پنجم ، شماره 1362 سپتامبر 1997 ، سال شهريور 1376 ، 22 دوشنبه 31
|
|
الكترونيك انقلاب
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
:جهاني دهكده درباره مكلوهان انديشههاي به نگاهي
ابزار سرشت اندازه به آن مضمون و پيام محتواي مكلوهان نظر به
ندارد اهميت پيامرسان
به آدم وسوسه براي مار كه كرده تشبيه سيبي به را خط اختراع لوهان مك
گرديد بهشت از خروجش باعث و كاربرد
ميان و نبود مانوس امري غيرشنيداري يا خواندنصامت شانزدهم قرن تا
نداشت رواج مردم
همگان توجه منتشرشدكه كانادايي نويسنده يك از كتابي سال 1962 در
شهرت سوي به را خود راه سرعتبرق ، به نويسنده اين برانگيخت را
سده دوم نيمه انديشمندان ميان در برجستهاي جايگاه و گشود جهاني
ديدگاه و نوين انديشههاي با هم هنوز كتاب اين.كرد بيستماشغال
اين.است كرده مشغول خود به را مردمان بشريت ، و جهان به نگرش آينده
مكلوهان ، مارشال نويسندهاش و دارد گوتنبرگنام كتابكهكشان
يك و پنجاه هنگام آن در كه است ارتباطات علوم و جامعهشناسي دانشمند
ايالتآلبرتاي در ادمينتون شهر در سال 1911 زاده وي).داشت سن سال
ميدادو نويد را چاپ دوران پايان بودن اينكتاب ، نزديك.(كاناداست
را ورسانهاي ارتباطي ، آموزشي جديد ابزارهاي و شيوهها كهآينده اين
و تلويزيون اينها وپرتاثيرترين مهمترين.دارد نهفته خود دامان در
عرصههاينويني كه است آن از ناشي اكتشافهاي واختراعاتو پيشرفتها
يك فقطجايگزيني نظرمكلوهان از مساله.برميگيرد در را ازمعرفت
از مساله بلكه نيست ومانوس كهن وسايل ارتباطيبا وسيله يا ابزار
فكري و اجتماعي ، فرهنگي انقلاب كه است فنآوريسترگي جهش ديدگاهوي ،
را آيندهنويني خود نوبه به اينامر.برميگيرد در را وگستردهاي ژرف
بدلخواهد بزرگي و دهكدهيگانه به جهان آن طي داشتكه خواهد پي در
يادهكدهالكترونيك جهاني باعنواندهكده آن از مكلوهان.شد
كه آن تا كاهشمييابد تدريج كتاببه اهميت دهكده ، اين در.نامميبرد
.نمييابد برايخود جايي آن كهدر ميرسد فرا روزي
و كرد صحبت موضوع اين درباره كه نبود كسي تنها مكلوهان مارشال طبعا
و راديو پيدايش زيرا.پرداخت آن تشريح به كه نبود كسي نخستين او حتي
افراد از بسياري اطلاعرساني و ارتباطات ابزار دو عنوان به تلويزيون
پيشتر كه آنچه نگرانيهاييهمانند.ساخت نگران كتاب آينده درباره را
را تلويزيون كه بودند كساني گرچهبود سينمابرانگيخته پيدايش
بود چيزي ازآن غير دلايلشان اما كردند تلقي خودسينما براي تهديدي
اساسي بهتفاوتهاي اول دردرجه دلايل اين.ميگويند مردم كهمعمولا
.ميشود مربوط ابزار دو اين سرشت
ابزار سرشت همان موضوع ، اين.داشت فراوان توجه موضوع اين به مكلوهان
پيام كه است تاثيري تعيين در آن دخالت ميزان و خود ذات در وسيله يا
سرشت اندازه به آن مضمون و پيام محتواي.ميگذارد برجاي وسيله آن
نظر به عجيب نخست ، دروهله انديشه اين.ندارد اهميت رسان پيام ابزار
و پذيرش در سرانجام اما برانگيخت را جدلهايفراواني و بحث و آمد
كه اين آن گرديدو موفق است مكلوهان ديدگاه چكيده كه عبارت تحكيماين
كتابهايش از يكي نام عنوان رابه عبارت اين وي است پيام همان وسيله
.شد روبهرو گستردهاي بااستقبال كه كرد انتخاب
چاپ ، اختراع ميرودزيرا فراتر هم اين از گوتنبرگ كتابكهكشان اما
اين پيشتر ، .است گذاشته توانانساني و استعداد روي وخيمي آثار
پيدايش.داشت هماهنگي ارگانيك ، و زنده يگانگيموجود با استعداد
قرن تا انجاميد شنيدن و نوشتار ميان محكم پيوند گسستگي به چاپي متن
مردم ميان و نبود مانوس امري خواندن هفدهم ، قرن تا بلكه و شانزدهم
.نميكرد را چيزي چنين انجام تصور هرگز هيچكس حتي.نداشت رواج
.بود قابلشنيدن و بلند صداي با متن قرائت معناي به -سادگي به-خواندن
پيدايش با كه داشت وجود ايندوعمل ميان نيرومندي پيوند حالت اين در
نبود ساده تحول يك اين.يافت تغيير كلي بهطور وضع اين چاپي كتاب
كه مسالهاي.داشت اجتماعي زندگي بر ديگري موثرتر زيراپيامدهاي
پيرامون را خود ونظريه ميدهد نشان آن به بيشتري توجه مكلوهان
اين براساس را انساني جامعه نيزتكامل و آنها پيشرفت و ارتباطات
.مينهد بنا نظريه
محتواست همان مشكل
و نميداد شد ، بعدها كه چه آن از نشاني مكلوهان مارشال زندگي آغاز
علوم در اطلاعرساني انديشمندان از يكي روزي وي كه نداشت براين دلالتي
رشته در ابتدا وي.شد خواهد اقتصادي عرصه در ويژه به و اجتماعي
ناگهان اما پرداخت تحصيل به كانادا در دانشگاهمانيتوبا در مهندسي
گرايش اينآورد روي انگليسي ادبيات تحصيل به و داد تغيير را گرايشش
نزد آنجا در كه كشاند كمبريج دانشگاه به انگلستانو به را او جديد
از -ويژه به-وي اما.پرداخت آموزش به ادبي نقد و ادب ازبزرگان شماري
او گرفت تاثير ميرفت شمار نقدبه استادان بزرگترين از يكي كه ريچاردز
داشت رواج هنگام آن در كه زيباييشناسي يكنظريه از حال همان در
شكل كردن ادبي ، جدا اثر در كه بود معتقد نظريه اين.گرديد نيزمتاثر
مضمون محتوايا همان شكل هنرواقعي ، در و است دشوار مضمون يا محتوا از
.است صورت و شكل نيزهمان محتوا و است ،
- را آن كهبعدها گرفت قرار نظريه اين تاثير زير طوري لوهان مك
رسانههاي و ارتباطات پيرامونمساله خود پژوهشهاي در -طابقالنعل
به فرهنگ بيانگر ابزار وي ، ديدگاه از ايننظريه.كرد تطبيق گروهي
ميشود منتقل ديگر جامعه به جامعهاي از فرهنگ آن براثر كه ميرفت شمار
.ميدهد نجات نابودي از را فرهنگ و
تا شد كمبريجباعث دانشگاه از دكترا درجه به لوهان مك دستيابي
.آورد دست به را امريكا كاناداو دانشگاههاي از برخي در تدريس وظيفه
و جامعهشناسان از شماري با استواري توانستروابط وي هنگام اين در
جملهفرهنگ از و -مختلف فرهنگهاي چشمانداز كه كند مردمشناسانايجاد
.گشود رويش به را -ابتدايي جوامع
فراوان اطلاعات ميان -يگانه و يكپارچه فكري نظام يك در -شد موفق وي
مردمشناسي و جامعهشناسي مهندسي ، ادبي ، نقد به ادبيات زمينه در خود
پيرامون كتابهايش و انديشهها در همگي اينها.كند ايجاد پيوندي هم
.است منعكسگرديده بشري تمدن تكامل مراحل در ارتباطات وشيوههاي فرهنگ
دشوار را پيچيده و وفراوان گسترده انديشههاي اين پيگيري امر اين اما
مختلف عرصههاي در وي گونهگون و وسيع درمطالعات اينها زيرا است كرده
شيوهنوشتاري پيچيدگي و نوشتهها دشواري به خود او.دارند تخصصيريشه
انديشه بودن دليلسطحي را نويسندگي در وضوح اما دارد اذعان خويش
.ميداند
ميان در جابهجايي از پيوستهاي زنجيره خود لوهان ، مك عملي زندگي
.ميآورند پديد را انديشهاش عناصر كه است مختلفي عرصههاي
سال 1952 در تورنتو دانشگاه در انگليسي ادبيات كرسي اشغال از بعد وي
تاسيس سال 1953 در را(Exploration) مجله كارپنتر ادموند با همراه
به يا زيستمحيطي و فرهنگي بهپژوهشهاي را مجله اين لوهان مك.كرد
شناسيك مردم معناي به فرهنگي و محيطي زيست بررسيمشكلات به معنا ديگر
مجله ، جامعهشناساني اين نويسندگان نام فهرست.ميدهد اختصاص اينواژه ،
شاعر و نويسنده و ليژيه فرناند فرانسوي نقاش و رايزمن ديويد همانند
فرهنگي رشتههاي در كه دربرميگيرد را وديگران گريفس رابرت انگليسي
.قلمميزدند گونهگون
را كتابعروسماشيني سال 1951 در يعني آن از قبل سال چند همچنان
و ميكند تحليل -استادانه-را اطلاعرساني و تبليغ راههاي كه كرد منتشر
صنعتي فولكلورانسان يا صنعتي جامعه در بشر رافولكلور آن نام
كتابي سال 1962 در كه حال همان در وي ميبينيم نيزميگذارد
از خودرا آگاهيهاي گستره آن در و مينويسد گوتنبرگ كهكشان پيرامون
نمايش به جامعهبشري در ارتباطي پيوندهاي تكامل و انديشه تاريخ
تكنولوژيك و فرهنگي مديريتمركز مسئوليت سال 1963 در ميگذارد ،
.گيرد مي عهده رابه كانادا در تورنتو دانشگاه
و گسترش از برخاسته اجتماعي و رواني پيامدهاي ميبايست آنجا در
سال سه دو.ميكرد بررسي را اطلاعرساني و ارتباطي ابزارهاي گونهگوني
دانشگاهفرودهام در شوايتزر انسانيآلبرت علوم كرسي آن ، از پس
وي آكادميك زندگي كه است آن معناي به اينميگيرد برعهده را نيويورك
بامناصب زمان همان در داشت قرار نظري تحليلهاي و براساسپژوهش كه
كتابهاي در شكليآشكار به گونهگوني اين.بود همراه پژوهشي و اداري
خواننده فراوان صبر و وسيع بهاطلاعات كه مييابد نمود پيچيدهاش و عميق
.دارد نياز
پيگيري گوتنبرگ كتابكهكشان در عزيمت كتابنقطه سرنوشت
نيز و داده رخ بشري جامعه زندگي در چاپ اختراع اثر بر كه است تحولاتي
جديد ابزارهاي و شيوهها اكتشاف اثر بر كتاب سرنوشت و چاپ سرنوشت
ميدانيم.داد خواهد تغيير را فرهنگ وسرشت جامعه وضع كه است ارتباطي
شگفتانگيز اختراع و گوتنبرگ اكتشاف اثر همگيبر اينها كه
دوجامعه ميان تعيينكننده حدفاصل چاپ ، اختراع.شدهاند چاپخانهايجاد
اين تحليل در مكلوهان كه معناست بدان بودو فرهنگ مختلف شيوه دو و
دقت به و ميگرفت نظر در خود وعموميت كليت در را انسان تغييرات ،
مكلوهان ، تعبير به.ميكرد پيگيري را وروابطش زندگي تحولات
جوامع ، ايننوع در.ميكرد زندگي عدن ازبهشت گونهاي در انسانابتدايي
اين در روابط ، ميگيرديعني انجام مستقيم شكل به مردم ميان ارتباط
.ميگيرد صورت مختلف طرفهاي وميان رودررو كه است شخصي روابطي جوامع ،
بر علاوه -بود تماس و ارتباط ابزار كه -گفتن تجربهسخن ترتيب ، اين به
را استشمام يا لمس گاهي و گفتگو طرفهاي مستقيم ديدن وشنيدن ، گفتن
.بود مكاني تقارب نتيجه خود كه دربرميگرفت نيز
از نوعي معمولامنعكسكننده روزمره ، زندگي در گفتن سخن اينرو ، از
طرفهاي ميان آميختگي از والايي آندرجه ويژگيهاي از كه بود رابطه
و خط اختراع آنگاه.ميرسيد يگانگي حد تا احيانا بودكه رابطه اين
.آمد پيش نوشتن
وسوسه براي مار استكه كرده تشبيه سيبي به را اختراع اين لوهان مك
اين ، .انجاميد بهشت از آدم بهخروج وسوسه اين و برد كار به آدم
قبل مستقيم ارتباط شيوههاي با اختراعخط كه چيزيبود همان دقيقا
آن با متجانس و ساده ابتدايي جامعه كه شيوههايي.داد انجام خود از
.بود آشنا
گفتگو ديدنطرفهاي و گفتن سخن با جامعه اعضاي ميان ارتباط آغاز در
آن همانند و آنها بدن از بخشي لمس و اشارهها و حركتها روي تمركز و
به كه شد بدل گنگ واسطهاي طريق از بهارتباط بعدها كه ميگرفت انجام
هنگام ، سخن آن در.ندارد نيازي زمان و مكان همان در طرفهايمرتبط وجود
حس جمله آن از و -همهحواس نگوييم اگر -حس يك از بيش مشاركت با گفتن
ارتباط براي ابزاري به نوشتن ، خط اختراع با اما.بود همراه چشايي
كه همچنان.است رويت يا ديدن آن و دارد اتكا يكحس بر كه شد بدل
-ديدن بهعلاوه -گفتن سخن و شنيدن يعني حس دو فقط شنيداري درقرائت
و احساس از انديشه شدن بهجدا نوشتن كه گفت ميتوان حتي.دارند شركت
زندگي ملموس اعمال و اشياء با ارتباط بهجاي معاني و گرديد منجر درك
.يافتند پيوند مجرد والفاظ واژهها با
گوتنبرگ توسط چاپخانه اختراع آن و برداشت ديگري گام آن از پس بشريت
مرحله در روزنامه و مجله كتابو انبوه توليد و چاپخانه پيدايش.بود
ميان گسستگي تعميق به امر اين.نبود امكانپذير خطي معمولي نوشتار
باجامعهاي و خود با -بيگانگي خود از و انجاميد انسان واحساس انديشه
قرائت ويژه به و سهولتقرائت زيرا.شد تكميل -ميكرد زندگي آن در كه
با قرائت عادت محو از پس -كتاب كنونيقرائت ضروريات از يكي كه صامت
.كمككرد جماعت از گسستگي و فرديت احساس گسترش به -مسموعاست صداي
و محو نويدگر كتاب ، يك از نسخههايي انبوه انتشار و چاپ پيدايش نيز
نوشتن و استنساخ و متن وقرائت براملا كه است سنتي آموزش شيوه نابودي
و تلاش و سختي و زحمت با شيوه اين گرچهتكيهداشت متن بر حاشيهها
متني و ميانخواننده استوار و صميمانه ارتباطي اما بود همراه اتلافوقت
استنساخ را آن خود دستخط يابا ميخواند را آن خواننده كه ميكرد ايجاد
چاپخانه اختراع از پس رابطه اين.حاشيهمينوشت و شرح برآن يا ميكرد
.رفت ميان كاملاز طور به
چاپ صنعت مرحله از پس ارتباطات
و افزايش آشكارباعث شكلي به چاپ اختراع كه است آن واقعي خطر اما
.است شده عرصهها همه در استعدادهايانسان ميان گسستگي فرآيند گسترش
-را شده چاپ صفحات سطور نيز و واژهها و صفوفحروف كه همانگونه انسان
به شيوهخطينيز همان به حال همان در ميكند ، پيگيري -ديگري پساز يكي
جزيي انديشه به انديشهجزيي يك از انتقال براساس كه ميپردازد تفكر
پذيرش و اخذ به -كار آغاز كمدر دست -وي همچنين.دارد قرار ديگر
انسان ميان اختلاف مهمترين اين.يازيد دست جداگانهآنها جذب و اطلاعات
خودانگيختگي كه است جديد پيشرفته انسان و ابتدايي انسان وحتي كهن
.است داده دست از را مسايل به كردن درنگاه
زوال براثر جامعه و انسان گسستگي نشانگر زيرا است فاجعهآميز اين
.است اشيا متجانس و فراگير يگانگي
ميدهد رخ شيوههايارتباطي در اكنون هم كه تغييراتي و تحولات ظاهرا
دگرگون كامل طور به را كنوني مسايل است ، چاپ از پس دوران نشانگر و
;گرداند بازخواهد خود كهن ريشههاي به را بشريت و انسان و كرد خواهد
نوين انقلاب براثر دگرگوني اين.مينمايد شگفتانگيز سخن اين گرچه
بلكه اطلاعات عصر تنها نه پيدايش نويدگر كه شد خواهد انجام الكترونيك
به تلويزيونو موثر ، و فعال ابزار تاكنون.هست نيز اطلاعرساني عصر
ميان هماهنگي و برهمراهي ابزار دو اين.است بوده سينما كمتري ميزان
ابتدايي انسان ارتباطات پيرامون سخنمكلوهان و استوارند ديدن و شنيدن
.ميكنند ذهنتداعي در را
تجربه جامعهابتدايي ، در كردن صحبت يا گفتن سخن طريق از ارتباط
در كه -كتاب و چاپ صنعت با صامتمرتبط خواندن در كه است يكپارچهاي
ميزاني به و سينما بلكه.نميشود يافت -دارد فقطديدنكاربرد آن
نيز يگانگي حد تا كه دارند آميختگي و جذب به نياز تلويزيون بيشتر ،
كتاب عليه مستقيم و واقعي تهديدي دو ، اين پيدايش لذا.ميرود پيش
به كه ميكند صدق نيز تلويزيون درباره امر اين.ميرود شمار به چاپي
كتاب از ميتوان كامل طور به جهاني اطلاعات شبكه با ارتباط از پس ويژه
آن ، فراوان تضعيف با كم دست يا چاپ اسطوره زوال با.شد بينياز نيز
ارتباطات ابزارهاي.بازيابد را خود گمشده بهشت توانست خواهد انسان
جهان ، مناطق همه در يكديگر به مردم دادن پيوند در الكترونيك نوين
و كرد خواهند كمك اختلافها و تفاوتها محو به اينها.دارند فعالي نقش
ساده جامعه در زندگي ويژه كه برد خواهند پيش تجانسي سوي به را جهان
.بود كهن
الكترونيك دهكده ايجاد به ميكند پيشبيني مكلوهان كه گونه همان اينها
.گرداند بازخواهد را عدن شكوهبهشت كه شد خواهد منجر جهاني دهكده يا
منتشر ارتباطي ابزارهاي نامدرك به ديگري كتاب لوهان مك بعد ، سالها
كه بروني انفجار از پس سال هزار سه:مينويسد كتاب اين در وي.كرد
از غرب جهان گرفت ، صورت خط اختراع يعني جداكننده تكنولوژي براثر
در را پيكرهامان شديم موفق ماشين عصر در ما.تغييركرد درون
شديم برق ، موفق اختراع از قرن يك گذشت از پس و اكنون فضابگسترانيم
تمامي توانست كه تاحدي.دهيم گسترش نيز را خود عصبي مركزي دستگاه
سيارهاي در كم دست -را مكان و مرزهايزمان و كند جذب خود در را جهان
به فراوان سرعت با اكنون ما.نوردد در -ميكنيم زندگي آن در كه
آورانهاحساس فن انگيزش من منظور.ميشويم نزديك انسان سفرنهاييگسترش
چه و پوست گسترش چه گسترشانساني هرگونه و است انساني درك و آگاهي و
خواهد تاثير انسان اجتماعي و رواني بربافت ضرورتا پا ، يا دست
.گذاشت
نيز و آن نظاير و سكونتگاهها ساختن انسان ، پوست گسترش از منظور
آن همانند و صنعت در انسان كه مييابد نمود ماشينهايي در دست گسترش
ابزارهاي در آگاهي گسترش آنكه سرانجام و.ميگيرد كمك آنها از
.نمودمييابد اطلاعرساني و ارتباطي
ديگري مستقل بحث به نياز كه هستند پيچيدهاي و ژرف انديشههاي اينها
.دارند
العربي:منبع
خارجي رسانههاي واحد:ترجمه