پنجم ، شماره 1369 سپتامبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 30 سهشنبه 8
|
|
بيننده به پويايي القاء
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بيگي دريا نگارخانه در نقاشي نمايشگاه برپايي مناسبت به
تا 24 از18 راد غازي فرشته نقاشيهاي آثار از نمايشگاهي:اشاره
ميآيد ، پي در كه مطلبي.شد برگزار بيگي دريا نگارخانه در شهريور
.است شده نوشته اعظمزاده محمد توسط كه است نقاش اين آثار به نگاهي
اما ;زمان نه و مكانميشناسد نه.است همهگستر زباني نقاشي ، زبان
يكي ميكند ، القاء بيننده به را خود راستايارتباطي ، دو در هميشه
نقاش ديگري و رازند و رمز پر درونيشان ساختار در كه تصاوير خود بيان
با حال) ساده زباني با دارد سعي و ميكند تعريف را عناصر كه هنرمندي
انتقال خود بيننده به آنرا (ملي و قومي كنايههاي و رمزها از استفاده
را جامعه آن فرهنگ خود ، درون بيان بر علاوه هنرمند حقيقت در.دهد
ما عصر مدرن و جديد زبان با را قديم زبان او واقع در.ميكند معرفي
زباني با دارد سعي همينطور.ميدهد ارائه را نوتر تلفيقي و ميزند گره
.كند حل خود در آنگاه كرده ، جذب را آنها شود نزديكتر مردم به سادهتر
او تابلوهاي در.مستثنينيستند خصيصه اين از نيز راد غازي نقاشيهاي
و مرئي دنياي از را بيننده كه ميخورد بهچشم خاصي تصويري عناصر
يا بودند زنده آن با ما گذشتگان كه ميكشاند برتر دنيائي به محسوس
كه نمادهايي و اساطير با واقعيتها ، با ;ميكردند زندگي آن با واقع در
كه ميداد تكراربامعني طراوت از بوئي.ميداد صداقت و پاكي از نشان
.ميخورد گره خود عصر و زمان عنصر با هم و بود همنو خود ، جاي در
زندگي و پويايي سعيدارند كه برميخوريم ساده عناصري به او آثار در
رمز يا و مثلث يك مربع ، يك سادگي ازجمله.كنند القاء ما به را
داده بيشتري معني بهآن رنگ و خط آهنگ با كه حيوان يك سر پيچيده
بدين تا دهند جلوه معنيدار را خود لحظه دارندهر سعي كه خطوطياست
سطح به اشياء هم و شود نزديك ناب تصوير اوليه امكانات به هم وسيله
تابلوهاي كه بگوئيم ميتوانيم طرفي از.يابند ارتقاء برتر واقعيت
اكسپرسيونيستي بيان كه خودمان ملي و قومي هنر از تلفيقي شده ارائه
.بناميم (محسوس سطح در نه) واقعگرايي نوع يك آنرا ميتوانيم و دارند
نشان بار چندمين براي را شيء يك داردواقعيت تلاش كه واقعگرائي نقاش
.سازد آشنا غني ولي ساده تصويري نشانههاي با را ما و دهد
نظام داراي خود ساختاردروني در نقاشي اثر هر كه نماند ناگفته البته
از جداي كه رمزهايي و دارند نام نشانههايديداري كه است خاصي
تبديل نشانهاينمادين به تصويري هر تا ميدهند نو پيامي ما هنرمندبه
را خودش اول وهله در نقاشي هرپرده كه گفت ميتوان بنابراين.شوند
خواه ماميآموزد به را خود نسبتهاي و (هنرمند از جداي)ميكند تحليل
.محض تجريدي خواه باشد فيگوراتيو
را خود لحظه لحظه خوددارد نظام تبليغ در سعي نقاشي پرده يك
جالب و سازد دگرگون را ما بتواند تا پنهانميكند و مينماياند
و قديمي مكانهاي جمله از مكانها بعضي در حتي حالت اين كه اينجاست
.ميخورد چشم به بشدت هم هستند سكنه از خالي امروز كه خودمان سنتي
بسيار كه ميشنود را زمزمههايي آنها درون به نهادن گام با انسان
جاي و هستند معلق فضا در هنوز انرژيگذشتگان و امواج گويي آشناست ،
عنوان با) دور شرق نقاشي هنر در انرژي نوع اين بگوئيم كه تعجبنيست
.ميشوند ديده (خلاء عنصر
هستند تكاندهنده ولحظهها ميآفريند تصويريلحظه اثر يك دروني نظام
خود تابلو هر دروني عمق كه دارد بههمراه بزرگي حسن يك مهم اين و
در ميتوانند نقاشي در تصويري عناصر همين براي و ميشود عيان بخود
.بپراكنند نور اطراف به زيادي لحظات در يا و شود نابود لحظهاي
آسان هيچوقت كه است ناب اينلحظههاي آورنده بوجود واقعي هنرمند
.نميآيد بدست
را خود دوحالت در بنظر راد غازي تابلوهاي دروني شكل اما و
آثار كليات در تركيب تناسب ديگري و درجزئيات تناسب يكي مينماياند ،
گفته به البته.سخنميگويند بافت و رنگ سطح ، از كه تناسباتي.اوست
تا نميباشد بصري هنرهاي كليشهاي احيانا چهارچوب فكر در زياد خودش
و تابلو پردازش به راحت خيالي با بلكه شود محدود انرژياش صورت بدين
آيا كه اينجاست سوال امااست پرداخته خود درون پردازش به نوعي به
و محتوا داراي نامحدود وسعت از جدا نقاشي اثر هر تصويري نشانههاي
خويش خاص معناي به نشانهاي هر يعني نميباشد؟ شده تعيين پيش از قالبي
اشياء به كه نيستيم ما هميشه كه بگوييم ميتوانيم آيا و ندارد؟ دلالت
هنرمند ، از مستقل هنري ، اثر ساختار بلكه ميدهيم شكل (ذهني بطور)
طبيعت10 و هنرمند از جداي بگوئيم بهتر يا ميشود بررسي
آنگاه يافت دست ازرهايي مرحلهاي به نقاش اگر كه است ذكر به لازم
خود درونمايه وجه كاملترين به تصوير آن بوجودآورد كه تصويري هر
ميگوئيمساختمان كه است حالت اين در و ميدهد انتقال ديگران به را
مشخصات يعني.شود توجيه (تصوير خود) خودش بوسيله ميتواند تصوير يك
چنين دانستن با.است موجود اثر آن ساختاري درون نيروهاي در اثري هر
جزئيات در موفق تناسباتي بنظر نمايشگاه در شده ارائه تصاوير مطالبي
در تا ميدانيم موفقتر جزئيات اجراي در را اينرهائي ما يعني هستند
اثر كل در ميشود ديده آثار جزء به جزء درون در كه انسجامي.كليات
طبيعي بافت همبستگي عدم به ميتوان آنها جمله از ميخورد چشم به كمتر
هر كه نماند ناگفته ولي.كرد اشاره تابلو به شده وارد وعناصر تابلو
.نمايد القاء بيننده به را خود سرزندگي و صميميت دارد سعي تابلو
و زندگي بيروني جلوه شكلها ظاهر و هستند عاطفي بسيار وخطوط رنگها
شاهد بعدي نمايشگاههاي در اميدواريم.ميسازد نمايان را احساسات
.باشيم هنرمند اين از غنيتري كارهاي
.است باآن متناسب قالبي وجود محتوي ، بيان لازمه: 1