پنجم ، شماره 1370 اكتبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 1 چهارشنبه 9
|
|
پدر پرهيبت قامت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(الوند سيروس ساخته)كارتن هتل فيلم بر نقدي
را كارتن فيلمهتل كلي ديدگاه بر حاكم تناقضهاي و ضعفها تمام
كه جا آن:دريافت ابتدايي تيتراژ همان از گونه ، ماكت صورت به ميتوان
بسته نقش كودكانه ، و ساده خطي با فيلم ، دستاندركار عوامل تمام نام
كه بكر ، ايدهاي ;ميشود ظاهر چشمتماشاگر پيش كارتن ، جعبههاي روي بر
و جرقهگيرا يك لحظههايابتدايي ، در ميتواند فيلم عنوان با پيوند در
اين اجراي ازاينها ، پيش اما.شود محسوب تماشاگر جذب براي هنرمندانه
خلاف بر;ميكند راهنمايي فيلم كلي ويژگيهاي سمت به را ما كه است ايده
كارتنها شكل سرو جذاب ، فكر اين منشانه لوطي ماهيت و ساده خط
توانند مي كه جا آن تا..!مينمايند تميز و براق سفيد ، حد زيادهاز
در كه طور همان درست ;كنند مخدوش را اوليه صميمانهايده تاثير
طبقههاي دردهاي بيان و اجتماعي ومسايل مصائب طرح فيلم ، كلي ديدگاه
ساده و براق حدآرمانگرا ، از زياده بستري در همه و همه پايين ،
.اوجميرسانند به را فيلم دروني تناقضهاي و ميگيرند شكل انگارانه
يك عنوان سازندهاش براي نميتواند كارتن هتل كه اين نتيجه
.بياورد ارمغان به را اجتماع ناهنجاريهاي به علاقهمند و فيلمسازمتعهد
نويسنده و كارگردان كه ميخورند آب جا ازآن مشكلات غالب چيز هر از پيش
اين به استناد با كم دست و ;هست نيز فيلم تهيهكنندگان از يكي
بين در مادي مسايل پاي وقتي كه كنيم ناچاريماعتراف بحث اثرمورد
شايد.بيايد در آب از صادق و همخالص خيلي نميتواند هنري اثر باشد ،
اقشار تمام به دم به دم ناچاراست -فيلمساز -هنرمند صورت اين در چون
اين در و...مرفهينبيدرد تا گرفته ، جانبازان از:بدهد وام تماشاگران
چيزيكه همانكند استفاده نيز تماشاگرپسند تمهيدات تمام از راه
هتل كه است همين !تماشاگر به رشوه:گذاشت را اسمش سادگي به ميشود
در و محتوا در نميتواند دارد ، كه بالقوهاي قابليتهاي تمام كارتنبا
منطقي ارتباط گاه هيچ ما و برسد توازن و بهتعادل داستاني ، خط
بازي واليبال با سواري ، موتور و بااسيخان دعوا خورد و پرزد صحنههاي
بدل كارتن هتل ترتيب اين به.نمييابيم در را جانبازان شيوه به كردن
هميشه براي بار يك:سازندهاش پيشين فيلم دو از ناقص تلفيقي به ميشود
روفتهاش شسته و منظرتميز با چهره و جامعه ، از تلخش و سياه تصوير با
.بيدرد مرفهين قشر از
و پيشين فيلمهاي با نوعي به نيز داستاني جهت از حتي كارتن ، هتل
در -الوند ساخته موفقترين عنوان به -هميشه براي بار يك بويژه
گرد چيز همه فيلم ، همان مثل هم جا چطوراين كه كنيم نگاه.است ارتباط
سيري در را ما كه داستاني.ميگيرد شكل شهري درون سفري اصلي خط
براي قهرماني:مياندازد هجده قرن شخصيت رمانهاي ياد به تاريخي ،
مختلف ، مكانهاي سرگذاشتن پشت يمن به و ميافتد راه به گمشدهاي يافتن
در و ;ميشود روبهرو مختلف اقشار و گوناگون آدمهاي با خود مسير در
اين چند هر.مييابد نيز را گمشدهاش است ، شده متحول كه آن ضمن پايان
و مييابد كليشه ضد صورتي هميشه ، براي بار يك در قديمي ، داستان
واقع حيطه به پا و ميآيند بيرون باسمهاي هيئتشخصيتهاي از قهرمانانش
همان همچنان ديدگاه كارتن هتل در جا ، اين اما ميگذارند ، نمايي
زور حضور با را تماممشكلات كه است فيلمفارسي مردسالارانه ديدگاه
سفر در قهرماناصلي چطور كه كنيم دقت.ميداند شدني حل مردانه بازويي
و گوشه و باشد پذير تحول كه آن از پيش اجتماع ، دل به خود
فردي قابليتهاي بروز پي در بيشتر بدهد ، نشان را اجتماع كنارهايپنهان
به اسطوره يك قامت مرور ، به اديب بهرام ترتيب ، بهاين و.است خويش
قفلهاي و ميشكند را شكستناپذير كهسدهاي مييابد را معنا تمام
كه جا هر از ايران ، در بيگانهبودنش تمام با و ميگشايد را ناگشودني
اختفاي محل تا نوارويدئو ، قاچاق گروه يك پنهان زيرزمين از بخواهد ،
بيرمق ، زنياست همسرش او ، مقابل در.ميآورد در سر ماهواره ديشهاي
همچنان فيلمفارسي ، ايدهآلهاي معمول طبق كه مايه ، كم و ناتوان
نامعلوم ، دليل كدام به نيست معلوم كه است مانده مردي وابسته دلبستهو
سوي آن به و كرده رها خدا امان به را پسرش و او سالپيش ، ساليان
به همسرش ، آمدن تا پسر شدن گم از مدت ، اين كهدر زني.است رفته مرزها
دست يا و كند دنبال را پسرش رد بهتنهايي ميتواند كه نيفتاده فكر اين
مختلف شكلهاي اين با.بدهد روزنامهها به را شدنش گم خبر كم
بدون هرحال به كه بپذيريم تا ميكند وادار را ما فيلم شخصيتپردازي ،
را زندگي نميتواند باشد ، فداكار كه هم قدر هر -زن يك بيوفا ، پدر يك
در كه نمونههايي برابر در پيام ، اين چقدر و ببرد پيش بهتنهايي
نقطه هم نهايت در.ميرسد نظر به انگارانه ساده داريم ، سراغ اجتماع
و داستان جهت تغيير نقطه بر مبني تعاريفنقطهاوج به اگر -فيلم اوج
پسرش اديب ، بهرام كه جاشكلميگيرد آن باشيم معتقد درام نمودار نزول
تمام سيلي همين با ميزندو محكمي سيلي او به و مييابد خيابان در را
تا گرفته گرهاعتياد از:ميگشايد را گرهها تمام و كند مي حل را مشكلات
.جوانان عاطفي خلاء
را متناقض حرفي شعارش ، و حرف هر پس در فيلم ميگويم كه جاست اين..
مشكلات و گرايي جوان فيلم دغدغه اعظم بخش اگر ميكند نيزحمل
اين راهحلي -پدرانه سيلي يك به راهها تمام كردن ختم قطعا جوانهاست ،
جملات به كه آن مگر مينمايد اندكيعجيب -پدرسالارانه و سنتي همه
آن در ميخواهد كهفيلمساز كنيم تصور و بازگرديم نوشته اين ابتدايي
را پرهيبت دلپدران هم و كند همراه خود با را جوان تماشاگران هم واحد
.آورد دست به
حد در و نميرود عمق به هيچگاه فيلم ، گرايي جوان هم دليل همين به
و ساده ظاهر و حدفقر در ;ميماند باقي معمولي و ساده نشانههاي همان
پوستر و رفاه و گيتار و موتورسواري خوبو جوانهاي براي سخت كار
پيام همان با بد ، برايجوانهاي دودي عينك و سينما تاريخ هنرپيشههاي
.نميآورد پولخوشبختي كه اين:ميشد تكرار هم چهره در كه قاروني ، گنج
چون انگيز ، غمميرسد سفرش غمانگيز پايان به اديب بهرام بالاخره..
فرد بيگناهترين كه ميشود شكسته كسي سر بر كوزهها كاسه تمام نهايت در
به فرعي و اصلي گناهكاران تمام فيلم طول در چطور كه كنيم نگاه.است
پدر به را پسر رد ميخوردو دوسيلي يكي خان ، اسي:ميشوند رها خدا امان
چند تنها نيز ويدئو نوار قاچاقچيان دارودسته.ميشود رها و ميدهد
گناهكار كه هم پدر خود و...هيچ ديگر و ميكنند دريافت مايه كم نصيحت
قهرمان يك صورت به اصلا كرده ، رها را خانوادهاش بيهوده و است اصلي
به را پارهها كارتن تمام خشم اوج در ناگهان و ميآيد در عيار تمام
و استيصال با تا ميگذارد تنها را كارتن هتل مفلوك صاحب و ميكشد آتش
كه او ترتيب اين به.باشد حقيرش سرمايههاي شدن نابود شاهد بدبختي ،
و ;ميخورد را ضربه بيشترين است ، بدبختتر همه از و معلولتر همه از
پي در كه آن از پيش فيلمساز كنيم تصور كه ميكند وادار را ما همين
باشد ، مقواييشان ماواي و در دربه آدمهاي از همدردانه تصاويري نمايش
تصاويري.است تيرهبختان از توريستي تصاويري كشيدن رخ به پي در بيشتر
...محوميشوند ما چشم پيش از زود اصلي ، شخصيت بازي قهرمان با كه
كسي تنها فيلم پيچ پيچا ميانه در كه نيست عجيب راستي:تحرير از بعد
طبق چون شايد است؟ كارتن هتل صاحب همين نميگيرد ، وام ازفيلمساز كه
كس هيچ تماشاگران ، ميان احتمالادر توليد ، از گمانهايپيش و حدس
!ندارد وجود مقوايي هتلهاي صاحبان قشر از
ثميني نغمه