پنجم ، شماره 1369 سپتامبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 30 سهشنبه 8
|
|
دارد؟ حقوقي چه متهم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بخش) دادگستري يك پايه وكيل كشاورز بهمن با گو گفتو در متهم حقوق
(آخر
است؟ مواردي چه شامل متهم حقوق
اين اساسيبا قانون اصل 35 موجب به كه است دفاع حق متهم حق مهمترين
خود براي دارند دعويحق طرفين دادگاهها ، همه در:است شده مقرر عبارات
بايد باشند نداشته را انتخابوكيل توانايي اگر و انتخابنمايند وكيل
درماده حق اين اجراي ضمانت.فراهمگردد وكيل تعيين امكانات برايآنها
مردم كردن برايمحروم كه آنجا (تعزيرات بخش)اسلامي مجازات قانون 570
مقامات از هريك:ميگويد كردهو برقرار مجازات حقوقاساسياشان از
يا سلبكند را ملت افراد شخصي قانونآزادي برخلاف كه دولتي ومامورين
از علاوهبرانفصال نمايد محروم اساسي درقانون مقرر حقوق از را آنان
سه تا ششماه از بهحبس دولتي مشاغل از سال پنج سهتا محروميت و خدمت
دعوي اصحاب بهوسيله انتخابوكيل واحده ماده و محكومخواهدشد سال
حقانتخاب دعوي اصحاب:ميدارد كهبيان مصلحت تشخيص محترم مصوبمجمع
به مكلف ميشوند قانونتشكيل بهموجب كه كليهدادگاههايي و دارند وكيل
يادشده عدمرعايتمقررات ضمناينكهشدهاست پيشبيني.ميباشند پذيرشوكيل
حكم صادركننده قاضي ومجازات مربوطه دعوي در صادره بياعتباريراي موجب
خود خودي وبه تبع به متهم ديگر حقوق حقدفاع رعايت درصورت.خواهدبود
حقوق.خواهدبود فاحشمصون تضييع و خدشه از لااقل ويا خواهدماند محفوظ
از مصونيت اساسي ، اصل 38قانون موضوع شكنجه از متهممصونيت ديگر
شمولاصل از برخورداري اساسي ، اصل 39قانون موضوع حيثيت و هتكحرمت
اساسي ، قانون و37 اصل 36 موضوع مجازات و بودنجرم قانوني اصل و برائت
ماده و اصل 34 موضوع مقاماتقضايي به مكرر (دادخواهي)تظلم حق
وسيله به اينحقوق كليه.ميباشد (تعزيرات بخش) اسلامي مجازات 572قانون
كساني.است شده تضمين قوانينعادي تصويب طريق از و اساسيبرقرار قانون
محكومخواهند قانوني مقرره بهمجازاتهاي انگارند ناديده را حقوق كهاين
كسي هر استو فرد هر مسلم حق دادخواهي ;يادشده اصول مطالب.شد
افراد همه.نمايد صالحرجوع دادگاههاي به منظوردادخواهي به ميتواند
هيچكس و باشند داشته دردسترس را دادگاهها اينگونه حقدارند ملت
داردمنع را آن به مراجعه حق موجبقانون به كه دادگاهي از رانميتوان
مگر نميشود ، مجرمشناخته قانون نظر از وهيچكس است برائت بر اصل -.كرد
گرفتن براي شكنجه هرگونه-گردد ثابت صالح دادگاه در جرماو اينكه
سوگند اقراريا شهادت ، به اشخاص اجبار.است ممنوع اطلاع كسب يا اقرارو
.است اعتبار و فاقدارزش سوگندي و اقرار و چنينشهادت و نيست مجاز
اجراءآن و مجازات به حكم -مجازاتميشود قانون طبق اصل ازاين متخلف
و حرمت هتك-باشد قانون موجب به و دادگاهصالح طريق از تنها بايد
هر به تبعيدشده يا بازداشت ، زنداني دستگير ، قانون بهحكم كه كسي حيثيت
ماده 572قانون در همچنينمجازاتاست موجب و ممنوع باشد صورتكه
حبس قانون برخلاف شخصي هرگاه:ميخوانيم (تعزيرات بخش) اسلامي مجازات
يا دادگستري ضابطين به شكايت خود غيرقانوني حبس درخصوص و باشد شده
ثابت و نكردهباشند استماع را او شكايت آنان و نموده انتظامي مامورين
معمول را لازم واقدامات اعلام ذيصلاح مقامات به را تظلماو كه ننمايند
بهمدت دولتي مشاغل از ومحروميت سمت همان از دائم انفصال داشتهاندبه
است حقمتهم (محاكمه) دادرسي علنيبودن.شد محكومخواهند سال پنج تا سه
جامعه؟ يا
كه معني اين بهجامعه حق هم و است متهم حق هم دادگاه بودن علني
آنچه به هموطنانش و همشهريان كه شود محاكمه شرايطي در دارد حق متهم
براي تضميني و وسيله خود اين كه باشند داشته نظارت ميگذرد او بر
محاكمه بر دارد حق هم سوجامعه ديگر از.خواهدبود متهم حقوق رعايت
وعدالت انصاف ايشان به نسبت آيا ببيندكه و كند نظارت خود افراد
يكسان افرادبهطور كه كند بررسي حال درعين و نه يا ميشود رعايت
به نسبت و اعمالنميگردد خاصي تضييق برخي به ونسبت ميشوند محاكمه
محاكماتبهترين بودن علني ازاينرو نميدارند؟ روا خاصي ديگرتسهيل بعضي
اضافه جا همين.قضائيهاست قوه و دادگاهها وبيطرفي سلامتي تضمين وسيله
واحدي فعلا كه اين و دادگاههايعمومي تشكيل با حاضر كهدرحال ميكنم
نداريم ، است [محاكمه] مصداق تاانتها ابتدا از آن كار كه جزدادگاه
انجام اينكه.انجامگيرد علني بهطور آغاز از بايد پروندهها به رسيدگي
نبايدمانع ميشود محول انتظامي نيروي يا تحقيق قاضي به تحقيقات برخي
را اينكهقانون مگر.باشد دادرسي بودنجريان علني ضابطه اعمال از
[محاكمه] كهمصداق شود انجام كاري عمومي دردادگاه و بدهند تغيير
.نباشد
حق اين و شود؟ برخوردار وكيل داشتن حق از ميتواند متهم زماني چه از
دارد؟ قضايي نظام در جايگاهي چه
كهمورد لحظهاي اولين از متهم اشارهكرديم ، گفتگو آغاز در همچنانكه
اصل 35 اطلاق از معنيرا اين.دارد را وكيل حقداشتن ميگيرد قرار تعقيب
وسيله به وكيل انتخاب واحده ماده اطلاق و عموم اساسيو قانون
و عمومي دادگاههاي قانونتشكيل ماده 1 بالاخره و اصحابدعوي
طرفين براي اصل 35 در مجدداينكه توضيح.كرد استنباط انقلابميتوان
نظام حاضردر درحالاست شده وكيلپيشبيني داشتن حق دادگاهها درهمه
-روحانيت دادگاههايويژه و نظامي استثنايدادگاههاي به -ما قضايي
لحظه اولين از همگان واحدها اين در و ندارد وجود غيرازدادگاه واحدي
اصل 35 كهاطلاق شود توجهدارند وكيل حقداشتن آخر به تا آنها با تماس
آن در مندرج ضابطه نخواهدتوانست هم ديگري عادي هيچقانون كه است چنان
كه قانونگذارنگفته -ديگر اصول بعضي مثل-يعني دهد تخصيص يا كند رانسخ
مصالحي بنابه اگركساني.نكرد اجرا را اصل ميتواناين قانون حكم به
يابايد نيست صلاح كيفري رسيدگي ازآغاز متهم داشتن وكيل كه معتقدباشند
رسيدگي مراحلياز در متهم كه كنند چنان بدهندو تغيير را قضايي نظام
محسوب [محاكمه] مصداق ميشود انجام او مورد در وآنچه نباشد دادگاه در
يا و است ، سابق بهدادسراي شبيه چيزي تشكيل مستلزم كهاين نگردد
فراتر است چيزي وكيل حقداشتن.دهند تغيير را اساسي بايدقانون
حقوق وجزء اساسي قانون از برگرفته يكحق يعني شكلي ، و ماهوي ازقوانين
قوانين جزء را بايدآن بعدي تقسيمبندي در البته.است ملت آحاد اساسي
حال همه در كه ميشود آنباعث براي اساسي صفت امامحسوبكنيم شكلي
لوازمآن در اذن شيء در بهقاعدهاذن باتوجه.باشد خدشهناپذير باقيو
كه است آن به مشروط اساسي حق هم آن حق اينكهاعمال به عنايت با و است
داشتن حق كه شويم بايدمعتقد ظاهرا باشد ، آگاه آن ازوجود حق دارنده
عدم ودرصورت.شود تفهيم متهم به كيفريبايد تعقيب مرحله اولين وكيلدر
يك او براي اساسيبايستي قانون اصل 35 به بااستناد وي مالي توانايي
در.است معمول كشورها از دربسياري ضابطه اين.گردد تسخيريتعيين وكيل
وجود گفته شرحپيش به آن اعمال براي مستندقانوني و محمل نيز ما كشور
.نيست توجيه قابل ضابطه اين اجراي عدم كه گفت چهبسابتوان و دارد
چيست؟ متهم مدافع وكيل وظايف
متهم عليه خود قواي تمام با دادسرا دادسرا ، سيستم در و گذشته در
و مقابلمتهم طرف از ميرفت دادگاه به پرونده وقتي و ميكرد اقدام
تعيينكننده و مهم نقشوكيل هم زمان آن دردفاعميپرداختند به وكيلش
وكار است متهم طرف دادگاه واقع كهدر اينك اولي طريق به بنابراين.بود
به وكيل نقش و اهميت دارد عهده بر مرجعواحد را حكم صدور و تعقيب
اظهارات بخواند ، را پرونده بايد متهم وكيل.بود خواهد بيشتر مراتب
در خواه -مطلعين و شهود با لزوم صورت در.كند ثبت و بشنود را موكل
و دلايل.كند مذاكره-باشد نشده خواه و باشد تحقيقشده آنها از پرونده
شده ابراز و ضبط درپرونده و ميداند خود موكل نفع كهبه را شواهدي
محاكمهحاضر جلسات در.دهد دادگاهارائه به و كند طبقهبندي گردآوريو
موكل از برايدفاع كه را آنچه.باشد نظارتداشته دادگاه كار به و شود
تا برد كار به خودرا سعي تمام خلاصه و كند بيان بنويسدو ميداند لازم
او براي عادي و اساسي از اعم مختلف قوانين كه حقوقي كليه از موكلش
آنها وجود از معمول متهمبهطور بسا چه و -كردهاند پيشبيني
:متهماز وكيل كه باشيم داشته بهياد هميشه.شود برخوردار -بياطلاعباشد
كه فردي بلكهاز نميكند دفاع... و اختلاس ، ارتشاء زنا ، دزدي ، قتل ،
به توجه با است شده شناخته مظنون و است اينموارد ارتكاب به متهم
مقابل در نبايد هرگز رو اين ازمينمايد دفاع مجازات بودن شخصي
ناحقدفاع به را وكيل وظيفه كه (متاسفانهخواص گاهي و) عوام اظهارات
وكلاي شدهطبيعتا تسليم -ميپندارند يا -جلوهميدهند مجرمانه پديده از
جاهلانه و باطل وتصورات گفتهها اين وجود علت به هرگزنبايد نيز مدافع
وكيلي كه نيست پذيرفته هرگز بيايند اصطلاحكوتاه به دفاع امر در
كهبراي نميرود توقع وكيل از كه است بگويدبديهي سخن خود موكل عليه
وسايل يا و ونادرست ناصواب اظهارات به خدايناكرده خود موكل از دفاع
شديدا جامعه كه بيرحم يكقاتل مورد در مثلا اما شود ، غيرقانونيمتوسل
تشريح و كردن باز وظيفهوكيل كرده موضعگيري او درمورد
به.است كيفري جامعهشناسي و جرمشناسي و كيفري جنبههايروانشناسي
در.كند جلوگيري جرم تكرار از و شود اذهان شدن روشن باعث كه گونهاي
اعدام به حتي وي اگر باشدكه چنان بايد دفاع فرضي اينمجرم مورد
باب از فرد اين اعدام رسيدهباشدكه نتيجه اين به جامعه محكومشد ،
ازباب نه است ، لازم جامعه حال مضربه عنصر حذف و اجتماعي دفاع
دوم حالت اگر زيرا.افراداجتماع و دم اولياء تشفيخاطر و انتقامجويي
حركتي همان متمدن يكمجموعه بهعنوان اجتماع واقع در پيداكند مصداق
مدافعدر وكيل بگذريماست شده مرتكبآن فرضي قاتل كه داده راانجام
از دعوي وسيلهاصحاب به وكيل انتخاب قانون طبق وكالتي وظايف انجام
انجام بهسبب يا ضمن بهوكيل توهين.است برخوردار مصونيتهايقضات همان
از دردفاع ميتواند وقتي وكيل است بديهي.است حبس مجازات وظيفهمستوجب
.باشند همراه باوي اداري و قضايي تشكيلات كه عملكند موثر طور به موكل
.داشت نخواهد وظيفه برايانجام عملي امكان وكيل اينصورت غير در
چگونه؟ دفاعميكند؟ جامعه حقوق از كسي چه
عهده به وظيفه اين عمومي دادگاههاي تشكيل قانون ماده 12 تبصره طبق
مقامها اينكهاين.است شده گذاشته استان و شهرستان دادگستري رئيس
دهند انجام است كهشايسته آنطور دقيقا را وظيفهدادستان ميتوانند
دفاعاز كه گفت بايد خلاصه طور نميگنجدبه مختصر اين در كه بحثياست
ولي.داشتهباشد مشخصي و مستقل متولي كهبايد است مهمي امر جامعه حقوق
ياد به بايد البته.گفتهشد كه است همان فعلا ضابطهقانوني حال هر به
قانونمجازات ماده 727 انشاي نحوه به توجه با و حاضر شرايط كهدر داشت
عمومي واجدجنبه نوعي به جرايم همه تقريبا(تعزيرات بخش) اسلامي
قضايي مقام به كسميتواند هر را جرايم از بسياري عبارتديگر به.هستند
شكايت به منوط بهتعقيب شروع ديگر جرايم از برخي در كندو اعلام
.است شاكيخصوصي
در ودادگاه نميشود متوقف و منتفي شاكيخصوصي گذشت با تعقيب ليكن
نياز هم باز ترتيب اين به.است مختار و عدممجازاتمخير يا مجازات
بيشتر حقاللهي موارد نيز و موارد اين پيگيري براي خاصي مرجع وجود به
.ميشود احساس
و قضايي مسائل انعكاس در حد چه تا مطبوعات ويژه به گروهي رسانههاي
آزادهستند؟ دادگاهها رسيدگي وروند متهمين به مربوط غيرقضايي
مطالب بيان در مطبوعات آزادي بر اصل اساسي ، قانون اصل 24 به توجه با
.است شده تعيين مصوب 1364 مطبوعات قانون در آزادي اين حدوداست
انتشار كه است مذكور قانون ماده 29 ميشود شما سوال به مربوط آنچه
كه را قضايي مراجع ياتحقيقات دادگستري محاكم مذاكراتغيرعلني
ترتيبچنانچه اين به.است كرده نيستممنوع مجاز آن افشاي طبققانون
انتشار بالطبع باشد شده اعلام غيرعلني قرارخاصي صدور با محاكمهاي
ارائه محاكمه از كه را تعريفي).بود خواهد ممنوع بهآن مربوط مطالب
تا ابتدا از عمومي دادگاه كار اينكه بر مبني باشيد ، داشته ياد به شد
بايد قضايي مراجع تحقيقات خصوصانتشار در اما (.است محاكمه انتها
ملحوظ هم دراينجا بودن علني شرط و دفاع حق مورد در مطرح مشكل كه گفت
گاه هر -است محاكمه ناچارمصداق كه -قضايي مراجع زيراتحقيقات.است
بلااشكال ظاهرا باشد نشده غيرعلنياعلام خاص مورد در قرار باصدور
.دارد را مطبوعات در درج قابليت
نشريهاي در كه افرادي براي پاسخگويي حق مطبوعات قانون ماده 23 در
ايشان به انتقادنسبت يا واقع خلاف يا توهين ، افتراء بر مشتمل مطالبي
كهجريان نحوي به مطبوعات استعملكرد بديهي.است شده ميشودپيشبيني درج
توجيه و دفاع كندقابل مشكل يا منحرف را رسيدگيقضايي عادلانه و عادي
اصطلاحساختن در كه بهآنچه اقدام با مطبوعات است زيراممكن.نيست
كردن محكوم براي دادگاهي شوندكه باعث ميشود ناميده افكارعمومي
تخصصي دقيقو بسيار امري اينگيرد تاثيرقرار تحت متهمي كردن ياتبرئه
.گيرد قرار مطبوعات توجهاصحاب مورد بايد كه است
اينگفتگو در حضورتان از تشكر با