پنجم ، شماره 1367 سپتامبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 28 يكشنبه 6
|
|
اخلاق و انديشه روشنفكر ،
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(دوم بخش) -روشنفكران و دولت
طرح و بهدنبالايجاد كه است مبارزهاي ميدان امروز روشنفكري جهان
سياسي نقش و ازروشنفكر جديدي تعريف دادن درنتيجه جديد ، روشنفكران
.فيلسوفياست از و فلسفه از او
از يكي روشنفكر.ندارد وجود نقاد قدرت ضد يك غياب در واقعي دمكراسي
آنهاست باعظمتترين و نقاد قدرت ضد اين مصاديق
به ازبازگشت عبارت راتعريفكنيم آرماني باشد قرار اگر
همه نظر با شما.عامالمنفعهخواهدبود امرهمگاني و معنايدولت
موافقنيستيد؟
روشنفكراني مينويسند ، روزنامهها در كه كساني كيست؟ نظر همه نظر
همگاني منفعت و همگان سريع وقدري ميستايند را دولت كار كهكمترين
الگوواري مثال با ما جا دراين..ميسپارند بهخاك همگان رابراي
مناقشهآميز كاملا نظريههاي كهميرود روبهروئيم رائج ازپديدهعقيده
يكبارهبيرون به مناقشه و بحث ازدايره شده ادعا اجماع يك بهانه رابه
بازنشستهكردن براي فضايمساعدي كه جمعيروشنفكرانجديد كارهاي.نهد
ارزشهاياقتصادي به نسبت كردن تابع وسيعتر ، براي بهگونهاي و ، دولت
.است بررسي تحليلو شايسته كردند ، ايجاد
است ، شده خوانده فردگرائي كهبازگشت ميانديشم چيزي آن به من
ويران دنبال به و ميانجامد ، تحققآن به پيشگويي نفس كه نوعيپيشگويي
به مربوط حوادث در) مسئوليتاجتماعي تعبير بهويژه و فلسفي كردنمباني
(وجامعهشناختي) اجتماعي تفكر فتحبنيادين كه است ،(فقر يا كار ، بيماري
يعني) هست فردينيز مسئوليت به بازگشت فرد ، بازگشتبه.ميشود محسوب
است مصايب آن خودشمسئول كه اين بهانه به را قربانيمصايب فرد ميتوان
موعظه ايستادن خود رويپاي به) فردي فعاليت به يا را واو (كرد سرزنش
هزينههاي كاهش تكرارشده لايزال ضرورت پوشش تحت همهاينها ،(كرد
.بيانميشود كارخانه
كه نمادين انقلاب يعني فرانسه ، بحران 1968 كه گذشته از ترس واكنش
كرد ايجاب را آورد ، خود به را فرهنگي سرمايه كوچك حاملان همه
آن ضمن كه آورد بهوجود فرهنگي تعميرات و بازسازي براي مساعدي شرايط
امروز روشنفكري جهان.مائونشست بهجايتفكر سياست تفكرعلم
درنتيجه جديد ، وطرحروشنفكران ايجاد بهدنبال كه است ميدانمبارزهاي
از و فلسفه از او ، نقشسياسي و روشنفكر از جديدي دادنتعريف
مبهم جدالهاي درگير اينپس از روشنفكر مبنا اين بر.فيلسوفياست
فروكاسته اجتماع علم يك مهارتهايفني ، فاقد سياسي فلسفه نئوآرونينيك
پيكر و در بي تفسير به انتخاباتي ، و شبنشينيهاي سياسي بهتحليل
مناسبي بسيار افلاطونواژه.بود خواهد روش بدون نظرسنجيهاياقتصادي
دانشمند را خود كه كارشناسعقايد يعني دكسوزوف:افرادداشت اين براي
كه ميكند بيان قالبمفاهيمي در را سياسي مسائل كسي ميپندارد ، چنين
يعني) سياسي وروزنامهنگاران سياسي افراد مديران ، بازرگانان ،
مفاهيم آن با (كنند دلخوش نظرسنجيها به ميتوانند كه تمامكساني
.سخنميگويند
به جامعهشناسي عمل حوزه آيا.كرديد اشاره افلاطون به شما
ميشود؟ نزديك فيلسوف محدوده
(Doxosophe)عقيدهشناس دربرابر فيلسوف همچون جامعهشناس
در كه را بديهياتي وخصوصا بديهيات كه اينحيث از ميگيرد ، قرار
باشد ، ديگران يا او خود به كهمتعلق اين از اعم ميشود ، بيان قالبپرسش
دچار را عقيدهشناس كه چيزياست همان اين.مينهد پژوهش و بهپرسش
عام عقايد ناخودآگاه كهپذيرش سياسي تقليد رد در كه كسي حيرتميكند ،
ارسطويي معناي در عام ميبيند ، عقايد سياسي پيشداوري يك تحميلميكند ،
اما ميشود ، استدلال بهوسيلهآنها كه نظرياتي و مفاهيم يعني:آن
.اوليه بديهيات يا بدوندليل دليلهاي نميشود ، استدلال دربارهآنها
حكيم شاهيا -فيلسوف مسند بر را كهجامعهشناس نيستيد آن پي در شما آيا
كجاست؟ حقيقي مشكلات اوميداند تنها كه بنشانيد حاكم
از پيش و نقاد روشنفكر ضرورت و امكان ميكنم دفاع آن از من آنچه
.ميكند روايت كهعقيدهشناس آنگونه است روشنفكر عقيده نقد همه
از يكي روشنفكر.ندارد نقادوجود قدرت ضد يك غياب در دمكراسيواقعي
گمان من دليل همين به.باعظمتترينآنهاست و نقاد قدرت ضد مصاديقاين
ماركس ، -مرده يا زنده از منتقد ، اعم روشنفكر كردن بياعتبار ميبرمكه
نظريهپردازان متفكران 68 ستون در كه ديگراني و فوكو نيچه ، سارتر ،
است خطرناك همانقدر -رديفميشوند فرانسه در سال 1968 شورشچپگراي
تعمير كلي اقدام همان ذيل در فقرهاخير و همگاني امر كردن كهبياعتبار
.ميگيرد قرار جامعه فكري وبازسازي
به همواره همگي ، كهروشنفكران ، ميدارم دوست من البته
بوده است ، شده نهاده آنان دوش بر كه تاريخي سترگ مسئوليت بلنداي
اخلاقي اقتدار نهتنها خود عمل در همواره آنان كه ميدارم دوست ;باشند
ناكت -ويدال پير همچون.كنند داخل نيز را خود فكري خبرويت بلكه
يك در تاريخي ، روش بر را تسلطخود تمامي كه (P. Vidal-Naqutd)
اين منظور.است گذاشته تاريخمايه از نابجا استفادههاي به نقدراجع
را كوچكتر من شر دو ميان (Karl Kraus) كراوس كارل قول به استكه
روشنفكرانغيرمسئول نسبتبه چنداني اغماض من اگر.انتخابنميكنم
كه همهنويس و روشنفكرهمهدان اينمسئولان به امانسبت ندارم ،
و مطبوعاتي جنگ تا سه تذكراداري ، دو از است عبارت محصولساليانهشان
.دارم كمتري لطفبهمراتب احساس تلويزيوني چندحضور
آرزو اروپا ساختن در بهويژه روشنفكران براي را نقشي چه صورت اين در
ميكنيد؟
و فلاسفه ، هنرمندان ، نويسندگان ، كه است اين من آرزوي
صاحبنظراند ، آن در كه جمعي حيات حوزههاي تمامي در بتوانند دانشمندان
يعني روشنفكري حيات منطق كهاگر برآنم من.كنند بيان را آراءخويش
همه كند ، سرايت هم مردم وعموم همگاني حيات به نقض و منطقاستدلال
سياست ، منطق اين فعلا درحاليكه.خواهندشد بهرهمند آن ازبركت
غالبابه كه است رقيب تفكر وتكذيب هتاكي ، شعارزدگي اتهام ، يعنيمنطق
بتوانندرسالت اگرآفرينشگران نيكوست.ميكند سرايت روشنفكري حيات
.برسانند بهانجام را نجاتهمگاني گاه و همگان به خدمت
كلگرايي از برتر سطحي به رفتن اروپا اندازه و حد در مسئله طرح
حتيدر كه ، است نگر جهان دولت درمسير مرحله يك تعيين است ، وجهاننگري
فاصله واقعيت با هنوز راجعاست ، روشنفكري امور به كه مواردي
كه شود مليگراييهايي محوريجانشين اروپا كه باشد قرار اگرزياديدارد
.نخواهدبود كار در بردي است ، آنچنان زخمي سلطهگر ملتهاي دستكهنه از
خود تباهي و فساد تمامي قرننوزدهمي بزرگ شهرهاي آرمان كه درشرايطي
درجهت جمعي كار يك شرايطيبراي است ضروري ريختند ، رابيرون
درآوردن جنبش به در شودكه فراهم واقعبينانه آرمانهاي بازسازيجهان
توانا ماورائي آگاهيهاي وجدانهاو كردن رازآلود به نياز ارادههابدون
.باشد