پنجم ، شماره 1391 اكتبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 26 يكشنبه 4
|
|
سياسي عمل سازنده عناصر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر بخش) سياسي رفتار
بهينه سياسي رفتار
ملت گروهيا فرد ، يك در بهينه عملسياسي يك شكلگيري چگونگي از بحث
جهان اينكه.ميكند پيدا بستگي بينالمللي داخليو عوامل دسته دو به
محور دولت دنيايي باشديا قطبي يك يا دوقطبي و دولتمحور دنياي يك
بينالمللي ، غيرحكومتي وسازمانهاي پيراموني كشورهاي حضوربيشتر با
و فراملي ملي ، بازيگران بابوروكراسيهاي متكثر دنيايي اينكه يا
بهينهكردن در باشيم بينالملليداشته غيرحكومتي و سازمانهايحكومتي
كهدر تغييراتي و جمعيتي تغييرات.ميشود واقع موثر عملسياسي
مسائلقانوني فراصنعتي ، دوران از نظمناشي ميگيرد ، صورت منابع
سطح در نوين سياسي نهادهاي ملتها ، ارتباطاتگسترده از ناشي
بحرانهاي و زيرگروهها رشد ميكروالكترونيك ، انقلاب ملي ، و بينالمللي
موثر طريق از سياسي عمل تنظيم چگونگي بر وفاداري و مشروعيت اقتدار ،
سطح بحث اين در ما.ميگذارند تاثير آرمانها و واقعيتها بر واقعشدن
.ميكنيم بحث داخلي چارچوب در و واگذارده را بينالمللي
به دراينجا.است سياسي عمل و فرهنگسياسي ميان چيزي ما بحث سطح
سياسي اجزايحوزه ميان پايدار روابط معنيمجموعه به سياسي ساختار
فرهنگ.نميپردازيم دائمي چارچوبهاي و اشكال نهادهاو مجموعه شامل
ساختار به نسبت گروهي و فردي نگرشهاي خصلت معناي به نيز سياسي
نظر مورد آنان تواناييهاي و دولتمردان و حكومتي سياستهاي سياسي ،
سياسي ساختار معمول كار نحوه معني به نيز سياسي فرايندهاينيست
و غيرمعمول كار نحوه معني به نيز سياسي عمل.نميگيرد قرار مدنظر
يا (تعريف يك با) فشارها يا نيازها به واكنش در سياسي ساختار مقطعي
از قدرت به معطوف عمل يا (ديگر تعريف با) جاري و معمول خطمشيهاي
قرار بحث مورد (سوم تعريف با) نفوذ اعمال و تصرف مشاركت ، قبيل
پيرامون صرفا ما بحث.نداريم كاري نيز آنها شاخصهاي به و نميگيرد
به.است بهينه سياسي عمل يك شكلگيري در موثر شاخصهاي و عناصر
عمل فرض با سياسي رفتار و عملنداريم كاري نيز رفتار حقوقي جنبههاي
يك در نيز ترجيحات اين.ميشود انجام ترجيحات نظام يك در انسان عقلايي
ميتواند آنها بودن معقول وجه و ميكند پيدا معني پاداش و هزينه نظام
اگر كه معناست بدان بودن متعدي.باشد بودنشان (Transitive) متعدي
بايد را طبيعتاالف دهد ، ترجيح برج را بربوب ، الفراxشخص
همين براساس سياسي انتخابهاي در افراد اولويتهاي.دهد ترجيح برج
رفتارهاي كه برآنست فرض بحث اين در.ميگيرد صورت معقول ترجيحات نظام
از نميتوان البته.است نظم داراي نيز سياسي جهان و بوده عقلايي انسان
آنها براي منطقي بتوان شايد بيرون از نگاه با كه) احساسي رفتارهاي
.كرد غفلت سياسي ، جهان در موجود بينظميهاي و (يافت
و متفاوت اشكال سياسي فرهنگهاي و انواعساختها در ترجيحات نظامهاي
سياسي رفتار است ممكن سياسي ، ساخت يك در.ميگيرند خود به متنوعي
ساخت يك در و باشد داشته زيادي مجازاتهاي و زياد پاداش زياد ، هزينه
يا اندك ، مجازات و كم نهچندان پاداش اندك ، هزينه ديگر سياسي فرهنگ و
سياسي نهادهاي وجود.كم مجازاتهاي و زياد نهچندان پاداش زياد ، هزينه
توليد باز ارتباطات در مختلف گونههاي به را حاكميت كه يافته قوام
بينشهاي قانوني ، توازن و محدوديت آن ، انحصار يا قدرت تقسيم ميكنند ،
فردگرا ، گروهگرايا مطلقگرا ، يا ايدهگرا ، مصلحتگرا يا عملگرا
تغيير مبشر مستقل ، سازمانهاي يا دنبالهرو بدبينو يا محور اعتماد
،(سكولاريسم) پدرسالاري ، عرفگرايي ،(پوبويسم) اجتماعي ، عامهگرايي
مفاهيم آن ، چندگانگي گوناگون درحوزههاي توسعه از ناشي ناهماهنگيهاي
حاكمه ، بودنگروه باز يا بودن بسته ، سياسي مشروعيت منابع و
و آزاد ، مطبوعات(پلوراليسم) كثرتگرايي مشاركتسياسي ، الگوهاي
توده روابط همچنين.ميافتند موثر ترجيحات آننظام بر غيرآنها
بيآينده و ثبات نمايندگي ، عدم نظام ديوانسالاري ، نوعنظام ونخبگان ،
و همبستگي مشترك نمادهاي قلت افراد ، تلقي در جامعه يا فرد بودن
بلوغ سوي به حركت جهش ، جهش ، از قبل شرايط سنتي ، جامعه) تاريخي مراحل
.هستند موثر همانعوامل جزء ([روستو تقسيمبندي] مصرف و
نكتهبايد چند به بهينه سياسي يكعمل شكلگيري چگونگي تبيين در
:كرد توجه
نظامهاي به است غيرسياسي عمل كدام و سياسي عمل ، كدام اينكه 1ـ
عملراجع از مردم تلقي و فاعل حكومت ، تلقي تلقي موجود ، ارزشي
.ميدهيم قرار مبنا را فاعل تلقي بيشتر اينجا در ما.است
كم رفتارهايسياسي به فراواني ميتوانبراساس را سياسي رفتار 2ـ
با) مشاهده نوعغيرقابل دو به قليل سياسي رفتار.كرد تقسيم وزياد
با برخورد يا تحصن نوشتنمقاله ، اعتصاب ، ) مشاهده وقابل (مخالفين
سياسي رفتار و (حكومت بودن ايدئولوژيك صورت در توده ارزشي نظامهاي
و انقلاب موارد در) آن تنبيه مورد و حكومت تشويق مورد نوع دو به زياد
.ميشود تقسيم (گسترده خشونتهاي
آن هزينه يا كارآيي و نيازهاست بهبرآوردن متوجه سياسي رفتار 3ـ
رفتار.ميشود معين نيازها برآوردن وچگونگي مقدار با ارتباط در نيز
خوديابي ، امنيت ، فيزيولوژيك ، نيازهاي برآوردن متوجه ترتيب به سياسي
.است هنري و معنوي نيازهاي و اجتماعي نيازهاي
ضرورت وجهدارد اهميت سياسي رفتار در حيثيت و آرمان ضرورت ، وجه 4ـ
رفتار كس هر داوري از صرفنظر و توجه بدون آن براساس فرد كه است وجهي
رفتار كه معنا اين به است رفتار غايت آرماني ، وجه.ميدهد انجام را
شدن پررنگتر با و ميكند محقق را جمعي يا فردي آرمانهاي حد چه تا
ديگران داوري حيثيت ، وجه درمييابد تقويت رفتار آرماني وجه آرمانها
.ميشود نيز رسوم و آداب شامل داوري اين.ميافتد موثر عمل در
و رفتارسنتي به شاخصها برخي ميتوانبراساس را سياسي رفتار 5ـ
ارثي ، ومنزلت موقف سنتي رفتار شاخصهاي.كرد تقسيم جديد رفتار
همشكلي اجتماعي ، نقشهاي درهمرفتگي وعواطف ، مبتنيبراحساسات رفتار
و گروههايويژه به وابستگي براساس روابط اسطورهها ، براساسمقتضيات
سياسي رفتار شاخصهاي ولي (پارسونز تعريف براساس).هستند خويشاوندي
تقسيم ساختاري ، تمايزيابي اجتماعي ، تمايزيابي چارچوب در رفتار جديد ،
.هستند عقلانيت و پيشرفته كار
جامعهپذيري ، :است موثر رفتارسياسي شكلگيري در عامل چهار 6ـ
در تقاضاها ادغام و تصميمگيرندگان توسط تقاضا تعيين سياسي ، استخدام
تحرك ، عدم يا تحرك ارتباطات ، حزب ، ) سياست عمومي گزينههاي داخل
(توزيع
فهمرفتارهاي به نيز نوين سنتيوانسان انسان به انسان تفكيك 7ـ
انسان انسانسنتي ، :ميكند كمك آن بهينهسازي چگونگي و سياسي
قانع ، فوري ، بهرفعنيازهاي متوجه همت ، بدگمان ، كوتاه نگران ،
را نوين انسان مقابل دراست شده معرفي قدري و قضا كارو محافظه
متحرك ، پردغدغه زيادهخواه ، بلندهمت ، آيندهبين ، انسانيپرجنبوجوش ،
.كردهاند تعريف پراطلاع و
نظام و نظامترجيحات ميان بايد بهينه سياسي رفتار فهم در 8ـ
چه از رفتار كه ميكند مشخص ترجيحات نظام.شد قائل تفكيك ارجاعات
و پاداش مدل نظامارجاعات ولي ميگيرد ، صورت مقولاتي چه در و جهت
.ميكند مشخص ميگيرد صورت آن درون رفتاردر كه را هزينهاي
كه معني اين به تعليقميشود دچار شرايط برخي در ترجيحات نظام 9ـ
عمل نظامترجيحات يك براساس خود عقلاني درواكنشهاي نميتواند فرد
-سنت دوگانگيهاي متوازي ، ارزشي ميتوانندنظامهاي تعليق عوامل.كند
توازي و مشاركت ، -بيعت و نظارت -اعتماد غيرمقدس ، -مقدس جامعه تجدد ،
.سياستباشد در عقلباوري و اسطورهباوري
بهينه سياسي رفتار صورتبندي
عوامل اين از دسته يك;است عوامل دسته دو تابع بهينه سياسي عمل
آرمانها و آرزوها اميدها ، ديگر دسته و موجود واقعيات و موقعيتها
و سياسي عمل بر مطلوب ووضعيت موجود بنابراينوضعيت.هستند
تابعي بهينه سياسي رفتار زير رابطه در.ميگذارد تاثير آن بهينهكردن
زير شكل به را رابطه اين.است شده تلقي مطلوب وضعيت و موقعيت از
:ميدهيم نشان
OPB = F (SI)(1)
(Optimum Political Behavior)بهينه سياسي رفتار = OPB
(Situation)موقعيت =S
(Ideal)آرمان آرزو ، اميد ، = I
يا موقعيتها اينكه اول:كرد توجه بايد نكته سه به (1) رابطه در
موقعيتهاي و عيني موقعيتهاي دسته دو به ميتوان را موجود وضعيتهاي
يا موقعيتها وزن اينكه دوم.كرد تقسيم (باورها يا نگرشها مثل) ذهني
هر به متفاوتي اوزان بايد دليل همين به و نيست مساوي هم با آرمانها
معمولا آرمانها و موقعيتها اينكه سومداد نسبت آنها از يك
:درميآيد زير صورت به (1) رابطه جهت همين از.بيشمارند
OPB = F [..... (W i1 (Soi + (Ssii + Ssti)).... (W i2 ii)](2)
n = { 1..., n}:كه حالي در
W=عوامل نسبي اهميت
S=موقعيت متشكله عوامل
i =آرمانها و آرزوها اميدها ، متشكله عوامل
و اخلاق آزادي ، اجتماعي ، عدالت عناصر از متشكل ميتواند هاIمجموعه
مورد عمدتا رفاه و امنيت عنصر دو.باشند امنيت يا رفاه معنويت ،
اجتماعي ، عدالتهستند جديد جوامع و سرمايهداري نظامهاي در تاكيد
آرمان آزادي سوسياليستي ، جوامع و احزاب در تاكيد مورد عمدتا آرمان
آرمان عمدتا معنويت ، و اخلاق و ليبرال احزاب در تاكيد مورد عمدتا
.است مذهبي و ديني گروههاي و احزاب
را ذهني موقعيتهاي و عيني موقعيتهاي از مجموعه دو هاSمجموعه
جغرافياي مردم ، شامل ميتواند (Soi)عيني عوامل مجموعه.دربرميگيرد
خارجي ، قدرتهاي نهادها ، ارتباطات ، نظام سياسي ، سياسي ، ابزارهاي
.باشد سياسي رژيم و اجتماعي گسيختگي معيشتي ، نظام اقتصادي ، منابع
و هستند ثابت جامعه يك در گروهها و افراد همه نسبتبه عوامل اين
اثرات وليگيرد قرار چارچوب اين در بايد رفتار ترجيح يا انتخاب
در ما تحليل واحد همچنين.باشد متفاوت ميتواند گروه هر بر آنها
فوق كلان عوامل ذكر و است فرد رفتار بهينهكردن ، و سياسي عمل يك ترجيح
.ميكنند روشن را ملت يا حزب گروه ، در فرد موقعيت و جايگاه صرفا
عوامل اين از بخش يك.هستند ديگر عوامل دسته دو شامل خود ذهني عوامل
سياسي عمل نسبتبه افراد (impression) عاطفي و تمايلي وجه از حاكي
خصائل.ميكنند بيان را خوشآمدنها و بدآمدنها و (Ssii) هستند
سازگاري ، اسارتپذيري ، اخلاقي ، نظام سستي وادادگي ، لافزني ، بيگانهترسي ،
در.هستند عوامل از بخش اين جزء آنها امثال و اعتماد عدم لحظهباوري ،
.است فرد تحليل واحد عوامل اين همه
را (Thought)انديشگي عوامل مجموعه ذهني ، عوامل ديگر وجه
هويت ، بحران به ميتوان عوامل اين مجموعه از.(Ssti)دربرميگيرد
فاصله ايدئولوژيك ، دين ملي ، دين تخيلي ، آرمانگرايي توطئه ، نظريه
معجزه مقدس ، جامعه و برگزيده قوم حقوقي ، نظام و اخلاقي نظام ميان
-امت تجدد ، و سنت رابطه سياست ، و دين رابطه هيچ ، يا همه اصل باوري ،
خصوصي زندگي مشاركت ، -بيعت باوري ، زندگي -باوري مرگ پنهانكاري ، ملت ،
انسان سياسي ، بيگانگي خود با عمل ، و نظر فاصله باوري ، عقل فرديت ، و
و فرهمندي نخبگان ، ويژگيهاي نخبگان ، -رابطهعوام عرفي ، انسان يا كامل
تبيين و انديشه چارچوبهاي مذكور عواملكرد اشاره قدرت توزيع چگونگي
.كنند پيدا آرماني وجه يا عاطفي وجه ميتوانند گرچه ميگيرند ، قرار
اندازهگيري و جامعه يا فرد يك به آنها اسناد عوامل ، اين از بحث در
(1):كرد توجه زير نكات به بايد سياسي مشخص رفتار يك در نقشآنها
يك گاهدارد اهميت آنها كردن فرعي و اصلي و عوامل اين ارتباطميان
كرد تبيين ميتوان هم به مرتبط عناصر از مجموعهاي با را سياسي رفتار
.دارد ضرورت آنها ساختن بهينه در يك هر وزن سنجش (2).ساخت بهينه يا
(3).ندارند نقش اندازه يك به سياسي مشخص عمل يك در فوق عوامل همه
عوامل اين از كداميك حزب يا گروه يا فرد هر در كه كرد مشخص بايد
خاص عمل يك در (4).چيست يك هر وزن خاص گروه آن در و دارند وجود
.شوند داده تشخيص بايد موثر عوامل مجموعه و اوزان ارتباطات ، سياسي
محمدي مجيد