پنجم ، شماره 1375 اكتبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 7 سهشنبه 15
|
|
اسلام فلسفي سنت و رشد ابن
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مولف او.است اسلامي فلسفي مطالعات شوروي كارشناس ساگاديف:اشاره
و فارابي درباره كتاب سه ويژه به و زمينه اين در اثر يكصد به قريب
متكلمان و فلاسفه آثار از بسياري تاكنون وي.است ابنرشد و ابنسينا
نيز هماكنون و كرده ترجمه روسي رابه مسلمانان معاصر و اسلامي دوره
اجتماعي علوم در علمي اطلاعات موسسه در اسلامي مطالعات گروه مدير
كشور اين فلسفه انجمن عضو نيز و شوروي علوم فرهنگستان به وابسته
معارف سرويس.است
ساگاديف.و.آرتور:نوشته
افشار حسن:ترجمه
همه در صوفيگري طرد خردگرايي ، و انديشي آزاد نشانه ابنرشد نام
قرطبهاي ، فيلسوف نفوذ.است گشته مقدس كتب به كور ايمان رد و اشكالش
وسيله به هم است ، يافته فراوان گسترش وي خود طريقتاليفات از هم
حملات واسطه به هم و رشديون ، به معروف او اروپايي پيروان آثار
صاحب رشد ابن كردند ادعا كه پيشرفتند بدانجا تا كه آنان مخالفين
.برانگيخت بحث از زمانيتوفاني كه است بوده پيامبر سه نظريه
انساني خرد ولي است فردفاني روح كه نظرش اين خاطر به رشد ابن
دانزاسكوتوس آثار در نظر ايناست شده استسرزنشها فناناپذير
وحدت انديشه پيرو نويسندگان وديگر هردر ، كانت دانته ، ، DunsScotus
.ماآشناست براي انسان اخلاقي و عقلاني رشد
فيلسوفان فضايل بر تاحدي ولي نيست ، نابحق يقينا رشد ابن آوازه
فيلسوفان اين از.ميكشد پرده بودند آمده او از پيش شرقيكه مسلمان
ابن و (ميلادي تا 950 سالهاي 870 حدود) فارابي از ويژه به ميتوان
پژوهشگران ، برخي نگاه از آموزههايشان ، كه برد نام (تا1037 980)سينا
انديشه دروني انسجام از بيبهره رو اين از و ايمان و عقل آشتي معطوف
تنها نه متقدم فيلسوفان اين كه است آن امر واقعيتبود رشد ابن
فراهم رشد ابن در را آن شكوفايي و عربي -اسپانيايي تولدفلسفه امكان
داده نسبت او به اغلب كه بودند نظرياتي واقعي صاحب خود بلكه آوردند
.ميشود
تعيين در كمتر انسجام از ناشي او پيشينيان و رشد ابن ميان تفاوتهاي
متمايز خصوصيات نتيجه نبود ، ارسطو فلسفه به كمتر پايبندي يا خرد برد
ميانه ادوار در مسلمان شرق و غرب در سياسي و فرهنگي و اجتماعي وضعيت
نداشت ، انساني خرد استقلال بنيادي اصل ارتباطيبا تفاوتها اين.بود
آرمانشهر به مربوط درباورهاي آن كاربرد روشهاي به صرفا بلكه
.برميگشت
نام به او اثر در ميتوان را رشد ابن عقلي مسلك بيان كاملترين
را مردم اثر اين در او.يافت فلسفه و دين توافق درباب رسالهقاطع
براي.اثباتي وطبقه جدليون كلامي ، طبقه:ميكند تقسيم دسته سه به
ميخواهند اينان گاه هر كه است كلامي بحث اول ، اعتقادات ، ثمره دسته
.ميآورند روي آن به سازند متقاعد خاصي نكته مورد در را خود شنوندگان
ازبحثهاي دوم دسته.باشد مطرح برايشان نكته آن اعتبار اينكه بدون
ديگر ، عبارت به ;ميكنند استفاده اصطلاح اين ارسطويي معني به جدلي
چيزي كه نمايياست موجه عامو قبول مقدماتمورد بر مبتني اينان آراء
طريقاثباتيههايي از سوم دسته اعضاينميافزايد حقيقي معرفت ميزان به
.ميرسند خود اعتقادات به مطمئن مقدمات اساس بر
يعني ميگيرد ، همانجمعيت و عظيم همانتوده را كلاميون رشد ابن
ظرافتهاي به آن از بيش و الهي حكمت جزئيات به كه انبوهمومناني
آنها و.هستند (نظري)صوري الهيات نمايندگان جدليونبيعلاقهاند فلسفه
صدر جوامع ، همه در كه هستند فيلسوفانياثباتيمتعلقند بهطبقه كه
.است حقيقي معرفت كسب به قادر تنها ميدهندكه تشكيل را كوچكي فكري
او از پيش و سينا ابن را آن قبلا.نبود ابنرشد نظريه اين مبدع
ابن از پيش شرقي ، مسلمان فيلسوفان.بودند داده توضيح مفصلا فارابي
وشعري جدلي ، كلامي ، سفسطي.(اثباتي)بهبديهي را بحثها رشد ،
بحثهاي نزولي ترتيب شناختي ، ارزش لحاظ به كه بودند كرده طبقهبندي
.ميكردند طي را شعري بحثهايمطلقاجعلي تا بديهي حقيقي مطلقا
نه كه ميكنند اشغال را نردبان پله پايينترين رو اين از شعري بحثهاي
ذهنيت نتيجه كه ميگيرند نظر در آنهارا تصوير بل چيزها ، عيني وجود
و ميكنند عمل او خيال بر بل شخص عقل بحثهانهبر اين.است محض
.ميشوند منفي يا مثبت موجدعواطف
و سينا ابن و رشد ابن معرفت ، و ايمان بين رابطه درك نحوه لحاظ به
فقط كه است سياسي يكهنر مذهب كه بودند معتقد اساسا هرسه فارابي
اكثريت از مركب جامعه كه رو اين از هم آن.دارد ضرورت جامعه براي
آنان براي و نيستند ، مجرد نظري حقايق بهجذب قادر كه است مردمي عظيم
.است مناسباتشان براي حقوقي و چارچوبياخلاقي تامين وسيله تنها مذهب ،
ارتباط هم به جايي تا مذهب و فلسفه كه ميآموزند انديشمندان اين
سببي صرفا پيوند اين امادارند عنايت هستي بنيادهاي به كه دارند
و ;دخترش نه بشمارد فلسفه عروس را مذهب كه ميدهد ترجيح فارابي.است
در زيرا تني ، خواهران نه ميبيند شيري خواهران صرفا را آنها ابنرشد
از خرد چون:منفكاند هم از مذهب علمو است ، مربوط معرفت به كه جايي
شعري تصورات و كلام برپاي كهايمان آن حال ميكند ، كار اكيد اثبات طريق
.ميايستد ايماني و
خود از تصوف و الهيات به نسبت رشد ابن پيشينيان كه ادعا اين
كاملا ولي رايج برداشتي از ناشي صرفا بودند داده نشان گذشتهايي
برداشت ، اين مطابق.است ميانه قرون اسلامي فلسفه تاريخ از نادرست
عتيق ميراث كوركورانه تصاحب رامديون خود مميز ، خصوصيات مزبور فلسفه
به منسوب غلط به و گرفته نوافلاطونيانوام آثار از كه را نظراتي و است
.است گنجانده ارسطو مابعدالطبيعه در بوده ارسطو
ارسطو آراء پالودن مناسبت به رشد ابن فراوان ارج كه ميشود تصور پس
همين را برداشت اين نادرستي.است نوافلاطوني زوائد و اينملحقات از
كه (ميلادي تا 870 حدود 800)كندي نه كه آشكارميسازد نكته يك
سامان را آن كه فارابي نه راگذاردو شرقي ارسطويي فلسفه بنيادهاي
اين.نگرفتهاند نوافلاطونياشتباه آثار با را ارسطو آثار يك هيچ داد ،
آثارمتفكران مجموعه به نظر با كه ايشان خود رسالات از ميتوان را
.دريافت است شده نوشته عتيق عهد بزرگ
شده شناخته اسلامي فلسفه اول اينگناه مسئول كه فارابي آثار تحليل
هستي صدور)هستي صدور افلاطوني نو نظريه با كه ميدهد روشنينشان به
عالم قدم باب در ارسطو نظر ميتوان (واحد يكمبدا از زمان وراي در
.جمعكرد عالم خلق ديني اعتقاد با را
در مسلمان شرق سياسي و اجتماعي وضعيت به توجه با تاليف و جمع اين
مثالي دولت نوعي تاسيس چشمانداز با فلاسفه چون بود ، دهمضروري قرن
همانند.بودند روبهرو افلاطون جمهوري فاصله و مثالي راستايمدينه در
بنيادهاي.ميگرفتند قرار فيلسوفان نيز ايندولت راس در افلاطون ، نمونه
الگو فلسفه از كه ميداد تشكيل -همآرماني آن -مذهبي نيز را آن معرفتي
بزرگ پيروزي.ميگرفت جا كانوناينمذهب در هستي صدور نظريه.بود گرفته
خلافت قريبالوقوع كهسقوط شرق ، اسلامي جهان در اسماعيليه شيعي جنبشهاي
را شهر آرمان آموزه وجود ميداد ، مژده را پليد امپراتوري عباسي ،
نهدر.بود متفاوت بسيار غرب اسلامي جهان در وضع.ساخت امكانپذير
روياي به تا نداشت وجود لازم عيني شرطهاي پيش مغرب ، در نه و اندولس
.دهد ميدان موجود مذهبي بينش جز به بينشي دولتيبرپايه
(متوفي 1139)باجه ابن براي مطلوب وضعيت چرا كه ميدهد توضيح ابن
حالي در فرد هر كه است آن نواحي ، اين بزرگ ارسطويي نخستينفيلسوف
با تنهايي ، به خود ميدهد ، ادامه ناكامل دولتي درسايه زندگي به كه
همين به دقيقا.يابد دست سعادت اخلاقيبه و فكري كمال راه پيمودن
بود معتقد رشد ابن دوستكهنسالتر و معاصر (متوفي1185)طفيل ابن سان ،
ابن سرانجام.دركل جامعه نه است افراد ويژه امتياز وضعيتي چنين كه
ازنوع مذهبي پرداختن و ساختن براي تلاش بيهودگي بر صريحا خود رشد
ضروري خود شرقي پيشينيان مانند نيز رشد ابن.ميكند تاكيد عقلي
تاويل ندارد سازگاري فلسفي كهقواعد قرآن از قسمتهايي آن كه ميدانست
قلمرو و علم حوزه پيشميان از پررنگتر خطي ترسيم طرفدار اما ;شود
دولت رادر كلام علماي فعاليت فارابي.بود دين و علم ميان و ايمان
تنزل فلسفه خادم سطح تا را كلام علم نقش ولي ميگردد ، تحمل مثالي
فيلسوفان توسط به شده اتخاذ مواضع بر فقط بود راضي كه ميداد ، خادمي
افلاطون ، جمهوري شرح در ابنرشد ديگر سوي از.زند تاييد مهر حاكم
به او اين ، بر افزون.كنارميگذارد دولت امور از يكسره را متكلمان
حاوي چون كنند راتحريم متكلمان آثار كه ميكند توصيه مسلمان رهبران
به را وجامعه شود فرق انواع ظهور مشوق است وممكن است اختلاف تخم
.دهد سوق داخلي جنگ ورطه
مسلمان فيلسوفان كه است رايج هنوز نظر اين نقيض قطعا فوق اظهارات
هلني يا كلاسيك ادوار يوناني استادان آموزههاي و بودهاند صرفاشارح
سنت با آنها رابطه كه است اين حقيقت اما.تكراركردهاند فقط را
فلسفه.است بوده خلاقانه و نقادانه ، انتخابي ، بينهايت عتيق عهد فلسفي
گشته ، متجلي وي شرقي پيشينيان و رشد ابن در كه گونهاي به اسلامي ،
.ميداد پاسخ جوامعالهي در نيروهايمترقي نيازهاي به بودكه فلسفهاي
طريق ، اين به.زياديداشتند فاصله عتيق جامعه با كيفا كه جوامعي
قرون گليساي)چنگكليسا از آزاد فلسفي انديشه پيدايش براي زمينه
سنتهاي وميراث ميشد آماده (جديد قرون و رنسانس ، غربي ، ميانهاروپاي
بشريترا كل خلاقانه فلسفي انديشه از جزئي اسلام جهان وغرب شرقي
.ميداد تشكيل