پنجم ، شماره 1392 اكتبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 27 دوشنبه 5
|
|
تلويزيون پرداخته و ساخته شخصيتهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كازينسكي يرزي نوشته رمانحضور به نگاهي
ساعت از شب هر كه تهران راديو شب برنامهكتاب در گذشته هفته:اشاره
اين بر كه نقدي فشرده.شد خوانده ميشود ، رمانحضور پخش تا 23 30/22
.ميگذرد نظرتان از شده كتابنوشته
معناي كه است (BeingThere)انگليسي زبان به رمانحضور اصلي نام
معني به بگوييم سادهتر اگر يا درمكان ، يابودن آنبودن ، تحتاللفظي
كهنويسنده جستجويي آغاز براي باشد كليدي اين شايدداشتناست وجود
هستي ، جستجوي يعني ;بدانواميدارد را خود خواننده متفاوت ، رمان اين
دوره يك اجتماعي و تاريخي زمينه در انسان وجوديك معماي و حضور راز
در نويسنده بدونشك.خاص جغرافيايي در و بشري ، تمدن و زندگي خاصاز
به درواقع يا دارد ، توجه اصليداستانش شخصيت اجتماعي وجه به رمان اين
ميشود قايل او اجتماعبراي كه شخصيتي او ، هستياجتماعي و حضور
تنها اينارزشگذاري از منظور البته.آن اساس بر جامعه وارزشگذاري
مجموعهاي بلكه نيست ، (داستان شخصيتاصلي) اجتماعيشانس رتبه تعيين
مقاطعخاص در كه است موردنظر شده دستهبندي اسناد و وآمار اطلاعات از
شخصيت فيزيكي حضور كهحتي بشوند اعتباري و قدر دارايچنان ميتوانند ،
رمان اين در نهفته پيام شايد.دهند ترديدقرار مورد را داستان اصلي
جريان در را انسانها ابتدايي حقوق و شخصيت غرب ، كهتمدن باشد اين
.سپردهاست فراموشي باد به انتزاعي انديشهاي پيچيده
آن از زيادي كهچيز شده بزرگ خانهاي در كودكي از رمان اصلي شخصيت
پيرمرد عنوان با تنها را او كه پيرمردياست به متعلق خانه.نميداند
ظاهراپيرمرد و رفته دنيا از پسرش ، تولد از پس شانس مادر.ميشناسيم
.است داده پناه درخانهاش ندارد ، هم درستي عقل كه بينوايي كودك به
باغ در را عمرش تمام شانس.است كرده خاصيپيروي رويه از پيرمرد اما
فقط ميآورد ، رابرايش غذايش كه خدمتكاري از غير به و گذرانده اينخانه
.است ميكرده مطالعه و ميرفته بهباغ كه ميديده را پيرمرد گاهگاهي
هيچكس به و نداشته را خانه از خروج اجازه سالها تماماين در شانس
خاصي محدوده هم درخانه حتي.ببيند را او كه نشده داده اجازه هم ديگر
انگيزه از.شود خارج آن از نداشته كهاجازه بودند كرده تعيين او براي
آوردن بهدست اميد مرگش ، با و نيست دست در اطلاعي پيرمردهيچگونه
به با كه بود دانشمندي آياپيرمرد.ميشود ناممكن او درباره اطلاعاتي
يا آزمايش نوعي به دست كه داشته قصد شانس سرنوشت گرفتن بازي
داستان ادامهروند در و نميدانيم را سوال اين جواب بزند؟ تفننعلمي
و خاص شرايطي در را داستانش نويسندهشخصيت.ميكنيم فراموش را آن اصلا
محتمل ميانتنها اين در پيرمرد نقش و داده ، قرار شده دقتپيشبيني به
و حضور برخلاف و مقابل در كهدرست خاصي شرايط.است خاص شرايط اين كردن
شناسنامهندارد ، شانس.است بشري امروزه و زندگياجتماعي متعارف هستي
در نامش كلا و نكرده مالياتپرداخت وقت هيچ نرفته ، سربازي خدمت به
.است نشده ثبت كند ، ثابت را او مدني و حضورحقوقي كه رسمي سند هيچ
معمولي آمده ، سير كتاب در صراحت به كه همانطور شخصيت اين حتينام
شانس اسمش:كنيد توجه ازكتاب جمله اين به.نكرده طي را نامگذاري
اين به.بود آمده دنيا به شانسي و كهتصادفي دليل اين به بود ،
و بكر ، طبيعي شرايطي در را شخصيت جذاب ، محملي با ترتيبنويسنده
نوشتن و خواندن و مدرسهنرفته ، به شانس.است داده قرار معصومانه
الفت و انس داراي و گذرانده بهباغباني را عمرش تمام و نميداند
وصف وشانسطوري رمان ، گياهان ابتداي وصفهاي در.است باباغ بينظيري
بود شده قرار:قرارميگيرند هم با تشابه محور يك در كه شدهاند
كند مراقبت درختهايي و علفها و گياهان واز كند كار باغ توي كهشانس
ايندرختها از يكي مثل هم او بود ، قرار.ميكردند رشد درآرامش كه
وقتي غمگين و گرفته و آفتابياست ، هوا كه وقتي سرخوش ، و ساكت:بشود
.ميبارد باران كه
تشبيه گياه به انسانها كلا رمان صفحه اولين در ديگر طرف از
و بيماريها بر غلبه براي زيستن ، براي است ، انسان مثل گياه:ميشوند
.دارد احتياج مراقبت آرامشو به مرگ براي
معادله اينميشود انساني جامعه ازاي به ما باغ ترتيب اين به
را رمانحضور شناختي مناسباتزيبايي چهارچوب سطور نخستين از معنايي
به رمان بعدي فصلهاي در نويسنده كه ومعادلهاي چهارچوب ميدهد ، شكل
كه تنهاست ، سالهاست باغ در شانس.ميكند استفاده آن از بهتريننحو
را او كه چيزي تنها.است انسگرفته تنهايياش به كودكي از و تنهاست ،
بهنظر كه است بزرگ رنگي تلويزيون يك ميدهد ، ربط ازباغ خارج دنياي به
.است شده گذاشته او اختيار در عمدا ميرسد
در اطلاعرساني رسانهگروهي مهمترين گفت ميتوان و بزرگترين تلويزيون
ارتباط وسايل به ويژهاي توجه رمانحضور در كازينسكي.است حاضر عصر
وسايل ديگر رمان ، بعدي فصلهاي در و دارد تلويزيون خصوص به جمعي ،
تعيينكننده و عمده نقشي داراي مطبوعات و راديو مثل جمعي ، ارتباط
عمدهترين تلويزيون و رسانهها حاضر ، عصر شهري كلان جوامع در.ميشوند
درعصر بشر جمعي باورهاي به كه ابزاري عمدهترين.بازيميكنند را نقش
توامان را وتصوير صدا كه است جادويي جعبه همين ميدهد ، شكل حاضر
.دارد
جمعي ارتباط ابزار دستهمين به نهايت در حضور رمان در سرنوشتشانس
به كه ميسازد جمعي باوري ابزار اين فعاليت حاصل.ميخورد رقم كه است
وكلاي دستور طبق شانس.كند پايمال را انسانها فرديت ميتواند سادگي
ترك گذرانده آن در را زندگيش تمام كه را باغي ميشود ، مجبور پيرمرد
امريكايي بزرگ سياستمداران از يكي همسر خودروي با خيابان در.كند
منزل در كامل بهبودي تا ميكند دعوت او از اتومبيل صاحب.ميكند تصادف
در.است خارج دنياي با او ارتباط شروع اين و ;كند اقامت آنها
موارد ، تمام در ميآيد ، پيش خانه اين در اين از پس كه گفتگوهايي
اما ;ميگويد سخن باغ يعني زندگيش ، مشغله تنها از سادگي به شانس
منظور كه ميكنند تصور ميگيرند ، قرار گفتگو اين ديگر طرف در كه كساني
ارتباط وسايل انتزاعي رفتار كه جاست همين.است اجتماع باغ ، از او
حقيقي مفهوم به اينكه جاي به آدمها يعني.ميشود حقيقت جايگزين جمعي
كه ميكنند رجوع حقيقت از خود ذهني تصور به كنند ، توجه گفتههايشانس
آن حاصل.دارند آن پيدايش در تعيينكننده نقشي جمعي ارتباط وسايل
اشتباه ثروتمند بازرگاني و سياستمدار با را سادهدل كهشانس ميشود
كه بهشانس جمعي ارتباط رسانههاي توجه كه جاست همين از.ميگيرند
با تدريج به و ميشود جلب ميشود ، معرفي گاردينر نامشانسي با حالا
ميشود تنيده گرداگردشانس جمعي باوري توجه ، اين غلظت تشديد و تكرار
عنوان به رمان انتهاي در سرانجام را او كه ميرود پيش آنجا تا و
وقايع كل.ميكنند انتخاب امريكا متحده ايالات جمهوري رياست كانديداي
روزشانس ، چهار همين در و ميافتد اتفاق روز چهار طول در حضور رمان
واقعا آنكه بدون گذرانده ، باغباني به را عمرش تمام كه سادهاي شخصيت
شخصيت يك به تبديل جمعي ارتباط رسانههاي توسط كند ، پيدا تغييري
شد ، كازينسكي گفته ابتدا در كه همانطور.ميشود اجتماعي خاص بسيار
با را ما سرگذشتشانس ، روايت با و دارد رسانهها اين به خاصي توجه
تمام سر بالاي كه بزرگي سوال علامت.ميكند مواجه بزرگ سوال علامت يك
غربي ، جمعي ارتباط رسانههاي توسط كه ميگيرد قرار دوپايي موجودات
معرفي جهانيان به اجتماعي سياسي شخصيتهاي عنوان به تلويزيون ، بخصوص
در ميتواند ندارد ، هم نوشتن و خواندن سواد حتي كه وقتيشانسميشود
چرا بشود ، امريكا جمهوري رياست كانديداي سياسي ، اجتماعي زمينه اين
كه حقيقت اين كنيم ، فرض حقيقت را معادله اين ديگر طرف نتوانيم ،
ارتباط رسانههاي كه نباشد بيش باغباني شايد هم امريكا رئيسجمهور
خوانندگان براي سوال اين و.ساختهاند سياسي غول يك آن از غربي جمعي
كسي چه به و چطور ، ديگر امريكائيان كه ميشود مطرح كتاب اين غربي
كنند؟ اعتماد ميتوانند
تقوي محمد