پنجم ، شماره 1365 سپتامبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 25 پنجشنبه 3
|
|
خدا صالح مردان از يادي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مقدس دفاع هفته برگزاري بهانه به
رزمنده‌اي هر دل در كه است سرداراني زمره از بابايي حاج‌اكبرآقا شهيد
او در خدا صالح مردان راستين سيماي همواره.داشت ويژه‌اي جايگاه
ياد به را انسان ديدنش كه بود سيرتي سيروسلوك سردار و مي‌درخشيد
خاطرات بيانگر سياسي‌اش و نظامي سكنات و حركات و الهي‌مي‌انداخت اولياء
و ناملايمات دربرابر استوار كوهي چون كه داشت را خطرات‌مرداني و
برخورد در كه صلابتي.سپرده‌اند خدا به دل و ايستاده زمان‌خود ابتلائات
مدام كه شوق گل‌خنده‌هاي و خاص مهرباني آن با خودداشت ، نگاه و كلام و
با.مي‌كشيد جنگ بچه‌هاي جمع به را آدمي مي‌نشست ، بي‌اختيار لبانش بر
سايه دلها برخي بر فراموشي زنگار و بود جنگ‌گذشته از سال‌ها اين‌كه
همواره.بود جنگ و جبهه جا همه شهيدآقابابايي براي ولي بود انداخته
شبهاي تلالوي و جذبه و عمليات صميميت‌روزهاي و صفا ماندگار لحظه‌هاي
اولين در هركسي به‌خوبي را اين.موج‌مي‌زد زخمي‌اش پيشاني بر حمله
.مي‌كرد حاجي‌حس با برخورد
را او كه نبود جبهه تنهابود كرده لانه دلش در بسيجي كهنه زخم‌هاي
رنگ هرگز بودو ايستاده مردانه خويش زمان بام بر او باشد ، كرده بسيجي
زواياي تمامي صميميت و سادگي.برنمي‌بست رخت او از ديار آن بوي و
زيست ، بسيجي او.بود قرارداده تحت‌تاثير را او سراسرحماسه زندگي
...رفت بسيجي و ماند كرد ، بسيجي زندگي بسيجي
نيز و عملياتي برنامه‌ريزي و طراحي در خارق‌العاده‌اش هوش و استعداد
فرماندهي را او همرزم ، بچه‌هاي با دوستانه‌اش و صميمانه ارتباط
سخت روزهاي گريزهاي و جنگ در اشتر مالك همچون.بود كارآمدكرده
فراموش‌ناشدني اقتدار و صلابتميدرخشيد خاكريز اولين در همواره نبرد
بچه‌هاي خاطره و ياد از هرگز تحميلي جنگ پيروزمند عمليات‌هاي در او
.باد همسنگرانش و او بر خدا رسول و خدا درود.شد نخواهد فراموش جنگ
