پنجم ، شماره 1360 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 20 شنبه 29
|
|
سياسي توسعه و مدني جامعه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر بخش) مدني جامعهء پيرامون گو و گفت
كه ميگيرد شكل وقتي دمكراتيك و دوام با توسعه نهايي ، تحليل در
به رشد ازروند گذار در مشخص كشور يك در مدني جوامع و دولتي نيروهاي
.برسد نيرو توازن يك به توسعه ، روند
از فرانسه اقتصادي ، راه از انگليس اينكه دليل:همشهري
عينحال در و رسيدند جامعهمدني به فلسفي راه از آلمان و سياسي راه
همچنين چيست؟ پيداكردند (دمكراتيك توسعهيافتگي) مشتركي سرنوشت سه هر
اختلاف مورد توسعه و رشد و جامعهمدني به رسيدن راه اينكه به توجه با
بدهد؟ پايان اختلافات اين به اصوليميتواند حل راه چه است ،
شكل وقتي دمكراتيك و دوام با توسعه نهايي ، تحليل در:اميراحمدي دكتر
از گذار در مشخص كشور يك در مدني جوامع و دولتي نيروهاي كه ميگيرد
توسعه براي.برسد نيرو توازن يك به توسعه ، روند به رشد روند
توسعه -گذار 3 -رشد2 -بگذرند1 مرحله سه از بايد كشورها ، دمكراتيك
گروه سه به تقسيمبندي قابل دنيارا كشورهاي ديد ، اين با.بادوام
موفقيت با را فوقالذكر مراحل كه كشورها دستهاز آنهستند اساسي
را گذار و مراحلرشد فقط كشورهاييكه از دسته آن دوم پشتسرگذاشتهاند ،
را مرحله سه از يكي تنها كه ازكشورهايي دسته آن سوم و كردهاند تجربه
.كردهاند تجربه
كشورهاي در.آخراست و اول نوع كشورهاي روي فقط اينجا در من تاكيد
و قانونمند دولت ، نوع اين.بودهاست حاكم توسعهگر دولت اول ، نوع
پيش مدني جامعه رشد همراه به را اقتصادي ورشد است قوي و منضبط
جامعه گذاركه مرحله در و مييابد توسعه فرهنگ ، جامعه ، اين در.ميبرد
دولت ، تحريك جاي به احزابسياسي ميشود سياسي تشنجات و بحرانها دچار
وارد جامعه نتيجه در ميرسند ، قدرت موازنه اساسيدر سازش يك به آن با
مرحله فقطدو كه كشورهايي در.ميشود دمكراتيك و بادوام مرحلهتوسعه
دولت ، يعني نيست ، دولتتوسعه حاكم ، دولت كردهاند ، راتجربه اول
رشد بدون را اقتصادي رشد ميخواهد و منضبطنيست و قوي و قانونمند
مدني ، عملا جوامع رشد جاي به كشورها ، اين در.ببرد پيش مدنيبه جامعه
نتيجه ، در و پيشرفتميكنند نيافته توسعه فرهنگي بار با سياسي ، جوامع
انقلابات به بيفرهنگ سياسي جوامع و دولتديكتاتور تقابل گذار مرحله در
به مدني حالتجامعه اين در.ميشود منجر اقتصادي -سياسي تخريبهاي و
رشد مرحله ابتداي به دمكراتيك ، بادوام توسعه مرحله به ارتقاء جاي
.ميشود شروع نو از همهچيز و ميكند بازگشت
اقتصادي ، جامعه و سياسي جامعه مدني ، جامعه توسعه براي ميكنيد ملاحظه
بلكه (فلسفه اقتصاد ، سياست ، )كنيم شروع كجا از كه نيست اين اصلي شرط
به ببريم؟ پيش به بايد نحوي چه به را اينروند كه است آن اصلي شرط
توسعهيافته جامعه يك به رسيدن براي بكنيم ، شروع جا هر ديگر ، از عبارت
بايد باشيم ، توسعهگرداشته مدني جامعه و توسعهگر دولت بايد دمكراتيك
حساس وضعيت ايران ، در البتهشكلبگيرند فرهنگ با سياسي احزاب
قرار توجه مورد جامعه از بخش اين ميكند ايجاب جامعه اقتصادي
محور و شعار را و سياسي توسعه جديد ، دولت كه آنجا از بگيرد ، ليكن
شروع است ، كرده كسب مردمرا اعتماد جهت اين از و داده قرار خود حركت
جهت آن از حركت اين همچنين.است دولتمعقول اين براي سياسي مبداء از
مجزا امكان و شده زده سياسي ايران اقتصادي جامعه استكه معقول نيز
علاوه به.ندارد وجود تقريبا جامعه سياسي و اقتصادي بخشهاي سازيبين
اقتصادي توسعه دولتتوسعهگر ، بدون كه دارد آن از نشان كنوني تجربيات
.است سياسي توسعه مستلزم نيز دولتي آمدنچنين وجود به و نميآيد بوجود
مقطع اين در ايران جامعه ويژگيهاي ببينيم و بررسيكنيم بايد لذا
آيا ميباشد؟مثلا چه دولتي غير جامعه و دولت ويژگيهاي و مشخصچيست؟
چه است؟ توسعهگر امروز ايران جامعه آيا توسعهگراست؟ كنوني دولت
است؟ چگونه آن در قوا توازن و وجوددارند آن در توسعهاي غير نيروهاي
...و
با راميتوان جنوبي كره مثل كشوري تجربه آيا شما نظر به:همشهري
اين نيست؟ معالفارقي يكمقايسه مقايسه ، كرد؟ مقايسه ايران مثل كشوري
تاريخي نظر از همچنين ژئواستراتژيك ، و شرايطژئوپلتيك نظر از كشور دو
پديده مابا تاريخي نظر از هستند ، متفاوت يكديگر با كاملا وفرهنگي
به مشروطيت ازصدر) اخير سال يكصد در ويژه به استعمار و استبداد
جهت در مهم گامي كه مصدق دولتدكتر ملي نهضت بودهايم ، مواجه (اينطرف
ژئواستراتژيك اهميت دليل به بود توسعهگر وجامعه توسعهگر حكومت ايجاد
ديكتاتوري شدو سرنگون امريكا توسط سرد ، جنگ چارچوب در آن ژئوپلتيك و
هرگونه روند سيا ، توسط تقويتساواك با و گرفت قرار حمايت مورد شاه
و سركوب جو عوض در شد ، بسته كارگري وسنديكاهاي صنوف توسط مطالبات
تاثيرسياست تحت و شد دور مردم رانتياز دولت و گرفت اختناقبالا
درباره بحث لذا.شد تعيين سياستها كليه سرد ، جنگ پرتو ودر خارجي
سياستهاي چارچوب در جامعهمدني يك به رسيدن براي ملي آشتي پديده
حقايق از بهدور بلكه نيست تنهاواقعگرايانه نه شاه ، رژيم سركوبگرانه
.ايراناست ملت تاريخي
جنوبي كره جهات خيلي از.كرديد مطرح را درستي نكته:احمدي امير دكتر
هم با زمان همان در شاه ديكتاتوري حكومت و دهه 1970 ژزالاي دوران
مقايسه تفاوتها ، همين دليل به ودقيقا وجود اين با دارند تفاوت
همان ايران و دهه 1980 از قبل كره.ميدانم مفيد ايرانرا و كره تجربه
دنبالتوسعه به دو هر بودند ، استعمارزده و ديكتاتورزده دو دوره ، هر
گذار مرحله رشدبه مرحله از -هم با تقريبا -دو هر و بودند صنعتي
پشت اجتماعي نيروهاي بين سازشتاريخي يك با را مرحله اين كرهرسيدند
صنعت چارچوب در را دمكراتيك دوام با توسعه اكنونمرحله و سرگذاشت
تجربهاي ايرانچنين در حاليكه در ميكند ، تجربه مدرن و بالا باتكنولوژي
با را رشد ميخواست و توسعهگرنبود دولت شاه دولت زيرا نيامد وجود به
نظم از قانونمند دولت ولي بود كرهديكتاتوري درببرد پيش به زور
مهمتر همه از.نميديد جامعه سركوب در هميشه را وقدرت بود برخوردار
سياسي نتيجهفرهنگ در و دادند ويژه اهميت پرورش و آموزش به دركره ،
ايران ، دولت آنكه ضمنكرد رشد جامعه عمومي فرهنگ با همراه جامعه
.ميكرد زندگي توليد بر ماليات ازطريق كره دولت حاليكه در بود ، رانتي
در رابطه همان از تنگاتنگتر كره در دولت جامعهبا رابطه نتيجه در
.بود ايران
را كره ثروتمند طبقه لكن بود ، شده قطبي جامعه گرچه كره در همچنين
چه اگر زمان آن ايران در حاليكه در ميدادند ، تشكيل صنعتگران عمدتا
فئودالهاي و شاهزادهها تجار ، توسط اما بود ، رشد حال در صنعتگر
ايران حاكم ديگرطبقه عبارت به.ميشد اداره شهر به كرده مهاجرت
عمدتا كره حاليكهژنرالهاي در نبودند ، هنوزصنعتگر شاه ، زمان
همان بر را آمده دست به وثروت بودند كشور آن نمايندگانصنعتگران
كرديعني رشد بالا به پايين از كرهآموزش درميكردند سرريز جامعه
و عاليه مدارس و دبيرستانها بعد و آمدند بوجود ابتدايي مدارس ابتدا
يعني بود ، برعكس تجربه اين ايران در.شد سياسي فرهنگ رشد باعث اين
از آموزش.شد تاسيس رشديه مدرسه سپس و آمد وجود به دارالفنون اول
در اين.كرد محروم سياسي فرهنگ از را جامعه ايران ، در پايين به بالا
.نكرد رشد استبداد چارچوب در نيز نخبگان سياسي فرهنگ كه بود حالي
است نياز عواملي چه و چيست سياسي توسعه و مدني جامعه رابطه:همشهري
كند؟ رهنمون سياسي توسعه به را ما تا
مترادف را مدني جامعه رشد بسياري ، است ، مهمي سوال:احمدي امير دكتر
از يكي مدني جامعه رشد كه است اين واقعيت ميدانند ، سياسي توسعه با
.هست نياز نيز ديگري شرايط به توسعه براي.است سياسي توسعه عوامل
عامل دولت كارآيي ميزان است ، عوامل اين از يكي متحول سياسي فرهنگ
دولت مقبوليت درجه عوامل ، مهمترين از يكي و سومين.است ديگر مهم
انتخاب بزرگ اكثريت يك را ايران جديد دولت خوشبختانه.است مردم توسط
تجارب ميزان.كردهاند حمايت دولت اين جمهور رييس برنامه از و
.ميرود شمار به سياسي درتوسعه اساسي عوامل از نيز تاريخي
دائمادر دارند ، استعماري يانيمه و استعمار تجربه كه كشورهايي
در سياستخارجي بنابراين و هستند نيروهايخارجي از تاثيرپذيري حال
و قدرت رابطه درجه.ميكند پيدا عمدهاي نقش اينكشورها سياسي توسعه
.تاثيرميگذارد سياسي توسعه شتاب بر كه است ديگري عمده عوامل از ثروت
سياسي توسعه نسبت همان به باشد ، تنگاتنگ و نزديك رابطه اين چقدر هر
قدرت به ثروت معمولااز پيشرفته ، كشورهاي در.ميشود مشكلات دستخوش
در ميرسند ، ثروت به قدرت از مانده عقب كشورهاي در حاليكه در ميرسند ،
كشورها ، از دسته اين در.ميشود دشواري دچار حاكم نخبگان گردش نتيجه
سياسي فرهنگ يك به سياسي انتقام بالا ، سطح در پيچيده روابط بهدليل
بين از دارد پديده اين امروز ، ايران در خوشبختانه.ميشود تبديل
چارچوب در خاتمي ، آقاي به رفسنجاني هاشمي آقاي از قدرت گردش.ميرود
توسعه معضلات ديگر ازاست اصل اين مويد منطقه در بينظير انتخاب يك
بازنده اقليت ميكنند ، گمان اكثريت كه بوده هميشهاين سياسي
در مخصوصا دولت عمل نحوه.نيست چنين حاليكه در ندارند ، حقي
و مشخصبوده اقليت يك سوي به ويژه ، هميشه سياستهاي با ارتباط
كه نيست اين حرفاز ميكند ، سياستگذاري وقتيدولت زيرا بود خواهد
با ارتباط در سياستها بلكه.است نداده راي كسي چه و داد ، راي كسي چه
را مشخص نيروهاي حتي ميشوند نيروها همه شامل ميشوند ، پيدا خاص مسايل
پيش سياسي توسعه اينكه براي بالاخره و ميدهند قرار تاثير تحت نيز
دو اينجا در.بكنند رعايت را بازي قواعد اجتماعي نيروهاي بايد برود ،
باشد داشته حق منتخب فرد اينكه يكي.است طرح قابل عمده قاعده
سياستها و مشاوران و همكاران انتخاب براي و بگيرد تصميم آزادانه
كه بدهند اجازه مخالف نيروهاي اينكه دوم.نباشد فشار مظان در دائما
نيست اين نظر موارد ، اين دو هر در بكند ، عمل آزادانه شده انتخاب فرد
و نگويد چيزي و بنشيند ساكت برنده اكثريت يا و بازنده نيروهاي كه
قانوني ، مجراهاي از بايد دخالتي و فشار نوع هر بلكه.نكند كاري
.گيرد انجام قواعد چارچوب در و اجتماعي قراردادهاي
معني رقابت و مشاركت مفهوم دو با سياسي توسعه و مدني جامعه:همشهري
اين راهحل دارند ، مشكل مسئله اين با اغلب دولتها ، اما مييابند ،
چيست؟ موضوع
هراس دو اين از دولتها ميگوييد ، درست متاسفانه:اميراحمدي دكتر
از است ، باانضباط و قانونمند قوي ، كه توسعهگر دولت ولي دارند ،
منجر بيثباتي به لزوما جامعهمدني رشد آيا.ميترسد رقابت و مشاركت
جامعه بين كه است اين دولتها ترس ازدلايل يكي.خير تحقيقا ميشود؟
طرف از خواستهايش و سياسي جامعه و طرف ، يك خواستهايشاز و مدني
كهدر نيست جامعهاي مدني جامعه آنكه ضمن.نميشوند قايل ديگر ، تمايزي
جامعه برعكس ، ميكند ، درست عمل دولتي قدرت گرفتن يا و دولت تضعيف جهت
.ميسازد فراهم آنرا كارآيي واسباب ميكند عمل دولت تقويت جهت در مدني
است ، احزاب به مربوط قدرت ، گرفتن.ميسازد رابهينه مردم مشاركت زيرا
نخبگان بكنند ، گردش رشد دمكراتيك فرهنگ يك چارچوب در اگر ايننيروها و
ميپذيرد انجام خاطر دغدغه بدون حاكم
باشند حالشكلگيري در گوناگوني نيروهاي بايد امروز ايران در:همشهري
چه گذاشت ، خواهند مدنيتاثير جامعه رشد بر نوعي به اينها از يك هر و
ايران جامعه روي تاثيرگذاري و حالزايش در حاضر حال در را نيروهايي
ميبينيد؟
بحث اين در است ، جريان در تمدنساز بحث يك ايران در:اميراحمدي دكتر
و مدني جامعه رابطه دولت ، و دين رابطه:دارد وجود عمده گفتمان سه
جامعه در آنها مناسب تركيب جايگاه و اسلام و ايران رابطه و دولت
گفتمانها ، اين هر 3 با ارتباط در.اطلاعات تكنولوژي بر مبتني جهاني
و بررسي نقادانه را گذشته ارزشهاي يعني.است ارزشسازي حال در ايران
ارزشهاي آنها جاي به و نفي را بخشي يا ميكنيم ، حفظ بايد كه را آنچه
اين نمونه دارند ، جهاني و عام مقبوليت كه ارزشهايي ميسازيم ، جديد
اقتصاد جاي آزاد بازار.ميبينيم اقتصاد بخش در را جديد سازيهاي ارزش
تجاري ونهادهاي بازار فرهنگ حال عين در.ميگيرد ايران در را دولتي
برتر ، فرهنگ يك عنوان به صنعت حاليكه در دارند ، قرار دفاع موضع در
تهاجم موضع در اكنون هم و ميشود برخوردار بيشتري مقبوليت از روز هر
نقش كشور اقتصادي و سياسي توسعه در اخير تحول ايندارد قرار
تجاري شديدا اخير ، دهه دو اين در دولت كه چرا كرد ، خواهد عمدهبازي
عين در.شد خواهد دولت ساختارهاي در تغيير به منتهي جديد روند و شد
در و شهريميباشد فرهنگ پذيرش حال در سرعت به روستايي حال ، جامعه
و جوانان جامعهميگيرند سرعتشكل به روستاها در مدني جوامع نتيجه
سرنوشت آينده در نيرو دو اين و ميكنند راتجربه اساسي تحولات زنان
.بودند اخير انتخابات در همچنانكه.بود سازخواهند
آنها تقاضاي افزايش و نيروها اين سريع سياسيشدن تحولات ، اين عمده از
ايران جامعه كه روندهايي عمدهترين از بالاخره و است ، مشاركت براي
وفاق و آشتي نوعي به عمومي تمايل ميگرداند ، تحول دستخوش را امروز
سازندگي كه بپذيرد ميخواهد جامعه كه نظرميرسد به اينطور.است ملي
بلكه نيست شخص ايده يا و خاص گروه يك كار وفرهنگي ، اقتصادي و سياسي
.ميطلبد را جهاني و ملي اسلامي ، توسعهگر نيروهاي همه تشريكمساعي