پنجم ، شماره 1377 اكتبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 9 پنجشنبه 17
|
|
ماندند گمنام كه آنها
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خورشيد سرزمين فيلم صحنه پشت اثباتي ، امير
در صحنه طراحي بهترين جايزه برنده اثباتي ، امير با گو و گفت
فجر فيلم سراسري جشنواره پانزدهمين
اشاره
فعاليت وي.معمارياست رشته فارغالتحصيل و متولد 1335 اثباتي ، امير
گنج سينمايي فيلم با لباس صحنهو طراح عنوان به را خود سينمايي
ونرگس محدوده از آنجليكا ، طلسم ، خارج فيلمهايكشتي.كرد آغاز
جشنواره پانزدهمين در اثباتي.است عرصه اين در او تجربههاي ديگر از
سرزمين لباس و صحنه طراحي خاطر به را بلورين سيمرغ جايزه فجر فيلم
.داد اختصاص خود به خورشيد
:ميخوانيد كه دادهايم انجام گويي و گفت وي با
شد باعث انگيزهايكه خوانديد ، كه مختلفي فيلمنامههاي ميان در
بود؟ چه انتخابكنيد ، كار براي را خورشيد سرزمين
حالتهاي از بعضي مثل.است توضيحناپذير فيلمنامه با اوليهام برخورد
از بعضي برابر در.بشود بيان كلمات با نميتواند كه آدم عاطفي
.ميشوم خاصي حس دچار فيلمنامهها
.داشتند چنينتاثيري من حرفهاي زندگي در فيلمنامه دو مشخص طور به
در كه گرفتاريهايي وجود با.همينسرزمينخورشيد ديگري و نرگس يكي
در كه عكسالعملي اولين.كنم مقاومت نتوانستم موردداشتم دو هر
خوشم فوقالعاده فيلمنامه از كه بود اين داشتم خورشيد سرزمين برابر
حضور جنگي صحنههاي در و ندارم جنگي فيلم تجربه من اينكه عليرغم.آمد
بين كه روابطي اما نميآيد خوشم جنگ موضوع از هم اصلا و نداشتهام
و جنگ مسئله به كه نگاهي و بود فيلمنامه اين در (پرسوناژها) شخصيتها
ناخودآگاه كه كرد شيفته را من قدري به داشت ، جنگ درگير انسانهاي
آمد كوتاه كارگردان اگر حتي و.بدهم ادامه را كار اين گرفتم تصميم
ذهن در فيلمنامه خواندن با كه تصوري ببينم ميخواستم.نيايم كوتاه من
.بود خواهد چگونه تصوير در كند پيدا تحقق وقتي ميشود ، ايجاد
ديديد؟ چطور را فيلم كرديد ، شروع را كار چطور
فيلم در جنگ ملموس واقعيو فضاي خلق براي را تجربهدرويش قبلا من
تصويري منابع جنگ سالهاي تمام در خودم طرفي از و.بودم ديده كيميا
فقط نه...و فيلم عكس ، مثل:بودم ديده جنگ مورد در نيز را ديگري
سرزمين آمد نظرم به.دنيا مختلف جنگهاي از تصاويري بلكه خودمان جنگ
مضمون آن خور در تكنيكي بايد كه دارد احترامي قابل ايده خورشيد
بتواند تا ميرسيد باور قابل بازسازي يك به بايد.شود فراهم برايش
وقت هيچ ما ، جنگي فيلمهاي در.كند خود ويژه موقعيت درگير را تماشاگر
نميشد ، منتقل بود افتاده اتفاق آن در كه فجايعي و مصائب تمام با جنگ
بود افتاده قبل سالها كه اتفاقي به نسبت نوعي به كه بود اين من كوشش
.بوديم شاهدش دور دورا ما و كنم دين اداي
رنگآميزي ، .بود بافتمستند يك به رسيدن فضا ، ايجاد لحاظ به ما هدف
ميتوانست كه چيزهايي همه و دوربين تصويري ، حركتهاي تركيببنديهاي
با كه بود تفاهمي اوليه جرقههاي اين.دهد شكل را فيلم بصري ساختار
و واقعي شدت به نگاه يك اينكه ضمن در ميخواستم.كرديم پيدا درويش
براي نيز را ديگري واقعيت باشيم ، داشته جنگ به نسبت گونه مستند
كمي كارما دليل همين به و كنم منتقل را پيام و كنم بينندهايجاد
كه داشت وجود ماجرا دل عميقدر بسيار درام يك نظرم به چون.بود سخت
گرههاي.نبود فيلمنامه در واحدي شخصيت كه نداشت ، چرا متعارفي قالب
آن صحنههاي جزء جزء در اما.نميشد ديده آن در معقولفيلمنامهنويسي
بايد شود تقويت نمايش خاصيتهاي اينكه براي و.ميگرفت شكل نمايش يك
حالي در بايستي طراح ميان اين درميشد گرفته كار به مختلفي ابزار
پاك آن از تدريج به جنگي آثار كه شهري در و بود شده تمام جنگ كه
بيشتر باابعاد را قصه بتواند كه ميكرد ايجاد مجددا را فضايي ميشد ،
و كند پيدا را خود شكل درام تا كند نزديك واقعي زندگي به كاملتري و
.يابد قوام
موقعيتها ، شخصيتها ، .ميكند راتحريك آدم تخيل قدرت فيلمنامهها بعضي
اين خورشيد ، سرزمين فيلمنامه.نيستند تكبعدي و كليشهاي مكانها ،
يا كنم پيدا را نكتهها از خيلي كه ميگذاشت من اختيار در را امكان
.شوند كاملتري موجودات تا كنم سوار پرسوناژها اين به را آنها بتوانم
ظاهر در يا و نداشت وجود درويش خودآگاه در شايد موارد از برخي
كردم كار به شروع و شدم درگيرش كه وقتي ولي.نميشد ديده فيلمنامه
كردم سعي پس.برملاشد برايم بيشتري لايههاي و زندهتر برايم چيز همه
.پيداكنم ملموسي راهحلهاي آنها براي
آنها اختيار در كه ابزاري يا لباس مورد در بازيگران با آيا
ميكرديد؟ تبادلنظر ميگذاشتيد ،
مجسم ذهنم در آنرا فيلم ، شدن ساخته از قبل عوامل ساير مثل هم من
با كه صحبتهايي طي و شد زنده برايخودم فيلم اينكه از بعد.ميكردم
فيلم بازيگران مورد در كرد ، پيدا را خودش شكل كمكم داشتم درويش
.نيست متفاوت ميبينيد فيلم در آنچه با خيلي كه كردم تهيه طرحهايي
نقش با شدن درگير كار ، به دادن دل با كه هستند بازيگران از خيلي اما
اين.كنند بازتر را شخصيت ميتوانند پرسوناژ كردن حس و كردن لمس خود ،
.ميگيرد انجام بازيگر و طراح بين كه است فوتبال بازي يك مثل
براي پيشنهادهايآنها.هستند خلاقي هنرمندان بازيگران از بعضي
ناگهان باشند داشته كهبايد پوششي يا ابزارها بعضي از كردن استفاده
بازيگران از خيلي فيلم اين در.ميكنند كمك شخصيت آن بازآفريني به
لباس به بخشي حالا.شود پربارتر و زندهتر كاغذ روي طرح كه كردند كمك
موجب گاهي بازيگر يك پيشنهادهاي..و گريم به بخشي برميگردد ،
او جانب از فعال برخورد اين كه است لازم اما ميشود ، دردسر و محدوديت
حذف آن منفي و زائد عناصر تا بگذرد كارگردان و طراح دقيق نگاه از
كردن زنده و پرسوناژ خلق خدمت در تا بماند باقي آن مثبت عناصر و شود
.بگيرد قرار دوربين جلو او
تبديل انرژي به چطور اسارت اين.كرد اسير را شما فيلمنامه كه گفتيد
باشيد؟ داشته مشاركت فيلم اين در توانستيد شما و شد
بعد كه نگاهنميكردم زودگذر كار يك عنوان به خورشيد سرزمين به من
من رابطه نوع يعني.بروم كاربعدي سراغ به و شود تمام ماه چند از
قابل برايم مشكلي هر ميشد باعث كه بود هنري رابطه يك فيلم اين با
شكل بهترين به تا داشتم كار اين به نسبت زيادي تعصب من.شود تحمل
كه آدمي عنوان به بلكه طراح يك عنوان به فقط نهشود انجام ممكن
اين به و مضمون اين به فكر اين به نبايستي.بودم كار اين درگير
امكان من به كه بود غريبي ارتباط اين.ميكردم خيانت قصه آدمهاي
به پلان و سكانس به سكانس تا كنم كار مشكلاتش و فيلم اين همراه ميداد
.شود ثبت و يابد تجسم زيبا فيلمنامه اين تا برود پيش پلان
است؟ فيلمي چگونه شما نظر از خورشيد حالاسرزمين
يك از سندي خورشيدبتواند سرزمين فيلم اميدوارم كار ماهها از بعد
فقط فيلمي چنين ساخت درباره مسئلهمهمتر اماباشد تاريخي دوره
پشت در كه است چيزهايي آن بلكه ميبينيم پرده درروي كه نيست چيزي
آگاهانه كه است آدمهايي كوشش حاصل فيلمي هر.است داشته وجود پرده
ميشود فراموش آدمها اين از خيلي نامميكنند تحمل را زيادي سختيهاي
اين حضور بدون هم خورشيد سرزمين.نميشد آنها از ذكري هم تيتراژ در و
ندارند ، ايران سينماي در مشخصي جاي گاه كه نامشخص و گمنام آدمهاي
افراد تا گرفته خرمشهر و آبادان شهروندان و بسيجيان از.نميشد ساخته
.گروه حرفهاي