پنجم ، شماره 1364 سپتامبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 24 چهارشنبه 2
|
|
بسيجي عشق شهر هفت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مقدس دفاع هفته مناسبت به
:تجديد - 3
خودم به.صداهاست همه از رساتر جنگ صدايميآيد كارم به جهد و جد
تپش.مينگرم را سراب خوزستان دشت در گمگشته؟ كجاست اينخود ميآيم ،
...است برده يادم از را خوزستان گرماي شلاق قلب ،
باري.مرا است گران -جبهه- اينجا شايد مرا ، نميدهند دخول اذن چرا
.ميشوم خرد.دارم دوش بر كفر گلولههاي انفجار با همراه سنگين ،
.ميشوم تمام دارم چرا؟ سركشي همه آن پس است ، ذليل كهاينگونه انسان
.ميشود فراموشم -زندگي- خاك دارودستههاي آن !اينجاست دنيا خط آخر
و بسيجي صد از بيش محاصره در.ميكنم گمشان و ميشوند رويا سراب محو
از تصميمي با منم مرا؟ نمييابند چرا ميزنم؟ فرياد آب قطرهاي تشنه
بستر در بسيجيها خسته تنميگيرم آرام.شما كنار در ترديدي و شهر
ديشب كه بسيجي آن ضجه لابهلاي در ندامت صداي و گرفته آرام نمور سنگر
عباس مشك تيرخوردهاش ، قمقمه.برگشت تنها صبح و رفت يار چهار با را
بسيجي !شد؟ اينطور چرا.ميكند مستم قمقمه عشق بوي.ميماند را عاشورا
گوارا چه بيتوقع مظلوميت.مظلوم آهي و شب خلوت.ميكند افشا را دردش
در بسيجي آن و تصور ، در من.زلال اشك آينه پشت از آخرت ديدار.است
آينه آن پشت ميشود؟.است عهد درتجديد چاره ديشب ، آموختههاي تعميم
!هيچ شايد.را خود ميپندارم ذليل اشك ، درياي و
راه تصميم آن كجا از.شايد فرجي تا بايد تجديدي.بايد دوباره تولدي
آسمان راهي.ملائك بال بر يا برگردم خاك بهرا عقبنشيني نفس يااين
خط به و ميشكافم را خاكريز..اما.است سخت.ميكنم لگدمال.ميشوم
به و ميروم نشانه را اشكش زيبايي.ميشود تمام نمازش بسيجي.ميزنم
هم او !زيباست چه پروازميرومميشود يارم عشق شناي.ميزنم دريا
همه آن.ميشوم عهدم تجديد آذين دريافت؟ را يعنيترديدم.ميآيد
شدم خسته.نروم چراكه.مرا ميخواند چشمم اشك خروشان رود دل در لبخند
.ترديد بنبست از
آويخته گردن در نشانه سه پلاك سه.ميدهد رنجش بسيجي ديشب پاي زخم
آغوشش در پروا هيچ بي من و ميكند مجسم را عشق كاروان آنها ، صداي و
ميآيدقاسم ، زمزمه هنوز.است جاري هنوز اشكش است ، گرمميگيرم آرام
در كه مرا ميخواند و ميكند تكرار را گذشته شب محفل سهيار رضا و اصغر
شكوفه و ترديد آن ميشود محو - ميدهد كه - دهد ياريم عهد تجديد
كه مرا ميخواند و عهد تجديد خشك كوير دل از ديگر تجسمي.ميزند
دربرابر تا دهد شكوفه بايد كه جوانهاي.را جوانه آن كنم آبياري
.بميرد كفرايستاده گلوله
تاكه شبها و شبها - ميشوم - شوم همراه زخمي بسيجي آن با بايد
آن ميدهد كهتعميم درسي پاي بسيجي پابهپاي.ميروم دهم ، تعميمش
...را يافتهها
محمودزاده نصرتالله