پنجم ، شماره 1364 سپتامبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 24 چهارشنبه 2
|
|
هيچكاك تعليقهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
سينما خانه در (هيچكاك آلفرد ساخته) فيلمبدنام نقد از گزارشي
در ماه ، هفتهشهريور چهارمين در هيچكاك آلفرد كارگرداني به بدنام
آثار شاخصترين از يكي فيلمكه اين در.رفت پرده بر سينما خانه
گرانت ، اينگريد استكري فيلمسازياش پربار دوران طول در هيچكاك
فيلم ، اين نمايش از پس.دارند بازي وكلودرينه برگمن
از هيچكاك:گفت و پرداخت فيلم نقد به سينمايي منتقد شهرامجعفرينژاد
در شكسپير يا شعر در مانندحافظ سينما در او حضور.سينماست بزرگان
به صحنه طراحي و كادربندي خاطر به آثارهيچكاك.است نويسي درام
صاحبنظران بهگفته هيچكاك فيلمهاي اصولا و است بينقص لحاظزيباييشناسي
.ندارد وجود آثارش ميان در اصلامتوسط و.خوب ياخيلي است ياخوب
وقبل ميكند صحنههايشفكر جزءجزء به راجع و است دقيق بسيار هيچكاك
قبلا را صحنهها تمام كند ، رافيلمبرداري صحنه يك بخواهد اينكه از
ندرت به فيلمبرداري طول در اوميكرد معين را هرچيز جاي و نقاشي
طراحي ازقبل نيز را بازيگران حركت حتي و ميكرد عوض را چيزي جاي
قرار اگر ميگفتند كه وجودداشت مثالي هيچكاك دوستان ميان در.ميكرد
باشد ، داشته كادر در را كت آستين يك ازفيلمش جايي در هيچكاك باشد
.ميگذارد لباسي چوب روي را كت آستين فقط
و امروزي هيچكاكخيلي فيلمهاي:گفت صحبتهايش ادامه در جعفرينژاد
.هستند سردرگم هموارهآدمها او درآثار.است بيستمي قرن
كه صورتي در ميدانند سينمايدلهره كارگردان را هيچكاك بعضيها
نميشود او درفيلمهاي همينخاطر به است ، ازتعليق سرشار او فيلمهاي
عنوان به.ميگيرد شكل چگونه و چرا يكاتفاق اينكه و زد حدس را چيزي
نشان فيلم در را انفجاري بخواهند اگر ازكارگردانها بعضي مثال
و تصويرميكشند به را اتفاق اين ناگهاني و غيرمترقبه طور بدهندبه
مثلا باشد قرار اگر كههيچكاك ، حالي در.ميكنند ميخكوب را تماشاگر
اطرافياني واكنش بعد و را بمب نخست كند ، ميزمنفجر يك رازير بمبي
نشان مطلعنيستند ، آن از كه آنهايي و باخبرند بمب اين وجود از راكه
.ميدهد قرار تعليقفراگير يك در همواره را بيننده و ميدهد
در ويساختهاست هم خوبي عاشقانههاي كه است كساني جزو هيچكاك
و ميشود محكوم ابد حبس دختربه پدر نيز بدنام فيلم در:افزود ادامه
اوقاتش اكثر و است خوشگذران بسيار فيلمميبينيم در ما كه را دختري
ميكند تلاش و ميشود نزديك او به پليسي.ميكند صرف درميهمانيها را
.كند كشف دارند ، دست آن در نازيها از تعدادي كه را جاسوسي ماجراي يك
انجام خاطر به اما ميشود دختر دلباخته و دارد عاشقانه حسي پليس اين
حتيبخاطر او.دربياورد رقيبش ازدواج به را او ميشود مجبور وظيفه
سكانسهاي جمله از.ميكند بياعتنايي دختر علاقه ابراز به وظيفه انجام
اورانيم ، موضوع كشف براي آنها آمدن لحظهپايين فيلم ، اين در تعليق
درميهماني شامپاين شيشههاي شدن تمام از دختر نگراني و شدنشيشه شكسته
جاسوس به نازيها رئيس ازاينكه بعد فيلم اين انتهايي فصلهاي در.است
مسموم را او آرام آرام ميكند سعي مادرش باهمدستي پيميبرد ، دختر بودن
خانه به شدهو نگران نميرود ، باسباستين قرارش سر دختر ووقتي كند
او به سباستين است ، حالمرگ در دختر كه ميبيند ولي ميرود نازيها
تعليق حالت ميبرند ، بيمارستان به را كهدختر موقعي ميكند عشق اظهار
.است ملموس كاملا تماشاگر براي سباستين با نازيها چگونگيبرخورد در
فيلمش از نما هر حتي و صحنه هر در هيچكاك:داد توضيح جعفرينژاد
حتما ميكند وصل ديگر بهكادر را كادري وقتي و دارد گفتن براي حرفي
جهت هر به باري چيز هيچ او فيلمهاي در.دارد پي در را تفكري و منطق
قهوه ، فنجان يا شير ليوان روي وقتي فيلم همين در نمونه براي.نيست
دارد علتي ميكند تاكيد ميكند ، بدل و رد را اينها كه دستهايي و كليد
.فهميد خواهيم فيلم درطول كه
حاشيه در
نسخه است ، شده فارسيدوبله به ايران در پيش سالها فيلم اين آنكه با
.شد داده نمايش آن نشده دوبله