پنجم ، شماره 1377 اكتبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 9 پنجشنبه 17
|
|
رازها سرزمين به سفري
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
زيارت فلسفه و معنا در بحثي
برنارهوئيگ فرانسوا:نوشته
سرخوش نيكو:ترجمه
سفر اين درآرزوي دينداران همه كه مفهوميآشناست زيارت ، :اشاره
در خدا خانه زيارت باآرزوي كه مسلمانان بهويژه.ميبرند بهسر عاشقانه
و منوره مدينه در(ص)اكرم رسول حرم و مسجد و مكهمعظمه
و عميق مفهوم اين در اما.قلبهايشانميتپد همواره سايراماكنمقدسه ،
با را نبايدآن كه امريست اينميتوانانديشيد و ميبايد چگونه بزرگ
فراغت اوقات گذران و تفرج قصد به كه ياتفريحي و سياحتي سفرهاي
عميق كنش يك بهمثابه مفهوم اين زير مقاله درشود مشتبه صورتميگيرد
نويسنده ، FB.Huyghe مقاله نويسنده.است تحليلشده و وارسي ديني
ميراثفرهنگي بخش بنيانگذار اعضاي از يكي و فرانسوي وروزنامهنگار
موضوع به زمينههايينزديك در بسياري آثار وي.ميباشد يونسكو سازمان
و موضوعاتمعنوي در وي ژرف بيانگرنظرات جملگي كه است مقالهنگاشته اين
.است انسانمعاصر ديني حيات آفاق
معارف سرويس
مجازي غيرزميني ، انساني نوري پرتو ودر غيرواقعي ستونهاي ميان در
نگاه بهاطراف همچنانكه.پيشگامبرميدارد به تكانبخورد ، بيآنكه
و ميكند تغيير ميپيمايد ، چشمانداز را خود مسيرخيالي يا و ميكند
خارج ازآن يا ميگيرد قرار ديد درميدان پرستشگاه مختلف بخشهاي
يمنتكنولوژي ، به امروزه است ، چه واقعي كاملا چنينصحنهاي.ميشود
مثلادر ميتوان بهكامپيوتر ، متصل عينكهايي وبهكمك مجازي تصاوير
زد ، آنقدم سرسراي در كرد ، گشتوگذري(فرانسه)كلوني بزرگ كليساي
الي و برد ، گنبدبالا برايتماشاي را سر راستچرخيد ، يا چپ به
.بود دور مكان اين از كيلومتر صدها عينحال در و آخر ،
را عبادتگاه نظريميتواند ازلحاظ چنيندستگاهي ، به مجهز مومن
اديان تمامي است؟ رفته زيارت به او كه گفت ميتوان آيا اما ببيند ،
چنين فكر شايد حتي و ميدهند منفي پاسخ بحثبرانگيز ، پرسش اين به
به هيچ جسم ، واقعي حضور بدون زيارتي هيچ.كنند محكوم را شبيهسازيي
مكان بدون كارسازي پرستش هيچ و خوردن راه گردوغبار بدون رفتني زيارت
بايد:است زيارت ناسازه نخستين اين.نيست امكانپذير پرستش ، واقعي
از روح كه مكاني به رفتن براي.گردد سبكبال روح تا شود سنگين جسم
عصر در كه است همينرو از.است لازم سفر پاي ميكند ، تنفس آن هواي
در بسيار جمعيتي همچنان سريع ، انتقالات و نقل و تصاوير فوري مخابره
.ميزند موج شارتر جلگه در يا گنگ رود سواحل بر كعبه ، طواف
براي كه است مبحثروز چنان بلكه كهنهنيست ، و منسوخ كاري زيارت
آيا چيست؟ معنايزيارت بهراستي ، .كوشيد بايد آن معناي درك
بازديد يا اردوگاهها ، اين از آشويتس اردوگاههاي بازديدبازماندگان
يا و نيست؟ زيارت جهانياول ، جنگ جنگاوران ازگورستان سربازان كهنه
ملاقات محل يا جواني دوران مكانهاي از بازديد آيا شخصيتر ، درعرصهاي
مكانهاي از بازديدهايي و بازگشتها چنين چند هر است؟ زيارت محبوب ، با
اما است ، مربوط نوستالژي يا احترام عشق ، يا مرگ از خاطرهاي به گذشته
با نبايد كه است سفري به ارجاع و زيارت از است تشبيهي صرفا
.شود تلقي همسان سفرهايديگر
شكل را وپيماني پيوند كه است ديني كنشياساسا و پديده زيارت ،
جماعت به را رهرو جهانبرين ، رابه پايين جهان زيارت.ميدهد
كه خودي پيوندميدهد ، ديگرش خود به زائررا جسم و مومن ، رهروان
اين.ميشود پالوده و مييابد شفا ميشود ، باززداه زيارت رهگذر از
از زيارت كه است آن گوياي واقعيت ، مختلف مراتب ميان پل اين پيوند ،
متمايز اعتقادي بازديدهاي و دستهها آيينها ، گردهماييها ، محض ، مراسم
چيز سه زيارت براي.دربرگيرد را آنها تمامي است ممكن كه هرچند است ،
.مقدس مقدس ، هدف مقدس ، راه مكان:است ضروري توامان
امكانپذير ميانجيسهگانه اين بدون اديان ، زيارت بيشتر ديد از
است عاميانه و خودي به خود كهاغلب اعمالي به نسبت برخينيست
و خرافات دام در ميتواند بهسادگي كه اعمالي ميكنند ، بدگماني اظهار
تباه و بيفتد پاداشها و فضايل از كفرآميز تلقي يا مقدس اشياي پرستش
انحراف نوعي را زيارت مسيحي متالهين از شماري نمونه ، براي.شود
سر بر مانعي كه ميدانند حواس جهان طريق از خلوص از عاري و بيهوده
در ديني اصلاحات نگرش بيانگر ديدگاه ، اين.است خداوند با تماس راه
بودائيسم.است شانزدهم سده كاتوليكي ديدگاه برابر در زيارت ، مورد
مقدس اشياي به نسبت ترديد سو ، يك از:است شده تقسيم گرايش دو به نيز
طرح تجسم هرگونه از رهايي براي را راهي بودا زيرا بودا ، ياتجسم
حياتش ، زمان در گوتامابودا از رهروان تقاضاي ديگر ، سوي از و ;ميكند
شدن ناپديد از پس كهبتوانند نشانههايي و اشياء مكانها ، تعيين براي
بههمين دقيقا و كنند بيان بهبودا نسبت را خود پرشور او ، پرستش
و ميانشمايلپرستان را جدالي ممكناست مذهبي هر ترتيب ،
ملموس تجسمهاي به عشق ازرهگذر ميتوان چگونه:كند شمايلستيزانتجربه
يك سر بر زيارت مورد در متالهين رسيد؟بنابراين ، خداوند معرفت به
و بتپرستي دام در فروافتادن از ترس يكسو ، از:ميمانند مردد دوراهي
.مومنان دايمي نيازهاي پذيرش ديگر ، ازسوي و جادوگري
اگر حتي داشتهاست ، وجود همواره كهزيارت بود مطمئن نميتوان
از پيش روزگاران در اماكنمقدس به سفرهايي بر نشانههاييمبني
سفرها اين بتواندمعناي كه متوني بهعلتفقدان.باشد موجود تاريخ
اين آيا كه برد نخواهيم نكتهپي اين به هرگز روشنكند ، را
با اما ، .نه يا ميگيرد قرار ما تعريف چهارچوب در فرضي گردهماييهاي
بينالنهرين تمدن در زيارتي سفرهاي بر دال مستندي مدارك ما خط پيدايش
حتيها و مصريان سفرهاي و بابل و نيپور شهرهاي به مقدس سفرهاي نيز و
.داريم دست در
جهاني ، است پديدهاي جغرافيايي ، ازلحاظ زيارت كه بود مطمئن نميتوان
قومي مرزهاي فراسوي در كه ادياني بيشتر درميان شد يادآور بايد اما
.ميشود گردهماييهاديده اينگونه يافتهاند ، گسترش خود
كمتري جهانشمول ارزش از مكانزيارت نمادگرايي مقدسآيا مكانهاي
مقدس مكان است؟ كدام هميشگي مقصد است؟ برخوردار زيارت خود به نسبت
يا غار رود ، يا كوه يك ميتواند مكان ايندارد گوناگوني شكلهاي
آن از كه ژرفايي رهگذر از درهرحال ، اما باشد ، چشمه يا درخت درياچه ،
ساحتي به گذار القاگر مييابد ، دست آن به كه بلندايي يا برميخيزد
زندگي آن در زائر كه زمينياي و كرانمند ساحت غيراز ساحتي است ، ديگر
از كه است تاويلي نخستين اين و است هستيمند و دارد حركت ميكند ،
ميخواهد كه هرجا زيارت مقصد حال ميكند ، خطور ذهن به زائر سرنوشت
كه كوهي بودا ، درخت يا آتنا زيتون درخت عرفات ، كوه يا گنگ رود:باشد
لورد چشمههاي يا ميرود بالا آن از مخاطبان جستجوي در تائوئيست زائر
.ميسپارد آب به تن آن ، در بيمار زائر كه
مقدسانجام بنايي يا شهر مقصد كهبه زيارتهايي اكثر مورد در
.گرفت درنظر رانيز زمان بعد مكان ، بعد علاوهبر بايد ميگيرد ،
با تماستاريخي يك بارز قديس ، نشانههاي يك اشياي پرستشگاهيكه
جاي خود در را پيماني يا معجزه نشان قانون ، معبد ، لوح خداوند ،
از ايمان كه باشد مقصدي چه زيارت.است بنيادين رويدادي يادآور داده ،
تجسمي يا ميكند ، جلب خود به را توجهها كه مركزي چه برميخيزد ، آن
قدرتي چنان اغلب.ميسازد امكانپذير را گوناگوني تاويلهاي يادبودي ،
مورد همزمان ، يا متوالي مكان ، بهطور يك كه است نهفته زيارت در
مسافران روايتهاي نمونه ، براي.ميگيرد قرار مختلف آيينهاي پرستش
سريلانكا در كوه يك قله در ردپاهايي كه ميدهد نشان ميانه سدههاي
و است بوده محترم آدم حضرت پاي جاي نيز و بودا پاي جاي همچون
بيتالمقدس ، .ميكند جلب مكان اين به را مسيحيان و مسلمانان بوداييها ،
اين گواه همه از بيش است ، مقدس يكتاپرست دين سه براي كه صلح ، شهر يا
منطق از صلحجوتر غالبا مقدس مكانهاي اين در نهفته معناي.مدعاست
.انسانهاست
راه و هدف
مكان و زمان ازخلال است سفري كه زائر حركت.است هيچ راه بدون هدف
اينزندگي به آنچه و دنيوي اززندگي است استعارهاي جهاندرون ، و
والاي لحظه در را رهروان راه است ، راهپيونددهنده.ميبخشد معنا
و انديشهها ميكند ، متحد ميآورد ، گرد هم دور به زندگيشان از مشتركي
و فرهنگ از برخوردار مردمي و ميسازد جاري ميانشان در را الگوها
تاريخي وحدت برايتوضيح كه است بيهوده.همپيمانميكند را مشترك ايماني
ختمشده راههاي بيتالمقدس ، چونمكه ، شهرهايي با را آن تمدنها ، ارتباط
توضيحي چنين.بگيريم ناديده المپ يا دلفي كومپوستلا ، سانتياگو به
تمدن كه است ايده اين فاقد ديگر ، بهعبارت است ، اصلي عنصر يك فاقد
.است اشاعه و انتقال دربرگيرنده
سفر پايان در سرمينهد ، پشت كه بزرگ اينحركت از ذرهاي همچون زائر
ازسفرش زائر اميد.ميگذراند ازسر نيز را استحالهاي شخصياش ،
و عارفانه مرگي حتي پالايشو گناه ، بخشش درمانبيماري ، ميتواند
رابهگونهاي زيارتش او درهرحال ، اما باشد ، دوباره تولدنمادين
تهذيب از پس زائر.ميبرد پايان به كرده ، آنچهآغاز از متفاوت
اين درمراسمي پيشين ، خود از شدن وبري رهروانه سفر اين از حاصل
است چرخه يك پايان از حاكي كه مراسمي ميگيرد ، شادمانهجشن را تهذيب
.ميشود آغاز يادآوري زمان بدينترتيب و
شرق زيارت تا گرفته چينيها غرب زيارت از ادبي آفرينش ميان ، اين در
يك تقريبا واستو ، دل لانتسا اثر سرچشمهها به بازگشت يا هسه هرمان
آنرو از شايد اين و نميماند زيارتباز تاويل و يادآوري از هم لحظه
سوي به رفتن) ديگري اصل:ميكند پيروي متناقض اصل دو از زيارت كه است
تكرار اصل و ،(شدن ديگري انسان و ديگر زماني تجربه ديگر ، مكاني
اما.(مبدا يك به بازگشت و رفتارها و حركات تكرار مقدس ، راهي تكرار)
پايان به كه هنگامي چه است ، گشوده راز اين از گره ديرباز از زائر
.است بازگشته حقيقياش سرمنزل به كه ميداند ميرسد ، سفرش