پنجم ، شماره 1357 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 16 سهشنبه 25
|
|
مردم بدون قدرت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
شهريور در 25 رضاخان سقوط ريشههاي بررسي
نخبگان تشكيل در موفقيت عدم و مدرن سياسي نهادهاي ايجاد در ضعف
از باشند ، داشته صلحآميزي چرخش سياسي ، سيستم در بتوانند كه سياسي
.ميرود رضاشاهبهشمار سقوط دلايل مهمترين
بوده جهان تاريخ مكرر وقايع از يكي استبدادي نظامهاي سقوط:اشاره
اين دور نهچندان گذشته و نبوده مستثني قاعده اين از نيز ايران.است
نه را خود اقتدار پايههاي استكه حكومتهايي اضمحلال از حاكي مرزوبوم
پنج و بيست.دادهاند قرار ونظاميگري خشونت بر كه مردم رضايت بر
آن علل كهبررسي حكومتها اين از يكي سقوط سالروز با است شهريورمصادف
غير و اقتدارگرا حكومت.باشد موثر ايران تاريخ تبيين در ميتواند
صحه واقعيت اين بر روزي چنين در فروپاشيآن فرآيند و رضاشاه مردمي
عملكرد زاييده چيز هر از بيش نظام يك بحرانمشروعيت كه ميگذارد
استبداديحكومت ساختار كه ميكند بيان حاضر مقاله.است هماننظام
صنعتي نوسازي از گروههايحاصل حتي كه بود برخوردار ماهيتي از رضاشاه
سياسي صحنه در حضور براي نيزامكاني جامعه كردن غربي عبارتي به و
خود حكومت استمرار و شكلگيري روند در پهلوياول بنابرايننداشتند
بدينسان.يابد رهايي بود ، آن منشا خود كه ازبحراني نميتوانست
.بود گريزناپذير و محتوم امري شاه سقوطرضا
مقالات سرويس
عمدهاي تغييرات شهريور 1320 ، در 25 سلطنت از رضاخان استعفاي زمان در
آرتورميلسپو ، كه همانطور اما بود افتاده اتفاق ايران جامعه در
محدودتري نقش پهلوي ، سلسله شاه اولين اگر:ميكند بيان ذكاوتمندانه
مردمبيشترين دولتو بود ، شده قائل خود براي مملكت ، اول بهعنوانشخص را
اين طول در.تعلقميگرفت شاه به مسووليتها كمترين و ميبردند را نفع
عراق ، در افتادند ، اتفاق ايران كهدر اساسي تغييرات از بسياري سالها ،
همچون كشورها اين در ;بودند افتاده نيزاتفاق سوريه و فلسطين
ولي...كردندو رشد به شروع شهرها شده ، تاسيس مدرن ايران ، كارخانجات
در حاليكه در جامعهداشتند ، در بيشتري مشاركت مردم كشورها ، اين در
.كنندهبود تعيين بسيار شاه نقش ايران ،
متوسط طبقه اين به حتي ولي آورد بوجود را جديدي متوسط طبقه رضاخان
را مملكت اجتماعي و اقتصادي سياسي ، فرآيند در شركت اجازه نيز ، جديد ،
نداشت وجود كاملا دوران اين در نخبگان چرخش ديگر ، طرفي از نميداد ،
سقوط از تعادلپس عدم اين و بودند متعادل ذاتا دولت ساختارهاي و
در سياسي مخالفتهاي بهصورت ايران جامعه در را خود كاملا رضاشاه ،
.داد نشان مركزي و جنوبي مناطق گيلان ، مازندران ، كردستان ، آذربايجان ،
تخصصو توسعه از مانع مختلف ، قسمتهاي در او ارتش و دائمشاه دخالت
ايران در كهشاه نظامي اين بنابر.بود شده بوروكراسي عقلاني عملكرد
.نبود تحول و برايتغيير لازم ظرفيت داراي بود كرده ايجاد
نيامد رضاشاهبهوجود حكومت نتيجه در سياسي نهاد هيچگونه تنها نه
و جامعه در مدت طولاني عميقو بحرانهاي ايجاد باعث وي ، حكومت بلكه
طي در كه ايران خارجي و داخلي روابط بحرانهادر اينشد ايران سياست
از پس ايران ، بر بسياري تاثيرات بودند ، بهوجودآمده او حكومت
.داشتند اشغالمتفقين ،
اتحاد وبرضد بريتانيا نفع به و طرفه يك ابتدا ، در شاه خارجي روابط
شوروي اتحاد و ايران برروابط منفي تاثير خود نوبه به اين.بود شوروي
سعي شوروي اتحاد رضاشاه ، از پس دردورانداشت رضاشاه سقوط از پس
سمت به را ايران خارجي سياست گوناگون اتخاذشيوههاي با داشت
.دهد سوق خارجي روابط در نوعيتعادل
ازبرنامه استفاده براي رضاشاه سلطنت دوران در ايران تلاش همچنين
اين بريتانيا رضاشاه ، سقوط از پس كه شد آن باعث (آلمان) سوم نيروي
.دهد قرار ارزيابي مورد خود ، منافع براي خطري عنوان به را برنامه
اجرا ظاهري بهترينوضعيت در شاه ، نوسازي برنامه و داخلي اصلاحات
آوردن دست به براي صرفا قضايي ، فرهنگيو اقتصادي ، اصلاحات.ميشدند
توده آگاهي پيشرفت اقتصادي ، توسعه و ميگرفتند مليصورت پرستيژ
بر را خود تاكيداصلي اصلاحات ، اين.نبود توجه مورد عدالت يا و مردم
.بودند داده قرار شاه ازسيستم سياسي اطاعت و كشاورزي جاي به صنعت
بيان مورد ، ميتوان در 2 را داخلي نوسازي در شاه كوتاهي مهمترين
:كرد
متوسط طبقه آنها ، طريق از تا مدرن ، سياسي نهادهاي ايجاد در ضعف (الف
.نمايد وارد فرآيندسياسي به را خود عقايد بتواند جديد ،
در بتوانند كه سياسي نخبگان گروه تشكيل در رضاشاه ، موفقيت عدم (ب
.باشد داشته صلحآميزي چرخش سياسي ، سيستم
با عنوان رضاشاه ، بههيچ حكومت در اجتماعي پيشرفت امكان ترتيب اين به
علوم امريكايي محقق كه همانطور.نميكرد تطبيق جامعه در سياسي مشاركت
اجتماعي مدرنيزاسيون:ميكند عنوان سياسي ، ساموئلهانتينگتون
قدرت ، تمركز معمولا.است مشكل فوقالعاده سنتي ، پادشاه يك تحتحكومت
ديگر طرف از وسيع سياسي برايمشاركت تشويق با طرف يك از شاه شخص توسط
و نداشته همخواني دارد ، احتياج مشروعيت دستآوردن به براي پادشاه كه
سلطنت.ميگيرند قرار مدرنيزاسيون فرايند در يكديگر با درتضاد حتي
.مدعاست براين نمونهها بارزترين از يكي رضاشاه ،
البته كند ، پياده ايران در را برنامهنوسازي كه بود تلاش در رضاشاه
وي قدرت اصلي منشا كه جامعه سنتي پدرسالار ساختار در عمده تغيير بدون
تمركز راستاي در مشخص بهطور توسعه براي شاه نقشههايميشد محسوب
نوعي ايجاد با تا بود برآن و بودند گرفته صورت سلطنتي قدرت
اماهرگز سازد ، ظاهر نوسازي فرآيند در را مردم سمبليك فرهمندي ، مشاركت
رضاشاه ، نظر به.سمبوليكشود شكل به حتي جامعه ، بسيج به موفق نتوانست
حمايت ، يك نه و او سلطنت براي يكخطر سياست ، در مردم توده مشاركت
.ميشود محسوب
فراگيري سيستم كنترل با ميهنپرستي حس ايجاد براي وي ، تلاش اين بنابر
سياسي مشاركت آوردن دست به در او شكست.بود فنا به محكوم سياسي ،
شهريور 1320 بحراني روزهاي در مشروعيت بحران ايجاد باعث مردم ، توده
وي فرمايشي پارلمان اعضاي حتي كه بود شديد بحرانآنقدر اين.گرديد
پشتتريبون از و برخاسته او عليه ايران ، به متفقين حمله پساز نيز
.نمودند حمله او شخص و رژيم به مجلس
رژيم كه را ماسكي رضاشاه ، سقوط با:كه ميكند بيان كاظمزاده فيروز
او كه نظامي لرزان ماهيتساختار و...رفته بين از بود پوشانده را وي
.عرياننمود را داشت خود پشت در
.آورد فراهم را سقوطش زمينه خود عملكرد با رضاشاه رژيم ترتيب بدين
تعادل عدم ايجاد باعث رضاشاه ، خارجي و داخلي برنامههاي گفت بايد
سالهاي صورت به را خود تعادل اينعدم كه شده ايران جامعه در ساختاري
كودتاي از حاصل ظاهر به تعادل و نمود تا 1332 ، نمايان پرآشوب 1320
يك ازايايجاد در آنهم و ظاهري صورت به را ثبات و امنيت نيزفقط 1332 ،
.نمود برقرار ديگر نظامي ديكتاتوري
قدس محمودرضا دكتر