پنجم ، شماره 1390 اكتبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 25 شنبه 3
|
|
سياسي رفتار
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
پرسشها .1
كدامند؟ آن تبييني عناصر ميشود؟ فهميده چگونه چيست؟ سياسي رفتار
رفتارهاي ديگر از را سياسي رفتار چيستند؟ سياسي رفتار فهم شاخصهاي
چه آن ظاهري و بيروني جلوههاي داد؟ تشخيص ميتوان بشرچگونه
به حد چه تا عيني و ذهني وجوه از كدام هر باشند؟ ميتوانند پديدههايي
آن ذهني وجوه به بايد اصولا آيا ميكنند؟ كمك سياسي رفتار فهم
سياسي رفتار فهم در ميتوان را فرهنگي -تاريخي پيشينههاي آيا پرداخت؟
آيا بالاخره و دارد مشخصاتي چه بهينه سياسي رفتار چگونه؟ داد؟ دخالت
سياسي رفتار فهم به مشخص تبييني عناصر و معيارها دسته يك با ميتوان
پرداخت؟ جامعهاي هر در
تبييني عناصر.2
فلسفه ، و انساني علوم در مسائل بغرنجترين جزء مفاهيم تعريف مسئله
و باشد متكي ماهوي عناصر بر بايد آن ، منطقي شكل اساس بر تعريف.است
رسيدن فرض پيش.دشوار بس است كاري تعاريف در ماهوي عناصر به رسيدن
است برهان برمبناي يقين به رسيدن نيز سنتي فلسفه در ماهوي عناصر به
به و كشيده دست آن به رسيدن از تلاش قرنها از پس بشري دانش كه
نظامهاي و تجربي علوم محدوده در شده ياتاييد ناشده ابطال گمانهاي
.است كرده اكتفا وعقلي منطقي دانشهاي در موضوعي اصول
كننده تعريف ذهن ميان سخني هم و ارتباط نوعي كردن برقرار تعريف كار
را T و T نظريه دو كه آنجا از ولي.است كلمات طريق از شنونده وذهن
هم كلمهاي به كلمه تناظر و كرد بيان متفاوت كاملا عباراتي با ميتوان
پيدا دوم درجه نقش واژهها باشد نداشته وجود بيان نحوه دو ميان
اما باشند معادل ميتوانند منطقي جهت از نظريه يا گزاره دو.ميكنند
(پوپر 3-جهان و افلاطوني مثل).شوند بيان متفاوت واژههاي با
حروف و نوشته ميان رابطه ميتوانند كلمات و نظريه رابطهميان
آنان به واقعي هويت دادن و دارند ابزاري نقش واژهها اينجا در.باشد
مبتنيبر تعاريف ، همه همچنين.ميكند مشكل بعدي مراحل در را كار
ناشدگي تعريف مورد در ميتواند كس هر كه هستند ناشده تعريف واژههاي
.كند ايراد و اشكال كلمات اول دسته
از فرار براي ميكنند كار انساني دانشهاي در تجربي نحو به كه كساني
عملياتي وتعاريف عرفي بهتعاريف ماهوي تعريف دشواري و فوق مشكلات
آن ذكر به نيازي كه گفت ميتوان عرفي تعريف مورد در.ميكنند اكتفا
نظر اتفاق آن مورد در و بدانند را آن همه كه است قرار چون نيست
تبديل همانگويي به نيز ارائه صورت در و (است عرفي چون)باشند داشته
مورد در اما گشاست مشكل مواردي در گرچه هم عملياتي تعريف.ميشود
معطوف اغلب سياست در مسئلهنيست ممكن آن مشابه و اسطورهاي واژههاي
دغدغه كه هستند واژهها نوع اين و است اسطورهاي واژههاي همين به
.برميانگيزند را تعريف
.دربرندارند كلمات با بازي جز محتوايي تعاريف ، اكثر كه روست همين از
آن معقولتر شايد دارند برخود نامي كه پديدههايي فهم براي رو اين از
و باشيم مفهوم يا پديده آن در تبييني عناصر برخي دنبال كهبه باشد
.برسيم نظريهپردازي به آنجا از
چنانكه آن -رفتار تعريف از ميتوان راحتي به سياسي رفتار مورد در
خود بعد و كرد آغاز گوناگون تعاريف ذكر و -گفتهاند رفتارگراها
و تعابير از يكي يا دو اين چسبانيدن هم به با و كرد راتعريف سياست
اين شايد اما.داد دست به سياسي رفتار از تعريفي واژه ، دو هر تعاريف
حل هستيم سياسي رفتار فهم دنبال به كه ما از را چنداني مشكل كار ،
.نكند
تلاش يا سياسي رفتار چيستي و ماهيت به رسيدن ادعاي از اينجا در ما
و فهم به كه را عناصري كه علاقهمنديم فقط و ميكشيم دست آن تعريف جهت
نظريههاي نويسنده ، نظر بهكنيم جستجو ميكنند كمك سياسي رفتار تبيين
و موجود سياسي فرهنگ دارند ، توجه اجتماعي و سياسي بهساخت كه سياسي
رفتار فهم براي خوبي تبييني عناصر ميتوانند درگيريهايسياسي انواع
.باشند سياسي
را جامعه يك در مطرح سياسي نظريههاي خواه ;سياسي نظريههاي:الف
نداشته نظريهها به بحراني نگاه خواه و بدانيم بحرانها برخاستهاز
سياست به جامعه افراد نگاه نوع منعكسكننده نظريهها اين باشيم ،
تعرف اقتدار و قدرت به معطوف رفتارهاي صحنهبروز را سياست چه.هستند
نظريه گونه دو هر نهايت در اهداف ، به معطوف رفتارهاي چه و كنيم ،
تفاوت باز همچنين.است درجريان واقعيت از مقولهبندي نوعي شامل
دادن نظام صحنه يا همهبدانيم عليه همه جنگ صحنه را سياست كه نميكند
سياسي نظريههاي هرصورت در.(هدفگرا يا غايتگرا ديدي با) جامعه به
در بيتاثير نميتوان كه را افراد سياسي رفتار ذهني وجه زيادي تاحدود
.ميتابانند باز دانست آنها سياسي كنش نوع
روشها ، سياست ، از هدف سياست ، دانش موضوع از سياسي نظريههاي
به مردم نگاه قدرت ، ساخت سياسي ، ساخت بر آن تاثير و ساختاجتماعي
نهادهاي ديگر با سياسي نهادهاي نسبت مردم ، به حاكميت ونگاه حاكميت
سخن آنها رفتار چگونگي و سياسي نهادهاي نوع و (دين ، رسانهها) جامعه
عقلاني سياسي رفتار از كه را آنچه هر كار بااين واقع در و ميگويند
را يافته تنسيق آدميان ذهن در و شناختييافته -تحليلي جنبه و شده
تاثير آنان سياسي نوعرفتار در مسائل اين البته.ميكنند بازگو
.ميگذارد
اما است ، ذهني وجه گزارشگر زيادي حدود تا نيز فرهنگ ;سياسي فرهنگ:ب
.ميدهد نشان ما به را سياست شده تاريخي يا تاريخي نمودهاي بيشتر
ديد به بيشتر آنان ، سياسي رفتار فهم جهت مردم سياسي فرهنگ به توجه
شناختي انسان و فلسفي تاريخي ، روشهاي با را سياست كه سنتگرايان
تجربي يا مذهبان تحصلي ديدگاه از حدودي تا و است نزديك ميفهمند
گرچه.ميگيرد فاصله دارند سروكار تجربي -آماري روشهاي با كه مسلكها
.گرفت سراغ نميتوان كجا هيچ در خالص نحو به را روش دو اين از هيچيك
افراد يا اجتماعي گروههاي ملتها ، ذهني جهتگيري نوع همان سياسي فرهنگ
نظام.ميدهد شكل را سياسي رفتار الگوهاي حدي تا و است سياست به
در سياسي رفتار كه) اجتماعي ارزشهاي بياني ، نمادهاي مذهبي ، باورهاي
ذهني ادراك ،(ميشود تعريف و ميدهد رخ آن سياق و بافت در معين وضعيتي
بازنمايي چگونگي و هويت مراكز بنيادي ، ارزشهاي سياست ، و تاريخ از
خاص تجربه محصول كه سياسي تاملات و معرفتها شكوه ، و جلال و احساس
سياسي نظام كه را رفتاري و نگرشي چارچوب و گروههاست و ملتها تاريخي
سياسي فرهنگ گسترده نسبتا مفهوم در ميتوان را است گرفته جاي آن در
.داد جاي
سياسي ، رفتار تبييني عناصر جمع در سياسي درگيريسياسي درگيري:ج
هر درگيري واژه از ما منظور.مينماياند باز را رفتار عينياين وجه
مشاركت از اعم سياست در (كننده دخالت نظر از) دخالتظاهري نوع
مخالفت و عناد طيف ، پايان در و سياسي آگاهانه بيتفاوتي تا سياسي
درگيري معني همان به نيز را سياسي مشاركت بتوان شايد.است سياسي
دانش همان سياسي مشاركت از اوليه مراحل در چون.كاربرد به سياسي
جامعهشناسي ظهور و شصت ازدهه بعد اما است ميشده ارائه انتخابات
مثل سياسي مشاركت اشكالغيرمعمول بر هم و معمول سياست بر هم سياسي ،
.است ميشده تاكيد بهقدرت معطوف رفتار و انقلابها جنبشها ، اعتراضات ،
كه دانست فعاليتهايي همه از عبارت ميتوان را سياسي مشاركت يا درگيري
پرسنل انتخاب مثل قدرت مراكز و دولت به كمك يا برايتاثير شهروندان
انجام ميشود انجام قلمروها آن در كه فعاليتهايي يا حكومتي
يادرگيري مشاركت از نامساوي درجهاي:اولا كه است روشن البته.ميدهند
دست در با همراه مشاركت خود: ثانيا.دارد وجود مردم ميان در سياسي
اساسي تفاوت آن بدون مشاركت با ميتواند قدرت يك با همراهي يا داشتن
فعال طور به افراد از اندكي درصد حكومت هر در:ثالثاباشد داشته
همراه سياست ناظران بيشتر مردم وبقيه دارند شركت سياسي فعاليتهاي در
.هستند آن نفي يا تائيد با
يادرگيري مشاركت در مهم عوامل روانشناسان ، و سياسي شناسان جامعه
اجتماعي ، مدرسه ، -اقتصادي وضعيت خانواده ، را آن وعدم سياسي
اجتماعي و سياسي فرهنگ و سازماني -هويتگروهي همگاني ، رسانههاي
:ميشمرد متمايز علت هشت مشاركت براي نيز (1951) لاسول.دانستهاند
حددرگير و تاثيرپذيري رفاه ، ويت ، روشنفكري ، خبر و قدرت ، ثروت ، مهارت
.احترام و راستي و درستي مسئله ، يك با شدن
جاي اول گروه مبهمتر عناوين در بتوان شايد را لاسول نظر مورد عوامل
.شدهاند ريزتر و خردتر البته كه داد
كلي عنوان تحت راحتي به را اول گروه عامل پنج ميتوان همچنين
عنصري سياسي رفتار نظر از را فرد و داد جاي (Situation)موقعيت
.ميدهد نشان واكنش موقعيتها آن ويژگيهاي و برابرعناصر در كه دانست
باز جامعه در فرد موقعيت به چيز همه لاسول نظر از مذكور علل در ولي
موقعيتها از جداي ميتوانند كه دروني و شخصي عناصر بلكه نميگردد
و تاثير حد و راستي و درستي ويت ، خبر يا مهارت مانند -شوند فهميده
.دارند دخالت مشاركت نوع در نيز -مسئله با درگيري
رفتار اوليه شرايط مجموعه عنوان به ميتوان هم را عنصرموقعيت
نظام و آگاهيها سطح معني به ميتوان هم و فهميد گروه فرديا سياسي
ميافتند موثر او رفتار در كه گروه يا فرد مطرحبراي عمومي ارزشي
از ذهني برداشت دوم تلقي و عيني بيشتردريافت اول تلقي.كرد تلقي
سطح از خودآگاهي نوعي به افراد كه جوامعي در البته.است موقعيت
دريافت باشند ، رسيده خود گروه يا جامعه و خود ارزشي نظام و آگاهيها
.ميكند پيدا تحليلي اهميت عيني دريافت اندازه همان به ذهني
مشكل را سياسي مشاركت و درگيريها درباب تحقيق و بررسي كه مسائلي
شده نهادي و يافتهها سازمان سياست كه جوامعي در.ميكنندبسيارند
خود يافتهاند ، منسجمتري شكل سياسي گروههاي و وجمعيتها احزاب و است
از ميآيند ، كجا از ميپيوندند ، گروه يك به چگونه افراد كه مسئله اين
در تماسهايي و مهارتها چه دارند ، پيوستن براي ايدههايي مسيري ، چه چه
در.است اساسي مشكل يك ميافكنند ، دور يا ميكنند كسب فعاليت مسير طول
قالبريزي تازهاي جوامعچشماندازهاي اين در سياست اهل از نسل هر
مناسب معرفت و ازنظرمهارتها آنها در تازهاي مقدمات اولا كه ميشود
ثانيا و دارد ثباتوجود يا تغيير عملي نيازهاي با برخورد در
همين و ارائهميشود وشر خير و عملي الگوهاي از متفاوتي تفسيرهاي
مشكل را سياسي مشاركت و درگيري چگونگي در تحقيق و بررسي كار عوامل
.ميسازد
طور به سياسي سازمانهاي و نهادها كه ايران جامعه مثل جامعهاي در
وجود موضعگيريها و درجناحبنديها سياليت نوعي و شكلنگرفتهاند كامل
و مشكلتر افراد سياسي مشاركت و درگيريها درنوع تحقيق دارد
بودن شاخصهايسياسي در فوق ، مشكلات بر علاوه همچنين.ميشود پيچيدهتر
.ميشويم مواجه مشكلاتي با رفتار نوع يك
شاخصها .3
شده ريخته خاصي مجراهاي چارچوبهاو در سياسي رفتار كه جوامعي در
تميز رفتارها ديگر از را رفتار اين است قرار كه سياسي رفتار شاخصهاي
ثبتنام.ميشود تعيين آسانتر كند ، روشن را كننده مطالعه حدكار و دهد
نظرهاي واظهار سياسي ، مجله يا روزنامه يك با سياسي ، همكاري حزب يك در
و بهاخبار توجه حد رفراندومها ، و انتخابات در شركت باب ، درآن ارزشي
شركت قراردادن ، آنها معرض در را خود يا يافته انتقال سياسي اطلاعات
در ماننداعتصاب)ميشوند فهميده سياسي درگيري كه فعاليتهايي در
مورد در صنفي انجمنهاي در عضويت و ودانشجويان ، موردكارگران
در آنها به شبيه عواملي و (پيراموني كشورهاي در وهنرمندان نويسندگان
.ميكنند نزديك سياسي رفتار بهفهم را ما جوامع اين
دارد محمديادامه مجيد