پنجم ، شماره 1372 اكتبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 4 شنبه 12
|
|
!پنهان تخلف يك گزارش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
عامل اخير سالهاي در غيرمجاز صيد ميكنيم؟ صادر ماهي صيد پروانه چرا
است بوده كشور رودخانههاي از دربسياري آبزيان شمار چشمگير كاهش اصلي
چشم از دور به و محلي مردم توسط اغلب كه غيرمجاز ، صيد:اشاره
كاهش عمده عوامل جمله از قطع طور به ميگيرد ، بانيصورت محيط ماموران
از استفاده متاسفانه.است كشور رودخانههاي دربسياري آبزيان شمار
رودخانه ، در برق جريان برقراري يا و سم همچونرهاسازي تخريبي روشهاي
اما است ، شده رودخانهها برخي آبزيان قطعيتمام نابودي موجب حتي گاه
.دارد ادامه چشمماموران از دور به تخلفات اين همچنان
اشاره با زيست محيط علاقهمند يك خواند ، خواهيد پي در كه گزارشي در
حفاظت سازمان جديتر برخورد خواستار تخلفات ، اينگونه از نمونهاي به
.است شده غيرمجاز صيد مخرب پديده زيستبا محيط
جويبار زمزمه و پاك هواي و رود زلال به را خود وقتي طبيعت عاشقان
فراموشي به طبيعت دامان در استراحت شبي با را شهر دغدغه و ميسپارند
مداوم تلاش و كار هفته يك خستگي رفع دنبال واقعبه در ميسپارند ،
هر براي كرج رودخانه كنار و چادر در باخانواده شب يك گذراندن.هستند
صحنههايي شاهد آنكه شرط به اما.است بسخوشايند آرزويي طبيعت دوستدار
.دوچندانكند را خستگي و داده آزار را روح كه نباشيم
چادرها كرج آساراي منطقه در ماه شهريور دوازدهم چهارشنبه شب ساعت 11
يعني خلقت عظمت به رودخانه زمزمه كنار در خانواده با و برافراشته را
افكارم رشته آب در شيئي سقوط صداي كه بودم شده خيره پرستاره آسمان
و تور و گوني با كه ديدم را نفر چند كردم دقت چون.پيچيد هم در را
خيس كمر تا آنها از نفر دوبودند حركت در بالايرود به رو فانوس
شده پر ماهي از آن چهارم يك شايد كه يكگوني با هم نفر يك و بودند
به ماهي دو و كردند رها آب در توررا.گذشت ما چادر مقابل از بود
قطعه يك دومي تور در و رفت داخلگوني به و شد صيد دست انگشت اندازه
اعتراض موضوع اين به بچههايم.آوردند دست به بزرگتر كمي و ديگر ماهي
اعتراض قاچاقچيان بهاين زيست محيط دلمشغول نفر يك عنوان به كردند ،
آمدي تهران ندارهاز ربطي هيچ تو كهبه گفتند تهديد با آنها.كردم
و حرفينزدم ديگر بچهها اشاره با و !ميزني هم اضافه حرف ما محل به
سوالكه دنيا يك و ماندم من.ديدم ايشان از راهرهايي بهترين را سكوت
مبلغ همين با سالهام پسر 8 و ريال مبلغ 14000 به من صيد ويژه پروانه
ما آيا كه پرسيد پسرم و ميخورد درد چه به توركشي همه اين با فرداصبح
كه فرزندم و من گناه !!بگويم چه كه ماندم من و گرفت خواهيم فرداماهي
گزاف مبلغ به كدام هر را صيد ويژه پروانه و گذاشته قانوناحترام به
را متخلف دست و ميكند حمايت قانونمند من از مرجعي وچه چيست گرفتهايم
بازوي بر دادگستري ضابط برچسب نصب صرف آيا طبيعتبرميدارد؟ سر از
ميكند؟ دوا را دردي زيست ، محيط مامور
خداي كه نيست اين قصد البته.باشد مسئول بايد مامور نه ، البته
محيط زحمتكش و ووظيفهشناس شريف ماموران وظيفه انجام نخواستهحسن
فزوني به رو خلاف كهروند است هشداري بلكه ببريم سوال رازير زيست
بهتري وضعيت هم اينمملكت ديگر رودخانههاي.بكنيم بايدفكري و است
متخلفين.باشند داشته هم بدتري وضعيت شايد و كرجندارند رودخانه از
آتش قلمستان داخل در و شدند خارج آب از ما چادر از بالاتر متر چند
به قوا تجديد از بعد و كشيدند سيگاري و كردند گرم را خود و افروخته
كاروان از مانده بجا آتش بچهها ، كمك بادادند ادامه خود راه
براي بدآموز بس بود درسي صحنهها اين و كرديم خاموش را غارتگران
پسرم !!داشتند دوست را زيست ميحط ماموران هميشه كه من فرزندان
گرفتهايم ماهيگيري جواز ما چرا پدر كه گفت و كرد نگاهي را پروانهاش
شب ، دل در حتي بيابان ، در حتي است قانون قانون كه گفتم او به من و
ما بعد روز صبح پذيرفت او و نباشد هم موظف مامور هيچ كه جايي حتي
ظلمي و زلال آب براي بود غريبي حكايت بيماهي ، رودخانهاي و مانديم
به شبانه كه متخلفان از نابخشودني جنايتي و آن جاي برجاي رفته عظيم
.ورزيدند اصرار خود خلاف اعمال
اصلي كنارجاده در روشن روز در دست به تور نفر دو دوباره صبح ساعت 10
به شروع عام انظار در درخت بدون و باز كاملا محوطهاي در چالوس
ماهي از را آسارا روستاي فاصل حد ساعت 13 تا و توركشيكردند
.كنيم تهيه عكسهايي متخلفين اين از توانستيم كه نمودند پاكسازي
مشرف اتاق داخل از كه قانون مامور از واهمهاي هيچ بدون كه متخلفيني
به تا شده خارج دارد ، هم زيبايي چشمانداز الحق كه سد و رودخانه به
كيلومتري تقريبا 50 مسير يك در.بپردازد رودخانه حاشيه در زني گشت
هر در مامور تعدادي با محيطباني پاسگاه سه رود ، وارنگه تا پوركان از
!!سيار مامور يك از دريغ اما دارد وجود كدام
كه نيامد ما سراغ به ماموري هيچ عصر ساعت 5/7 تا صبح از وقتي
نخواهد را توركشها هم كس هيچ مسلم طور به كند رابازرسي مجوزهايمان
داشت؟ ميتوان انتظار چه تيره شب از پس ، ديد
كل مدير از برنخيل خرما و ماكوتاه هستدست كه است همين حال هر به
فصل نزديكي به توجه با داريم استدعا تهران استان محيطزيست محترم
تخمريزي محل رودخانههاي به مولدين مهاجرت و قزلآلايبومي ماهي تخمريزي
ساير و ارنگه مثل ديگر فرعي شعبههاي رودو وارنگه -شهرستانك مثل
و محترم مامورين گاهگاهي خدا رضاي محض دهد دستور فرعي شعبههاي
در را شبانه برگشت بشوندو رودخانه راهي مربوطه پاسگاههاي زحمتكش
.بدهند قرار رودخانه حراست ماموران كار دستور
زيست ، محيط حفاظت سازمان مديريت كادر در مديريت تغيير با حال هر به
ايران اسلامي جمهوري رياست كه قانون حاكميت كه ميرود انتظار اين
پي در كه است اميد و بكند پيدا عينيت گفتهاند سخن ازآن بارها
و درجه اعطاي درباره محيطزيست حفاظت جديد سازمان رياست وعدههاي
تنها نه متعهد ماموران حضور با حراستي ، پاسگاههاي تكميل و تجهيز
انفال و بيتالمال از حفاظتي گشتهاي شاهد شبهانيز در بلكه درروزها
.باشيم
جاعل گمرك ، مامور يك يا و بانك مامور يك با تباني تخلف دارد فرقي چه
مسلمين انفال اين.است عمومي ثروت اين.متخلف ماهيگير يك با اسكناس
طالب كه اسلامي كشور اين آحاد از فرد هر و است بيتالمال اين.است
دولت از است ، صيد ويژه پروانه همان كه را آن مجوز بايد صيداست
.كند دريافت
امر اين آيا.بيتالمال سرقت يعني تخلف ، يعني قاچاق ، يعني مجوز بدون
اموال زدن آتش يا زيست محيط حفاظت سازمان اموال سرقت از كمتر گناهش
پروانه صدور هنگام كه كرد انديشه مامور آن حرف به بايد است؟ عمومي
داشته مامور نفر بايد 80 كنيم حفاظت را رودخانه ما اينكه براي:گفت
با آمريكا (يلوستون) پارك در چرا است منطقي حرف اين آيا.باشيم
هم اغلب و ميكنند وظيفه انجام مامور نفر فقط 25 وسعت هكتار هزاران
طبيعت ، خود يعني اين طبيعت ، به عشق يعني اينندارد وجود متخلفي
كس هر و است عشق و احساس يك بلكه نيست شغل يك بودن زيست محيط مامور
به مسئول نه است وظيفه به مامور فقط باشد نداشته را احساس اين كه
نگرانيم ، طبيعت دلمشغولان ما كه برآورم فرياد ناچارم بار ديگر.نتيجه
بها بيشتر زيست محيط از حفاظت بايدبه.هستيم قانون وصال منتظران ما
وقتيكه.درانداخت نو طرحي متخلفان با مبارزه براي بايد.بدهيم
نابودي حال در مملكتي مسئولين منظر در و تهران كنار در كرج رودخانه
.داشت ميتوان انتظاري چه خراسان و گيلان و وچهارمحال فارس از است ،
محفوظ امضاء