري ما ماشين اين دستتان ، قربان:گفت انتظامي ماشيننيروي به شدن
نيروي از يا كرده هول اينكه بدون ما و...هل يكاست سرازيري.ندارد
همين باشيم ، كرده واهمه دزدي هيچ از دادهيا راه دل به خوفي انتظامي
نر شير مثل و افتاد راه آدم مثلبچه داديم ، هل را ماشين دست يك با كه
به هم هنوز كه...ورفت افتاد راه و شد روشن و كرد مخصوصي پتپت
كوچه همين خودماندر ماشين بعد وقت چند آنكه توضيح.ميرود دارد گمانم
ميكنم گمان) انتظامي نيروي پيكان يك قضا بر دست كه نشد روشن
بود قبلي همان شبيه !لباسا كه آقايي يك و رسيد سر (بود همانقبلي
:كرديم عرض نموده ، نگاهي يك ما به (هكذا به سبيلاهم و ريشا)
با كه بوديم نگفته را هنوزهل اما...ميباشد ، يك سرازيري سركار ،
هر از بعدادارم ديسك:رشيدشفرمود اندام وسطاي قسمت به اشاره
ميگيرد؟ ديسك هم ديگرآدم جاي كمر ، از پرسيديمغير حكيمي و طبيب
روز آن بود ، ما جانكندني هر به البته.نع:گفت قايم و قرص خيلي
اشاره كه داريم گمان و كرديم (فتق هم بلكه و) رتق را ماشينمان
(فتق به هكذا و) رتق به امروز تا روز ، آن در خودش ديسك به آنسركار
.انجاميدهباشد
كلمه دو جاي به مطلبي نوشتن به بوديم مشغول (6/6/76) شب 5شنبه در -2
با بود افتاده مطابق دقيقا كه) بامداد ساعت 43 به حسابسنتي حرف
بلند عيالمان شد ، تمام كه كارمان (ماضي سال جمعهديماه شب همان ساعات
...بود اينجا كه قاليچه اين:عرضكرديم.نماز انجام براي شد
بود ، آمده جلو درب از پارسال ديماه كه دزد آن بدهيم؟ تصديع چرا اصلا
يك و قاليچه يك نموده ، ورود ما به ديگر درب از امسال شهريور در
...يك و راديو يك و پادري
شماره و (تلفن 118 سيم به زديم يعني) آخر سيم به زديم ديگر دفعه اين
ما با سركار گرفته ، را قلهك فعلي انتظامي نيروي و كلانتريسابق تلفن
چهاردهم اگر كه بود ربيعالثاني چهارم و بيست..آمده پشتبام به
ما به هم ايشان الغرض ، ...بوده كامل ماهدربدر حكما ميبود ، ربيعالاول
همين از دانه يك اندازه به دانهرهنمودش هر كه داد مهمي رهنمودهاي يك
.صادراتيداشت ارزش ميمكيم ، داريم كه بهدانه
بخش همان به برميگردد داستانش ميمكيم ، داريمبهدانه چرا كه اين اما
ديگر مسائل بعضي و ما ، صداي گرفتگي و ما دزدزدگي مرتبه از 5/2 نيمه
.ميرسانيم مبارك استحضار عليحدهبه بهطور ذيلا كه
كلمه دو همان بار اين داشتيم (هم 3 شايد يا) نيمهشب ساعت 5/2 در -3
كوچه بر عمود كوچه از كه مينوشتيم را دوشنبه 10/6/76 روز حساب حرف
ما....دزد...كمك...دزد آي:كه شد بلند كمينه ضعيفه چند صداي ما
گلنسا) كوچه سمت دويديم كرده ، رها كار راوسط حساب حرف كلمه دو نيز
چشممان كرديم ، باز را منزل در تا(گلنسا دنبال به عيال و ما دنبال به
...دزد آي:گفت نيز او..دزد آي:گفتيم تا لندهوري ، يك به افتاد
دوقورت احتمالا)!ميزني داد چرا خفهشو ، :گفت اول طرفش ، به رفتيم تا
دعواميباشيم ، اهل !همهرشتيگري با ديد كه بعدش (!بوده باقي نيمش و
رجزخوان ما ، دنبال به گلنسا و) دنبالش به ما و دويدن به كرد شروع
ما بدو ، او و..دزد فريادزنانآي ما و (.ولكن دارد ، خطر بابا ، كه
كوچه به و كنند پاشان تنبان و شوند بيدار محل اهل تا...بهدنبالش
و...بود دررفته كوچه ته از دزد و بوديم رسيده كوچه بهته ما بيايند ،
كه چراغدستيشان ديدن و سركاران آمدن و نيرويانتظامي به تلفن البته
بنده كه است حكايتي خود...و راببينيم نورش تا كرديم روشن كبريت
و بنويسم تلويزيون پليسيبراي سريال يك آن روي از ميتوانم شخصا
،...خود بر ببيند ، فيالحال را آن جانبركفي انتظامي نيروي هر كه بسازم
:اينكهنگويند براي اما !ديگر ثانوي علت هر به نشد خنده از حالا
را عريضه اين !غيره و..عجب تنهايي؟ تعقيب؟ دزد؟ نصفهشب؟ رشتي؟
به بوده خودش زمان گلآقاي كه زاكاني عبيد زندهياد از تمثيلي بهذكر
لفظا و مضمونا حكايت ، اين كه آن توضيح).مينمايد روايات ، ختم اصح
چاپ و عبيد كليات در آن اصل شده ، امروزينه حدودي تا و تعديل مشمول
مستوجب هم اسمش ذكر و ممنوع خوبيت ، عجالتا عدم علت به عبيد كليات
حكايت آن شده بازسازي صورت ايناست.(ميباشد ارشادانه وزارت مواخذات
و كلا را بيادبياش بنويس ، كلمات رسمي بوديدنامه فرموده چون كه
ميدويد دزدافتاد راه دزدي دنبال نفر يك:كردهايم خودسانسوري جزئا
دزد تا:گفت ميزني؟ نعره چرا:گفتند...و ميزد نعره نفر ، يك آن و
.همميترسم خودم چونكه:گفت...چرا پس:گفتند بترسد
نابكار دزد آن تعقيب در اگر برويم دنيا از لال شده ، چلاق ما ولي
اگر فلذا ، .ميگفتيم دزد وآي ميزديم نعره فقط ما.باشيم ترسيده
شما كه) گرفته صدامان فقط كه است آن براي از ميمكيم ، داريمبهدانه
جاهاي ،(شديد متذكر ملتفتگرديده ، فرموده ، عنايت تلفني ، مكالمه در هم
و كرده عيب و صدمهديده ما از جايي اگر والااست سالم كلا ديگرمان
نوشته ، همچينعريضهاي يك نصفهشب اين ميتوانستيم چهجوري بود ، شده خراب
شهيد كوچه - شريعتي دكتر خيابان در كه شود عرض صراحتا
هشت عرض در چهارم ، مهر كوچه - فاطميه خيابان (سابق سهيل)ميرزاپور
شدهايم؟ مشمولدزديدگي مرتبه ماه 5/2
بشويد ، بيگلآقا شما و بيايد سرمان بلايي پسفردا - فردا اگر خاتمه در
شده جوري هر را آن هست ، دستشان در عريضه اين سواد كه ما همكاران لابد
.ماگفتن از !ها ميكنند چاپ
گلآقا:ارادتمند
هم (بالاتر كمي و) ابطحي جناب رويت به نامه اين ;لطفا:بعدالتحرير
.دارد خاصيت حكما.برسد