پنجم ، شماره 1389 اكتبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 23 پنجشنبه 1
|
|
به مادر روز آبانماه اول مناسبت به
اگرنباشي حتي ميآيم ، ديدارت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
فرود آن در شبي انگار و دارد ديگر حكايتي من امروز.توست روز امروز
!نه كردهام ، گم را چيزي يك.تنهاست چه درونم مينگرم ، خود بهآمده
سكوت از لبريز خانه.بيكسيهاست خلوتسراي بيتو خانه.را همهچيز كه
فروزد كه چراغي كو...:ميآيد يادم سهراب كلام.نور از خالي و است
ما؟ دل بسوزد كه كو آتشي:گفت من با جان ، به افسرد كه هر ما؟ دل
خانهمان پنجره با خورشيد كه بود بودنت با.بودي نور تو !مادرم
زنده منطق نباشد ، نور اگر كه دانستم تلخ چه تو از پس و بود ، آميخته
شكوفههاي تو با ;است يادت.ميشود دگرگون شمع و پروانه روايت و پرواز
ببين را امروزم.بودند ترنمساز را شكفتن سرود شيوايي چه به خانهمان
.است گرفته خود به پاييزي رنگ بهارم ، بيتو كه
چنين يادمقامتو از تجليل روز روزتوست ، امروز !گوهرم يگانه
شوق و احساس بودماز سرشار كه روزي.خير قبلبه سال در روزي
به...داشت زيبا معراجي چه غرورم ديدنت ، و بابودن.ديدار
.آمدم دستبوسيات
خواهد پدر ، حتي و بچهها ما زندگي زودتكيهگاه چه نميدانستم كه دريغ
تلخ كلامي من با ديوارخانه و در.بگيرم ديوار دستبه بايد و لرزيد
شادي لب ، از خنده كه تويي.تومادر همچون بزرگي فراق شرح حديث:دارد
.رفت رفتنت با دل از
پارههاي وسرانجام شدي معنا برايم را مفهومهجرت زود چه !سرم تاج
وسعت.شدي زندگي خزان خودسرانجام عوض ، در و رانديدي تنت
كه خويش ، براي از غمي نه و بود اندوهجگرگوشههايت و غم غصههايت ،
.بوديم ما همه تو ، خويشتن
.ميدهد گل خيابانبوي و كوچه.است ديگردرگرفته شوري شهر در امروز
انتظارم در:بهشت توست ، موسيقي صداي ;ميخواند دورمرا از آوايي
.آزارم سخت خلوت از ميآيم ، بيرون خانه ديداراز شوق لبريز !دلبندم
جنس از سرخياي ;دلم خون سرخي به گلي شاخه با مادر ، آمدم ديدارت به
را توميدهم شستوشو ديدگانم آب با را جديدت منزل غبار.شقايق داغ
كه بس از.ميگيرد قرار بيقرارم دل.زيبايي احساس چه ;ميكنم احساس
من رگهاي در هميشه مادرم ، :ميگويم تو با.سرشارحرفم تو با دلتنگم
زندگيام اميد يادت.نباشي اگر حتي است ، همزادم يادت هستي ، جاري
...بعد ديدار تا..ميسپارم خدا به را تو و..است
نايبي حسن فرامرز