پنجم ، شماره 1387 اكتبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 21 سهشنبه 29
|
|
نداريم پليسي فيلم تجربه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
سايه به سايه فيلم كارگردان ژكان علي با گو و گفت
نوع در ميخواستم فقط پليسيندارم ، فيلم به خاصي علاقه هيچ من
.باشم كرده تجربهاي فيلمپليسي
فيلمسازيكه انواع و ميبريم بهسر فقر در مضامين نظر از حاضر حال در
كردهايم كار ديگرخيلي انواع در بگويم تا نداريم
و خوانده ادبيات رشته او.متولدشد تهران در سال 1329 ژكان علي
پشت به تدريج به و پرداخت بهبازيگري و شد سينما وارد سال 1351 از
كهن داستانهاي در فيلمنامهنويس و كارگردان دستيار بعنوان و رفت صحنه
سربداران تلويزيوني مجموعه در و داشت فعاليت انقلاب مقطع تا ايراني
كنارمرداب دخترك ،(1363) ماديان سهفيلم ژكان.بود دوم كارگردان
به گو و گفت ايناست كرده كارگرداني را (1373) سايه به سايه (1368)
.است گرفته صورت تهران سينماهاي در سايه به سايه فيلم نمايش بهانه
شكلگرفت؟ چگونه ماديان ساختن انديشه
جنگل و ده فضاي با و شدم ، آشنا درشمال زندگي با همسرم طريق از من
و اجتماعي زندگي در مهمي نقش حيوان كه جنگلنشينان زندگي با و
كساني چاروادارها).شدم آشنا چاروادارها زندگي با و دارد اقتصاديشان
(.ميكنند تردد روستا و شهر بين و ميدهند كرايه قاطر يا اسب كه هستند
تحول دچار جاده كشيدن و اسلامي انقلاب با زندگي نوع اين ساختار و
.است شده اساسي
است متاثر معاصرمان ازادبيات ماديان كه ميرسد نظر به
جز بهنبود خلاق و رابطهايدوستانه ادبيات با سينما رابطه
در فيلمآرامش مثل.ميكرد تغذيه ايران ادبيات از كه استثناهايي
كه ملاپور داود آهوخانم شوهر يا تقوايي ناصر ديگران حضور
اين گفت ميشود حتي.آوردند سينما به را ادبيات اينهازيبائيشناسي
شب يا گلستان ابراهيم آينه و مثلاخشت شده ، شروع هم زودتر حركتها
سينماي كه ميبينيم كنيم ، ايراننگاه سينماي به اگر و.غفاري فرخ قوزي
و ادبيات از.ميگيرد ايراننشات ادبيات از كه است جديسينمايي
بودند ادبي كار در كه وكساني تئاتر جدي آدمهاي تمام.ازتئاتر
شروع را سينما مستند كار با هم فروغ كه شاعرها ، حتي سينما ، ميآيندبه
حركت ميشود ، ساخته ما جدي فيلمسازان توسط كه فيلمهايي تمام.ميكند
و چهل سالهاي از فقط.است فردي فعاليتي بيشتر و نبوده جدي و پيگير
پيدا تداوم و گسترش هم تدريج به كه ميشود شروع تازهاي موج هشت ، هفت ،
زيباييشناسي ميآيند سينما به حوزه دو اين از كه كساني و ميكند ،
بازيگري نوع و فيلم نوع منظورم.ميآورند سينما به را تئاتر و داستان
سخيف فيلمهاي روي از فيلمفارسي ، به موسوم فيلمهاي كه حالي در.است
است خارجي فيلمهاي نوع اين مدلهايش ، و ميكند كپيبرداري تركي و هندي
از قدم يك ميآمد نظر به كه فيلمهايي و.خودش ملي مشخصات نه و
بوده خارجي فيلمهاي الگويشان هم باز جلوترند ، فارسي نازل فيلمهاي
ساموئل نمونه ، بهعنوان يعني همينطور ، هم پليسي فيلمهاي عرصه در.است
پيروي خارجي فيلمهاي مدل از است ، نوع اين معروف نماينده كه خاچكيان
و.است كريستي فيلمهايآگاتا تاثير تحت نوعي به فيلمهايش وميكند
او داستانهاي در كه مشخصاتي همان با است ، كريستي آگاتا مدل مدلش ،
و چهل سالهاي تا شكل همين به هم ، سينما ديگر ردههاي ساير وهست
حوزه هيجانات و تاب و تب و.ميشود شروع نو موج اين كه هشت -هفت
به بود ، هم اوج نقطه در و بود باب روزها آن كه شاعري و شعر و ادبيات
سينماي ازتقسيمبندي تقليد به ما كه سينما ، به منتقلميشود نوعي
استخوانبندي درواقع.ايران سينماي نو موج آنميگوئيم به غرب ،
و داستان وشكل است ادبيات سيطره ، زير من بهنظر ايران سينماي
هم همين براي.تكرارميشود سينما در ادبيات وبرجستگيهاي قوت نقاط
گنجينههاي و ذخايرملي عنوان به و است موفق بهنوعي فيلمها
يا ديگران حضور آرامشدر همان ، مثل.ميشود ياد ازآنها ما سينمايي
و ساعدي از كههم ميكند ، شروع مهرجوئي كه ياكارهايي آينه ، و خشت
تامين ادبيات سينمااز واقع در كه ميكند ، نوشتههايشاستفاده از هم
تغذيه بهمنابع احتياج جهان سراسر در حالسينما هر به.ميشود
سينما و بينادبيات رابطه اين و.شود جاييحمايت از بايد.دارد
اين چه اگر من نظر به.ميشود شروع سالها همان ودر بار اولين براي
.انقلاب تا نميشود ، گسسته و دارد ادامه كماكان اما است رنگ كم رابطه
تئاتر از را كارم گرچه من.دارد وجود رابطه اين سال هشت -هفت يعني
ادبي حوزه تاثير زير و بودم علاقهمند ادبيات به هميشه ولي كردم شروع
از من تاثيرپذيري نمايانگر چيز هر از بيش ماديان فيلم و.بودهام كار
ادبيات زيباييشناسي از اصطلاح به فيلم ، روائي شكل يعني است ، ادبيات
به تقصيرش نبوده ، جدي حوزه دو اين ميان رابطه ، اين اگر البته.ميآيد
ادبيات از نكرده سعي يا نرفته ادبيات سوي به كه نيست ، سينما گردن
.هم فارسي فيلمهاي در حتي بوده ، تمايل اين ميكنم فكر.كند استفاده
به سينما كه نميداد اجازه شاه زمان سانسور كه بوده اين علتش شايد
مطرح را مسائلي و داشت جديتري حوزه ادبيات چون.شود نزديك ادبيات
مانع يك ميكنم فكر.نبود فيلمها مضامين با مقايسه قابل كه ميكرد
نظر نويسندهها ديگر طرف از.ميشد اعمال كه بود سانسور همين اصلي
كسر و ميكردند نگاه آن به تحقير با و نداشتهاند سينما به خوبي خيلي
يك واقعا شايد.كنند برقرار سينما با جدي ارتباط كه ميشد شانشان
نوبه به من.شود طرد آنها طرف از كه بود سخيف آنقدر سينما هم دورهاي
كه داستانهايي همين ميكردم فكر و داشتم ادبي آثار شيفتگيبه خودم
.فيلم ساختن براي ميكند كفايت داريم
گرفته؟ تاثير خاليسلوچ جاي از ماديان گفت ميشود
فكرماديان امابودهام كتاب اين تحتتاثير من داشته ، تاثير قطعا
به ربطي آن ، اصلا تم و است ، حيوان با يكانسان تعويض براساس كه
ولي.ندارم پذيري تاثير هيچ تم و فكر در ندارد ، من سلوچ خالي جاي
نظر ازگرفتهام را تاثيرات كار روايي شكل در يعني كار ، ساختار در
كه فيلمهايي يا ادبيات به كند رجوع فيلمسازي هر كه است طبيعي هم من
از.كردهاند كارهايي چه ببيند تا شده ، ساخته علاقهاش مورد حوزه در
ادبيات حوزه در نويسنده برجستهترين آبادي ، دولت آقاي هم من نظر
.ندارد نظير ما ادبي تاريخ در نباشد ، اغراق اگر و است ايران روستايي
كه هست نكاتي يا مطالب آثار اين در كافي اندازه به كه ميكنم فكر من
و شد شروع تئاتر از دولتآبادي با من رابطه اصلا اين از غير بياموزم
وجود ما بين بوديم تئاتر در كه زماني طول در استادي -شاگرد رابطه يك
بيش تاثيرپذيري اين و هستم قائل ايشان براي زيادي احترام من و.داشت
.است خودشان از باشد ايشان آثار از اينكه از
روايي ، تكليف سينمايي شايد يا ادبيگفتهايم سينماي از حال به تا
ميشود؟ چه ياضدقصهايي داستاني ضد سينماي
ميتوانيمآثار برويم ، معاصرمان همينادبيات سراغ به اگر ميگويم من
آنها به سينما در ما كه هست بسياري مضامين هنوز.بسازيم گرانبهايي
.نشده ما سينماي در جدي طور به حال به تا كار اين و.نپرداختهايم
فيلم مثل ضدقصه سينمايي درعرصه شد كوششهايي هم زمان همان اما
به و نرسيد جايي به هم نوعكوششها اين كه كيمياوي پرويز مغولهاي
يعني افتاد اتفاق اين غرب يا اروپا در اگر.نشد تبديل قابل روند يك
.است بوده ادبيات به نسبت تاخري يك با كرد پيدا ناب گرايش يك سينما
كنارمرداب؟ دخترك سراغ به برويم حالا
يك كه است اين منظورم آورده وجود به را تفاهماتي سوء ماديان فيلم
من حرفه به ربطي كه بود آمده وجود به اتهامي و انگ و جوسازي نوع
و نيست من در كه بگويند من به چيزهايي كه بودم اين نگران.نداشت
فارغ.دارم دوست كه بسازم را داستانهايي كردم فكر فقط.ندارد واقعيت
من يعني.بود مطرح زمان آن در كه وابستگي يا گرايش نوع هر از
اشكال در نه و داشتم قبول ايدئولوژيكياش شكل در نه را فيلمسازي
از باشد رها و آزاد كه است اين وظيفهاش سينما كه ميكردم فكر و ديگرش
آن همين براي.نگيرد قرار جزمي چيزهاي تنگناي در و وابستگي ، نوع هر
به و من به ربطي واقعا كه ميشد مطرح كسان برخي طرف از مسائلي زمان
هم ضمني فكر اين مرداب كنار دخترك ساخت در.نداشت من كاري شخصيت
.كنند نگاه آدم به صحيحتري شكل به و.شود اتهام رفع كه داشت وجود
فيلمهاي براي گرايشي سينما دوران آن در ميكردم فكر من اينكه ضمن
مضمون اين و بود عشق جانمايهاش كه شدم نزديك تمي به و نداشت روستايي
وجوه فيلم ، اين در.نميشد حمايت و نداشت خريدار دوران آن در
خودم عقيده اينكه براي ماديان به نسبت يعني بود ، بيشتر آرمانگرايانه
خود فرديت كه معتقدم.نميبينم خلاصه شرايط در را چيز همه و است اين
آرزوهايش و آمال و فرد به و.است موثر و دارد نقش زندگي در هم آدم
حركت به وادار را آدمها كه ندارم مكانيزمي به باور و.ميدهم اهميت
روي مسئله كل يعني.داشت عاطفي جهت اساسا هم موضوع جهت.ميكند
بسيار دلايل به كه بود مردي كه ميكرد حركت آدمها فردي بسيار انگيزه ،
اين ميخواست كه بود كسي گناه احساس داستان و ميزند عمل به دست شخصي
است داستاني در گناه احساس اين البته.كند حل خودش با را گناه احساس
زمينههاي به من علاقه و.هستيم اجتماعياش زمينههاي شاهد ما كه
آدمها حركت انگيزه ولي.است باقي خودش قوت به همچنان كار اجتماعي
.مادي نه است شخصي و فردي انگيزه
مقايسه در را اين كردهايد؟ خودتانانتخاب را مرداب كنار دخترك پس
فرصت سال چند از بعد جاييگفتهايد در كه ميگويم ، سايه به باسايه
.آوردهايد دست به فيلمساختن
شكل يعني.نبود مطلوبي شرايط مرداب كنار دخترك ساخت شرايط البته
فيلمسازي ميگفتند آن به اصطلاحا كه بود طوري شرايط آن در فيلمسازي
فيلم توليد و تهيه براي سرمايهاي و ميشدند جمع هم نفربا چند.تعاوني
در موفقي فيلمساز ساختنماديان با من هم زمان آن در.ميگذاشتند
هم دولت حمايتسياستگذاري مورد فيلمساز اينكه ضمن.نبودم گيشه
كه دولتي درسيستم اصطلاح به نه.نداشتم جايي درهيچجا ، و.نبودم
هدايت و شعارشحمايت ، نظارت و بود ، دراختيارش سينما اصلي اهرم
از داشت و بود دولتي بخش جيرهخوار كه خصوصي بخش سيستم در نه و بود ،
هنوز.بود فروش و گيشه به چشمش ولي ميكرد ارتزاق دولتي كمكهاي قبل
سالهاي در اينكه با است ، مميزي محاق در ماديان سال سيزده از بعد هم
به راست و چپ و است ماديان از فيلمهاتندتر از برخي مضامين اخير
كنار دخترك نتيجه در.فرستادهميشود بينالمللي مجامع و جشنوارهها
فقر به مالي اينفقر كه شد ساخته مالي فقر شرايط دريك مرداب
و موضوع در هم ميخواستم مرداب كنار دخترك در.شد منجر فيلم معنوي
.كردهام كار دوجور فضا يك با يعنيبكنم تازهاي تجربه ساختار در هم
مرداب كنار دخترك در و است ، واقعگرايانه خيلي نگاه ماديان فيلم در
نگاه انساني جغرافياي و انسان به ابهام در و راز ، و رمز پر نگاه
اين خاطر به بود ، فيلم در كه ضعفهايي كه است اين تصورم من.ميشود
و.نبود وسط در پولي چون.بسازم را فيلم از بخشهايي نتوانستم كه است
ميكند تازهاي كار كه آدمي به تازهاي نگاه منتقدين كردهام حس
ياد آن از خورده شكست عنوان با اينكه با را فيلم موضوع من.نكردهاند
مضمون به انقلاب از پس كه است فيلمي اولين اين و دارم دوست ميشود ،
.ميپردازد عشق
تفاوت سايه به سايه با دوربينماديان پشت آدم آن ميآيد نظر به
چيست؟ خودتان دارد ، نظر
ميبيند را كار كه است كسي ايناحساس.باشد همينجور واقعا شايد خب
دوست بچههايش مثل را ميسازدفيلمهايش فيلم كه كسي هر.من نهاحساس
مهم وليندارند همفرقي با اينها كه ميكند فكر نتيجه دردارد
مقايسه بهاين سايه به سايه مورد در.است وتماشاگر بيننده نظر
ادبيات و است زياد بسيار ما دهقاني و روستايي فيلمهاي كه هستم قائل
.است غني زمينه اين در هم ما
پشتوانهداشتهايد؟ ماديان فيلم براي شما يعني
كار موضوع اين روي ما سينماي ودر داريم پشتوانه زمينه اين در بله ،
نوع اين اما.دادهام تكيه دهقاني ادبيات و سينما به من يعني شده ،
.ما سينماي در نه و بوده ما ادبيات در نه پليسي فيلم
است؟ ضروري ما سينماي غربيبراي كليشههاي رعايت شما نظر به
فرهنگي تعالي به ميتواند اما.روشاست يك بودن موفق نشانه كليشه ،
تنگناي و قفس در سينما كه شود باعث يعني.بزند مهلكي ضربه سينما
.بماند باقي كليشه
.موافقنباشند نظر اين با خيليها شايد
مثل.كردهاند آغاز كليشه رابا سينمايشان كار كشورها از بسياري
كه ميگويم من.كردهاند اجرا ماهرانه خيلي را غربي مدلهاي اين و ژاپن
را آن و.درآمده كار از خوب نه و شده متعالي نه ما كليشهاي فيلمهاي
ما كه ندارد اشكالي هيچ.دادهايم انجام سخيفش بسيار شكل در
.خوبش ساخت در منتها.تهيهكنيم كليشهها ساخت با را فيلمهايمان
خوب فيلمهاي ولي فيلمميسازد كليشه روي از جهان هم كههنوز چنان
اصطلاح به و است جلبمخاطب اصلياش وجه كه ميسازد فيلمهايي.ميسازد
برداري منظورمكپي كه بگويم همينجا.ميكند راتامين مادي اهداف
واقع در.كنيم خودمان آن از را كليشهها كه است اين منظورم.نيست
وجه يكي دارد ، بعد دو كليشه ببينيد ، .كنيم اجرا را فني است قرار
هميشه قانون مرد وقتي.است مضامين در كليشه يكي است ، آن ساختاري
اين برسد مكافات به بايد مجرم يا.است كليشه اين شود ، پيروز بايد
.است كليشه
زن نه كشتن از بعد مردي مانميسازد ، زندگي با اين كه است اين حرف
هوشياري و تيزبيني يعنيآن ميشود ، دستگير تصادفي طور به ودختر
.ندارد وجود ما زندگي پليسيدر فيلم لازم
است درست.داريم پليس دستگاه الان ما يعني كرده ، فرق ما زندگي بافت
و جرم و بود ، رايج سنتي شكلهاي اواخر همين تا ما جامعه در كه
.ميشد فصل و حل خويشاوندي درمناسبات جنايتها
لازم وپليسي قضايي دستگاه داشتن و مدني جامعه به توجه با امروزه اما
من كه است تجربهاي اين.كنيم خلق را خودمان زيباييشناسي كهما است
خودمان استدلالي شبكه از داستان يعني.بكنم سايه به سايه در كردم سعي
ابداع را آن بخواهيم ما كه نيست چيزي سينما كه دارم اعتقاد و بگذرد
.ساخته هم را خودش شكوهمند آثار و شده اختراع سينما.كنيم اختراع يا
در را خودمان شناسي زيبايي كه است اين بكنيم ميتوانيم كه كاري تنها
داستان سنت ما مگرميكنيم ادبيات عرصه در چنانچه.كنيم رعايت آن
داشتهايم؟ ايران در نويسي
آن با را خودمان حرف ولي كردهايم وارد را ابزار اين ما كه درست
.ميگذاريم بخواهيم كه هرتصويري آن در ما كه عكسي قاب انگار.ميزنيم
هنوز ما زندگي با پليسي فيلم يعني ابزار ، اين شايد كه ايناست حرف
.ندارد همخواني
فن و ميگيريم را آن قواعد ماچيست پليسي فيلم ساختار ببينيم بايد
مثل.ميآوريم وجود به خودمان شناسي زيبايي رابا هيجان ايجاد و تعليق
وجود به را آثاري اينها همه از و گرفته را ادبي انواع كه هدايت صادق
.آورده
يعني داشته ، ضرورتي گرفتهايم ، ديگران از را شيوهاي ما اگر
كه دارد وجود بسياري ادبي شيوههاي.بزنيم را حرفمان ميتوانستيم
به وار ، كريستي آگاتا فيلمهاي مورد در.نرسيده ما آثار به پايشان
.نداريم را هوشمنديها و درگيريها نوع اين ميآيد نظر
و كشف راه از پليسي فيلم هر غالب وجه.نيست كريستي آگاتا به من نگاه
دارد بستگي حالا كه پليسي ، فيلمهاي تمام مشترك نگاه يعني است ، جستجو
اين از اگر.شود گرفته كار به داستان در چگونه جستجو و كشف اين
جستجو با هم آنجا كهاست پليسي داستان يك هم هملت كنيم ، نگاه زاويه
كه ميسازم را فيلمي سايه به سايه در من.داريم كار و سر حقيقت كشف و
بر اجتماعي قوانين كه محيطي در يعني.ميافتد اتفاق شهري جامعه يك در
مناسبات كه بندري.است شهر من انساني جغرافياي محيط.است حاكم آن
ديده آن در وار كريستي آگاتا معماي نوعي اگر.است حاكم آن بر شهري
علاقه هيچ من.دارد وجود ما زندگي در كه است دليل اين به فقط ميشود ،
تجربهاي پليسي فيلم نوع در ميخواستم فقط.ندارم پليسي فيلم به خاصي
پليسي فيلم نوع اينكه ضمنكنم امتحان را فيلم نوع اين و باشم ، كرده
كه ميكردم فكر من كه حالي در بود ، شده تحقير تاريخي طور به اساسا
.بياوريم وجود به هم ارزشمندي كارهاي نوع اين در ميتوانيم ما
سايه به سايه كه دارم ادعا بلكه است ، ارزشمند سايه به سايه نميگويم
وجود خطايي و ضعف هم تجربهاي هر درميكند تجربهاي زمينه اين در
زيادي مضمونهاي جنگ از بعد ما طرف يك از.هست هم قوتي نقاط.دارد
كار براي خوبي امكانات ژانر اين ديگر طرف از نداريم ، فيلمسازي براي
فيلم ذات در كه است كشف و جستجو بيننده ، جذب حربه مهمترين.دارد
حاضر حال در.كنيم استفاده خصوصيات اين از ميتوانيم ما و.است پليسي
كهنداريم فيلمسازي انواع و ميبريم سر به فقرمطلق در مضامين نظر از
داريم؟ فلسفي فيلم ژانر ما.كاركردهايم خيلي ديگر انواع در بگويم تا
اما داشتهايم ، پليسي چهفيلم گر داريم؟ اجتماعي موفق فيلم ماژانر
در ميتوانيم ما.باشد پليسي ژانر آغازگر ميتواند سايه سايهبه ميگويم
كار حيطه درآن ميتوانيم و كنيم صحبت رئاليسم ازژانر خودمان ادبيات
فيلم زياد دهقاني ژانر در اگر.نداريم سينماژانرپليسي در اما كنيم
و شجاعت اين و نيستيم ، ورزيدهاي آدمهاي پليسي ژانر در شده ساخته
درگير آن با و برويم نوع اين سمت به كه ندادهايم خرج به را شهامت
و.بيايد وجود به پليسي ادبيات حتي تا كنيم راحل مشكلاتش و شويم
سايه در من اما بگذارند ما اختيار در را منابعشان پليسي دستگاههاي
.بگريزم پازلفيلمنامه شبكه از كردم سعي.كردهام هم سعيديگري سايه به
مكانها كداماز هيچ من.بشكنم نوعي به را فيلمنامه تنگناهاي آن و
.است آمده فيلم در كه بوده همانجوري تماميآن.نساختم را (لوكيشنها)
داشتهام ، را نگاه اين فيلم سه درهر.است همينطور هم ماديان در
فيلم سه هر در تماملباسهارا داستان به مستند نگاه يعنياين
داستان وارد نمايشي چيز هيچ و.هست واقعيت در كه است همانطوري
كه است اين خاطر به فقط هستم ، راضي سايه به سايه از اگر.نكردهام
از صحنهاي اگر.كنم داستان وارد را خودم دلمشغوليهاي توانستهام
از فيلم سه هراست سازي مستند همان خاطر به اعتناست قابل داستان
.است سختتر همه از پليسي فيلم در گريز اين و ميگريزند داستان شبكه
رئاليسم در فقط پليسي ، داستان داخل بيايد اجتماعي مسائل كه اين
اصلا كه همت ، داشيل مثل نويسي پليسي يك در يا بوده ، امريكا اجتماعي
اين كه بود اين تلاشمميكند پليسي فيلم وارد را اجتماعي رئاليسم
بود تجربهاي اين ميگويم باز كه فيلم داخل بيايد امكانات اين و وجوه
.كردهام كه