پنجم ، شماره 1364 سپتامبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 24 چهارشنبه 2
|
|
محليگرايي زمينههاي پيش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(دوم بخش) رسانهاي محليگرايي فرهنگي ، محليگرايي
فرهنگي شكلگيريپديدههاي براي (ذهني و واقعي) مقدمات قسمت اين در
مقدمات اينميداريم بيان بهاختصار را محلي تلويزيون بالاخص و محلي
و فرهنگي اجتماعي ، /سياسي گروه سه به راميتوان پيشزمينهها يا
به محلي رسانه يك يافتن عينيت كه چرا كرد ، تقسيم رسانهاي
.دارد نياز مناسب ارتباطي و ذهني شرايطواقعي ،
يك از پس جديد جامعه:تمايزيابي -اجتماعي1 -سياسي مقدمات:الف
و تمايزيابي سوي به اكنون برآن ، تاكيد و شباهت سوي به حركت دوره
پيدا تفرقمعني پديده با اصولا گروهي هويتهاي.ميرود پيش تفرقگروهي
است (محدود گروه) حتيگروهي يا فردي كه وقتي تا تمايزيابي.ميكند
بزرگي جمعيتهاي كه هنگامي ولي بروزنميدهد ، خود از توجهي قابل تاثير
و كنند زندگي يكديگر كنار در واحد اهداف يا زندگيواحد مكان بخاطر
عنصر بهيك كنند پيدا تمايز جمعيتها ديگر از گوناگون بخاطراشتراكات
.ميشود مبدل جدي
عنوان به سطوحمختلف در كهمركز معناست بدين تمركز:زدايي تمركز -2
فرامين و احكام صدور و تعيينسياستها مرجع تنها قدرتها ، همه تجمع محل
انحصار گونه هر كه ميگيرد قرار آنتمركززدايي مقابل در.باشد اجرا و
بسيارياز در اجرا يا تصميمگيري قدرت و ميكند نفي شده سطوحذكر در را
خصوصيسازي و فدراليسم.ميشود واگذار مختلف گروههاي و افراد به حوزهها
بسياري در.هستند اقتصادي و زداييسياسي تمركز شيوههاي رايجترين از
تمركز عدم امكان است قوي شدت به آنها در ملت -پديدهدولت كه جوامع از
آنها مانند خدماتو مسكن ، بهداشت ، پرورش ، و آموزش مثل حوزههايي در
مشروعيت ، بحران بحرانهاييمثل با دولتها اگر همچنين.دارد وجود
غير حوزههايي در را مناطق امور نباشندميتوانند مواجه نفوذ و اقتدار
در.كنند واگذار محلي مراجع و دولتها به روابطخارجي و دفاع از
بروز نيزامكان محلي رسانههاي عرفي ، و قدرتمند محلي نهادهاي صورتوجود
در نيز رسانهها باشد ، طبيعتا متمركز قدرت اگر ولي.مييابند ظهور و
مغفول را محلي خصائل ملي ، ويژگي و كرده پيدا قوت قدرت ، تمركز محل
.ميگذارد
توجه كمونيستي ، و فاشيستي توتاليتر دولتهاي تجربه حاصل:فرديت -3
.بود بشر ديدن مختار و طبيعي تفاوتهاي براساس فردي حقوق به عميقتر
ميتوانند متفاوتي كارهاي انسانها ، كه بود آن فوق تجربههاي حاصل
.باشند داشته
ميتوانند ايدههايمختلفي نميشود ، ديگر كسي متعرض شخصي امور در كسي
به و باشند داشته مشاركت انجمنهايگوناگوني و احزاب در.باشند داشته
.كنند پر را خويش فراغت مختلفاوقات گونههاي
خاص سياسي و اقتصادي طبيعي ، شرايط كه جغرافيايي گوناگون مناطق در
ويژگيهاي به شرايط آن فرديبا انتخاب قدرت اين برآيند دارند را خود
سنن و تاريخ داراي خاص مناطق اين.منطقهميانجامد آن در فرهنگي مشخص
بدين.ميكند كمك آنها محلي هويت به كه نيزهستند مشخصي
تفاوت منطقهگراييافراطي و شوونيسم با فرديت بر مبتني ترتيبمحليگرائي
.ميكند پيدا
هويت با افراد خواست نه ميزند ، قيد افراطي گرايي منطقه بر آنچه
حقوق و سو يك از جهاني و ملي نظامهاي وجود بلكه است ، صرف منطقهاي
براي تضميني هيچ نهايت در البته.است ديگر سوي از بشري عام و انساني
وجود گرايي محلي جمله از و فوق گرايشهاي يكاز هر در افراد
ميزنند راقيد ديگر واقعيات كه هستند واقعيتها خود اين معمولا.ندارد
تاكيد گونه اين پيشنميبرند ، از كاري قوانين يا افراد تكتك اراده و
از آنها تكتك شناخت و فردي حقوق رسميتشناختن به و افراد فرديت بر
تودهاي جوامع شكل به جامعهاي ميشود موجب كهدارند ، حقوقي
دستگاه يك مركزيبا دولت يك و بگيرند شكل نتوانند (عامگرا)وپوپوليستي
(ميكند حكومت آنچه تاييد جز)تصميمگيري هرگونه حق گسترده ديوانسالاري
مطلق يد بسط و تودهوار جامعه فكر كه درجوامعيكند سلب افراد از را
تفاوتهاديده باشد ، داشته وجود زمينهها همه در آن واعمال حكومت
.(خصوصي نحوهزندگي و لباس در حتي) ميگردد تبليغ همشكلي و نميشود
به وابسته درآمدهايشانكاملا حيث از كه دولتهايي:رانتي غير دولت -4
مردم خود را جامعه اداره وهزينههاي (باشند نفت مثل) خاص منبع يك
قدرت واگذاري عدم و متمركز تصميمگيري به را بيشترينتمايل نپردازند
نقطه يك از كهبودجهها طور همان.دارند كشور مختلف مناطق به ومسئوليت
نهادها اگر مقابل در.مييابد همانجابسط از نيز قدرت ميشود ، سرازير
اداره ميپردازند آنها براي مردم كه كالاهايي خدماتو واقعي قيمت با
ومحلي منطقهاي سياستگزاري و مديريت هستههاي شكلگيري شوند ، امكان
مردم پرورش و آموزش هزينه كه دولتي مثال عنوان به.شد خواهد بيشتر
خويش براي را حق اين طبيعتا نفتميپردازد مثل مستقلي منبع از را
سطح همه در خويش نظرات اعمال به كه بود قائلخواهد بيشتر
بپردازند ، را هزينهها آن مستقيما مردم اگر ولي.كشوربپردازد
-داشت50 خواهند مدرسه اداره در بيشتري مشاركت و دخالت طبيعتا
است تحول و ازتوسعه حدي به جامعه رسيدن مدنيت ، از ما منظور:مدنيت
در و.شوند منطبق قوانين بادايرههاي بتوانند عرفها دايرههاي كه
كارشناسان علم ، اهل عرفهاي ندارد ، وجود عرفهاياجتماعي كه دوايري
براساس استكه جامعهاي مدني جامعه.شوند مبدل مقررات به ومتخصصان
عمل بدان مردم كهعموم باشد چيزي همان قانون ميشود ، اداره عرفها
عرف ، و قانون ميان زياد شكاف.عملشود بدان دارند انتظار يا ميكنند
اداره عرف براساس كه كشوري در.ميسازد راخدشهدار جامعه مدنيت
ازمناطق يك هر و كنند پيدا جلوه ميتوانند نيز مناطق شود ، عرفهاي
خويش تحول حال عرفهايدر براساس اجتماعي نظام يك داراي ميتوانند
دشوار بسيار جوامع گذار درشرايط ويژگي اين به رسيدن.باشند داشته
نميتواند نهادي يا هيات هيچ و ميشوند رو و عرفهازير مدام كه چرا است
چندهنجاري يا بيهنجاري شرايط در كه جامعهاي.كند هنجار سرعتتعيين به
حال در كه تاجوامعي ميكند پيدا تمركز به بيشتري تمايل دارد ، وجود
.كردهاند راقانونمند تحولات و هستند سياسي ثبات
مردم ، به مختلف حيطههاي در اجرا و تصميمگيري واگذاري:خودگرداني -6
خويش به مربوط امور اداره گوناگون مناطق در كه ميسازد آماده را آنها
سوي به حركت در جدي گامهاي از يكي شهر شوراهايبگيرند برعهده را
گسترش بهتدريج ميتواند امر اين.است مناطق مردم خود توسط ادارهامور
و شهري خدمات بهداشت ، وپرورش ، آموزش مثل حوزههايي به و كرده پيدا
.يابد گسترش آن مانند
به دسترسي حق پيام ، دريافت حق ارتباط ، برگزاري حق:ارتباطي حقوق -7
جزء ميتوان را سيگنالها دادنبه نشان العمل عكس حق و اطلاعاتي نظامهاي
و ارتباطي سيستمهاي.شمرد حاضر دردنياي بشر اوليه و ابتدايي حقوق
فوق حقوق ايفاي براي (دوسويه ارتباط) ميدارند كهعرضه ويژهاي خدمات
مثل ومحدود ، خاص ارتباط حق.شدهاند ايجاد آن از ناشي ونيازهاي
سيستمهاي اساس برهمينفوقهستند حقوق جزء نيز خاص پيامهاي دريافت
.كنند ايفا را افراد ارتباطي حقوق و بگيرند شكل ميتوانند محلي
توسط كه رسانهها باب در هنجاري نظريههاي از يكي:دمكراتيك مشاركت -8
ديگر نظريههاي) است مشاركتدمكراتيك نظريه شدهاند مطرح مككوئيل
و بخش توسعه تاز ، يكه يا طلب تمام اقتدارگرا ، آزاده از عبارتند
و نظاماجتماعي واقعيت بر مبتني كه نظريه اين براساس (مسئوليتاجتماعي
و باشند مشاركتي و بايددوسويه ارتباطات كشورهاست ، برخي در رسانهاي
به محلي و كوچك جماعتي ، رسانههاي سمت بايدبه بيشتر مشاركت جلب براي
انحصاردر و تخصصگرايي به تمايل همچنين.كرد حركت رسانههايبزرگ جاي
يك و دولتي كنترلمتمركز بيطرفي ، ،(ارتباطات كار شدن حرفه) رسانهها
.نيست رسانههامجاز بودن بزرگ و پرخرج سويه ،
متفاوت چيزي فكر و انديشه وحدت:تكثرگرايي -فرهنگي1 مقدمات:ب
جديد ملتهاي -دولت در مردم.است اهداف و منافع وحدت يا رويه وحدت با
هستند سياسي و اقتصادي رويههايقضايي ، وحدت يا واحد ملي منافع داراي
حركت بيشتر چه هر امنيت و رفاه مثل كلي جهتاهدافي در ميكنند تلاش و
يااصولا كنند فكر يكديگر همانند كه نيست معنا بدان اين وليكنند
سليقهاي و تكثرگراييفكري اين اگر.شود تبليغ همانندي يا همفكري
هنري فرهنگي ، درفعاليتهاي خواهنديافت اجازه مردم آنگاه شود ، پذيرفته
اين در.كنند اعمال را گوناگون ايدههاي و آنباورها خويش ، رسانهاي و
همه رابراي يكساني تقريبا شرايط كه بزرگ بسيار شهر يك در حالحتي
شكل فرهنگسراها يا خانههايفرهنگ باشد قرار اگر ميكند ، فراهم افراد
محلي در.خواهدشد هويدا اعمال و ومضامين عمل نوع در تفاوتها گيرند ،
وعلم انديشه به گرايش طبيعتا باشد مستقر بيشتري موسساتآموزش كه
باشد ، بيشتر گرايشمذهبي كه محلي در و خواهدشد هنر به گرايش از بيشتر
است حال اين درگرفت خواهند بهخود بيشتري مذهبي بوي و رنگ برنامهها
موسسه مجموعه يك براي واحد برنامههاي بر دستوراتيمبني صدور كه
جوامع همه در:تساهل و مدارا -خواهدشد20 غيرممكن يا دشوار فرهنگي
اصولا برخي.دارند وجود فكري حتي يا و نژادي ، مذهبي قومي ، اقليتهاي
اكثريت كنار در اقليتها مختارانه زندگي امكان با آزاديرا ميزان
امكان با آزاديرا ميزان و گذارده فراتر را پا برخيميگيرند اندازه
تلقياي چنين اگر.فعاليتميسنجند و تصميمگيريها عرصه در مخالفين حضور
مليگرايي احتمالي شدن منتهي فرض باشد ، آنگاه داشته وجود همزيستي از
بسط و گرفتن قوت از مانع ديگر اقليتها ، يا برخيمخالفين حضور به
لحاظ تساهلرا و مدارا از فراتر ميتواند جامعه يك حتي.آننخواهدشد
عدم حال اين دركند ناگزيرتلقي و ضروري را مخالف فكر و مخالف و كند
.خواهدشد تلقي غيرطبيعي گوناگون سازمانهاي و نهادها در مخالف وجود
احزاب كه است مخالف انديشه به نياز يا مداراجويانه ايده همين براساس
حتي و گسترده مجله ، تشكيلات روزنامه ، مثل مختلفي امكانات مخالف
جاي همه در.ميكنند پيدا دنيا مختلف كشورهاي در تلويزيون و راديو
انديشههاي دنيا جاي همه در باز ولي ميشود ، اعمال دولتي نظارت دنيا
.نميشوند تركجوامع به مجبور مخالفين و ميشود مطرح گوناگون
هستند توزيعفرهنگ و توليد متكفل كه سازمانهايي ساخت اگر:رقابت -3
آن اهل بر كار برواگذاري مبتني (خصوصي چه و عمومي چه و دولتي چه)
فراهم بهتر كيفيت با و بيشتر برايتوليد رقابت امكان طبيعتا باشد ،
در واسطه نهادهاي وجود عدم و استبداد ازويژگيهاي يكي.ميآيد
فرهنگ وازجمله گوناگون بخشهاي در رقابت امكان بردن ازميان ساختقدرت
محل به دولت و شود رانتهاافزوده امكان به اگر فوق استبداد.است
ازميان رقابت بنيادين زيرساختهاي تبديلشود ، ثروت ناعادلانه توزيع
كفايتنميكند ، افراد ازطريق رقابت پذيرش صرف رقابت ، برايوجود.ميروند
دادن ميدان بر آنها اساسكار كه باشد داشته وجود بايد نهادهايي بلكه
.باشد رقابت به
دارد ادامه