پنجم ، شماره 1385 اكتبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 19 يكشنبه 27
|
|
نيست شده ضبط تئاتر تلويزيوني ، نمايش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
روگافورد دهكده تلويزيونيخسيس نمايش بر تاملي
زدهايم ، آثارخارجي نمايش و ترجمه به دست اجبار به كه ما براي
آشنا رفتارهاي و الفاظ كردن جايگزين آنهم و ميماند باقي راه يك تنها
.آنهاست خارجي جنس با ومترادف تماشاگر ذهن با
:اشاره
تازگي به اوولد نوشتههرمون روگافورد دهكده تلويزيونيخسيس نمايش
نمايش اين كارگردان نريماني ، كوروش.است پخششده سيما دوم شبكه از
و كرده سال 1361آغاز از را خود تئاتري فعاليتهاي وي.است متولد1348
اين در.است پرداخته بهتحصيل نمايشي ادبيات گرايش تئاتر ، رشته در
جنگي ، منطقه در:جمله از صحنهاي چندنمايش در بازي با دوره
كارگردانينمايشپايان و شن سالهاي يادگار و كوير تراژدياسفنديار ،
تلويزيوني نمايش از پس.است ادامهداده را خود صحنهاي فعاليتهاي آغاز
درمقام او تلويزيوني كار دومين روگافورد دهكده خسيس عشق ، طالع
ضمن آن در كه شده مطلبيتهيه مناسبت همين به.است هنري كارگرداني
.است شده انجام گفتگويي نيز كارگردانآن با اثر اين به نگاهي
در كه گوناگوني اتفاقاتوحوادث مقتضاي به و مختلف شرايط در انسانها
كه ميدهند بروز خود از متفاوتي رفتارهاي دارند پيشرو در زندگي
آن به روانيشان وضعيت و مكان و زمان در كه است شخصيتي از نشاتگرفته
پيرزنياست زندگي نهايي برهه روگافورد دهكده خسيس.كردهاند پيدا دست
در اينك ديگران ، از ظاهرمتفاوت به زندگي يك سرگذاشتن پشت از پس كه
خوشميراث بوي.ميگذراند را زندگياش پاياني عزلتروزهاي و تنهايي
تا است كشانده او كلبه به را پيرزن سادهانديش همسايگان پيرزن بيوارث
اموال مطرود ، از و بيمار پيرزن اين از پرستاري و دلجويي بهانه به
.ببينند تدارك فقرشان دردبيدرمان براي مرهمي پيرزن مانده مخفي هميشه
همه لحظاتپايانياش در تنها كه ماجرايي.ماجراست تازهآغاز اين اما
جلوه وارونه را اموالش و وسرگذشت پيرزن درباره شده تصور افكار
طرفي جزپشيماني اينكه كه اطرافيانش و پيرزن براي امازمان.ميكند
...است رسيده پايان به نبستهاند
كه آنچنان ما كشور در لااقل يا نيست مشهوري نويسنده اوولد هرمون
اقشار به او بيپيرايه و ساده نگاه نوع اما.نيست شده شناخته بايد
بسته و مطرود كه روستايياني بويژه -جامعه دست پايين و ملموس
.ميكند باورپذير ما براي آثارشرا مضامين -دارند را خود خاص دغدغههاي
كه انسانهاييميپردازد روابط به روگافورد دهكده خسيس نمايشنامه در او
آدمهاي.خودند زندگي مكاني زمانيو مقتضيات جبر اسير ناخودآگاه
ميبرند ، سر به آن در كه محيطي گرفتن نظر بدوندر او نمايشنامه
با او شخصيتهاينمايشنامه روحيات واقع در.نيستند بررسي و قابلتامل
مذهبي و فرهنگي خاص ديدگاه زندگي ، ازنوع متاثر روانشناسانه ، نگاه يك
برداشت.آنهاست پيرامون محيط آموزشي و اقتصادي عواملتاثيرگذار و
موهبت از را آنها كه بستهاي و محدود روابط و مذهبي مباني از نادرست
بينصيب دهكده ازچارچوب بيرون فضاي با عميقتر و گستردهتر ارتباطات
فقر نظير مشكلاتي.ميزند رقم را آدمها اين رفتاريخاص شيوه است ، ساخته
.ميزنند رفتاريدامن سياق اين به نيز سادهانديشي و وبيسوادي
شخصيت سه و -كمتريدارد فيزيكي حضور كه -نمايشنامه اصلي شخصيت
شرايط از متاثر كه هستند سادهاي و روستاييفقير زنان او ، پيرامون
رفتارهاي و روحيات ميبايستي قاعدتا روستا ، خاص مكاني و زماني
شخصيتالاهانسن ، تنها آنها ، درميان اماباشند داشته همساني نسبتا
ارتباطات بهسبب است ، مشهور لئامت و پستي به روستاييان كهنزد پيرزني
رفتاري است ، زده رقم را كهسرنوشتاش مجزاتري حوادث و گستردهتر
و خشن ، ديوانهوار ديگران زعم به كه رفتاري.دارد ديگران متفاوتتراز
!است اخلاق و انسانيت از عاري
اجرا مقام در
پيشبرد اصلي بار آنكه سبب به روگافورد دهكده نمايشنامهخسيس
نگاه در ميكشد ، دوش به شخصيتها ميان گفتگوي و ديالوگ را ، داستانش
به باتوجه.نظرميرسد به شنيداري بيشتر و راديويي نمايشنامهاي اول
بيشتري اهميت درجه از نويس براينمايشنامه قصه پيشبرد اينكه
هدف اين نيلبه براي را راه آسانترين واقع در نويسنده برخورداربوده ،
.اتفاق و تصوير جاي گفتاربه و كلام انتخاب.است برگزيده
:ميگويد باره اين در نمايش ، كارگردان نريماني كوروش
مشخص ديالوگ ايننمايشنامه ، در را داستان سير خط كه است درست اين
اينگونه در تصوير كه نيست معنا بدان اين اما ميكند ،
اشخاص ميان گفتگو و ديالوگ گاهي.ندارد اعراب از محلي نمايشنامهها
كه دارند معنايي پر و متنوع تابلوهاي و تصاوير خود ، در نمايشنامه ،
وظايف از تصاوير ، بخشي اين ابداع بگويم ميخواهم حتي و ونمايش كشف
.ميكند رامشخص نمايش بازيگران و كارگردان
روگافورد دهكده تلويزيونيخسيس نمايش ميرسد نظر به حال اين با
تغيير اين.باشد داشته تفاوتهايي آناندك نمايشنامه اصلي بامتن
ديده رفتارهايشخصيشان حدودي تا و شخصيتها ميان گفتگوي بيشتردر
.ميشود
كه خارجي نمايشنامههاي از بسياري در:ميگويد خصوص اين در نريماني
اثر ، كليدي رفتارهاي ديالوگهاو از نظر دارند ، صرف عين به عين ترجمهاي
در كهجايگاهي برميخوريم خاص رفتارهاي و قصار جملات و برخيواژهها به
خاص رفتارهاي حتي يا وكلمات ، واژهها اين.ندارند ما تماشاگر ذهنيت
بيترديد نشوند ، داده تطبيق ما فرهنگ با فرهنگيچنانچه و اجتماعي
ما براي.ماند بياستفادهخواهند و بيمعنا تماشاگران از عظيمي برايخيل
يكراه تنها زدهايم ، خارجي آثار نمايش ترجمهو به دست اجبار به كه
ذهن با آشنا ورفتارهاي الفاظ كردن جايگزين آنهم و ميماند باقي
.آنهاست جنسخارجي با مترادف و تماشاگر
در آن ، نويسنده تاكيد استناد روگافوردبه دهكده نمايشخسيس داستان
اعتقادات سبب به شمالي اروپاي از بخش اين كه ميگذرد زماني
به بياساس موهومو عقايد و پرستي خرافه از مملو فضايي در مذهبي ناقص
جزيي و زودگذر شكلي به خود درنمايشنامه حتي نويسنده.است ميبرده سر
شخصيتهاينمايشنامهاش وگفتار رفتار در را عاميانه نوعباورهاي اين
حيطه در شخصيتها كنش و نوعنگرش اين ميرسد نظر به.است داده نمود
.است شده جلوهداده كمرنگ اثر اجراي
چه و تمرين زمان در چه ما البته:ميگويد زمينه اين در خود نريماني
روابط و وهم و ازخرافه پر فضاي اين از هيچگاه كار ضبط زمان در
فضاي كردن رنگ پر كه دارم اماقبول.نبوديم غافل عاميانهشخصيتها
به توجه ما براي كه چرا.نداشته اصل حكم ما براي كار مذهبي و تاريخي
كارآمدتري و منطقيتر راهكار اثر ، در موجود انساني روابط و خلقيات
.داشت
كه تلويزيونيسالهاست تئاتر مختص وگشايشبابي تئاتر مقوله به توجه
قرار كار دستور در دوم شبكه خصوصا و سيما مختلف شبكههاي برنامه در
اين به سيما دوم شبكه در مختلف گروههاي كه است سالي چند.است گرفته
از بخشي اختصاص با گاه چند وهراز داشتهاند جديتر نگاه مقوله
به منطقيتري و مستمر روال كردهاند سعي سازمان ، محوله تواناييهاي
و تئاتر به مثبت نگاه اين.بدهند رسانه اين در تلويزيوني نمايش
جذب در حدودي تا بتواند شبكه اين است شده باعث تلويزيوني نمايش
ميرسد نظر به حال اين با.باشد داشته بيشتري سهم تئاتري نيروهاي
واقعي جايگاه تلويزيوني تئاتر مقوله تا است پيش در زيادي راه هنوز
شكل اين به پرداختن هنوز.كند پيدا تلويزيوني برنامههاي در را خود
سريال ، و فيلم قبيل از نمايشي متداول اشكال ساير به نسبت نمايشي ،
فراواني كمبودهاي و مشكلات با هنر اين دستاندركاران و هنرمندان براي
.روبروست
ضبطاين طول در كه مشكلاتي از شمردنبخشي بر ضمن نريماني كوروش
هنوز متاسفانه:ميكند تاكيد بودهاند ، آنروبرو با تلويزيوني نمايش
بايد من نظر به.نيست شده تعريف تلويزيوني تئاتر قابليتهاي و ارزشها
تئاتر.شود باز جداگانهاي حساب نمايشي هنرهاي از شكل اين براي
.ميطلبد را خودش خاص آدمهاي و امكانات و هزينهها تلويزيوني
رژي اتاق فاقد كه شد دراستوديوييضبط ما كار:ميكند اضافه او
عوامل ، و بازيگران استراحت و لباس و گريم براي اتاقي حتي.است
واحد با را نمايش شديم مجبور ما.نيست مهيا استوديو اين پيرامون
فوتبال بازيهاي شروع با هم سيار واحد اما.كنيم ضبط شده مستقر سيار
نمايش ضبط اجبار به كار ميانه در ما و كرد ترك را ما جهان ، ارتشهاي
تلويزيوني كارگردان نجومي ، مهتاج خانم.داديم ادامه دوربين يك با را
كار به را مهارتشان و توان و سعي تمام فنيشان همكاران و كار
.نزند لطمه كار يكدستي به كمبود ، اين بروز گرفتندتا
پديدهاي تصويري و نمايشي هنرهاي گستره در آنكه با تلويزيوني نمايش
تاريخ از كمتر قدمتي ما كشور در آن تولد راستي به اما مينمايد جديد
كلام اين شاهد.ندارد ايران در تلويزيون و راديو راهاندازي و تاسيس
قالب در و تئاتر توسطهنرمندان هفتگي تلويزيوني تئاترهاي مستمر نمايش
به اقدام اين چه اگر انقلاب از پس.است مليايران تلويزيون برنامههاي
ايراني برخينمايشنامههاي ضبط و اجرا اما نيافت ادامه شكلمداوم
نام صاحب بازيگران شركت با ايران جمهورياسلامي سيماي در وخارجي
از اينشكل تداوم و رشد بيترديدشدند مثالزدني تئاتر ، تجربههايي
را مطلوبي تنوع و غنايفرهنگي تنها نه تلويزيون در نمايشي هنرهاي
فراهم را زمينهاي بلكه داشت خواهد پي در تماشاگربيشتر جذب براي
درگستره را هنرشان بتوانند تئاتر ارزشمند هنرمندان تا خواهدكرد
شد متذكر بايستي.نمايشبگذارند به خود پرشمار مخاطبان براي وسيعتري
روي كه نمايش با اصولا و نيست شده ضبط تلويزيونيتئاتر نمايش كه
بسيار ميآيد ، تفاوتهاي در اجرا به محدود تماشاگران حضور در صحنهو
با همسان نمايشي متون از عليرغمبرخورداري تلويزيوني نمايش.دارد
تصويربرداري امكانات و دوربين پذيرفتن دليل صحنهاي ، به تئاتر
جامعه مختلف ازطيفهاي پرشمارتر تماشاگران از برخورداري و وصدابرداري
.خودميگيرد به متفاوتتري سياق و وشكل