پنجم ، شماره 1357 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 16 سهشنبه 25
|
|
كار بهبود براي نويسندگان پيشنهادهاي
نويسندگي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
پيشنهادهاي گذشته ، هفته سهشنبه و دوشنبه يكشنبه ، روزهاي در:اشاره.
.رسيد چاپ به نويسندگي كار بهبود براي كشور نويسندگان از تن هفت
به كتابها چاپ دشواريهاي و مسائل بررسي ضمن مطالب آن نويسندگان
پرداخته يكحرفه به آن نشدن تبديل و نويسندگي كار نبودن درآمدزا
دادن دانشآموزان ، به ادبيات جدي آموزش جمله از مواردي به و بودند
در اعتماد ايجاد نويسندگان ، صنف تقويت نشر ، چرخه خارج از كمكهايي
كرده اشاره ديگر مواردي و..منتشره ، كتابهاي به نسبت خوانندگان
اين به را نويسندگان از ديگر تن نظرات 2 نيز قسمت اين در.بودند
با را عملي اقدامات چه نويسندگي كار از حمايت در:كه ميخوانيد پرسش
به بتواند احيانا كه ميكنيد پيشنهاد نشر بر حاكم شرايط به توجه
كند؟ كمك تاليف كار بهبود و حرفه اين شدن درامدزا
تضارباست و تقابل و چرا و چون خلاقه ، كار ذاتي خصلت
آئين و مردم سرزمينو بد راستيني نويسنده و شاعر هيچ:آتشي منوچهر
خواست نخواهد و نميخواهد را مردمش
حمايت:برانگيزند پرسش خود استكه شما پرسش در تركيب يك و واژه يك
و مقامي؟ چه طرف از حمايت:است اين هم پرسشمن ودرامدزا
كسي؟ چه براي درامدزائي
بن و بيخ از است ، اولا كتاب و نشر كار از دولتي حمايت منظور اگر
نبايد هم ايران در و نيست رسم جايدنيا هيچ در كار اين.است نادرست
چاپ از فيالمثل -كانالي هر از -كه است دولتي ثانيا ، كدام.باشد
نداشته آن توقع و كند حمايت مقالاتي مجموعه يا داستان يا شعر كتاب
وانگهي ، باشد؟ دولت آن نگرشهاي سوي و سمت در كتاب محتواي كه باشد
و ميكند ، حمايت نويسندگان و شاعران بسياري از دولت اكنون ، و جا همين
فرهنگي بينش راستاي در كه كسانياند حمايتشوندگان اين تمامي البته صد
را آن چهبسا و نيست ، پوشيده بركسي واقعيت اين و ميزنند ، قلم حكومت
من است؟ سودمند كار اين راستي به آيا اما.ميكنند قلمداد هم طبيعي
و است ، خلاقيت نوعي -غيرهنري چه هنري چه -فرهنگي كار زيرا !نه ميگويم
و نداشته وجود وقت هيچ تاييدآميز ، يكسره يا چرا و چون خلاقيتبدون
و چرا و چون خلاقه ، كار ذاتي خصلت.آمد نخواهد وجود به هم اين از بعد
ميشود ، خلق تازه معناهاي كه است رهگذر اين از و است ، تضارب و تقابل
تاريخ خوشبختانه.ميشوند بارور و بالنده انتقادي و هنري جريانهاي و
را ما و داده قرار ما روي رودر بسياري نمونههاي -گذشته حتي -معاصر
.است كرده بينياز استدلال در زدن زور از
بسا چه و عافيتطلبان و بيدردان خيل جز باشد ، كه هرجا در دولتي حمايت
نخواهد عرضه فرهنگي عرصه به چيزي و كسي رياورزان ، و دروغپردازان
در وجه ، اين.باشد امكان ايجاد حمايت ، شمااز منظور شايد.كرد
كنار و برايهمه ، فرهنگي آفرينش آزاد فضاي ايجاد با مادي ، غيبتحمايت
و سياسي زمينههاي.بود ميسرتواند سفيد و ناميمونسياه بازي گذاشتن
كار كه اين شرط به دارد ، وجود ما جامعه در الان هم آزادي اين اجتماعي
درس داور جانشين فرهنگي منطق قاضي و شود سپرده كاردان دست به
و شاعر هيچ:كه شود حقيقتاعتماد اين به و گردد سليقه نخوانده
و نميخواهد را مردمش آئين و مردم و سرزمين بد راستيني نويسنده
و حامي خود ، وجود از غير شد قرار اگر ارزشها ، و خواست ، نخواهد
شاعران ميان از حتما جان ، و دل از حاميان اين باشند ، داشته پاسداري
.بود خواهند راستين نويسندگان و
و عيب وزائيده ساختاري مشكلي وادب هنر عرصه در درامدزايي مشكل
بخشهاي نشدن نهادينه و رشداقتصادي عدم و مردم فرهنگي رشد در اشكال
فقيري شاعر حال به دلش اگر دولت و است ، آثارفرهنگي مولد خصوصي
حقوق به حياتش نويسندگي ، و شاعري سال پنجاه از پس كه ميسوزد
بايد اول ميكند ، بيتوته ديگران سايبان زير و است وابسته بازنشستگياش
فرهنگ ، قلمرو در بكوشد و بسوزد نشر نابسامان اقتصاد براي دلش
اقتصاد در خصوصي بخش شاخههاي از يكي.بيافريند مطمئن مادي پايگاههاي
فقيرند ما غيردولتي ناشران كه است واقعيتي اين.است نشر صنعت فرهنگي
فقر اين عمده علت يك.ندارند را نشر گسترده و آزاد كار توانايي و
از هم كه است ، آنان جوار در دولتي نيمه و دولتي ناشران وجود ناشران ،
آبي و نان خود خاص مولفان به هم ميكنند استفاده دولت مادي امكانات
.ميرسانند
هر از كتاب چهار يا سه دو ، حبس مورد از غير غيرعادلانه ، رقابت اين
وقتي بنابراين ، .ميخورند خاك سالهاست كه است مميزي قفسههاي در ناشر
همه از بدهدو من به عادلانه حقالتاليف كه نداشت مالي منبضاعت ناشر
(باره سه و مميزيدوباره بدون) كتابهايش چاپ تجديد به مهمتر ،
ناشران بايد زمره ، اين از البته).ماند خواهم فقير منهم.بپردازد
به فقط و فقط و ميزنند را خود ساز كه كرد راجدا فرهنگي با بيگانه
مولف تن به سر ميخواهند و هستند خودشان زائي ودرامد فكرتجارت
خود و مميزي كار در اينناشران ، از بعضي گاه كه است شگفت.نباشد
مميزان از بيش و ميشوند هم آش از كاسهداغتر مولفان ، سانسوري
اين حاصلجمعبندي باري ، (!ميگذارند نقاطخطرآفرين بر ارشاد ، انگشت
بخش -شود20 تامين وانديشه بيان آزادي -كه1 است اين چون و چند
و ناشر بين روابط نهايت در -گردد30 فرهنگيتقويت آثار مولد خصوصي
.كند پيدا ضابطه حقالتاليف و شود مولفقانونمند
:راكعي فاطمه
كنيم علاقهمند ادبيات به را مردم عموم بتوانيم اگر
آگاه ، واقعيمنتقدان كمبود يا فقدان با همواره ما ادبي جامعه
.بودهاست روبرو حرفهاي و علمي دلسوز ،
فرهنگي ، بايدسياستگذاران هدف اين به رسيدن براي من اعتقاد به
با جامعهاي در كه مادامبياورند فراهم جامعه در را لازم زمينه
داشته تفنني برخورد آن با مردم ، عامه و نشود جدي برخورد ادبيات
جدي را خود كار هم ادبيات توليدكنندگان كه ميشود اين نتيجه باشند ،
ادبيات ، به عشق خاطر به كه نويسندگاني و شاعران از بگذريم.نگيرند
باعث چيز هيچ و ميكنند دنبال را خود كار جدي طور به شرايطي هر در
با روزي اگر اما.باشند كامل غربت در هرچند نميشود آنها دلسردي
علاقه مردم عموم در توانستيم اصولي وبرنامهريزي صحيح تبليغات
در نحوشايستهاي به را كتابخواني فرهنگ و كنيم ايجاد را بهادبيات
مطالعه و عام طور به كتابخواندن كه طوري به كنيم ، ترويج جامعه
ادبي آثار مطالعه و شوند ، طالب علاقهمندانه رامردم خاص طور به ادبيات
كمتر در كه را روحي لذت آن و كند پر را آنها بيكاري اوقات بخشاعظم
كمكم وقت آن بيابند ، ادبي آثار در ميشود ، يافت ادبيات از غير چيزي
ادبي آثار براي ناشرها ميشوند ، پيدا حرفهاي نويسندگان و شاعران
.ميشود درامدزا نويسندگي و ميكنند ، سرمايهگذاري
كه قبيل ، اين از و نويسندگان كانون شاعران ، كانون چون نهادهايي وجود
در ميتواند باشند ، ادبيات عاشقان و ادب و شعر خبرگان از آنها موسسين
به توجه با ميتوانند كانونها قبيل اين.باشد كارساز بسيار زمينه اين
با ادبيات ، توليدكنندگان نيازهاي و مسائل و مشكلات با واقعي آشنايي
امكانات ذيربط ، غيردولتي و دولتي ارگانهاي با اصولي ارتباط ايجاد
.آورند فراهم زمينه اين در امور پيشرفت و شرايط بهبود براي را لازم
از وبهرهمندي جوان ذوقي عظيم سرمايه اين با ما ادبيات امروز
تاثير با را حرفها تازهترين ميتواند معنوي ، سرمايههاي بزرگترين
تكنيكهاي آخرين از استفاده با و فرم ، مناسبترين در و زبان گذاشتن
اخير تحولات با كه ميرود آن اميد و.كند عرضه هنر و ادب عالم به هنري
خصوص به را مربوطه پستهاي تصدي هنر ، و ادب و فرهنگ دلسوزان دولت ، در
حتما...ا انشاء كه بگيرند ، عهده به اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت در
اين مستقيم مسئولان بين در كه نكنيد باور شايد.بود خواهد همينطور
را ادبيات و شعر حوصله ما ميگفتند علنا كه بودند كساني قبلا امور ،
هم گاه افراد مثلا سايرين ، بين در اگر نيست تعجب جاي و نداريم
در اگر حتي -را قلم اهل كه ببينيم سياست ، عرصه در مطرح متاسفانه
-باشند كرده عمل آنها خود از موفقتر اجتماعي ، فعاليت و موقعيت دهها
سياسي -اجتماعي بالاي پستهاي احراز صلاحيت فاقد بودن ، قلم اهل جرم به
ادبيات و شعر همان به اينها است بهتر كه ميگويند علنا و ميدانند
كار چه را نويسنده و شاعر:ميگويند ناباوري كمال در آنها !بپردازند
آن ، از بدتر و اسفبار بسيار ادبيات ، به نگرش نوع اين !سياست؟ به
داشتند عمومي معلومات مقداري فقط اگر افراد قبيل اين.است خطرناك
اولين در نويسندگان و شاعران دنيا ، بزرگ انقلابهاي در كه ميدانستند
ماندگارترين و بزرگترين و كردهاند حركت سرزمينشان رهبران از بعد صف
به.داشتهاند انقلابهايشان بنيادهايفكري ترويج و تحكيم در را نقشها
نويسندگان از جهان رئيسجمهورهايبزرگ و سياستمداران از بسياري علاوه
به نكردهاند توجه حتي اينهابودهاند كشورهايخود برجسته شاعران و
شهير وفيلسوف (ره)خميني امام حضرت اسلامي ، انقلاب بزرگ اينكهرهبر
و علم بزرگان از ديگر وبسياري (ره)طباطبايي...آيتا اسلام عاليقدر
.بودهاند ادب و شعر اهل طولتاريخ ، در سياست و فلسفه
غيراهل قلم ، اينكهاهل جاي به و شده برعكس كارها ظاهرا ميدانيد ،
چنين آنها ندانند اجتماعي -بالايسياسي پستهاي احراز شايسته را قلم
اما !نيفتند پس كه گرفتهاند پيش دست اينها ظاهرا.ميكنند را ادعايي
با اميدواريم كه ما ، فرهنگي جامعه براي است ننگ واقعا چيزها اين
.شود تمام برنامهها اين هميشه براي سريعتر ، هرچه اخير ، تحولات
اعم ادبي ، خوب آثار چقدر فعلي شرايط در كه ميدانيد بهتر شما حتما
امكان نويسندگان نبودن معروف اصطلاح به خاطر به...و داستان و شعر از
صورت در كه درخشان ، استعدادهاي و جوان ذوقهاي چقدر و نمييابند نشر
داشتند ، بسيار بالندگي و امكانرشد آثارشان درست نقد و شدن مطرح
!ميكنند رها را كار دنباله شده ، وسرخوردگي ياس دچار متاسفانه
نقد كاركنند ، رويش بايد فرهنگي برنامهريزان كه ديگري مسئلهمهم
منتقدان واقعي كمبود يا بافقدان همواره ما ادبي جامعه.است ادبي
نقاد و نقد كه وقتي تا.است بوده روبرو حرفهاي و علمي دلسوز ، آگاه ،
داشته نبايد هم را ادبيات رشد و بهبود انتظار باشيم ، نداشته سالم
.باشيم