پنجم ، شماره 1374 اكتبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 6 دوشنبه 14
|
|
انساني ادبيات در مشترك بنمايههاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
آثارهنري در وجوداشتراك و همگوني باعث كه موضوعاتي ديگر از
ياخالقبراي نويسنده دست به كه است واتفاقاتي صحنهها ميگردد ،
ميگردد اثرساخته يك افراد و قهرمانان شخصيتها ،
تاريخي نشيبهاي و فراز نماي تمام آيينه كشوري ، هر اشارهادبيات
دائمي نبرد يك در شياطين و قهرمانان اسطورهها ، آن ، در كه است
اين برخوردارند ، ويژهاي و خاص نمادهاي از بدي ، و نيكي تحقق براي
عدالت ، آزادي ، همچون مفاهيمي به نسبت فهمبشريت در نقشاساسي نمادها
وجود اما دارند ، ...و دروغگويي ، راستگويي جوانمردي ، رذالت ، شجاعت ،
يك هر به نسبت كه مشتركجهاني برداشت و متفاوت فرهنگهاي نمادهادر اين
عام بطور ذاتبشر ، كه بخشيده قوت را انديشه اين وجوددارد ، آنها از
طريق از بتواند تا داشته ايننمادها خلق و ايجاد به گرايش
نمايد ، برقرار را...و وراستگويي صداقت عدالت ، به مربوط آنهامناسبات
را خود ادبيات برايناساس و داشته پاس را آنها همواره برايناساس لذا
را ومشابهي مشترك معنايي مضامين ميتوان كه تاجايي است كرده استوار
زيادي بسيار جاي وجود اين با پيدانمود ، اسطورهها تمامي ميان در
ميان در تشابهات و كهاشتراكات دارد وجود موضوع اين روي برايمطالعه
ميباشد؟ استوار اصولي چه بر و چيست از مللناشي ادبيات
مقالات سرويس
اروپا در حاضر قرن اوايل از كه تطبيقي فوايدادبيات و تعريف -1
دروني و شكلي ساختار به نسبت جديد بينش و نگرش نوعي گرديد ، مطرح
نگرش طرز اين.است حاضر و گذشته در نويسندگان دستنوشتههاي و آثار
رشته يك به دست آنان تااكثريت گرديد سبب ادبي منتقدين دربين
سرايت نيز ديگر بهكشورهاي آرام آرام كه بزنند مفيد و مطالعاتگسترده
ادبي ازنقد يكرشته عنوان به گرديد باعث كه رفت جاييپيش تا و كرد
و ديگر بافكر فكر يك مطابقت واقع در كه نوعتطبيق اين.گردد مطرح
يامطابقتهاي تطبيقي نقد است ، ديگر باانديشه انديشه يك اوقات بيشتر
كه نتايجيگرديد و فوايد آمدن وجود به كارباعث اين و گرفت نام ادبي
:از عبارتند
.ديگر اثر با بهتطبيق توجه با اثر يك بيشتر شناخت (الف
.آن برتر نقاط و ضعف نقاط به توجه با اثر يك مشترك وجوه شناخت (ب
دو از متفاوت اثر دو در ويكساني همخواني شدن پيدا و بهتر درك (ج
.مليت
دستاوردهاي معرفي منظور ديگربه اثر يك با هنري اثر يك مقايسه (د
كوتاه ، داستان داستانبلند ، درام ، نمايشنامه ، شعر ، :مانند.آن واقعي
.وغمنامهها رزمنامهها
بحثهايپيرامون و تطبيقي نقد كه آن از ديدگاههاپس و نظريات -2
نظريهها آن پيرامون برجسته منتقدين و دانشمندان اغلب گرديد ، مطرح آن
.است توجه قابل بسيار نمودندكه ارائه را اهميتي قابل وديدگاههاي
و نوزده قرن تا هيجدهم قرن از آمريكايي و اروپايي منتقدين از تعدادي
قالب در مشابه رگمايههاي وجود كه بودند باور براين بيستم قرن اوايل
كه دارد مشترك درانديشههاي ريشه همگي...و اشعار داستانها ، رمانها ،
و نويسندگان ذهن نمونهدر يك و همسان شرايط تحت و زمانخاص يك در
تعداد اما است گرديده منعكس آنان آثار در سپس و كرده رخنه شاعران
خاطر به تشابه وجوه اين كه بودهاند عقيده اين بر منتقدين از ديگري
آثار اين اتفاقي ، صورت به بعضا و زندگي مختلف مسائل از برداشت نوعي
.ميكند رخنه مشابه صورت به آنان درذهن
گرديد ، انجام زمينه اين در كه زيادي مطالعات با و رفته رفته البته
هماهنگ و همسان شرايط ووجود كردند تاكيد اول نظريه بر بيشترمنتقدين
و يكنواخت آثار ميگرديدتا باعث مشترك محيطي شرايط عينحال در و
بهواقعيت بيشتر نيز موضوع اين كه بيايد بهوجود مشابهي تقريبا
.ميكرد تاكيد اشتراكات
اين.است اشتراكواقع بر تطبيقي ادبيات اساس و پايه اشتراكات -3
:ميگردد ذكر اختصار به كه دارد موردوجود چند در اشتراك
موضوع در اشتراك (الف
آن برگزيده قالبهاي و هنري اثر دو بين ميگردد سبب كه مطلبي اولين
اين كه است كليداستان موضوعات وجود بيايد ، وجود به اشتراك نوعي
تشابه يكنوع سوي به اثر اصلي چهارچوب تا سببميگردد موضوعي اشتراك
ياخالق نويسنده تا ميگردد سبب نيز تشابهموضوعي اينبرود پيش موضوعي
پهنه در كه بزند وقهرماناني شخصيتها خلق به دست هنري اثر
.دارند اشتراك هم با موضوعاتيكسان
از بيشتر (رمانتيك) آثارعاشقانه داستاني شخصيتهاي مثال طور به
مانند داستانهايي شخصيتدارند شباهت هم به هنري سايرموضوعات
خواجوي وهمايون هما فردوسي ، منيژه و بيژن نظامي ، مجنون و ليلي
و شكسپير ، همه ژوليت و رمئو دهلوي ، خسرو شيرينامير و فرهاد كرماني ،
.دارند همديگرشباهت به توجهي قابل طور به همه
مشترك سرنوشت جنگها ، برخوردها ، )رويدادها و صحنهها در اشتراك (ب
(دوران شخصيتهاي و قهرمانان
هنري آثار در اشتراك وجوه و همگوني باعث كه موضوعاتي ديگر از
براي خالق يا نويسنده دست به كه است اتفاقاتي و صحنهها ميگردد ،
با رويدادها و صحنه.ميگردد ساخته اثر يك افراد و قهرمانان شخصيتها ،
با رويدهد ، داستان در كه اتفاقي هر و دارد هماهنگي داستان كلي موضوع
عاشقانه آن موضوع داستاني اگر يعني.است منطبق داستان اصلي موضوع
اگر و ميدهد رخ عاشقانه هوايمسائل و حال در نيز اتفاقات كليه باشد ،
مبناي همان بر نيز رخدادهايآن و اتفاقات باشد ، حماسي موضوعداستان
.ميافتد حماسياتفاق مسائل
باعث سنخيت اين و دارد سنخيت داستان كلي موضوع با اتفاقات اغلب
.ميشود مشترك آثار خلق
انطباق مورد ديگر داستان با را داستاني كه هنگامي ادبي منطبق يك
همسان اتفاقات مشتركو موضوع برروي را خود تلاش بيشترين ميدهد ، قرار
اثر چارچوبواقعي شناسايي به راه اين از و قرارميدهد داستان يك در
.ميپردازد هنري
نقد يك در شخصيتها و قهرمانان مشترك سرنوشت جنگها ، برخوردها ، كليه
وجوه هنري اثر طريقدو اين به و ميگيرد قرار مطالعه مورد تطبيقي
.شكلميگيرد ادبيات در تطبيق معناي و دستميآورند به را خود مشترك
(شنيدهها و گفتهها ارتباطي ، سخنان) گفتوگوها مفاهيم در اشتراك (ج
قرار مشترك نگاه و بررسي مورد تطبيقي نقد قسمت در كه ديگري موضوع
.گوهاست و گفت مفاهيم ميگيرد ، اشتراك
و همه گفتوگوها و رويدادها و صحنهها اثر ، كلي موضوع در تناسب وجود
سخنان و گفتوگوها گاه.دارد نقش هنري آثار مشترك وجوه شناخت در همه
باموضوع ميشود بدل و رد داستان قهرمانان و شخصيتها بين كه ارتباطي
غمنامه رزمي ، عاشقانه ، داستانهاي در سنخيت اين.خاصدارد سنخيت داستان
ميگردد وباعث ميدهد نشان بارزي طور به را هموارهخود نامهها شادي و
.كند هنريكشف آثار بين ديگري اشتراك نيزوجوه كننده منطبق شخص تا
و رد ژوليت و رمئو و ومجنون ليلي داستان در كه سخناني مثال ، طور به
عاشقانه وعلاقههاي انسان شخصي علائق محور حوش و حول ميشود ، همگي ، بدل
.است قابلتوجهي نكته كه ميچرخد انساني
و پليديها شر ، موجودات بر انسان برتري)عقيدهها مفاهيم در اشتراك (د
(شيطان
.ميگردد بيان عقيدهها براساس نيز گفتهها
مسائل براساس گفتهها تمام حماسي ، داستانهاي مانند گفتيم كه چنان
.ميدهد رخ حماسي
يا پليديها شر ، موجودات از برتر را خود انسان داستان ، يك در كه اين
به انساننسبت برتري احساس و برتريجويي نوعي ميكند ، احساس شياطين
.ميدهد نشان را ديگر موجودات
موجب و ميشود پيدا توسطهومر ، آشيل نبردتروا داستان در اگر
زبان و ذهن در كه است روحي برتري نوعي ميگردد خود ياران پيروزي
نظر مد را نويسنده اصلي كهمفاهيم است شده داده قرار داستان شخصيتهاي
.دارد
يك اكتشافات از ديگر نوعي نيز تطبيقي اثر دو در عقايد اشتراك اين
.اثرپرداخت يك اشتراكي جنبههاي به آن از ميتوان كه است ادبي منطبق
از بيشتر مشتركيهستند ، موضوعات داراي كه داستانهايي عقايد مفاهيم
داستانهاياجتماعي ، در.ندارند موضوعي شباهت باهم كه است آثاري
شخص عقايد در كه است روز مسائلاجتماعي بر مبتني عقايد مفاهيم
.ميدهد خودقرار شخصيتهاي كلام در را آنها نويسنده و نويسندهاست
تطبيقي ادبيات از هدف و منظور -4
آن.ميشود ختم مكاني به آن سوي هر كه است وسيعي گستره ادبيات ، پهنه
روح زاييده و پربار نتيجه كه ميكند پيدا تلاقي انسان روح با نيز مكان
گفتن سخن شود ، شناخته بهتر ادبيات جوانب كه هنگامي.است آدمي
زمينههاي تمام گاهدر.بود خواهد راحتتر نيز شناساييآنان پيرامون
شباهتهاي جوانب شناخت كه ميخورد چشم به آثارمشتركي ادبيات ، خلاقيت
آن از نيز تطبيقي ادبيات.نيزميگردد ادبيات بهتر درك سبب آنان ،
ميكند ، بحث وجوهاشتراكادبيات پيرامون كه است پايي تازه دستهعلوم
با ادبيات پهنه آموزش ، شناخت نوع اين.ميآموزد خواننده به آنهارا سپس
اشتراك علت كه پرسيدهايم هيچ آيا.برميگيرد رادر آن وسيع گستره
شرقي جنوب آسياي باداستانهاي لاتين آمريكاي كشورهاي حماسي داستانهاي
با كشورهاياروپايي سياسي -اجتماعي داستانهاي مثلاشباهت يا چيست؟
چيست؟ در امريكايي داستانهاي
و كردار رفتار ، در كه است شباهتهايي و اشتراك نوعي داراي انسان روح
مسائل از همگي اشتراكات اين.ميكند رخنه انسانها نوشتههاي در حتي
گويي ، نادرست با انسانها مثالهمه بهطور.ميگردد ناشي انساني جزيي
پاكي ، گويي ، راست برعكس و هستند مخالف... و فساد سرقت ، قتل ، تهمت ،
درروح ، ريشه همه اينها.دارند دوست را بههمنوع كمك و اعتماد صداقت ،
.دارد آدمي ذهن و روان
علت اين به شايد و كمترميشود اشتراك اين تخيلي داستانهاي در امروزه
همخيال مانند هم شايد و نميكنند فكر هم انسانهامانند كه باشد
انسان زندگي ثانويه مراحل در اشتراكاتيدارد ، خيال ، اين اگر.نميكنند
.ميگيرد شكل آرزوهايانسانها و انسان روح فراسوي در ندارد اگر استو
و فكرنميكند بقيه مانند ميانديشد ، ديگر ازانسانهاي برتر كه انساني
نفر از كمتر كه شخصيتي ولي توجهدارد انساني ماوراي مراحلي به
نويسنده ورن ژول اگر.ميكند فكر انديشه ، همان سطح در اولميانديشد
به تخيليمينگريست مسائل به ديگر ديدي با قبل سال درصد فرانسوي مشهور
ميانديشيد خود عصر هم نويسندگان و ازانسانها بيش كه بود خاطر آن
.ميكرد وتفكر
بزرگي آثار خلق به وقتي بريتانيايي نويسنده و شاعر شكسپير ويليام
دستميزند ، .. و لير شاه اتللو ، ژوليت ، و مكبث ، رمئو هملت ، مانند
وچارلز فرانسوي ويكتورهوگو كه وقتي و نميانديشيد خود زمان براي
.ميانديشيدند ازديگران بيشتر ميزنند ، دست بزرگي آثار بهخلق ديكنز
دارد ادامه