پنجم ، شماره 1379 اكتبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 12 يكشنبه 20
|
|
!خودروها اگزوز دود در گمشده جنگل
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
آرامش و سكون به و گسسته شهر جاروجنجال از خواستم جمعه روز عصر
.افتادم بهراه لويزان جنگلي پارك بهطرف پياده پاي با.بپيوندم طبيعت
درعينحال و كمعرض و باريك خيابانهاي انتظار برخلاف رسيدم بهپارك وقتي
لطيف برگهاي هرچه.ديدم خياباني آهنپارههاي تسخير در را خم و پرپيچ
بياثر آنرا خودروها اگزوز سمي دودهاي ميكردند دفع اكسيژن درختان
اول.بود شده گم ماشينها درميان كه بود جنگل اين درحقيقت.ميكردند
من آمدن و كردهام تجاوز ماشينها حريم به كه هستم من اين كردم تصور
فاقد را خيابانها چون ولي است بوده اشتباه هواخوري براي جنگل به
كردن آلوده با كه هستند ماشينها اين كه كردم پيدا يقين ديدم پيادهرو
اين پيادهروها ، بهحقوق اضطرابانگيز دادنهاي ويراژ و جنگل هواي
با و نشده انتظاربرآورده.كردهاند تجاوز جنگل آرام و بيآزار مشتريان
.برگشتم بهخانه نابجايماشينها و خطرناك ويراژ از ناشي خاطر اضطراب
تا شود پيشبيني توقفگاههايي پاركها درمدخل ميكنم پيشنهاد اينك
را خود باروبنه و شوند جنگل وارد پياده نازپروردگانماشينسوار ،
.!همشاعرانهتر است عاقلانهتر هم كه بهدوشكشند
علمداري سراجي جبراييل