پنجم ، شماره 1387 اكتبر 1997 ، سال مهر 1376 ، 21 سهشنبه 29
|
|
سياسي نظام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
آخر بخش ـ سياسي قدرت ساخت نظري فهم
به) جامعه كهموجوديت است پيچيده و فراگير ساختار يك سياسي ، نظام
مركزي سياسي اقتدار يك وسيله كهبه را (واحد ارگانيسم يك مثابه
ميكند حفظ ميشود ، اداره
اشاره
و آلموند بهتعريف سياسي ، قدرت ساخت نظري فهم مقاله قبل شماره در
ساختار ، از منظور شد وگفته شد اشاره سياسي ساختار درباره پاول
يا ميآورند بهوجود را سياسي نظام كه مشاهدهاياست قابل فعاليتهاي
يكديگر با ارتباط در كه است نقشهايي از ويژه مجموعه ديگر عبارت به
ساختارهاي مختلف جلوههاي به همچنين مقاله آن در گرفتهاند ، قرار
و تبيين شماره اين در شد ، توجه سياسي نظام مفهومي بررسي و سياسي
مورد دولت و مردم نظر از نظامسياسي اهميت و سياسي نظام توصيف
.ميشود واقع بررسي
مقالات سرويس
سياسي نظام توصيف و تبيين
دو يكي به جهتاختصار كه گرديده بيان متعددي ديدگاه از عبارت ، اين
در سوسياليست ، سياسي متفكران از فيودربورلاتسكي ، .ميشود اشاره مورد
تعريف چنين را سياسي نظام (دولتي ماشين و سياسي قدرت) خويش كتاب
:است كرده
روابط از گروه يايك رفتاري نظام يك مثابه به ;سياسي نظام توصيف
بر و شده گرفته الزامآور آنهاتصميمات طريق از كه [است] متقابل
(8).ميگذارند اثر جامعه
سيستم:چنينميگويد باره اين در سياست ، انديشمندان از آيور ، مك
البته.است جامعه يك اساسي متضمننظام كه است دستگاهي يعني ;سياسي
;ادانميكند روشني به را مطلب سهم و بوده ابهام فوقداراي تعريف
نظام.گردد تبيين دقيقتري طور به موضوع تا است ضروري بنابراين
مثابه به) جامعه موجوديت كه است پيچيده و فراگير ساختار يك سياسي ،
اداره مركزي سياسي اقتدار يك وسيله به كه را (واحد ارگانيسم يك
سياسي ، نظام تحليل در وظيفه اولين اينرو ، از.ميكند حفظ ميشود ،
و رشد همچنين و ;كاركرد چگونگي درك نيز و ;آن متشكله عناصر تفكيك
.ميباشد عناصر اين متقابل كنشهاي
ميسازد قادر مارا سياسي ، نظام مقوله از دقيق استفاده و صحيح تعبير
در جامعه سياسي حيات درتوضيح كه مقولاتي و مفاهيم كليه از كه
خرده از يكي سياسي ، نظام.بكنيم استفاده خوبي به ميگنجد ، چارچوب
فكري نظام خرده و اقتصادي نظام خرده كنار در كه است جامعه نظامهاي
:ميشود متمايز دو آن از (اجتماعي گروههاي فعاليت ماهيت خاطر به)
سركردگياش خاطر به اجتماعي ، نظامهاي ديگر از سياسي نظام تمايز اولا
براي تصميماتش و ميكند اعمال جامعه در را قدرت عاليترين كه است
ويژگي مهمترين قدرت ، زيرا) است الزامي آن نظامهاي خرده تمام و جامعه
خرده با سياسي نظام متقابل كنش ثانيا (ميباشد سياسي نظام هر كاركرد
-اجتماعي ساخت با آن متقابل كنش همه ، از مهمتر و ;اجتماعي نظامهاي
نوعي ديگر ، عملكردهاي براي كه است كاركردي صورت به جامعه ، اقتصادي
نسبي استقلال سياسي ، نظام خاص مشخصه سومين ;ميشود محسوب محيط و زمينه
ناشي اجتماعي گروههاي ساخت و كاركرد نقش ، ويژه مكانيسم از كه است آن
ديگر از شديدتر جامعه ، بر سياسي نظام نفوذ اينكه ، چهارم ;ميگردد
و است برتر قدرت دارنده نظام اين زيرا ;است اجتماعي نظامهاي خرده
.دارد اختيار در جامعه منابع براي را فرصت بيشترين
تمامي در و صادقاست جامعهاي هر در سياسي ، نظام قانونمنديهاي اين
جوهري از (تكامليشان مراحل دركليه) اقتصادي -اجتماعي فرماسيونهاي
انحصاري استفاده خاطر به هم سياسي ، نظام.برخوردارميباشد اجتماعي
دارد را توانايي اين است ، آن واجد كه ماهيتي به بسته هم و ازقدرت
هويت ارتقاء يا امحاء در را فوقالعادهاي نقش جامعه درون در كه
را سياست نظام واقعيت باشيم خواسته اينكه بدون.نمايد ايفا انساني
;يازيم دست آرماني توصيفي به آن قبل از و كنيم نفي جامعه اداره در
در را عمدهاي نقش جامعه سياسي سيستم كه داريم مدنظر را نكته اين
(آن رده پايينترين در حتي) اجتماعي ، مناسبات تخريب يا و سالمسازي
سياسي ، نظام اهميت تا ميشود سعي مطلب ادامه در لذا (9).دارد برعهده
.گردد بررسي عميقتر
سياسي نظام اهميت
نميكند ، كار بهخود خود سياسي ، دستگاه يك:مردم و سياسي نظام 1ـ
آدميان بدست بايد هم بعد شده ، آدميانساخته بدست نخست كه همانگونه
نيازمندرضايت تنها نه دستگاه ، اين.افتد بكار آدميانعادي حتي و
و تواناييها با وبايد آنهاست فعال مشاركت محتاج بلكه ;افراد
:است بايسته را شرط سه امر اينسازگارباشد موجود اشخاص ويژگيهاي
پذيرا ميشود ، برپا برايشان كه را حكومتي نوع مردمبايد -الف
راه در ناشكستني سدي كه نباشند آنچنانناپذيرا كم دست يا ;باشند
براي كه آنچه هر كه باشند توانا و پذيرا بايد -ب.برافرازند برپائيش
توانا و پذيرا بايد نيز و -ج ;دهند انجام است ، بايسته آن نگهداشت
.آورند بجا بتوانند ;دارد انتظار آنها از حكومت آنچه هر كه باشند
شامل را كردن عمل هم كه شود مفهوم گونهاي به بايد آوردن ، بجا كلمه
اين از هريك نشدن برآورده.برگيرد در را عمل از خودداري هم و گردد
داشته آينده براي كه دلپسندي نويد هر با) را حكومت نوع هر شرايط ،
(10).كرد خواهد نامناسب (باشد
و اجتماعات همهنهادها ، تقريبا رفتار در:ودولت سياسي نظام 2ـ
كه نهادهايي آن ليكن ;ميشود يافت ازسياست جنبههايي معاصر ، افراد
كنشيمشخصه چنين نيز و ;دارند متقابل كنش دولت ، و باقدرت قويا
.ميشود محسوب (سياسي نظام خرده يا) سياسي نظام عناصر آنهاست ، ضروري
خرده تعدادي از نوبهخود ، به و است سياسي نظام سنتي نهاد يك دولت ،
شده تشكيل قضايي ، و اجرايي قوايتقنيني ، چون كاركردهايي با نظام
دولت ، گرچه) داد تنزل دولت سطح به نميتوان را نظامسياسي اما ;است
سياسي ساختهاي از بسياري سياسي ، نظام (.ميكند ايفا آن در را اول نقش
حياتي ضرورتي داراي ساختها اين كاركرد.دربرميگيرد نيز را ديگري
از ظاهر در ساختها اين است ممكن كه هرچند.است نظام عملكرد براي
در كه ساختهاست همين مجراي از اما ;باشند دور به قهر دستگاههاي
اعمالكننده يعني) جامعه تمامي و سياسي قدرت بين روابط نهايي تحليل
اعضايجامعه تمامي كه آنهاست طريق از.ميگيرد شكل (موضوعقدرت و قدرت
سياسي اهداف كه كمكآنهاست با همچنين و ;ميشوند درگير سياسي حيات در
.ميگيرد شكل سياسي حيات كه آنهاست طريق از خلاصه و ;گرديده فرموله
بر علاوه:است نهادهايسياسي تحليل در دولت ، و سياسي نظام بين تفاوت
احزاب خصوص به و ;ديگر سياسي وسازمانهاي نهادها دولت ، ارگانهاي
سياسي ، نظام عناصر اهميت.ميگيرد قرار سياسي نظام درچارچوب سياسي ،
چنين زيرا ;ميشود روشنتر دولت و سياسي نظام شناختي جامعه مطالعه با
قانون بر مبتني نهادهاي ديدگاه از دولت ، تحليل از طبعا ، مطالعهاي
.ميرود فراتر قضايي نهادهاي ديگر نيز و ;اساسي
الهيمنش محمدحسن
پانوشتها
ص رهسپر ، احمد دولتي ، ترجمه ماشين و سياسي قدرت بورلاتسكي ، فيودر 8ـ
27
توسعه ، فرهنگ توسعهسياسي ، و نخبگان سياسي فرهنگ صالحي ، ن ، :ك.ر 9ـ
ص 7 شماره 17 ،
علي ترجمه انتخابي ، حكومت در تاملاتي ميل ، استوارت جان:ك.ر -10
ص 31 ني ، نشر رامين ،