پنجم ، شماره 1363 سپتامبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 23 سهشنبه 1
|
|
!استوايي درخت يك گور بر سنگي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مسائل زمينه در هشت سوزانا با كوكبرن الكساندر شنود و گفت
(4) زيستمحيطي
مردم چون ميكند يكهتازي نوميدي و فقر خشونت ، منطقه ، اين در
.يابند دست ميخواهند كه آنچه نميتوانندبه
به زمين و كردند پاك را زمين و فروختند را پرارزش الوارهاي
.شد بدل چراگاهيمرده
.است پول و پول لاتين ، امريكاي سراسر در آمازون ، در جنگلتراشي از هدف
بيشتر هرچه زمينخواران كه است شده انگيزهاي برزيل ، درصدي تورم 600
از بسياري هنوز كه گمانند اين بر و باشند زمين آوردن دست به فكر در
از را زمين كه بهتر چه پس دارد وجود خاك دل در طلا ، جمله از معادن ،
.آورند فراچنگ را زيرزميني منابع از استفاده امتياز و كنند پاك درخت
از ديگري بخش.است گرفته شكل ديدگاهي چنين از سوخته زمينهاي مصيبت
:ميگيريم پي را زيست محيط صاحبنظر دو شنود و گفت
كه بود درختان بريدن مالكيت ، حق اثبات راه يك احوال ، و اوضاع اين در
آن برابر شش بر حتي كه شده پاك قطعه بر تنها نه را مالكيت حق گاه
ترس.ميآورد بار به نيز را مالياتي مزاياي انواع و ميكرد احراز نيز
را زدايي جنگل كه بود ديگري عامل ارضي اصلاحات براي زمين مصادره از
درختان كه شد پيدا حرفهاي زمينبازان سروكله تدريج به.ميبخشيد شتاب
.ميبريدند سرمايهگذاريشان ارزش بر افزودن قصد به تنها را
پاك را زمين ميفروختند ، را پرارزش الوارهاي ديگر يا اينهاماهوگاني
جنگلي زمين برابرقيمت سه به را شده پاك زمين همين وقت آن و ميكردند
.ميشد بدل مرده چراگاهي به زمين ميان ، اين در.ميرساندند بهفروش
خردهپا كشاورزان آنكه از پيش برزيل ، آمازون نقاط بيشتر در بنابراين
كشاورزان اينبودند كرده پيدا صاحب و بودند پاكشده زمينها سربرسند
و كنند تصرف را آنها بتوانند تا بودند خالي زمينهاي درجستوجوي
سكنه براي همين.شدند رانده زمينها اين از بسيار باخشونت بعدها
بود ، شناخته آنان مالكيت حق كه زماني حتي.افتاد اتفاق نيز بومي
از بسياري.كنند بيرونشان آساني به ميتوانستند زمينداران و گلهداران
بمب دهكدهها جملهبر از شدند ، كشتار مختلف گروههاي دست به بوميان
گريبان به دست خردهپا كشاورزان با بوميان حال همان در.شد فروريخته
.بودند آورده روي جنگل اعماق به زمين از سهمي جستوجوي در كه ميشدند
ناتوان بسيار نيز غربي بيماريهاي مقابل در بوميان هميشه ، مانند
اسپانياييها با تماسهايشان نخستين از پس كه همانگونه درست.بودند
بزرگترين امر همين كه باشيد داشته خاطر به و داشتند ضعفي چنين
.شد موجب شناختي جمعيت لحاظ از را تاريخ نابودي
چرا؟ ميكنند تازي يكه ونوميدي فقر خشونت ، منطقه اين در پس:كوكبرن
نميتوانند؟ چرايابند دست ميخواهند آنچه به نميتوانند چونمردم
زندگي كشاورزي طريق از تنها مردم.دارد وجود زيادي دلايل:هشت
ناچيزي سرمايههاي منبع چوپ ، علوفه ، گوشت ، اينها ، درنظر.نميكنند
منابع به خود كشاورزي رقتانگيز فعاليتهاي به برايكمك اينها.هستند
روي كارمزدي به مهاجران درصد از 65 بيش.ميكنند تكيه ديگري مالي
معدن به يا ميپردازند اجباري تراشي جنگل به ديگران براي ميآورند ،
.ميروند
از بسياري -هستند شمالي آمريكاي تجربه شبيه بسيار اينها همه
گذشته ، اينها از.بگذرانند روزگار كشاورزي راه از نميتوانند مهاجران
.نيست كاليفرنيا جا اين
عمده محصول.ديگريست زمان هم زمان و نيست كاليفرنيا جا اين بله ـ
توسعه خوراك كه بود گندم متحده ايالات گسترش روبه قلمرو بخششمالي
پيوستگي و صعودي پيوستگي اقتصاددانها قول به.ميانهشد غرب صنعتي
منظور به كشاورزي بارآوري افزايش براي تقاضا يعني:داشت وجود نزولي
براي تقاضا و بودند ، فقير كار نيروي نظر از كه شهري نواحي تامين
غرب بودند ، لازم هدف اين به رسيدن براي كه ماشينهايي و ابزارها
چندان آمازون در.نهاد بنياد را خودروسازياش صنعت و صنعتي ميانه
قياس ، همين به.نميخورد چشم به منطقهاي پيوستگيهاي نوع اين از چيزي
گرفتند پا متحده ايالات غربي جنوب و غرب در بزرگي مزرعههاي چند هر
-نسل چندين براي واقع در -توانست نيز مهاجرنشين جبهه يك آنجا در اما
را جفرسون ايدئولوژي.كند توليد تجديد حتي و دارد نگاه پايدار را خود
پايه را كشاورز مالكان خرده و زمين مالكيت كه آورد حساب به بايد هم
كلمه واقعي معناهاي در دموكراسي كه كشورهايي درميشمرد دموكراسي
سرمايهدار منفرد توليدكننده يك و ندارد ، اعراب از محلي هيچ
منطقهاي واقعي عمران گونه هيچ براي امكاني يابد ، توفيق نميتواند
-جنگلي محصولات استخراج با كه صنايعي آمازون ، در واقع درنيست متصور
ارتباط -آن نظاير و نخل مخ برزيل ، گردوي كائوچو ، الوار ، همچون
فعاليتهاي قياس در را بيشتري بسيار اشتغال نيز و صنعتي عمران.دارند
ترتيب ، اين به جنگلزدايي جديد موج.ميآورند پديد كشاورزي با مرتبط
است ، ناچيز بسيار گفت بتوان شايد كه است صنعتي بنيادين تخريب كار در
و ملي منطقهاي ، بازارهاي حسب بر را آن ميتوان كه بنياديست اين اما
پاكش روزگار صفحه از مرتع صورت به اينكه نه داد توسعه بينالمللي
.كرد
به و-همبرگر مشهود رابطه به -ماده گاو به بپردازيم حالا خوب ،
درخت يك گور بر سنگي واقع در ميخوريد كه همبرگري هر كه نظر اين
از كه كالايي شومترين كه ميكنند گمان غالبا مردم.گذاشتهايد استوايي
ولي.باشد همينطور شايد.است كوكائين ميآيد شمال به لاتين امريكاي
مصرف سلامت بر كه آثاري حيث از چه خوب ، زندگي مظهر اين گاو ، گوشت آيا
ساختهاي و زمين براي كه عواقبي حيث از چه و ميگذارد كنندگانش
به يا بدتر ، كوكائين از دارد ، ميشود توليد آن در كه كشوري اجتماعي
است؟ غلط حرفهايم نكند نيست؟ كوكائين بدي همان
.وضعاست اين مسبب همبرگر كهرابطه ميكنند گمان مردم حدي تا ـ
جنگل ميكنند كهفكر است اين در مردم اشتباه.است غلط تصور اين اما
برخيها گويا كه است تبديلشده مرتع به و شده آنتراشيده براي
در البته.بفروشند دونالد بهمك و بدهند پرورش گوشت ميخواستهاند
در اما.است بوده چنين قضيه گواتمالا ، و كوستاريكا در مركزي ، امريكاي
نه است گوشت كننده وارد آمازون آبگير مجموع ، در.نيست اينطور برزيل
.آن كننده صادر
كه بدهم نشان كوشيدهام ميروند؟ دام سراغ به آمازون آبگير مردم چرا
در جنگلتراشي از هدفاست آن به دستيابي و زمين برسر اصلي مساله
ميشود اهرمهايي با را پول اين و.است پول و پول لاتين امريكاي سراسر
مالي ، تشويقهاي مالياتي ، معافيت:دادهام شرح كه آورد دست به
.بازي زمين يارانهدار ، اعتبارات
ميرسدانگيزه سال در درصد بهنزديك 600 كه برزيل تازنده تورم
در.است زمين واقعي ، مانند دارائي آوردن بهدست براي ديگر نيرومند
طلا ، جمله از معادن ، از بسياري ميدهدهنوز نشان دولت ضمن ، بررسيهاي
استفاده امتياز كنيد پاك درخت از را زمين اگر.دارند وجود خاك دل در
و پارا ايالات در عامل اين و ميآوريد دست به را زيرزميني منابع از
جنگلها شدن قطع به دلايل از مجموعهاي پس ، .دارد ويژه اهميت دنيا رون
منابع امتياز يارانهها ، تورم ، زمين ، فزاينده قيمتهاي:ميشود منجر
از جلوگيري مالي ، بالقوه منافع به دستيابي زمين ، بر ادعا زيرزميني ،
كشوري به اينكه نه كرد توجه محلي نيروهاي به بايد.زمين مصادره
.دانست معركه بيار آتش را متحده ايالات گوشتخورهاي و رفت ديگر
آمازونتوليد منطقه در هكتار حسب دامبر كه ارزشي به اگر واقع در
از انواعاستفاده ديگر از ناشي ارزشهاي آنرابا و كنيد توجه ميكند
;دارد را بازده گوشتكمترين توليد كه ديد بسنجيد ، خواهيد زمين
خواهد آسمان به سر سودش بگيريد ، حساب به را جنبياش منافع اگر البته
.زد
دارد ادامه