پنجم ، شماره 1389 اكتبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 23 پنجشنبه 1
|
|
قانون درباره
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
از پيش حقوق به نياز يابد ، گسترش جامعه در قانونباوري قدر هر
هرچه يعني.است عمل ارتكاب از پس آن به نياز از بيش عمل ارتكاب
داشته قانون با را آن تطبيق حساسيت بيشتر كاري انجام از قبل جامعه
ميشود قانوني پيگيرد درگير كمتر قضائي مرحله در باشد ،
:اشاره
كه است كافي نكته اين به تامل جديد دنياي در قانون جايگاه تعيين در
قانون به خود مهم بعد يك در جديد تمدن تحقق در بزرگ عمومخيزشهاي
...و قوا تفكيك تا پارلماني نظام تشكيل از.بودهاست مرتبط
كانون در قانون تاريخي خاص شرايط بهدليل ما جامعه در اين بر علاوه
.بينديشيم بيشتر قانون درباره.است گرفته توجهقرار
مقالات سرويس
برآوردن جهت در و طبيعت مواهب با برخورد در خويش ماهيت به بنا انسان
در تنها آدمي خصلت اين.است ناپذير سيري و خواه زياده خود نيازهاي
.كند زندگي منفرد صورت به انسان كه برندارد در نامطلوب نتايج صورتي
به.باشد نداشته خود همنوع با ارتباطي گونه هيچ امكان كه گونهاي به
شود ، عرصه وارد ديگري فرد و خورد هم بر شرايطي چنين كه اين محض
و مطلقالعنان استفاده براي كه داشت خواهد را رقيبي حكم ناگزير
تنازع به ناچار به مشكلات اين.ميآورد فراهم مشكلاتي اول نفر بيقاعده
ميگيرد خشونت عمومارنگ دادگر داور يك غياب در كه نزاعيميشود منجر
.ميپذيرد پايان است ، زورمندتر كه كسي غلبه با و
چه هر.است فراهم كاملا تنازعي چنين براي شرايط اجتماعي زندگي در
فراوانتر ميبرند سر به جامعه يك در هم كنار در كه تعدادانسانهايي
سهم و ميشود محدودتر طبيعي امكانات از استفاده سوامكان ازيك شود ،
ديگران دستاورد از استفاده به ميل ديگر سوي از و مييابد كاهش كس هر
كه اجتماعاتي ترتيب اين به.ميشود بيشتر امكانات نامساوي تقسيم و
بالقوه صورت به ميدهند ، جاي خود در را افراد از ملاحظهاي قابل تعداد
به ناگزير كه تنازع و رقابت كه ميشوند ، تبديل بحران كانون يك به
ميتوان البته.است آن جداييناپذير جزء ميشود منتهي درگيري و خشونت
.كنند داوري افراد ميان در تا داد ماموريت و برانگيخت را انسانهايي
معياري زيرا است نزاع وقوع بر همواره اصل اولا شرايطي چنين در اما
جامعه نتيجه ودر دهند وفق آن با را خود جامعه ساكنان تا ندارد وجود
سليقه ، اختلاف دليل به ثانيا.است انرژي اتلاف و نزاع از لبريز هميشه
بيطرف و يكدست قضاوتهائي چنين فرد ، هر ديگر ويژگيهاي و عقيده ، اختلاف
تضعيف دعوا طرفين ميان در را آن پذيرش امكان اين و بود نخواهد
چندان اجتماع اصطكاكهاي از كاستن در هم داوريها نتيجه در.ميكند
يك عنوان به قانون به نياز احساس ترتيب اين به.بود نخواهند موفق
يك اجتماع ، در كس هر مجاز منطقه تعيين براي عام معيارهاي سلسله
.است بوده تاريخي ضرورت
مرزهاي تعيين در آن اهميت به ديرباز از بشر كه است وسيلهاي قانون
داوري و تنازعات گسترده وقوع از پيشگيري نتيجه ودر هركس مجاز
.است برده پي گذارند ، زيرپا را اينمرزها كه كساني درباره
تطبيق آن با را خود جامعه افراد اگر كه است قواعد از مجموعهاي قانون
و گرايشها با انسانها انبوه وجود عليرغم كنند ، پيروي آن واز دهند
خويش حقوق محدوده در كس هر هم ، كنار در متضاد وگاه متفاوت سليقهها
هرز عامل كه مستقيم رويارويي به موارد اين در نظر اختلاف و ميكند عمل
.نميانجامد است ، جامعه كارافتادگي از و نيرو رفتن
خودي به كه است جامعه يك اعضاي رفتارهاي تنظيم قانون اصلي كاركرد
اخلاق آموزه اين اگرنظرند اختلاف و تعارض دچار نحوطبيعي به خود
روح در را ورزي خشونت و زيادهطلبي عقل كه بگيريم نظر در را ديني
قانونگذاري ، قانون ، كه ميشود آشكار ميكند ، كنترل و تعديل آدمي
قانون ، .آموزه اجتماعيهمين و نظاممند اجراء جز نيست چيزي قانونپروري
آن ونتيجه ثروت و قدرت در زيادهخواهي دارد وظيفه و است اجتماع عقل
پيچيدگيروزافزون با.كند كنترل است خشونتورزي و تنازع كه را
به.مييابد گسترش افراد ميان روابط در تنش ايجاد زمينههاي جوامعجديد
شده نمايان بيشتر اخير دورههاي در قانون اهميت و دليلحساسيت همين
.است
آن سر بر رقابتي ميتوانست كه چيزهائي محدوديت دليل گذشتهبه جوامع در
تنظيم داشت ، تحقق امكان كه جرمهائي دليلمحدوديت به و صورتگيرد
كلي قانونهاي يا و توصيهها حداكثرپارهاي و افراد سليم برعقل روابط
خاصي داوري به نظر مواضعاختلاف مورد در تكليف تعيين و ميشد واگذاشته
مورد مسئله خوداز شخصي بهدريافت اساسا قضاوت براي كه ميشد محول
كه همين اجتماعي روابطزندگي محدوديت سادگي دليل به.بود متكي اختلاف
آن كنار ودر صداقت ، امانت ، مثل اخلاقي كلي اصل چند در جامعه افراد
تعيين ميگرفتند ، نظر در را ماليات درباره حكومتي چنددستورالعمل
هر اختراع با كه كنوني دنياي در اما.بود مقدور روابط تنظيم حقوقو
سازمان گونه هر تاسيس با تازه ، فعاليت گونه هر باايجاد و جديد وسيله
ميان جديد روابط از انبوهي اقتصادي بنگاه فرهنگييا موسسه يا اجتماعي
وحقوقي قانوني نظامي اگر وجودميآيد ، به جامعه و فرد ميان و افراد
را خود روابط افراد اگر و باشد نداشته وجود آن پيچيدگيهاي با متناسب
انبوهي جمعيدچار روابط نكند ، تنظيم حقوقي و قانوني نظام اين براساس
.ميرسد نظر به ناممكن آن كردن باز كه ميشود كور گرههاي از
سطوح در را جامعه ساختارهاي و است اجتماعي مهندسي خطكش حكم در قانون
به جامعه كه است نكته اين پذيرفتن باوري قانون.ميكند متفاوتطراحي
.ميشود بزرگي بحران دچار طراحي چنين بدون پيچيدهجديد ، جامعه خصوص
و كارآتر دقيقتر ، طراحي اين چه هر كه مطلباست اين پذيرش باوري قانون
بيشتر ثبات و باآرامش و فعالتر ، زايندهتر اجتماعي حيات باشد متعادلتر
.است همراه
مسيرهاي از كارشناسانهاي و پيچيده شبكه ترسيم جامعه ، قانوني طراحي
قانون به دعوت.است سياسي و فرهنگي اقتصادي ، از اعم جمعي رفتار مجاز
مجاز مسيرهاي از عبور كه است حقيقت اين سوي به جامعه توجه جلب باوري
نظر به ظاهر در كه اين عليرغم آن ظرافتهاي و خمها و پيچ با تطابق و
جريان مجموعه واقع در مياندازد ، تاخير به را هدف به دسترسي ميرسد
آن رهگذر از و ميكند ، بخش نتيجه و معقول متعادل ، را اجتماعي امور
صرف با نهادها ، سازمانها ، افراد ، از اعم اجتماع صحنه بازيگران تمامي
باور.مييابند دست بيشتري بازدهي و بهرهوري به انرژي از كمتري ميزان
جامعه در كه است نكته اين پذيرفتن قانون فايده و ضرورت به آوردن
.كرد عمل طبع صرافت به و فردي تشخيص يا ذوق اساس بر نميتوان امروزي
نخست مرحله در.ميگيرد صورت مرحله دو در جامعه يك در قانون حاكميت
كس هر كه ميشود باعث شده تفكيك و مشروح قوانين از كاملي مجموعه وجود
برد پيش در راهنما عنوان به آن از و باشد مطلع خويش قانوني حقوق از
و كند كنترل آن مبناي بر را خود طلبانه فزون تمايلات.بهرهگيرد امور
اين در.نمايد خودداري آنان حقوق تضييع و ديگران حوزه به ورود از
عرصههاي از آن تفكيك و مجاز محدودههاي تعيين براي لازم ابزار مرحله
عمل ضوابط اين براساس افراد اگر كه گونهاي به ميشود ارائه ممنوع
براي چنداني مجال كه ميشوند روبهرو شده تنظيم روابطي با كنند ،
سازمان كه است مسئوليتي اين.نميگذارد باقي تنازع و اصطكاك
.دارد برعهده جامعهاي هر در قانونگذاري
درون و قانون چارچوب در جامعههمواره اعضاي تمامي كه است بديهي اما
نقض قصد كه هم افراد از بسياري نيز و.نميكنند عمل خود مجاز محدوده
دچار ديگران و خود حقوق خاص موارد تشخيص در گاه ندارند هم قانون
كه هست نياز حقوقي نظامي به ترتيب اين به.ميشوند نادرست تشخيص
وجود.كند داوري آن تشخيص در نظر اختلاف و قانون نقض موارد درباره
از خروج و قانون از انحراف خاص موارد تشخيص براي لازم كارهاي و ساز
نشان و مجرمان جزاي براي كافي ضمانت آوردن فراهم و حقوقي مجاز حريم
قانوني حاكميت كه است دومي مرحله قانون خلاف ارتكاب عملي نتيجه دادن
قضايي سازمان عهده بر مسئوليت ايننيست مقدور آن بدون جامعه يك در
اول شرط بيروني نفوذ اعمال هرگونه از آن استقلال كه دارد قرار جامعه
.است آن سلامت
از پيش حقوق به نياز گسترشيابد ، جامعه در باوري قانون قدر هر
چه هر يعني.است عمل ارتكاب از پس آن به نياز از بيش عمل ارتكاب
در باشد داشته قانون با تطبيق حساسيت بيشتر كاري انجام از قبل جامعه
.ميشود قانوني پيگرد درگير كمتر قضايي مرحله
هم و ميگيرد صورت مستقيم ازراههاي هم جامعه در باوري قانون گسترش
فكري ، رشد كه است تاثيري مستقيم غير روش.مستقيم غير راههاي از
دنياي در اجتماعي روابط پيچيدگيهاي و ويژگيها با آشنايي و فرهيختگي
و فكري عناصر اجتماع ، كرده تحصيل اقشار.دارد قانون پذيرش بر جديد
كاري تجارب و فكري تاملات در جامعه مختلف امور در صاحبنظران و فرهنگي
شاخص با ميتواند يافتگي رشد ميزان كه ميبرند پي مطلب اين به خود
اقوام اصول و تاريخ با آشنايي.شود سنجيده قانون به اعتماد و اعتقاد
پيشرفتها از بعضي علل تحليل و تجزيه و معاصر ملل با آشنايي گذشته ،
پيوند قانون انديشه با ناگزير را جامعه فرهيختگان عقبماندگيها يا
ارتباطات طريق از و تربيت و تعليم طريق از عمومي آموزش رشد.ميدهد
ديدگاه از كردن نگاه به را افراد ذهنيت مستقيم غير طور به رسانهها
.ميكند برجسته را امور قانوني وجهه و ميدهد عادت قانون
و ضرورت دادن نشان قانون ، شهروندانبا عموم كردن آشنا مستقيم ، روش
.است آن وثمربخشي آن به شدن تسليم از جامعه ناگزيري آنو فايده
اجتماع درچارچوب كه هم را خويش شخصي منافع كه اين به مردم دادن عادت
معيارهاي ديگران با خود روابط تنظيم در و ببينند آن با هماهنگي در و
علاوه.دارد باوري قانون فرآيند در مهمي جايگاه كنند رعايت را قانوني
اولويتهاي و نيازها با آن تطبيق و قانوني نظام مداوم پالايش اين بر
نتيجه به بيشتري سرعت با امور قانوني سير كه شرايطي ايجاد و اجتماعي
.است موثر قانون پذيرش در كه است ديگري عامل برسد
جديد دوره يك به جامعه آستانهورود در و فعلي مقطع در كه تاكيدهايي
اميدوار چشماندازي ميگيرد ، صورت مداري قانون بر فرهنگي توسعه و رشد
با را جامعه نهادهاي و افراد عموم بيشتر آشنايي و آشتي كه است كننده
رعايت آن در كه برسد مرحلهاي به ما جامعه اگر.ميدهد نويد قانون
وسيله بلكه امور پيشبرد از جلوگيري براي وسيلهاي عنوان به نه قانون
ممنوعيت و منع جنبه از نه قانون با يعني شود ، تلقي آن تسريع و تسهيل
شود ، توجه آن درست مسير به امور هدايت و راهنمايي مثبت جنبه از بلكه
و تاسيس مقام در قانون اگر اما.مييابد محكمتري مبناي باوري قانون
را قدرت ابزار نوعي شائبه كه كند عمل گونهاي به اجرا مقام در يا
.است شده منحرف خود اصلي مسير از كند ، القاء