پنجم ، شماره 1363 سپتامبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 23 سهشنبه 1
|
|
رسانهاي محليگرايي فرهنگي ، محليگرايي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
دو حركت از ميشنويمناشي آن از بسيار روزها اين ما كه هويت بحران
است موازاتيكديگر به محلي و جهاني فرهنگ
در رسانهاي محليگرايي اطلاعات ، انفجار عصر اشارهدر
حوزه با اطلاعات جريان ميان توازن ايجاد جهت رسانهاي جهانگرايي برابر
تقويت به ضرورت اين ذكر با حاضر مقاله است ، ضروري جهاني اطلاعرساني
پيش بر كارشناسانه ، محورهاي به توجه محليبا رسانههاي
اساسي سياستگزاريهاي و محلي رسانه يك ويژگيهاي زمينههايمحليگرايي ،
.دارد تاكيد آن به مربوط
مقالات سرويس
متضاد ظاهرا جريان دو شاهد ما دهه 1990 محليگراييدر -جهانگرايي
ابزارهاي محليگراييپيشرفت و جهانگرايي بودهايم ، فرهنگي درفعاليتهاي
ميتوانند و برميدارند بشر ازپيشپاي را مرزها بيشتر هرچه ارتباطي
و اهداف با را آنها از مجموعهاي و دادهها انواع و تصوير نوشته ، صدا ،
بينالمللي پوشش ديگر امروز.كنند دريافت يا ارسال گوناگون كاربردهاي
و است آساني بسيار كار تلويزيون يا مجله ، راديو كتاب ، يك براي
وجود هرچهبيشتر بسط يعني خود ديرين خواستهاي به ميتوانند افرادبشر
سلطه ، اعمال حوزه گسترش همگرايي ، كلگرايي ، كنجكاويها ، ارضاي خويش ،
كهدر چيزي ولي.بخشند تحقق آنها مانند و بشريت عمومي دانش ارتقاي
قومي ، هويتهاي ميانميرود از يا شده گرفته ناديده جهانگرايي اين
در درست ما كه است جهت همين از.ومانندآنهاست ملي جغرافيايي ، نژادي ،
اطلاعاتي تصويريو جهاني ارتباطات شكوفايي دهه را آن بايد دههايكه
پديده با نهاد ، نام (شبكههاياطلاعرساني و تلويزيوني ماهوارههاي)
در محلي تلويزيوني شبكههاي اصولا.هستيم فرهنگيمواجه محليگرايي
.قدرتيافتهاند و قوت كابل صنعت بر بيشتر اتكاي با و هميندهه
جاي متضاد دوقطب در را محليگرايي و جهانگرايي نبايد ترتيب بدين
بياني به و ميكنند رشد موازاتيكديگر به پديده دو اين بلكه داد ،
با برنامههايي و مواد كه ميزاني به.باشند مكمليكديگر ميتوانند
و تمايل شوند ، وعرضه توليد بشري ديدگاههايعام با و بينالمللي پوشش
به را تقاضا اين.مييابد افزايش محلي خاصو مواد و پيامها براي تقاضا
ازكالاهاي دسته آن به و بينالمللي و منطقهاي دادنشبكههاي در تن
.كرد مشاهده ميتوان داشتهباشند عام مخاطب ميتوانند كه محلي فرهنگي
Casting) خاص پخش و (Broad Casting) عام ميانپخش پديدهاي محلي پخش
.است [ او ويژه گروه يا او همسايگان يا فرد يك براي پخش] (Narrow
و هستند محلي پخش مخاطب اجتماعي خاص وگروههاي محدود جغرافيايي مناطق
.است يافته ضرورت جهانگرايي بهموازات
يك بيان ميشنويمصرفا آن از بسيار روزها اين ما كه هويت بحران
دو حركت از ناشي بلكه نيست ، آن نظري مباني طرح يا دغدغه يا مسئله
دوفرهنگ اينكه براي البته.است يكديگر موازات به محلي و جهاني فرهنگ
و اقتصادي سياسي ، بايدبسترهاي كنند حركت يكديگر موازات به مزبور
جهاني پديده نام به پديدهاي از عمده بخش.باشد فراهم آن اجتماعي
تقاضا.هستند آنسوار دوش بر فرهنگ و سياست و دارد اقتصادي شدن ، ماهيت
حوزه در وفور دولت يا رفاه دولت تئوريهاييمثل و متنوعتر مصرف براي
جهاني نظام اين.هستند متكي جهاني نظام يك فرض بر اصولا اقتصادسياسي ،
فرهنگ به آن از ما كه داشت پيخواهد در نيز فرهنگي ابعاد طبيعتا
وجود ومنطقهاي ملي فرهنگهاي از مستقل جهاني فرهنگ.يادميكنيم جهاني
ملي فرهنگهاي از خاص ومولفههايي بخشها ميشود ، جهاني آنچه بلكه ندارد
.است منطقهاي يا
كه معني اين به هويتباشد براي بارز جلوههاي از يكي شايد محليگرايي
و جهاني پديدههاي با تاريخي پسزمينه يك با كه قومي يا فرد
ترديد دچار خود چيستي در و ميشود مواجه (agressive) هجومآورنده
اين.نميبيند ودلچسب آرماني گذشتهاي به بازگشت جز چارهاي ميشود
طور به كه است عناصري بر مبتني عمدتا(شرق در) قومي خاطره يا گذشته
حوزه همين مفهوممحلبه.ميكردهاند عمل خاص حوزه يك درچارچوب بسته
.است شرقي جوامع مشخصه پديدهمحليگرايي از گونه اين.ميكند دلالت خاص
ومحلي قومي گذشته به آوردن هجوم آن عمده مشخصه كه فرهنگغربي با آنها
را گذشته آن نميتوانند باشند مايل اگر حتي و ميشوند مواجه است
جديد فرهنگ موازات به دليل همين به.بسپارند فراموشي دست به يكباره
البته.حفظميكنند را خويش محلي و سنتي فرهنگ (است غربي كهعمدتا)
حاكميت حوزه در مشترك فرهنگي كهعناصر ميكند اقتضا ملتها -دولت وجود
از محلاتجداي و مناطق مردم ولي گيرند ، قرار حمايت بيشترمورد دولت
چارچوب در را خود ويژگيهاي خاصتعريف حتي دولت ، برنامههاي و سياستها
.حفظميكنند تازه دنياي
-است پررنگتر اقتصاديآن و اجتماعي وجوه كه محليگرايي از ديگري نوع
.كرد مشاهده غربي جوامع در ميتوان را -نيست تهي فرهنگي عناصر از ولي
به بهتر هرچه پاسخ براي موفق روش نوعي جوامع اين در محليگرايي
تصور كوچك جوامعي آرمانشهرها عموم كه همانطور.است مردم نيازهاي
داشته مشاركت تصميمگيريها در بتوانند عملا افراد همه تا ميشدند
جايكوچك به) است موفقتر تئوريكوچك ، محليگرايي پديده در باشند ،
طريق از ميتوانند مردم حال اين در.ميگذارد عرصه به پا (زيباست
آنها تاسيس به اقتضائات برحسب خود كه) رسانهها مثل محلي نهادهاي
با يا مستقيم دخالت با و ملموستر و مشخصتر طور به (ميكنند اقدام
پاسخ را خويش معقول و گوناگون تصميمگيريها ، نيازهاي در كمتر واسطههاي
.دهند
آن يا) سياست درحوزه بالاخص محليگرايي برابر در همواره كه مسئلهاي
ميشود ظاهر (باشند داشته سياسي بوي و رنگ كه محليگراييهايي دسته
قراردادي حوزه يك حاكميت ، يد بسط و ملي اقتدار حوزه.است ملي حاكميت
را خود عموما دولتهانقضنيست قابل سادگي به قرارداد اين ولي است ،
آن حتي يا) كنند دفاع قبلي دولتهاي حوزهحاكميت از ميبينند موظف
همين به.تلقيميكنند بقا براي تلاش نوعي را كار اين و (دهند راگسترش
برخورد باشد داشته سياسي بوياستقلال كه محليگرايي هرگونه با دليل
واگذاري و فدراليسم نوعي براساس خود آنكهدولت ، مگر ميشود ،
شرايط برحسب هركشور در كه افراد به (..و بهداشت آموزش ، ) امورغيرملي
همين به.باشد پذيرفته را ازمحليگرايي خاصي انواع -ميكند تفاوت آن
آن اگراهداف و بوده آسيبپذير بسيار پديدهاي كهمحليگرايي است دليل
.ميدهد دست از را وكاركردهايش ميشود تنش موجب سرعت به نباشد مشخص
رسانه يك رسانهتلويزيوني ، .بازميگرديم تلويزيون حوزه به اكنون
بر متكي ميكند ، استفاده بشر ظرفهايارتباطي مجموع از:است مدرن
است ، براساس مدرن دنياي خاص كه است فراغت اوقات بهنام پديدهاي
براي را مردم و است سامانيافته شهري جوامع در انسان نيازهاي به پاسخ
.ميكند آماده دنيايمدرن همين در زندگي
:است روشن امروزتقريبا جوامع در آن محلي شكل به تلويزيون جايگاه
آنان با متناسب را پيامهايش وبايد دارد محلي مخاطب رسانه اين
مقتدري محلي نهادهاي وجود محلي ، تلويزيون كار بستر.كند بستهبندي
احساس از پس افراد همچنين.باشند داشته ستد و داد آن با كه است
محلي ذهنيت و محلي نهادهاي اين بستر در خويش ملي هويت فهم و فرديت
جوامع در كنند احساس خويش براي نيز محلي هويت يك داشتهاند قبل از كه
ظاهر ملي نهادهاي از تابعي صورت به محلي نهادهاي كه گذار حال در
اقتضائات دليل به دولتها و ميبرند سر به خود جنيني شكل در يا ميشوند
چيزي از پوستهاي فقط ميكنند ، عمل متمركز كاملا شكل به عمدتا توسعه ،
پيدا وجود ميتواند است مدنظر كه خاص مفهوم به محلي تلويزيوني نام به
از ذهنيتي وجود و محلي مدني نهادهاي كنار در محلي تلويزيون.كند
حالي در.ميكند پيدا معني بينالمللي ملي جوامع برابر در محلي جامعه
از و سرميبرد به ملي هويت بحران مرحله در بيشتر گذار حال جامعهدر كه
نيز شكلگيري صورت در محلي جملهرسانههاي از و محلي نهادهاي جهت اين
ما كه دليلاست همين به.كنند پيدا را خويش واقعي نميتوانندجايگاه
پيش به بايد محلي تلويزيون سياستهاييك و ويژگيها به رسيدن از پيش
بايدوجودداشته محلي تلويزيون بپردازيم ، آن ياچراييهاي زمينهها
يكي از كه فلسفي مقولات گفت ، برخلاف سخن آن ماهيت از بتوان بعد تا باشد
باب در اينجا در كه نكاتي ميشود سخنگفته ديگري لحاظ بدون
در محليموجود تلويزيونهاي ويژگيهاي از حدي تا ميگوييم ، تلويزيونمحلي
.شدهاند اخذ محلي رسانههاي ديگر و دنيا
محمدي مجيد
دارد ادامه