پنجم ، شماره 1373 اكتبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 5 يكشنبه 13
|
|
روانشناس مرگ
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
از يكي (لوگوتراپي) درماني معنا مكتب بنيانگذار فرانكل ويكتور
.درگذشت دنيا روانشناسان بزرگترين
مكتب.آمد وجود به روانشناسي سهمكتب اتريش پايتخت وين شهر در
مكتب است ، فرويد زيگموند آن بنيانگذار كه (روانكاوي) تحليلي روان
درماني معنا مكتب است آدلر آلفرد آن بنيانگذار كه فردي روانشناسي
آن بنيانگذار و است مشهور وين در سوم مكتب نام به كه (لوگوتراپي)
.است فرانكل ويكتور
سيوهفت در را او.شد متولد وين مارس 1905در روز 26 فرانكل ويكتور
همه كه اردوگاه در.بردند آلماني نازيهاي آشويتس اردوگاه به سالگي
وجود به فرانكل ويكتور در تفكر شيوه اين بودند گرفته او از را چيز
است آن مهم باشم داشته ميخواهم چه من كه نيست آن مهم:ميگفت كه آمد
سئوال او براي مفهومبودن با ارتباط درباشم بايد كسي چه من كه
بودن ، مسئول يعني بودن انسان بود معتقد او.شد مطرح بودن انسان
مانند مفاهيمي ابتدا از.ارزيابيكننده و موضعگيرنده تصميمگيرنده ،
به.كرد مشغول خود به را فرانكل ويكتور ذهن ومعنا زندگي ، روح
به مابايد.هستيم دهنده جواب سئوالكنندهنيستيم ، انسانها ما او عقيده
كامل احساسمسئوليت با و آزادي با ميكند ازما زندگي كه سئوالهايي
انتخاب و ميدهد خود سرنوشت به انسان كه جوابي انتخاب دردهيم جواب
مسئول نتيجتا است برميگزيندآزاد خود سرنوشت برابر در كه نگرشي
كه است نگرشي و تفكر شيوه مسئول و ميدهد سرنوشت به كه است جوابي
.است انسان شان در كه بدهد پاسخي بايد انسانميكند انتخاب
رادر خود زندگي معناي من گفت شاگردانخود به روزي فرانكل ويكتور
يكمعنا خويش زندگي در آنها تا كنم ديگرانكمك به كه ميبينم اين
.بيابند
معناي درباره پرسشهايي كه روبهروميشد انسانهايي با هميشه او
انسانامروز مشكل بود معتقد ويكتورفرانكل.ميكردند مطرح زندگي
سالم انسان.وجودياست وناكامي وجودي زندگي ، خلاء بودن بيمعنا
.است ومعناخواه فرارونده خود انسانياز ويكتورفرانكل نظر از
هرگز كه است چشمهاي معنا.است انسان در نيرو قويترين معناخواهي
.ميشود خشك آن بودنبدون انسان طراوت اما خشكنميشود
درمعنا را اساسي قانون سه فرانكل درمانيويكتور معنا در قوانين
:ميكند مطرح درماني
اما.كرد كشف و جستجو ميتوان را آن و دارد وجود زندگي در معنا:الف
افكارش در را آن و آورد بوجود رابهدلخواه نميتواندمعنا انسان
.آن آورنده بوجود نه و معناست جستجوكننده انسانبسازد
برايرسيدن دستاويزي يا و انگيزهها كامروايي براي وسيلهاي معناب
.است هدف معنا ، خود تحققنيست هدف به
كار.زندگياست روانيبيمعنايي واختلالات رواني بيماريهاي علت.ج
بيماريبيمعنا علت بلكه نميشود ، رواني بيماري باعث زياد فعاليت و
.كند پيدا زندگيرا معناي ميتواند استچگونهانسان زندگي بودن
فرارونده خود از انسان بالغ و سالم انسان كه است فرانكلمعتقد ويكتور
.است
انساندر.پيوستن خود فراسوي ياچيزي كسي به يعني بودن كامل انسان
خود زندگي در را معنا يك كه كند رامتحول خود ميتواند زماني نهايت
:ميكند پيشنهاد راه سه زندگي به بخشيدن معنا براي فرانكل.بخشد تحقق
باشد ، در معنا با ميتواند كند ، زندگيش خلق چيزي انسان اگر.الف
هستم؟ زنده چه براي من:سئوالميكند خود از انسان جا اين
داشتن ، دوست را كسي يا زندگي ، كردن تجربه شيوه در را معنا انسان.ب
هستم؟ زنده كسي چه براي من:ميپرسد خود از انسان جا اين در.ميبيند
مابا كه جايي در.ميگزينيم بر بهرنج نسبت ما كه برخوردي طرز.ج
علاج ، قابل غير بيماري يك) ميشويم روبهرو تغيير قابل غير سرنوشت يك
.شود معنا ميتواند زندگي كه جاست اين در.(كننده نااميد موقعيت يك
غيرقابل سرنوشت دربرابر درست نگرش در را معنا استانسان معتقد او
درست كه ميكند مطرح ويكتورفرانكلمييابد واجتنابناپذير تغيير
آنراتغيير نميتوانيم كه ميشويم موقعيتروبهرو يك با ما كه درجايي
را خود ميرود ، كه انتظار ما از (عزيزي علاجناپذير ، مرگ بيماري) دهيم
زماني هر رنج.فراتررويم ازخود و شويم كنيم ، بالغ رشد دهيم ، تغيير
.ديگريبشوي آدم يك خودت تو وقتي;دارد معنايي
.ميگيرد شكل زندگي رنج گداخته آتش و سرنوشت چكش ضربههاي زير
نفوذ تحت انسانميشود انسان روح ازآزادي صحبت درماني درمعنا
برابر در كه دارد را انتخاب اين انسان.است نگرفته قرار جبري قوانين
واگذار انسان به تصميمگيري.برگزيند نگرشي چه قرارميگيرد كه موقعيتي
دربرابر انسان كند تعيين كه راندارد قدرت اين عاملي هيچ.شدهاست
فكر چگونه (...مرگعزيزان علاج ، غيرقابل بيماري)تغيير غيرقابل سرنوشت
.كند رفتار وچگونه كند
فرانكل ويكتور.بود خواهد خود گفتار و اعمال مسئول هميشه انسان
در دومسپتامبر 1997 سهشنبه روز دنيا بزرگترينروانشناسان از يكي
.گذشت در وين در سالگي 92