پنجم ، شماره 1372 اكتبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 4 شنبه 12
|
|
است همچنانخاموش تجسمي هنرهاي جدي بخش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خسروجردي حسين
تجسمي هنرهاي درباره ناصرپلنگي و خسروجردي حسين با گفتگو
هنر اداره براي معتقدند وزراء مانند نيز هنري مديران:خسروجردي حسين
كساني به يادگرفتهاند هم مردم.كرد ستفاده غيرهنرمند از بايد مملكت
كنند سرگرمشان بگذارندكه احترام
ناصرپلنگي
خود ، بياني تنوع و شئونات تمامي در هنر كه بپذيريم اگر:ناصرپلنگي
به فرهنگيخود پيام ابلاغ در اخير دهه دو اين در است ، فرهنگ زبان
بودهايم وعقيم ناتوان دنيا
پيشنهادات و انتظارات مشكلات ، با روزنامه شماره يك در تاكنون:اشاره
آشنا هنر و فرهنگ تازه دوران براي كشورمان تجسمي رشته هنرمندان برخي
از تن دو ناصرپلنگي خسروجرديو حسين با بحث ، اين ادامه در.شدهايم
.پرداختهايم گفتگو رشتهبه اين هنرمندان
هنرتجسمي مختلف رشتههاي كردن زنده
مملكت ، اين در رخدادي هر حضور و ظهور:است گفته خسروجردي حسين
وبويژه هنري يا و فرهنگي رخداد ، اين اگر بخصوص.چيزهاست خيلي گرو در
مختلفي وجودعوامل دليل به بنابراين.تجسميباشد هنرهاي به مربوط اگر
حل ميشوند ، ايجاد ازرويدادها دستهاي عوامل ، اين ازتركيب معمولا كه
چراكه.نيست ساخته وقت عهدهمديريتهاي از زمينه اين در مشكلاتموجود
.شود محدود نميتواند مديران ، توانائيهاي به فقط قضيه
كه چرابزرگاست انتظاري تازه ، ازدوران من انتظار:ميگويد وي
نظر به سادهاي كار استو جدي بسيار موضوعي هنرهايتجسمي مسايل
كه آن بدون است مهم مردم فرشبراي فروش و خريد هنوز وقتي.نميرسد
باشند داشته كافي اطلاع بيآنكه يا و باشند آشنا بصري ارتباطات با
داشته نميتوانيمانتظاراتي قطع بطور كرده ، پيدا اقتصادي ارزش برايشان
اين تمدنما تاريخ طول در.ميشود مربوط ما فرهنگ به اينمسائلباشيم
باشد ، موثر خانواده روان و روح در ميتواند هنري اثر موضوعكه
نويني حركت ميتوانند كه دارند وجود مختلفي عوامل.است نشده جديگرفته
آشنا واقعيكلمه معناي به تجسمي هنرهاي بتوانندبا مردم تا كنند ايجاد
و شود پيريزي وپرورش آموزش در بايد كاري گفت ، چنين بتوان شايد.شوند
.هنرهستند اين ابزار تلويزيون ، و مثلراديو ابزاري
بيشتر تجسمي هنرهاي از چندتاكنون هر:است معتقد هنرمند اين
تابلوهاييكه خلق و كاخها كردن مثلمجلل) شده استاتيك بهرهبرداري
ميان ناخودآگاهدر بطور تجسمي هنرهاي ، ولي(است بوده اشراف سفارش به
متوجه را مردم بايد.(قهوهخانهاي نقاشيهاي مانند)است داشته جاي مردم
و در و اطراف اشياء تمامي در واقع در.كرد زندگيشان هنردر اين تاثير
ميخواهد شده تربيت و چشمزيبابين منتها.است دخيل نقاش ديوار ، دست
جامعهرا از بسياري جمعيت هنرهايتجسمي هنرمندان.ببيند را تااينها
صنعتي ، گرافيك ، طراحي كاريكاتور ، رشتههايمختلف در و ميدهند تشكيل
جاي جاي هنرمنداندر اين كه حالي در.فعاليتميكنند غيره و مينياتور
هم علتش.ندارد وجود برايآنها تشكلي و صنف هنوز نقشدارند ، مملكت اين
براين ، علاوه.است تفنن براساس ميكنندنقاشيكاري فكر مردم كه ايناست
جدي فكر اينجمعيت منافع براي نتوانستهاند نيز كشور فرهنگي مديران
از بايد مملكت هنر اداره براي معتقدند وزراء مانند نيز مديران.كنند
بگذارند احترام كساني به يادگرفتهاند مردم.كرد استفاده غيرهنرمند
چاپ كتاب نقاش ، فلان بسياري تعداد بين از چرابايد.كنند سرگرمشان كه
كه آنجا از.دارند مردمعلاقه كه ميكند نقاشي عوامفريبانه چون شود؟
هنر اين به علاقهاي بودهو اقتصادي مسايل درگير مسئولانخودشان
ميشناسند را هنر اين از آنبخشي هم مردم بنابراين نشانندادهاند ،
همبه آن) ، هنرگرافيك از غير درواقع.است تجاري و بازاري كهنقاشي
رشتههاي بقيه(ميگردد زنده ولي نميشود كهمتحول جنبهتبليغاتياش دليل
اينها ، تمامي بايدبراي كه حالي دربكشند نميتوانندنفس تجسمي هنر
.شوند زنده تا آمادهشود بستري
گرفته كار به و است خاموش همچنان ما تجسمي هنرهاي جدي بخش اكنون
و تجسمي هنر كه ميگيرند مسئوليت نگاه ، اين با مديران چون.نميشود
ما هنري مديران.مدادكنته و قلم سياه با صورت كشيدن يعني نقاشي
چون كه هستند نارنجي نازك و بيكار آدمهاي نقاشان ميكنند ، فكر همچنان
مختلف درسهاي به مدارس در ميكنند ، نقاشي برنميآيد ، دستشان از كاري
نمره راحتي به نقاشي درس به كه حالي در.ميشود داده نمره سختي به
از تنها اوستكه انديشه و عواطف و ذوق انسان ، از عظيمي بخش.ميدهند
نيز تلويزيون و راديو مديريت طرفي ، از.ميشود شكوفا هنر طريق
كسيتا كه صورتي در.نميدانند چيزي هنر از كه است كساني دست عمدتابه
مراكزي مديرچنين عنوان به نبايد نگذراندهباشد ، را هنر درسي واحد 50
.شود كار مشغول
وي به خودشان دارند ، كاري او با وقتي كه مييابد عزت زماني هنرمند ،
زمان در همواره.بخوانند خود نزد را او آنكه نه كنند ، مراجعه
قرار تصميمگيريها اين جريان در را هنرمندان پرده پشت تصميمگيريهاي
هنرمند و هنر به عنايتي و توجه چندان اعتقادخسروجردي ، به.نميدهند
به من.ميشود محسوب بهرهبرداري ابزار هنرمندبهعنوان و است نشده
اكنون عده اين كه ميگويم كشور ، (هنرمندان)فعال جمعيت اين نمايندگي
حاصل كارشان در پيشرفتي و رشد واگر زندگيميكنند كملطفي درنهايت
دانست ، بايد بهرحال.هنرمنداناست خود نخبهبودن خاطر به ميشود ،
يعني نيست ، ديگر ازپديدههاي مجرد و مستقل شاخه يك تجسمي هنرهاي
.است وتمدن فرهنگ تصوير ، انديشه ، احساس ، تجسمي هنرهاي
كه است قدري به تجسمي هنرهاي خدمات گستردگي بدانند بايد مسئولان
بنابراين ، .باشند داشته گستردگي چنين ادعاي نميتوانند هنرهايديگر
كارش ارزش ميگيرد ، مسئوليت بخش اين ومسئول مدير بهعنوان كه هم كسي
ميكنند زندگي باز چشم با مردم كه چرا.است وزير يك ارزشكار از بيشتر
را فرم و رنگ دارد ، را ومعوج كج فرمهاي ارزيابي انسان ، قابليت چشم و
.است بشر چشم تجسمي هنر و ميكند واحساس درك چشم اين ازطريق ميشناسد ،
بايد ضعف اين رفع براينابيناست ندهد ، بها هنرتجسمي به كه جامعهاي
.كنند پيدا هم را عينك شماره و بزنند عينك بگيرند ياد
فرهنگي رايزنيهاي خطير رسالت
يكي پلنگي ، نظرناصر از نقاشي هنر كنوني مشكلات مهمترين از برخي
تحولات با ارتباط نبود:است چنين كشورمان نقاش ازهنرمندان ديگر
مانند جهان هنري محافل در حضور نبود معاصر ، فرهنگيدنياي و هنري
صنفي ، حقوق از محروميت آزاد ، و مستقل صورت به و بيينالها جشنوارهها ،
شاخص چهرههاي كه گونهاي به سيما و صدا برنامههاي در حضور از محروميت
به نقاشي هنر و شوند معرفي جوانان بخصوص هموطنانو به ايران نقاشان
و نهادها معنوي و مادي حمايتهاي از برخوردارنبودن گردد ، معرفي آنها
و هنري پژوهشي و اطلاعاتي منابع نداشتنبه دسترسي فرهنگي ، ارگانهاي
و ملل ساير در ديگر باهنرمندان ارتباط نبود معاصر ، دنياي در فرهنگي
.اقتصادي امنيت نداشتن
بيان چنين آنهارا كه دارد را تحولاتي انتظار تازه دوران از پلنگي
و موظفند كشور اين فرهنگ سفيران عنوان به فرهنگي رايزنيهاي:ميكند
اتصال معاصر جهان به را ايران هنري فرهنگي توسعه و تحولات ميبايست
و تحولات اخبار ، فرهنگ سفيران عنوان به اينان.سازند مطرح و دهند
نخبگان اختيار در منسجم نظام يك صورت به بايد را هنري تحقيقات
اتفاقي چنين شاهد تاكنون متاسفانه.دهند قرار كشور هنري و فرهنگي
نشان را خود هنري عرصههاي در معاصر جهان در نتوان اگر.نبودهايم
حقيقت در.كنيم ابلاغ را فرهنگي پيامي بتوانيم كه ميدانيم بعيد دهيم ،
زبان خود ، بياني تنوع و خود شئونات تمامي در هنر كه بپذيريم اگر
بودهايم ، عقيم و ناتوان دنيا خودبه فرهنگي پيام ابلاغ در است فرهنگ
ما فرهنگ سفيران كه كنيم اينگونهپرسش اگر بود بيجانخواهد بنابراين ،
رسالتي چه جديد دوران در بهبعد اين از فرهنگي ، رايزنهاي عنوان تحت
ساير در جاري هنري بافعاليتهاي مقايسه در.قائلند خود براي را
جز كاري آنها كه معادلهميرسيم اين به مختلف كشورهاي در رايزنيها
.نداشتهاند كشورها درساير هنري منتخب و درست نمايش و ارائه و ابلاغ
ايران ، در وآمريكا ايران انجمن فعاليتهاي از ميتوان نمونه عنوان به
جاذبههاي با انقلابكه از قبل ايران در وايتاليا آلمان سفارت فعاليت
در عضويتخود به و جذب را ايران هنرمندان و روشنفكران اكثر هنري
و آسيا تمامي در سياست همين حاضر حال در.برد نام بود ، آورده
.ميشود گرفته كار به جديد روشهاي كاربرد و قوت با همچنان سايركشورها
فرهنگي رايزنيهاي جذب همگي ميانه آسياي كشورهاي بخصوص و هند نقاشان
هنر جز رايزنيها اين ابزار و.شدهاند آمريكايي و اروپايي دولتهاي
نمايشگاههاي فيلم ، نمايش با آسيايي كشورهاي.است نبوده ديگري چيز
فعال شركت و رايزنيها محل در موسيقي اجراي تجسمي ، آثار متعدد
پيام و جذب را هنرمند روشنفكران و جوانان هنري ، مجامع و درمحافل
فعاليت قياس و ساده مثال اين باميكنند ابلاغ را خود فرهنگي
سازمانهاي از كه جادارد اخير ، دهه دو در ايران فرهنگي رايزنيهاي
و بيان دربكارگيري كه بخواهيم رايزنيها سياستگذار مسئولان و ذيربط
در ايران در كشورها ساير هنري تجربيات انتقال و هنري ابزار
گروههاي ارسال در ما.نمايند قطعي نظر تجديد خود سياستگذاريهاي
و اعزام در ولي كنيم موفقيت احساس شايد اخير چندسال در ورزشي
كه است تاسف جاي و كردهايم؟ چه معاصر جهان هنريدر فرهنگي مشاركتهاي
همان كه را فرهنگي سفيران و فرهنگيبداند را خود انقلاب كشوري
گروههاي اعزام.كارنگيرد به پيام اين ابلاغ در هستند ، هنرمندان
اما صورتگرفته دهه دو اين در ورزشي و روحاني اقتصادي ، نظامي ،
هنري فرهنگي مجامع در شركت و پژوهشي -تحقيقاتي اعزام هيچگونه
در اندك مورد چند جز است ، نبوده ميسر ايراني هنرمندان جهانبراي
با هم آن و ساليانه صورت به سينمايي فيلمهاي در بامشاركت ارتباط
بوده موفق تمامي به خوشبختانه كه مختلف فشارهاي متعددو مشكلات پذيرش
.است
كشور هنري بخصوص و فرهنگي سازمانهاي و مسئولان به خطاب مسئله دومين
.ميآيد دست به علمي و هنري شكوفايي طريق از فرهنگي شكوفايي.است
به احتياج حاضر حال در خود فرهنگ ، خلاق عنوانسرچشمههاي به هنرمندان
سياستهاي با را خود اينكه از توقع بدون معنويدارند ، و مادي حمايتهاي
جاري شعارگونه و كوچك انتظارات يا سياسيو جناحهاي بندي دسته روزمره
.كنند هماهنگ مختلف مقاطع در
و شعارها به گرايش برگه در و سانسور بستر در خلاق سرچشمههاي اين
وارد ما فرهنگ بر عظيم خسران و ميخشكند مسموم تبليغاتي انتظارات
درست برنامهريزي براساس بايد معنوي و مادي حمايتهاي بنابراين.ميشود
را اندك حمايتهاي تاكنون متاسفانه كهتنظيمگردد كارآمد ضوابط و
به عمدتا كه است بوده خاصي شاملافراد و زدهاند رقم روابط بيشتر ،
.محسوبنميشوند هنر و فرهنگ نخبگان عنوان
مسئولان اگر.هنري فرهنگي مشاورههاي در هنرمندان مشاركت سوم ، مسئله
كه زيرا نو ، طرحهاي و ايدهها از برخورداري يعني باشند هوشمند ذيربط ،
ديگران ، از پيشتر همواره خود خلاق شعور و ابتكار جوهره با هنرمندان
فراتر و كرده پيشبيني هستي و اجتماع زندگيانسان ، در را جديد فضاهاي
جهان هنري مراكز و نهادها در مسئولانهوشمند.كردهاند حركت زمان از
و ميگيرند مشاورهها در نخبگانهنري از را بهرهگيري بيشترين معاصر
هنري فرهنگي ونظرگاههاي ديدگاهها مورد در اصلي مديريت و ارزشي سياست
و وگروهها اتحاديهها انجمنها ، .كشورهاست اين هنرمندان متوجه
زيرا.باشد هنرمندان خود عهده به بايد هنري اصلي مراكز سياستگذاري
.ميكنند زندگي آن با و هستند هنر مسايل درگير و آشنا درد كهدردمند ،
هنري گروههاي گروهها ، براي مجوز صدور به مربوط نيز مسئلهچهارم
آنهاست از معنوي و مادي حمايت و معاصر ايران در جوان گروههاي بخصوص
طريق از هنري فرهنگي شكوفايي:داشت خواهد دنبال به زيررا تبعات كه
غني ، عواطف و احساسات و افكار به احترام و ايدههاينو از برخورداري
كاناليزه و هدايت شد ، متبلورخواهد ايرانمعاصر جوانان پويايي و نو
سانسور و شدن عقيم باعث سازمانهايدولتي و نهادها در گروهها كردن
ميشود ، مانع را خلاقيتهايبديع و نو افكار زايشهاي كه است پنهاني
بين رقابت حقيقتموجب در آنها از حمايت و مستقل گروههاي به احترام
هنوز ايرانمعاصر در.بود خواهد بيشترشان چه هر شكوفايي و گروهها اين
طبيعتا و نميشوند شمرده رسميت به و ندارند موجوديت مستقل گروههاي
از مشغولند فعاليت به محدودي نهادهاي در كه آنها فقط
و اروپايي كشورهاي ساير و كنوني جهان در ميباشند امكاناتبرخوردار
رشتهها كليه در جوانان و هنرمند مردان هنرمند ، گروههايزنان آسيايي ،
آثارشان ارائه جهت متعدد برنامههاي كدام گروههاهر اين و دارند وجود
و برنامهها مانند دقيقا خوددارند ، كشور از خارج و داخل در
براي گسترده اينبرنامههاي فاقد ما ايران اما.ورزشي مشاركتهاي
اعتراف تازه دردوران فرهنگي توسعه به اگر جديد مسئولان.است هنرمندان
بايد فرهنگياست ، جهاد اعلام برنامهشان و دارند باور را آن و ميكنند
.سازند مهيا را هنري گروههاي از حمايت و ايجاد زمينه