پنجم ، شماره 1365 سپتامبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 25 پنجشنبه 3
|
|
طلاق ميخواهيم زندگي سال از 30 بعد
!بگيريم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خانواده دادگاه راهروهاي در
اين:همگفت آخرينباربشه روشن همتون تكليف دادگاه بريم:ميگفت
زندگيترو و خونه دادگاهتمام بريم نيايي اگر.نيست شوخي ديگه بار
.ميزنم آتيش
.رسيدهام دير ميروم..قضائي مجتمع به كه وقتها بيشتر مثل هم باز
.نشد !خب اما.برسم دادگاه جلسه اولين براي امروز حداقل ميخواستم
انجام بدني بازرسي بايد بهمجتمع ورود براي روز ، هر معمول مطابق
هم بعضيها.ميكنند فرار آن از مختلف بهروشهاي بعضيها البته.بشود
هر بهميگيرند قرار بازرسي مورد كمتر ديگر كه اينجاآمدهاند آنقدر
انبوه.ميشوم بوده ساختمان پاركينگ واقع در كه همكف طبقه حالوارد
به تا بالاميروند مجتمع تنگ راهپلههاي از كندي با مراجعهكننده
سربازان لطف به حاليكه در زنداني تعدادي.برسند طبقات راهروهاي
لب بر سيگاري همراه ، آشنايان و دوستان احتمالا يا ايشان مراقب
ساير دنبال به تا نشستهاند هم كنار رديف دريك دست به بند دست !دارند
.بروند دادگاهها شعبههاي استقرار محل يعني بالايي ، بهطبقات افراد
و كهنارضايتي ميبينيد را بچههايي گاه و مرد و زن تعدادي ميان دراين
به خير كار براي كهكسي است بديهي.پيداست چهرههايشان از ناراحتي
خوشي و خير به است ممكن كه دادگاهاست كار نتيجه بلكه.نميآيد دادگاه
.بيانجامد
از يكي طرف به و ميشوند جدا مردان و زنان گروه آن از مردي و زن
قاضي دادگاه ، درداخل.ميروند سوم طبقه در عمومي دادگاههاي شعبههاي
و برميدارد ميزش روي نوشته روي سراز آن شدن باز و درب صداي شنيدن با
:ميگويد آنها به و ميكند مرد و زن نگاهيبه عينك بالاي از
همو از جدايي براي نفر دو كه نيست اول بار اين.بفرماييدبنشينيد
هم بار وآخرين آمدهاند ايشان حضور به خانوادهاي اعضاي پيوند گسيختن
!بود نخواهد
اومدن؟ همراهتون داوراتون:ميپرسد (نفر دو هر به رو) قاضي
.هستن بيرون !بله:ميگويد جواب در زن
ديگه؟ بود كامل مدارك همه:ميدهد ادامه قاضي
!بفرمائيد ديگهايلازمه ، چيز اگهآورديم خواستيد هرچي چون.ميكنم فكر
هم با سال چند:ميپرسد پرونده تكميل از اطمينان از پس دادگاه رئيس
كرديد؟ زندگي
آهي ميخورد را رفته روزهاي افسوس كه حالي در پرمعني مكثي با زن
جواب مرد بلافاصله)...؟ولي!كنم عرض چه كه زندگي:ميگويد و ميكشد
.سالتموم 30(ميگويد را قاضي
از ميداند مرد و زن خانوادگي وضعيت درباره كه آنچه به توجه با قاضي
نيستيد؟ بچهها فكر:ميپرسد مرد و زن
هي آقاوميريم ميآئيم ساله چند والله ، :(جانب به حق لحني با زن)
.شدم كلافه ديگه.ميشهبرميگرديم يهطوري باز ميكشونه ، اينجا تا مارو
چند:ميگويد همسرش حرفهاي تكميل در ميكند صحبت كمتر كه خانم شوهر
به دادگاه اون رئيس ناگهان كه ميشد صادر طلاقمون حكم داشت پيش سال
.كشيد طول ما بهپرونده رسيدگي حالا تا و رسيد قتل
تصميمگيري و اختلاف حل به كمكي طرف دو حرفهاي تقريبا كه حالي در
دارن؟ باهاتون نسبتي چه داوراتون:ميكند سوال قاضي نميكند ، بهتر
اين براي دوستانشانرا از يكي هركدام ميكنند اظهار دو هر مرد و زن
پيش شرايط از دادگاه قاضي تاثر به توجه با.آوردهاند همراه به منظور
اينگونه با روزه هر و دائم شدن روبرو و مرد و زن اين درمورد آمده
زن جدايي بودن يادآوريناپسند به راجع قانون كه وظيفهاي برحسب موارد ،
اين در قاضي است ، گذاشته دادگاه عهدهرئيس به آن پيامدهاي و شوهر و
.ميكنيد كار چي داريد نميدونيد حالا شما:يادآوريميكند هنگام
با قاضيدادگاه انداختهاند ، پايين را سرشان مرد و زن).جنايتميكنيد
خيانت بچههاتون حقاون در داريد والله:(ميدهد ادامه تندتري لحن
تاكيد مادر ، و پدر به نياز شدهكه تحقيق دنيا همه تو الان.ميكنيد
و پدر محبت جاي چيزي هيچ.ضروريه و بچههالازم براي دو ، هر ميكنم
هم با مادررو و پدر خدا وگرنه.نيست كه الكي آماره ، .نميگيره مادررو
و بهپدر فطري نياز بچهها واقع در چيه ، ميدونيد يعني.خلقنميكرد
بچهها سر بالاي هموجودشون باز باشن بد والدين كه هم هرچي.مادردارن
چند روي شما كار اين ببينين كنين خودتونفكر پيش.نبودنشونه از بهتر
درست.باشه داشته ميتونه منفي تاثير بچههاتون خودتونو از بعد نسل
!بگيد نيست طور اين اگه يانه؟ ميگم
آهني ميخ مثلنرود همانند اثرش كه دادگاه رئيس كلي گفتههاي وجود با
ديده آينده طلاق مادربچههاي و پدر از خاصي واكنش است ، سنگ در
بيا:ميگه بهم بهونهاي هر با كهآقا سالهاست:ميگويد زن.نميشود
پيش.نميگرفتم جدي رو موضوع حالا مثل وقت منهيچ.جداشيم محضر بريم
تكليف:ميگفتم بهش تا.ميگه اينطور عصبانيه حتما ميگفتمكه خودم
بار آخرين.بشه روشن همتون تكليف دادگاه بريم:ميگفت !كن روشن مارو
و خونه تمام دادگاه نياييبريم اگر.نيست شوخي ديگه بار اين:گفت هم
.ميزنم آتيش رو زندگيت
به منجر مواردي در متاسفانه كه تهديدها و حرفها اين از گوشش قاضي
زن به جدي كاملا ولي ملايم لحن با.است پر شدهاند ، هم ناگواري فجايع
همينكه.نداريم نوح عمر كه وشما ما ميگم دارم بازهم:ميگويد شوهر و
پس جواب بايد.همراهه هامون با تماماعمالمون رفتيم دنيا اين از
چيكار داريد نميدونيد هنوز.باشه جمع بايدحواستون خيليبديم
.بشن داخل بگيد داوراتون به حالابريد.ميكنيد
كه ميانسالي مرد و زن ؟!ميروند بيرون همديگر به بياعتنا نفر دو هر
ميرسد نظر به.ميشوند وارد شدهاند تعيين داور عنوان به زوجين طرف از
مييابند ، حضور دادگاه در و انتخاب منظور بدين كه كساني بيشتر همانند
با دادگاه محل اتاق هرچند ميبينند ، را چنينمحيطي كه است بار اولين
احساسامنيت ولي ميآيد نظر به كوچك قاضي مخصوص ميز و چندينصندلي وجود
آن ترازوي شكل به عدالتيا رنگ به اينجا در را چيز همه شايد و ميكنند
.ميبينند
بايد كهداوران است كرده يادآوري دعوي طرفين قبلابه قاضي اينكه با
طرف دو ازداوران وقتي اما باشند ، داشته همراه شناسنامه
و ميدهد ارائه را ايشانگذرنامهاش از يكي ميخواهد را شناسنامههايشان
بازهم دادگاه رئيس.ميدهد نشان را خدماتدرمانياش بيمه دفترچه ديگري
.نمييابد را حاضر مرد و زن سرزنش و آن بروز فرصت ميشودولي عصباني
وساير وي توجه و ميخورد دادگاه درب به سنگين ضربه ناگهان چراكه
و زن چند دادگاهسروصداي بيرون.ميشود جلب آن به دادگاه در حاضرين
با جواني مرد.ميكنم راباز درب دادگاه رئيس اجازه با.ميآيد مرد
مرد دواست افتاده زمين روي درب دستپشت به دستبند و زندانيان لباس
مراقب كنند كمك زمين روي از برخاستن در را دارنداو سعي كه جوان
فريادبه و داد با مرد يك و زن چند كه چرا نشود نزديك او كسيبه هستند
هم ميان دراين.بگذارند دستش كف را حقش;ميخواهند خودشان قول
نگهبان سرباز همدنبال و كنم كمكي غائله به دادن فيصله در ميخواهم
گم شده ، بيشتر تعدادشان حالا كسانيكه ميان در ظاهرا كه هستم زنداني
به است كرده طلاق تقاضاي او عليه زنش كه خوردهرا كتك زنداني.است شده
سربازي كه زنداني مراقب بالاخره.ميبرند دادگاهها يكياز شعبه دفتر
تاحالا:ميپرسم.ميرساند را خود است قد كوتاه تقريبا و ولاغر جوان
زنداني سر بيامريختن خودم به من تا نبود ، حواسم:ميگويد بودي؟ كجا
به خدا:گفتم.بيارم پائينكمك از رفتم.شد چي نفهميدم ديگه بعد و
.ناگوارينيافتاد اتفاق كه رسيد دادت
جريان بقيه حالا و ميشوم دادگاه وارد سروصداها شدن خاموش با -
...دادگاه
قانون برابردادگاه ، در كه سنگيني مسئوليت از را داوران دادگاه رئيس
:ميگويد ايشان به و آگاهميكند دارند خانواده اين سرنوشت و آينده و
صحبت (شوهر و زن) اينها با كامل بابيطرفي بايد.هستيد قاضي مثل شما
باهاشون.ببريد بكار زندگي اين دوام براي تلاشتونرو تمام و كنيد
تفاهم و توافق به يهطوري بلكه بزنيد ، حرف باهم يا جداگانه
اگركوتاهي كه بدونيد مسلم.باشيم غافل ميخواهيم كي تا نميدونم.برسند
شما هرحال به.خواهيدبود عذاب در دنيا اون هم و دنيا اين هم كنيد
اين تا كنيد كمك بهشون اينطوري ميتونيد و هستيد نزديكشون دوستان
و !نيافته اتفاق (خانواده پاشيدگي ازهم و مرد و زن جدايي) جنايت
مرتكب نوعي به كنيد داوري نفر دو اين بين قبولكرديد كه هم شما گرنه
!جنايتشدهايد
ابراز با قرارگرفته دادگاه رئيس گفتههاي تاثير تحت كه ميانسال مرد
زندگي هم از جدا اينهاعملا رئيس آقاي البته:ميكند اظهار تاسف
اين كه خانوم نه و داره وخانومش زندگي براين تسلطي آقا نه.ميكنن
انجام ميخواد كاري هر خانوم متاسفانه.همهست ايشون به متعلق زندگي
گناه احساس مسئوليت اين پذيرفتن از حاليكه در داورمرد).ميدهد
دارم شما قول به كه باره اولين من قاضي جناب (:ميدهد ميكندادامه
براتون رو كهنظرمون بديد ما به فرصتي اگه ميشم جنايت اين مرتكب
.ميشم ممنون خيلي بياريم
حرفهاي باتاييد است ، شده انتخاب داور عنوان به زن طرف از كه خانمي -
.ادامهميدهد خود سكوت به مرد ، داور و دادگاه قاضي
فرصت طرفين ، با گفتگو براي:ميگويد داور دو هر به خطاب دادگاه رئيس
انجام بال فراغ با و راحتي به رو كارتون تا ميشه داده بهتون مناسب
بايد كه كنيد يادآوري آقا به (:ميكندكه تاكيد مرد به رو سپس)بديد
كه بپردازه رو خانوم با مشتركش زندگي دوران 30ساله تمام اجرتالمثل
.ميكند تعيين همكارشناس رو اون مبلغ
قاضي به بلافاصله كند رو را برندهاش برگ بايد ميكند تصور كه مرد داور
ديگه نميكنم فكر.نامخانومشونه به آقا اموال تمام !ببخشيد:ميگويد
.باشن داشته هم با حسابي
موضوع اين:ميدهد جواب داور اشتباه تصور به پاسخ در دادگاه رئيس
بايد براين علاوه.نميدهد تغيير اجرتالمثل پرداخت در رو مرد تكليف
طلاق چون.كنيد مشخص هم رو ديگه وچيزهاي مهريه و كوچكتر بچههاي تكليف
پس.باشد داشته چنداني دخالت موارد اين در دادگاهنميتونه توافقيه ،
.سنگينتره و حساستر هم وظيفهشما
دادگاه ، رئيس از خداحافظي با داور دو و مييابد پايان دادگاه جلسه
.برسانند بهانجام شدهاند عهدهدار كه را وظيفهاي تا ميشوند خارج
با دادگاه رئيس اما.معلومنيست ايشان نظر اعلام زمان تا كار نتيجه
و صلح برقراري به موفق داوران اغلبپروندهها در كه ميكند اظهار تاسف
.ميانجامد تلخ فصل به شيرين وصل و نميشوند وشوهرها زن بين آشتي