پنجم ، شماره 1366 سپتامبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 27 شنبه 5
|
|
روشنفكران و دولت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
فرانسوي معاصر جامعهشناس پيربورديو ، با گفتوگو
كمك مدني فضيلتهاي قهقراي ارتقاء ، به از بيشتر بيشك تلويزيون
سياسي صحنه روي به اجتماعيرا شخصيتهاي تلويزيون كردهاست ،
در كه چيزي كنند ، تثبيت را خويش ارزش و كنند خودنمايي تا ميكشاند
.است جمعي منافع براي خفا در فداكاري و اخلاص ارزشهاي با مطلق تناقض
:اشاره
چهرههايبزرگ از يكي ترديد بيهيچ(Pierre Bourdieu)پيربورديو
رئيس سال 1964 از است ، سال 1930 متولد كه وي.است شناسي جامعه
استاد سال 1982 از و اجتماعي علوم عالي مطالعات مدرسه پژوهشهاي
هاروارد ، پرينستون ، ) متحده ايالات دانشگاههاي در و بوده كلرژدوفرانس
كرده تدريس (برلين و پلانك ماكس همچون) آلمان دانشگاههاي و (شيكاگو
زمينههاي او تحقيقات مقاله ، دهها و كتاب جلد قالب 30 در.است
تربيت ، و تعليم الجزاير ، شناسي جامعهميگيرد بر در را متفاوتي
و اشرافيت كتاب) زمامداران آموزش تمايز ، توليد ، باز بران ، ميراث
پراكندگي دليل به آثار اين.اوست آثار جمله از...و (دولت اصالت
قرار بازنگري و تامل مورد كافي قدر به نيز فرانسه در حتي ظاهري ،
وي با ديپلماتيك لوموند خبرنگار كه حاضر گفتوگوي دراست نگرفته
سياسي انديشه موضوعات به اشارات ، پارهاي كنار در بورديو داده ، انجام
گونه شورش جملهمخالفتهاي از فرانسه در اجتماعي فعاليت به وابسته
ارزشهاي و دولت اهميت افول حكومت ، با اجتماعي مشكلات درگير مسئولان
دمكراتيك مناقشات در روشنفكران نقش و همگاني امور به مربوط
.ميپردازد
مقالات سرويس
Sociales)ميشود منتشر شما كهزيرنظر علمي مجله از شماره آخرين
.است پرداخته رنج موضوع به(Acter de la recherche en sciences
جائي رسانهها معمولا كه است گرفته صورت افرادي با مصاحبههايي آن در
پا خرده كشاورزان فقيرنشين ، محلات جوانان چون كساني:نميدهند آنها به
مرارتهاي به نمونه ، عنوان به مسئلهدار مدرسه يك مدير كارمندان ، و
تربيت و تعليم مديريت جاي به كه اين جمله از:ميكند اشاره خود شخصي
فكر شما.است شده تبديل پليس يك به ميلش برخلاف اوست ، مسئوليت كه
ميتواند زندگي سرائيهاي قصه و فردي شهادتهاي نوع اين كه ميكنيد
باشد؟ اجتماعي بحران يك فهم زمينهساز
افراد با داديم ، اجتماعيصورت مصائب درباره ما كه پژوهشي جريان در
تناقضهاي فشار زير كه كرديم برخورد مدرسه ، مدير همين مثل زيادي ،
ميتوان ديگر نمونهاي عنوان به.شدهاند فردي دردمنديهاي دچار اجتماعي
در اجتماعي فعاليتهاي هماهنگي مسئول كه كرد اشاره پروژهاي مدير به
تناقضاتي با او.است فرانسه شمال در كوچكي شهر مسئلهدار يكمحله
كهمسئول كساني تمامي كه است حالتي بغرنجترين كه است گريبان به دست
همچون كساني:ميكنند تجربه حاضر حال در ميشوند ، ناميده اجتماعي امور
.معلمان و اساتيد و قضائي پايه دون عناصر مربيان ، اجتماعي ، مددكاران
مينامم ، دولت چپ رادست آن من كه ميدهند تشكيل را مجموعهاي اينها
مشهورند بر هزينه وزارتخانههاي به كه وزارتخانههائي نيروهاي مجموعه
با اينها.ميكنند حفظ را گذشته اجتماعي منازعات ردپاي دولت درون و ،
وزرا هيئت با و خصوصي و دولتي بانكهاي وزارتاقتصاد ، دولت ، راست دست
و) هستيم آن شاهد ما كه اجتماعي جنبشهاي از بسياري.تعارضاند در
اشرافيت عليه دولت كوچك اشرافيت شورش بازتاب واقع در (بود خواهيم
.است آن بزرگ
تبيين را شورشگري و نااميدي اشكال اين آوردن ، خشم به اين چگونه شما
ميكنيد؟
به كه را آنچه راست دست ميكندكه احساس دولت چپ دست كه است من گمان
هرحال به.نميخواهد يا نميفهمد ديگر ميدهد ، چپانجام دست واقع
افراد اين نااميدي عمده علل از يكي.بپردازد را آن هزينه نميخواهد
كه اجتماعي حيات بخشهاي بعضي از را خود پاي دولت كه است اين از ناشي
يا كشيده بيرون است ، بوده او عهده بر مسئوليتش و داشته تعلق او به
عمومي ، صداوسيماي عمومي ، مسكن همچون مواردي:است كشيدن بيرون حال در
دستكم دولت ، رفتار اينغيره و عمومي بيمارستانهاي عمومي ، مدارس
در قدرت كه ميشود رسواتر و حيرتآورتر موقعي افراد ، اين از بعضي براي
داشت انتظار آن از ميتوان عليالقاعده كه است سوسياليست حكومت يك دست
ميشود ، عرضه همه به تبعيض بدون كه خدماتي همچون را عمومي خدمات كه
باشيم ، سياسي بحران يك دچار ميرود گمان كه جاست اين در..كند تضمين
مسئول دولت كه اين در ترديد نوعي واقع در پارلمانتاريسم ، ضد يك
.ميكنيم كشف است ، عمومي منافع
سوسياليست كردهاند ادعا كه هم قدرها آن سوسياليستها كه موضوع اين
و است دشواري زمانه زمانه ، زيرانميكند شگفتزده را كسي نبودهاند
به اينها كه است اين شگفتآور.نيست فراخ چندان تغيير و تدبير مجال
تمامي از.كردند كمك عامالمنفعه و همگاني امور حوزه كردن محدود
رفاهي دولت شيوههاي رواج براي رسانهها خصوصا سياستها ، و ابزارها
خصوصي بخش ستايش با عمومي گفتمان ازطريق شايد بويژه ، و گرفتند ، كمك
به (ندارد كارخانه از غير بستري فعاليت و تلاش روح گوئي كه چنان)
حيرتزا نكتهاي حركات اين تمامي.زدند دست فردي جوئي منفعت تشويق
اجتماعي اصطلاح به مسئوليتهاي اول صف در كه كساني براي خصوصا دارد ،
كنند جبران را بازار منطق تحمل قابل غير نقائص كه مامورند و هستند
داشته اختيار در راستي به را ماموريت اين انجام اسباب كه اين بدون
كه باشند نداشته را احساس اين است ممكن چگونه شرايط اين در.باشند
ميكند؟ حاشا را ماموريتشان و ميدهد فريب را آنان دائما كسي
و كار به كه ارزشي استاز روشني نشانه شده اعطا حقوق ميزان چه اگر
با چيز هر از پيش كرد كار يك تحقير و ميشود داده ذيربط كاركنان
با ميگردد ، تعيين آن براي كه ميشود معلوم ريشخندآميزي كمابيش پاداش
امور مسئولان شورش كه ميشد فهميده نكته اين ديرباز از بايد حال اين
را برخورد بيشترين خود شغلي موقعيت دليل به كه كساني يعني اجتماعي ،
و دريافتي ميزان چون مسائلي مرز دارند ، اجتماعي مشكلات و مسائل با
.نهاد خواهد سر پشت را مزايا و حقوق
اندازه اين تا رهبرانسياسي عمل محدوده كه است اين شما گمان آيا
است؟ محدود
آن از محدودتر حوزه اين باشد نفهميده كه نيست كس هيچ ديگر امروزه
در كه هست حوزه يك دستكم اما.ميكنند وانمود سياسي گروههاي كه است
حوزه از است عبارت آن و دارند ، بسياري عمل آزادي حكمرانان آن
اين كه هنگامي بويژه دولت ، عناصر تمامي رفتار بودن الگو.نمادها
لايههاي محرومترين منافع راه در فداكاري سنت به وابسته را خود دولت
نمونههائي فقط نه كه هنگامي اما است مطرح قوت به ميكند ، معرفي جامعه
كارمندان بعضي به دادن پاداش با همراه رسمي شبه گاه) مالي فساد از
بلكه ميشود ، ديده عمومي خدمات از نامجاز استفاده يا (رتبه عالي
خدمات و منافع ثروتها ، به شخصي اهداف با رويكردهاي انواع تمامي
فردي دوستان ما رهبران) بازي رفيق خويشگرائي ، و قوم قبيل از عمومي
بودن الگو ادعاي ميتوان چگونه است ، مشهود مشتري جلب ،(دارند زيادي
پذيرفت؟ را دولت
ارتقاء ، از بيشتر تلويزيونبيشك !نميگويم سخن نمادين منافع از من و
اجتماعي شخصيتهاي تلويزيون.است كرده مدنيكمك فضيلتهاي قهقراي به
خودنمائي كه اين براي ميكشاند ، روشنفكري و سياسي صحنه روي رابه
ارزشهاي با مطلق تناقض در چيزيكه كنند ، تثبيت را خويش ارزش و كنند
نظامي يا كارمند يك كه است جمعي منافع براي خفا در فداكاري و اخلاص
گاه) كردن جلوه ارزشمند دغدغه همين.ميشود تشويق آن به ميهن مدافع
تا خدمات كردن تبليغاتي و اعلام چرا ميدهد توضيح كه است (رقبا خرج به
.است شده رايج حد اين
مگر ندارد ارزش هيچاقدامي وزرا از بسياري براي كه ميرسد نظر به
به يافت انتشار آن خبر كه آن محض به و اعلامشود بتواند كه اين
كه بزرگ فساد كه ، آن خلاصه.شود تلقي رسيده اتمام به اقدامي منزله
اعمال و ادعائي فضايل ميان شقاق كردن آفتابي خاطر به آن ، افشاء
معمولي ، كوچك جزضعفهاي چيزي ميآورد بار به رسوائي واقعي ،
.نيست معنوي و مادي امتيازات شتابزده پذيرش تجملگرائي ،
واكنش شما عقيده ميكنيد ، به ترسيم شما كه موقعيتي اين برابر در
چيست؟ شهروندان
مطالعه قديم مصر آلمانيدرباره نويسنده يك از مقالهاي اخيرا
به اعتماد بحران عصر كه عصري در چگونه ، ميدهدكه نشان او.ميكردم
نزد:هستيم چيز دو شكوفائي شاهد است ، عمومي تمشيت به و دولت
و ، عامالمنفعه و همگاني امور حرمت افول با متناسب فساد زمامداران ،
اين دستاويزهاي درباب نااميدي به منضم فردي مذهبگرائي عامه ، نزد
احساس با شهروند كه ميكنيم مااحساس امروزه ترتيب همين به.جهاني
جز اوبه از نهايت ، در كه ، ) دولت حوزه از بيرون شدگيبه پرتاب
شوق و شور يا رشد سنخ از خصوصچيزي به چيز ، هيچ اجباري مادي همكاري
بيگانه قدرت يك همانند آن با و ميكند طرد دولترا ،(نميطلبد
.است افراد منافع از بهرهگيري دنبال به كه ميكند معامله
مطلب اين.گفتيد سخن حيطهنمادها در حكمرانان فراخ عمل حوزه از شما
و قولها گفتهها ، شامل.نميشود كرديد اشاره موارديكه در محصور
كجا از خصوص اين در موجود نارسائي.ميشود نيز كور خيزش آرمانهاي
ميشود؟ ناشي
واميدارد شگفتي به آنچهمرا.گفتهاند زياد روشنفكران سكوت درباره
آرمانهاي فقر از تعجبآوري طرز به آنانپيشگاناست سياست سكوت
و سياست كردن كهحرفهاي سبب اين به بيشك.ميبرند رنج جنبشآفرين
ميرود توقع حرفه اين داوطلبان از سياسي گروههاي ميان در كه شرايطي
كه نكته اين نيز.ميكند مستثني را الهام و شوق و شور داراي شخصيتهاي
دانشگاههاي در كه ميشود تعريف جماعتي رسيدن قدرت به با سياسي فعاليت
جلوه قديمي از پرهيز براي يا بودن جدي براي آموختهاند سياسي علوم
حال هر در و خودگرداني از تا گفت سخن مركز مديريت از است بهتر كردن ،
ميتواند داد ، بروز خود از را اقتصادي عقلانيت (زبان يعني) ظواهر بايد
.باشد مكمل دليلي
آوردنهزينههاي بهحساب از اقتصاد دركار نيمهماهران اين تمامي
و حاد دراقتصادگرائي چون ميورزند قصور واخلاقي مادي فقر واقعي
جنوب -شمال روابط در خللهاييهم كه FMI كوتهنظريجهانبيني
كه سياسياست قطعي پيامد تنها فقريكه ;زندانياند درمياندازد
در.غيره و تصادفات اعتياد ، جنايت ، تبهكاري ، است شده اقتصادي توجيه
را آنچه است ، آمده بهستوه مالي تعادل بحث از كه راست دست هم ، جا اين
عوارض با رودررو كه چپي دست ميبرد ، ازياد ميدهد انجام چپ دست كه
.است بودجهاي پرهزينهاقتصادهاي گاه و اجتماعي
بود شده آناستوار براساس دولت وكمكهاي فعاليتها كه ارزشهايي
نيست؟ ديگرمعتبر
بياعتبار ميشوند ، محسوب آن محافظ كه كساني دست به اغلب ارزشها اين
بيشتري بياعتباري عمومي عفو قانون و رن كنگره.شدهاند
تبليغاتيضد برنامههاي سال ده تا آورد بهبار برايسوسياليستها
بيش (كلمه معاني بهتمامي) هواداربريده يك.دستراستيها سوسياليست
تخريب سوسياليسم قدرت سال ده.بهبارميآورد خرابي رقيب ده از
تقدير به شده وانهاده دولت ويراني و دولت اعتقادبه
بنا نامليبراليسم به هفتاد دهه سالهاي در كه را (Elat-Providence)
.رساند تماميت به شد ، نهاده
دارد ادامه