پنجم ، شماره 1359 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 18 پنجشنبه 27
|
|
مدني جامعه و ايران
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
متوقف جهت در امريكا ، اقتصادي تحريمهاي مخصوصا مخرب ، فشارهاي با
جامعه رشد و ميشوند اعمال اجتماعي و اقتصادي سياسي ، پيشرفتهاي ساختن
ميكنند كند را مدني
دوم انتخابات از پس كه است بحثانگيزي موضوع مدني جامعه:اشاره
تامل ، .است گرفته اوج كشورمان مطبوعات و داخلي محافل در خرداد 1376 ،
كه است موضوعي مختلف ابعاد از پديده اين بررسي و بحث و بازنگري
قرار نقد مورد متفكرين و صاحبنظران منظر از را آن كوشيده همشهري
جامعه مسايل از برخي حاضر احمدي امير دكتر با گو و گفت در.دهد
در جغرافيايي -تاريخي روند سياسي ، نظام نقش آن ، تحقق موانع مدني ،
.است گرفته قرار مداقه و بحث مورد..و آن شكلگيري و ايجاد
مقالات سرويس
ايجاد در سياسي نظام ونقش چيست ، مدني جامعه از شما تعريف:همشهري
چيست؟ آن
كه چرا بدهيم ، ارائه مطلق و جامع تعريف يك نميتوانيم مدني جامعه از
وجود اين با است ، جغرافيايي بعد يك و بعدزماني يك داراي مفهوم اين
:بكند حدوديبرآورده تا را ما امروز نياز زير تعريف ميكنم منفكر
هدفي با كه عضو وشهروند دولت ميان عمومي است حوزهاي مدني ، جامعه
چشمداشت بدون يعني) داوطلبانه بطور و دوقطب هر از مستقل مشخص ،
يعني) قطبها اين از يك هر اختيارات و اعمال براي و يافته تشكل (مالي
.ميكند معين را آنان اختيارات حدود و وضع قاعده (عضو شهروند و دولت
و) مدني جوامع فرمهاي باابتداييترين هنوز ما كه ايران مثل كشوري در
نبايد را مدني جامعه تعريف هستيم ، طرف (پراكنده و محدود بطور آنهم
كرد ، (سازمانها و انجمنها و نهادها نظير) فيزيكي تشكلهاي به محدود
و فكري جنبشهاي چون جامعه اساسي گفتمانهاي بايد معني اين در بلكه
كه بكنم تاكيد جا همين.دانست شامل نيز را اجتماعي مهم حركتهاي
.نيست سياسي جامعه از جزيي (است داخل سياست در اگرچه) مدني جامعه
در ميشود ، تشكيل دولتي قدرت گرفتن براي كه است جامعهاي سياسي جامعه
و اعضاء بالقوه و بالفعل استعدادهاي تقويت مدني جامعه هدف كه حالي
دستههاي دولت ، طرف از اجحاف احتمالي بروز مقابل در آنها از حمايت
سازمانهاي.ميباشد (غيرعضو يا عضو) جامعه افراد ساير و ديگر متشكل
وجود هستند ، رفاهخواه يا و اختيارطلب توسعهگرا ، گاه مدني جامعه
ميشود ، جامعه كارآيي بودن پايين باعث چه اگر قدرت ، پراكنده مراكز
ايران ، در امر اين ميگردند ، مدني جامعه تقويت باعث خود نوبه به اما
همراه به مقننه ، و قضاييه مجريه ، هم از مستقل نسبتا قوه سه وجود با
.هستند جامعه رشد براي عاملي نظام ، مصلحت تشخيص مجمع و رهبري نهاد
به آن ، حاشيه در يا و دولت درون ترقيخواه نيروهاي وجود حال عين در
مدني جامعه گسترش موجب مردمي عدالتخواه و آزاديطلب جنبشهاي همراه
ساله چندين تجربيات جمعبندي در نيز دولت اينكه همه از مهمتر.ميشوند
قانونمند جامعه يك ايجاد طريق از جز كه است رسيده نتيجه اين به خود
ممكن يافته توسعه جامعه يك به رسيدن ،(آن بيرون هم و دولت درون هم)
حركت محور عنوان به را سياسي توسعه خاتمي آقاي كه نيست بيجهت.نيست
.است داده قرار خود اصلاحطلبانه
.دارد قرار بيشماري چالشهاي برابر در حال عين در مدني ، جامعه
ساختن متوقف جهت در امريكا ، اقتصادي تحريمهاي مخصوصا مخرب ، فشارهاي
مدني جامعه رشد و ميشوند اعمال اجتماعي و اقتصادي سياسي ، پيشرفتهاي
در سعي حرفهاي ، -سياسي نيروهاي از برخي متاسفانه ميكنند ، كند را
به طريق اين از و كرده مدني جامعه و سياسي جامعه بين تداخل ايجاد
احزاب جامعه در كه تازماني البته.ميزنند لطمه مدني جوامع پيشرفت
پيش از يكي واقع ، در داشت خواهد ادامه مشكل اين نشوند ، تشكيل سياسي
كردن كاناليزه و سياسي احزاب ايجاد مدني ، جامعه رشد اساسي شرطهاي
مهم موانع از.است تشكيلات اينگونه سوي به سياسي حركتهاي و تمايلات
و اجتماعي ، امنيت نبود بيقانون ، فضاي وجود مدني ، جامعه رشد ديگر
در متاسفانه.است شهروندان از وسيعي بخش اقتصادي بنيه شديد كاهش
سياسي جوامع مدني ، جوامع جاي به و شده تضعيف دولت وضعيتي ، چنين
وابستگي مدني جامعه پيشرفت در ديگر عمده مانعميكنند رشد بيهدف
درآمدهاي جملهاند آن از.است غيرمردمي -غيرتوليدي درآمدهاي به دولت
و جامعه رابطه درآمدها ، نوع اين تورم ، چون مخفي مالياتهاي يا نفتي
از.ميشود متقابل مسئوليتپذيري عدم باعث نتيجه در و گسيخته را دولت
توسعه و مدني جامعه تقويت جهت در كشور كردن صنعتي كه است جهت اين
فرهنگ يك ايجاد بدون و پيشتاز و نوپا صنعتي ايجاد بدون.است سياسي
ايران نتيجه در و شد نخواهد حاصل اقتصادي و سياسي توسعه مدرن ، صنعتي
.كرد نخواهد كسب فردا رقابتآميز و پرتحول جهان در رفيعي جايگاه
كه است جهت بدين و هست نيز توسعهگر صنعتگر ، دولت دولت كه است بديهي
توسعهگر ، دولت.ميباشد توسعهگر دولت يك ايجاد گرو در مدني جامعه رشد
تلاش جامعه و خود بين نيرو توازن ايجاد براي كه قانونمند است دولتي
بالاخره و.ميسازد قانونمند و منضبط را دو اين ميان رابطه و ميكند
از يكي.بود خواهد جامعه سياسي فرهنگ در تحول درگرو مدني جامعه تحول
بر تكيه و اساسي بازيهاي قواعد رعايت عدم فرهنگ اين گرفتاريهاي
فرهنگ وجود واقع در.است سياسي انتقام حتي و غيراصولي مخالفتهاي
در مهمي عامل قدرت ، و ثروت پيش از بيش نزديكي كنار در سياسي ، انتقام
گرفت نتيجه ميتوان بحث اين ازميباشد سياسي بازترنخبگان گردش عدم
به انسجام دادن براساس مدني جامعه ايجاد در سياسي نظام نقش كه
اين مخالف نيروهاي تواناييهاي كاهش و مدني جامعه مساعد نيروهاي
جامعه مخصوصا) جامعه كردن قانونمند دولت ، ساختاري تمركز.است جامعه
كردن صنعتي خارجي ، سياست براي درازمدت بينش يك ايجاد ،(قضايي
احزاب ايجاد كنار در خودگردان مردمي نيروهاي از حمايت و اقتصاد ،
مدني جامعه تقويت براي سياسي نظام كه است وظايفي عمدهترين از سياسي ،
.است محوري و عمده كشور ، جوان نيروي نقش ميان اين در دارد ، برگردن
شماچيست؟ نظر از مدني جامعه ايجاد تاريخي روند:همشهري
جغرافيايي بعد يك و زماني بعد مدنييك جامعه گفتم ، كه همانگونه
در را مفهوم دو از هريك بايد مفهوم اين تاريخي بنابراينروند.دارد
نام طبيعي جوامع عنوان به آنها از كه اوليه جوامع در.بگيرد نظر
از بلكه نبود ، توليد طريق از طبيعت با رابطهاش بشر ميشود ، برده
به توليد ، گسترش با ميكرد ، استفاده داشت ، وجود كه همانگونه طبيعت ،
بازي قواعد نتيجه در.شد تبديل اجتماعي جامعه به طبيعي جامعه تدريج
و اجتماعي كار تقسيم افزايش با شد ، پيچيدهتر و عوض جامعه افراد بين
اين در.شد احساس پيش از بيش جديدتري قواعد به نياز جامعه ، در فني
از دولت و آمد وجود به تفاوت روستا و شهر و ويدي فكري كار بين ميان
كار تقسيم نهاد ، دو اين درون در مدتي از پس گرديد ، متمايز شهروند
به نياز اجتماعي ، روابط شدن پيچيدهتر با.يافت گسترش فني و اجتماعي
.كرد پيدا افزايش دو اين ميان ارتباط و جامعه دولت ، شدن قانونمند
.شد آغاز سياسي ، و حقوقي طريق از جديد جوامع سازمان براي تلاش
(شهر -دولت) حقوقي -سياسي تشكل يك عنوان به مدني جامعه از سيسرون
قرون در.است داده قرار طبيعي جامعه مقابل در در را آن و برده نام
حقوقي وجه بر اقتصادي -سياسي جنبههاي اروپا در روشنگري عصر و وسطي
سياسي ، تشكلهاي عنوان به كم كم مدني جامعه و شده افزوده مدني جامعه
توجه مورد (غيرحزبي -غيردولتي و داوطلب مستقل ، ) حقوقي و اقتصادي
آزاد حوزه يك عنوان به مدني جامعه از لاك و هابس مثلا.گرفتند قرار
حرف ميگيرد قرار دولت و شهروند بين كه اجتماعي -اقتصادي فعاليتهاي
در.ميدانند جديد بورژوازي فرهنگ رشد مظهر را حوزه اين و ميزنند
را آن قواعد و ميداند سياسي آزادگي مظهر را مدني جامعه روسو ، مقابل
تفكر نوع اين.ميكند ارزيابي دولت مقابل در آزاديفرد تضمين جهت در
ارزش بار ، براياولين كه چرا مييابد ، دست عظيم تحول يك به باهگل
افراد محافظ دولت عنوان به آن كهاز رفت بالا بدانجا تا مدني جامعه
دولت ميشد ، ديده دولت اين از خارج در كه هرآنچه.بردهشد اسم خصوصي
نيست ، مدني جامعه نفي جهت در هگل فرمول.بالفعل دولت يك ليكن است ،
مدني جامعه.بكند معنيدار را جامعه و دولت جدايي ميخواهد او بلكه
نميكند ، ارزيابي جدي را آن ماركس اما است ، مثبت پديده يك هگل براي
مفهوم مدني جامعه و ميباشند ، عمدهتر اجتماعي طبقات ماركس براي
انديشمندان از وسيعي جمعيت وجود اين بااست غيرقانونمند و انتزاعي
مستقيم ارتباط در را مدني جامعه گسترش و رشد امروزه نئوماركسيست
.ميكنند ارزيابي اقتصادي و سياسي توسعه
كرده طي را چهروندي جغرافيايي بعد نظر از مدني جامعه رشد:همشهري
نيزدر جغرافيا بعد زمان ، بعد همچون:اميراحمدي است؟دكتر
اين توضيح براي.داشتهاست تاثير مدني جامعه عيني و ذهني شكلگيري
انگلستان در.دارد وجود آلمان و فرانسه انگلستان ، نمونه سه بحث
در شده ، تعريف سياسي -اقتصادي جامعه يك عنوان به بيشتر مدني جامعه
رشد و صنعتي انقلاب تعقيب در اقتصادي شكوفايي با مدنيت كشور اين
محوريت در جامعه اين در خصوصي مالكيت و بازار.است ملازم بورژوازي
نقش و عمده بازار كار و ساز و روابط ديگر ، عبارت به.دارند قرار
تجربه.ميشود افراد مدني - ملكي حقوق و بازار از حفاظت به محدود دولت
توسعه رويكرد با مدني جامعه فرانسه در.است متفاوت كاملا فرانسه
نتيجه در و بود ارجح مالكيت آزادي بر فرد آزادي شد ، ايجاد سياسي
انگلستان حاليكه در گرفت ، پيشي اقتصادي توسعه بر سياسي توسعه
سياسي انقلاب پرچمدار عملا فرانسه بود ، اروپا در صنعتي انقلاب پرچمدار
از آلمان.بود برخوردار ديگري شكل قضيهاز آلمان در.شد اروپا در
ولي.بود ماندهتر عقب سياسي و اقتصادي نظر از وفرانسه انگلستان
فلسفه عملا و زمانشد آن در عظيمي فلسفي حركتهاي پرچمدار آلمان
آلمان در مدني جامعه درشكلگيري مزيت اين.نهاد بنا را اروپا
كه فرانسوي و انگليسي انديشمندان برخلاف هگل ، .باشد بياثر نميتوانست
به را پديده اين بودند ، كرده مطرح زندگي روش بيشتر را مدني جامعه
ما اينجا در.ميكند ارزيابي روش آن به رسيدن براي متد يك عنوان
از ماركس.ميكنيم مشاهده را متد يك عنوان به مالكيت يا تفكر تاثير
كرد ، زندگي انگلستان در گرفت ، جان آن فلسفه با و سربرآورد آلمان
به و شد فرانسه سياست شيفته نمود ، تحليل و تجزيه را آن سياسي اقتصاد
يك مدني جامعه ماركس براي نتيجه در پرداخت ، ديار آن انقلابات مطالعه
.شد غيرمفيد پيچيده پديده
دارد ادامه