پنجم ، شماره 1393 اكتبر 1997 ، سال آبان 1376 ، 28 سهشنبه 6
|
|
پسامدرنيته باستانشناسي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اشاره
مدرنيته عليه شورشي بهعنوان گاه انديشمندان ، سوي از مدرنيسم ، پست
مفهوم اين عدهاياز لذا ميرود ، شمار به مدرنيسم محتوم فرجام گاه و
نميتوان اما.كردهاند ياد منفي نيز وعدهاي مثبت حاضر ، قرن فراگير
نقد ضمن انديشهپستمدرن ، حاميان كه نمود ترديد امر اين در
و اصول عقايد ، نقد براي آن ذهنياتآزاديطلب از مدرنيته ،
استفاده مدرن شناساييجهانبيني زيبايي و علمي فلسفي ، آرمانهاي
ايدئولوژي برابر در فوكو ميشل چون مدرنهايي پست اساسي مايه.ميكنند
مفهوم هيچ تاريخ در كه است اصل اين بر مبتني ماركسيسم و ليبراليسم
نويسنده.ندارد وجود ببخشد كليت و وحدت پديدهها تمام به كه مركزي
وسعي برده كار به مدرنيسم پست مفهوم رادرباره اصل همين مقاله اين
و متعدد معاني گفتمانيپسامدرن ، لايههاي و رسوبات ميان در دارد
منظوركنيم آن براي نميتوانيم واحدي كليت هدفاينكه با را متفاوتي
.سازد نمايان
مقالات سرويس
از گستردهاي سطوح در مشاجراتپسامدرن ، گذشته ، دهه دو براي هرچند
در فلسفي -وهنري سياسي گرايشهاي تا گرفته روشنفكري فرهنگيو امور
عبارتپسامدرنبه قدمت اينهمه با بودهاست ، حاكم دنيا ، سراسر
انگليسي كلمه فارسي ترجمه پسامدرنيته.ميگردد باز پيشين دهههاي
در كلمهمذكور است ، فرانسه زبان در Post-modernite و Postmodernity
و جامعهشناسي ادبيات ، زمينههايمعماري ، در آن معمول استفاده
سرگذشتخويش بهمعناي مدرنيته ريشهاي و اصلي مفهوم از همينطورفلسفه ،
در وفاعل آگاه عقلاني سوژه منزله به انسان استوارسازي خود و انديشي
جهتپشت كوشش نوع هر ترتيب اين بهجدانيست آزادي و قانون تاسيس جهت
و قواعد گرفتن كار به آنمستلزم از انتقاد يا و مدرنيته نهادن سر
را ظريفي پيشوندپسانكته لذا.است مدرنيته بنيادينانديشه اصول
خود بلكه.نيست جديدي تاريخي مرحله جهتكه اين از مينمايد جلوهگر
از متاثر كهميتوان جديدي موج برآمده ، مدرنيته گفتمان ازدرون
ديالكتيكيدر حركت (1).ناميد مدرنيته موجچهارم را آن لئواشتراوس
ضمن پسامدرنيته گفتمان اخيردر سنتز آوردن فراهم با تجدد ، گفتمان
و اصول عقايد ، مدرنيته ، طلب آزادي و انتقادي ازذهنيت تاثيرپذيري
بهگونهاي را مدرن جهانبيني شناسانه زيبايي و علمي فلسفي ، آرمانهاي
استهر مدعي لئوتار فرانسوا كهژان اينجاست از ميكند نقد بنيادين
پيش است لازم (2).پسامدرنباشد نخست ميبايست شدن ، مدرن اثريبراي
مفهوم از بهرهگيري علت به اصطلاح ، تبارشناسياين طرح از
نظر مورد باستانشناسي اساسا.شود اشاره (Archaeology) باستانشناسي
از مورداستفاده مفاهيم از متاثر كه است درصدد پسامدرن ، گفتمان در
در نيز خود كه فرانسوي معاصر مورخ(841926) فوكو ميشل انديشههاي
شدن باب كلمه ، تاريخ اين قبر نبش ضمن دارد ، جاي فلاسفهپسامدرن ميان
در ناهموارش ، توسعه فرآيند به توجهدادن ضمن را ، پسامدرن اصطلاح
.نمايد كشف زمينههايمتعدد ،
خلاف بر كه ميسازد آشكار (1969) دانش باستانشناسي كتاب در فوكو ميشل
و فرايندها و گرايشها جستجوي با كه گذشته مورخين نظر
و تداوم وجودنوعي ميخواستند تاريخ در پايدار و بنيادي ساختارهاي
و گرايشها دستخوش تاريخ دهند ، تاريخنشان در را Continuity پيوستگي
خطر طرح يك تابع را آنها نميتوان كه است متقاطعي و جرياناتمتداخل
او ، آثار در رو ، اين از.واحددانست قانون يك يا (Linear)
تكيه (dispersion) پراكندگي و (discontinuity) باستانشناسيبرگسستگي
مركزي مفهوم و اصل هيچ تاريخ در كه نشاندهد تا دارد تلاش و دارد
(3).كليتبخشد و وحدت پديدهها تمام به كه وجودندارد
لايههاي و رسوبات ميان در كاوش ضمن تا هستيم درصدد نيز اينجا در
تا گذشته دهههاي در آن از استفاده تاريخ در پسامدرن گفتماني
باشد آن دهنده ايننشان و سازيم ، آشكار را آن متعدد معاني زمانكنوني ،
شدهاست ، المعاني مختلف برداشتهاي متمادي درسالهاي اصطلاح اين از كه
كه است نگرشي چنين به باتوجه.همگون و واحد كليت و معنا يك نه
پيشروانو آراء و اذهان در را اصطلاح اين جايگاههايگذشته ميتوان
از سخن چاپمن ، واتكين نخستينبار ، جان گويا.آورد دست به آن حاميان
نقاشي طراحيگونهاي منظور به سال 1870 حوش و حول رادر مدرن پست نقاشي
سبك نقاشيهاي از وآوانگاردتر مدرنتر حال عين در كه
درسال 1917 (4)برد كار به باشد ، زمان آن در امپرسيونيستيفرانسه
به درآمد ، نگارش به پانويتز ، توسطرودلف كه كتابي در مدرن ، پست عبارت
و ارزشها آنفروپاشي نيچهاي معناي به كه نيهيليسم ، نوعي منظورتوصيف
پيروي به پانويتز.رفت كار به داشت ، خود در اروپارا فرهنگي معيارهاي
خود ، همراه كه ميكرد توصيف را مدرني پست انسان نيچه ، فريدريش از
بعدها كه نخبهگرارا و ناسيوناليستي ميليتاريستي ، ارزشهاي از انبوهي
معنا اين (5).دارد دنبال به هميافت ، كامل تجلي اروپايي فاشيسم در
.نمايشميگذاشت به را مدرن غرب تمدن غروب از بيترديد ، جلوهاي
كلمه كه است معتقد فرهنگپسامدرن ، عنوان تحت مقالهاي در حسن ، اهاب
مثابه به سالهاي 1930 در دوانيتس فدريكو توسط نخستينبار پسامدرن
جنگ از پس (6).است رفته كار به ادبي مدرنيسم برابر در عكسالعملي
كتاب از مجلد درنهمين نگار ، تاريخ و فيلسوف توينبي آرنولد جهانيدوم ،
نابخردانگيو ورطه به غرب تمدن زوال از سال1954 ، در تاريخ پژوهش
بوده دهه 1870 تحولات در منشاءآن وي عقيده به كه.كرد ياد نسبيتگرايي
منفياش وتحقيرآميز مجازي امري مثابه به پسامدرن ازاصطلاح لذا.است
بوده تاريخ از نويني دوره كلي ويژگي اينواژه توينبي براي.جست سود
و مسيحيت و خردگراييسرمايهداري زوال باختر ، تسلط پايان با كهاز 1875
هم ، سامرول.تي.دي.شد آغاز باختري ، غير فرهنگهاي رسيدن قدرت به
به چهارمي خود ، مرحله تاريخ كتابمطالعه در توينبي با همزمان
وسطي قرون ازدورههاي بعد كه كرد ترسيم غرب تاريخ براي عنوانپسامدرن
مدرن عصر و (14751075) عصرميانه ميلادي ، (1075675)
(7).برميگرفت در را از 1875 پس ، دوره(18751475)
با كه بود مدرن عصر از گسستگونه و دراماتيك چرخشي مذكور دوره
كه بالاخرهآنچه و اجتماعي ، عظيم انقلابات و جنگها ، آشوب چون رخدادهايي
به.ميشود مشخص مينامد ، همهگير ونسبيت آنارشيسم يك آنرا خود توينبي
ميشود تعبير متوسط بورژوازيطبقه سلطه دوره عنوان به مدرن ، عصر زعماو
با ادامهاشمواجه در پيشرفت ، و عقلانيت ، ثباتاجتماعي ، همراه به كه
.انقلابميگردد و جنگ بحران ، دورههاي
است ، (Timeof Troubles)ناخوشيها زمانه مدرن پست عصر مقابل در
همراه به آنرا عقلانيت و روشنگري فضيلتهاي فروپاشي خود در كه چرا
اززمانه شده سيستماتيك تئوري گونهاي توينبي ، اينهمه با.دارد
و ظهور معناي در دوريتاريخ سيكلهاي با او انديشه در كه پسامدرن ،
از بخشهايي گفت ، ميشود جهت اين به.ارائهنداد تمدنهاست ، سقوط
غرب تمدن وزوال نيچه قدرت خواست كتاب از قطعاتي يادآور آثاراو ،
عصر فرهنگي و اجتماعي نيهيليسم وضعياز ترسيمكننده كه بود ، اشپنگلر
.است جديد
اصطلاح از فرهنگتودهاي ، كتاب براي مقدمهاي در روزنبرگ برنارد
استفاده تودهاي جامعه در حيات جديد توصيفشرايط منظور به پسامدرن ،
رخ فرهنگ و جامعه سطح در بنياديني تغييرات وي اعتقاد به (9).كرد
:بود داده
در را جهان توينبي ، تمام گفته به غرب بزرگ طوفان كه هنگام آن
مرگ نرخ كاهش گونهاي با شهرگرايي شدنو صنعتي سريع اشكال و مينوردد
شباهت و همگوني نوعي بيترديد ميگردد ، همگام جمعيت ، وافزايش مير و
و تودهاي فرهنگ يك از ميتوان كه اينروست از فراميگيرد ، را دنيا
ميان و ميآيد بشمار نوعي پديده ما دنياي در كه چيزي كرد ، صحبت جهاني
خوان ، سان چون همسايگاني تا گرفته ژوهانسبورگ از دنيا ، عمده شهرهاي
ازطرفي.ميكند ايجاد همگوني نيويورك و سيدني مسكو ، پاريس ، هنكگنگ ،
از سرعت به نيز بوميهايآفريقايي رايت ريچارد اخير استدلالات براساس
كه ميشوند وارد فيلمي خانههاي به و بيرونميآيند خود سنتي گذشته
است ممكن ملاحظهميكنند ، كه حيرتانگيزي چيزهاي تاثير تحت درآنجا ،
(10).شوند هيپنوتيزم
تهديدكننده واشكال اميدبخشيها ابهامات ، توصيف صدد در روزنبرگ ،
به پسامدرن جهان كه ، ميگيرد لذانتيجه.است مدرن پست جديد جهان
عقلاني ملاحظه نوع هر.ميكند تقديم چيز هيچ چيزيا همه انسان
را او نيز بيشتر كه اجتماعي مشكلات با را انسان كه ترسي به احتمالي ،
(11).ميشود منجر بود ، درآورده ستوه به و كرده احاطه
فردا نامنشانگريهاي به كتابي اقتصاددان ، سال ، پيتردراكر همان در
نظر بهرسانيد چاپ به جهانپسامدرن از گزارشي فرعي ، عنوان با را
فراصنعتيجاي جامعه مقوله در بعدها كه آنچه با جامعهپسامدرن دراكر ،
روشن ، نقطهنظرات برخي از استكه آن بر ويداشت فراواني همسويي گرفت ،
و شده خارج مدرن عصر از نامحسوسي طور به سالگذشته بيست طي ما
انتخاب ناميبرايش هنوز كه دورهاي گذاشتهايم ، پاي جديد بهدورهاي
فقر ، پايان منزله به پسامدرن ، دراتر ، جهان عقيده به (12)نكردهايم
همينطورديدگاه و ايدئولوژي پايان و ملتها -دولت نيززوال بيسوادي ،
.است مدرنيزاسيون از گستر جهان
جمعي و ميلز رايت.اثرسي جامعهشناسانه پندارهاي كتاب در بعد ، چندي
ما وي ، عقيده به.شد جلوهگر پسامدرن ، جديد عصر از بدبينانه اساسا
او زعم به.داريم قرار ميشود ، ناميده مدرن عصر كه آنچه پايان در
با مصادف است ، گرفته وسطينام قرون غربيها ، زعم به كه باستان روزگار
تمام با غرب پسامدرن ، عصر شروع با اينك بودو شرق حكومتهاي چيرگي
ميلز.شد مستوليخواهد كلياش شكل در شرق جهان بر معيارهايش الگوهاو
ورود نيز و خودمان جامعه ، از ما درتصور اساسي تغييراتي كه بود معتقد
(13).آنداريم كردن مفهومي به مبرم نياز كه داد ، رخ واقعيتهايجديد به
استفاده قابل پيشين ، ديگر مفاهيم و تصورات تنها ، نه او عقيده به
عنوان به نيز ليبراليسم و ماركسيسم خصوصا بلكه نيستند ،
پيوند در دو هر كه چرا.ندارند متقاعدكنندهكاربردي ايدئولوژيهاي
(Metanarrative) فرارويتهايي به وصول بر مبني روشنگري باغايتمداري
ضمن ميلز.بودند ديده ستم رهاييطبقات و عقلانيت و آزادي چون
مكتب در استفاده مورد مفاهيم به گاهنزديك كه تحليلهايي
كه ساختاجتماعي كردن عقلاني در روشهايي بر است ، انتقاديفرانكفورت
.خردهميگيرد است ، شده آزادي وسيع كاهش باعث
ذكر پيشتر كه ديگرتئوريسينهايي و توينبي همانند ميلز ، حال ، هر به
اجتماعي بخش عموميت اشكال خود با كه ميكند راارائه رهاوردي كرديم ،
مدرن دوره به منتسب كه تاريخ و جامعهشناسي در كليگويانه ، پژوهشهاي و
سالهاي در بار ديگر برخاسته ، موج اين كاهش با.ميكند نفي را است ،
هنرمندان و نويسندگان آثار و نوشتهها در پسامدرن كلمه 1960 ،
و حسن ، اهاب فيدلر ، اروينگهاوو ، كيج ، جان بوروز ، قبيل ، از نيويوركي
تحت مقالهاي در اسميت هاستون سال 1961 ، در.رفت بكار سونتاگ سوزان
ايجاد دگرگونيهاي وسيعي ، ابعاد در انديشههايغربي ، در انقلاب عنوان
رامطرح معاصر ، هنرهاي انواع و غايتشناسي فلسفه ، درعلوم ، شده
(14).كرد
در (موتاسيون)دگرش يك از حاكي بيست ، قرن اسميت ، عقيده به
.است آورده را پسامدرن افكار باخود كه است بوده غربي انديشههاي
آن طبق بر كه ميآورد در تصوير به را مدرني ديدگاه گذاراز او توصيف
كرده مشخص آنرا انساني عقل كه قوانيني طبق بر واقعيت كه ميرفت ، گمان
.ميآيد در عمل به است ،
تنها قطعيت عدم ومسئله پسامدرن شكاكيت كه است آن بر اسميت طرفي از
مذكور مرحله اينكه و است ديگر ديدگاهروشنفكرانه به جهتگذار مفري
.ميگردد توصيف كليباورانه ، و معنوي نوعينگرش با
در پسامدرن عصر از يافته ، جزميت نوعا اما سيستماتيك معناي و مفهوم
تاريخ بر مقدمهاي كتاب در باركلو معاصر ، جفري بريتانيايي مورخ آثار
معاصر تاريخ ازطبيعت كاوشهايي باركلو ديدگاه.است آمده فراهم معاصر
آن در ما كه جائي در امروز ، كهدنياي دربرميگيرد ادعا اين با را
تحليلدقيق او ، اعتقاد به.دارد بارز تفاوت گذشته ميكنيم ، از زندگي
نيازمند جديد ، جهان و جهانكهنه ميان بنيادين ساختاري تغييرات مجموعه
او عقيده به.است معنايي جديد همراهاصطلاحات به جديد چارچوبه
با امر داشتند ، اكنون تاكيد تاريخ تداوم بر كه پيشيني برخلافتئوريهاي
كه همگونسازي از حوزههايي تا عنايتدارند تفاوتها از بستري بر اهميت
گذاربر دوره تاكيد خصايص اين.داشت تاكيد همهرهيافتها مشابهت بر
(15).ميسازد جدا دورهپيشين از را مذكور دوره كه تفاوتهاست عرصه
شده مطرح ومعيارهاي طرحها خصوص در بحثهايي ارائه از بعد باركلو ،
توصيف را پيشين تاريخي وضعيت كه تلاشهايياست صدد در جديد دوره در
كهبلافاصله دورهاي توصيف منظور به را پسامدرن اصطلاح آن بعداز ميكرد ،
چيزي جديد ، عصر از او توصيف.ميكند پيشنهاد ميآيد ، مدرن تاريخ از بعد
همراه به تكنولوژي ، و علوم در انقلابي وتوسعه تاسيس با كه است
جهان انقلابي مقاومتجنبشهاي خود در كه جديد ، امپرياليستي گونهاينگرش
از گذار با او زعم به تغيير اين.مقارناست دارد ، همراه نيز را سوم
و بهجهان جديد چشماندازي ،(Mass Society) تودهايي بهجامعه فردگرايي
(16).است آن جديد فرهنگي اشكال
در تصادفي طور به پسامدرن ، اصطلاح كه زمانياي مقارن كه بود آن جالب
ميشد ، باب شعر و معماري جديد اشكال توصيف جهت و 1950 دهههاي 1940
دهه هنري آوانگارديسم توصيف ضمن كه فرهنگي ، تئوريهاي زمينه در هنوز
.نبود رايج و شايع گزارشميداد ، را جديدي مدرنيسم دوره و 1970 ، 1960
بهنام مقالاتي مجموعه در نيز هاوو كهاروينگ بود سالها همين در
معناي در را كلمهپسامدرن لوين ، هدي همراه به of The New The Decline
جامعه ايدئولوژي نوعا را وپسامدرنيته گرفته بكار آن ، منفي
(17).كردند توصيف مصرفيپساصنعتي
فرهنگ اهابحسن ، فيدلر ، لسلي سونتاك ، برايسوزان مقابل ، در
جلوههاي با شدت به ضمنا كه توسعهايمثبت از است عبارت پسامدرن
از.بود برميخيزد ، تعارض به مدرنيته و مدرنيسم در ستمگرانهموجود
و نقادي رايج سنت از برخاسته آشوبگر و خلاق خيزشهاي از وجه اين اينرو
پروتستاني ، به سركوب و آكادميسم مدرنيسم پروري نخبه عليه حملات اين
پسامدرن فرهنگ بهترينحركتهاي حال ، عين در و اولين نمايانگر واقع
هم در 1984 يعني بعد سالها هويسن آس موضوعآندره اين به.ميباشند
صدد در هرگز دهه1960 در چند تني و فيدلر خود چند هر.نمود بداناشاره
.نمايند ارائه را نو سنتي چنين و مطرحنمايند اينگونه را بحث نبودند ،
اسطوره از فزايندهاي نارضايتي پرشور و تازه رويكرد اين هرتقدير ، به
به زبان بر كه تاويلي روشهاي در امر اين و داشت همراه به را مدرنيسم
از سونتاگ آثار و مقالهها.بود مستتر داشت ، تكيه جديد عنصر عنوان
فرهنگ در جديد مفهوم نوع يك ظهور و پذيرش منزله به دهه 1960 ، اواسط
.بود ميطلبيد ، سخت چالش به آنرا راميوناليستي مقوله كه هنر و
دانشجويي آشوبگرانهمبارزات آرمانهاي خود در نگرش ، اين بيترديد ،
همراه درآورد ، لرزه به را امريكا اروپاو مدتي براي كه را دهه 1960
بر كه بود دانشجوياني انتقادي نگرش با همسو كه وجهي به داشت ،
شعارهنر يادآور بودند ، قيام اين با مواجه كه شهرهايي ديوارهاي
يكديگر يابا و بيافرينيم را خود روزانه زندگي بگذاريد است ، مرده
.است جنگ نه بورزيد دوستي
بايسته قبلي ، دوره يك زوال اعلام جهت معتقدند ، عدهاي خاطر همين به
علقههاي از پوششي در جديد راديكال الگوهاي و معيارها كه بود
.رود بكار بود ، هم تاويلي هنر به ارجحيتدهي نوعي حتي كه لذتطلبانه ،
و تكساحتي انسان چون آثاري در ماركوزه هوبرت ايدههاي به نزديك چيزي
حاكم ابزاري عقلانيت برابر در پيگير مبارزه نوعي با كه تمدن ، و اروس
(18).بود همراه روزانه ، زندگي بر شده
دارد ادامه
پاورقيها
چيست؟ ، ضمن سياسي فلسفه كتاب از چهارم گفتار در لئواشتراوس -1
اول موج ميكند ، اشاره تجدد موج سه به ،(مدرنيته) بحرانتجدد بررسي
عصر از ريشهاي انقطاع بهمنزله كه ميشود ماكياوليآغاز با او بهزعم
.كلاسيك سياسي فلسفه آرمانگرايي با مخالفت بهعبارتي بوديا وسطي قرون
ماكياولي چون را غرب اخلاق فضاي كه آغازيد رولو با تجدد موج دومين
و تكنيكي مسائل به سياسي و اخلاقي مسائل تحويل از او داد ، تغيير
در هم سوم موج كرد ، انتقاد مادي صرفا مقوله به طبيعت مفهوم تقليل
و وحشت ازتجربه ناشي احساس از كه موجي است ، همراه نيچه با او تعبير
:به كنيد نگاه است ، مملو اضطراب ،
:تهران) رجايي ، فرهنگ ترجمه چيست؟ سياسي فلسفه لئواشتراوس ، -
.صص 165137 ،(فرهنگي ، 1373 -علمي
J. F, lyotard, The Postmodern Condition, Trans. by
), P. Xi.Geoff Benington and Brian Massumi, (Minneapolis: -
Books,.-Michel foucault. The Archaeology of knowledge,
New york: pantheon
press,), P..- Dick Higgins, A Dialectic of Centuries,
(New york: printed Editions
). PP.-.- Wolfgang Welsch, Unsere Postmoderne Moderne,
(Weinheim: UCH press,
Vol., no.,- I had Hassan, "The culture of postmodernism:,
, PP.-. Theory, culture and Society,
press,) P..- Steven Bent & Douglas kellner, postmodern
Theory. (New york: The Guilford
press,)- Arnold toynbee, A study of History, Vol. VIII
and IX, (New york: Oxford University
PP.-.- Bernard Rosenberg and David White, Mass Culture
(glencoe: The free press,),
- I bid, P..
- I bid, P..
), P. iX.- Peter F. Drucker, land marks of tomorrow,
(New york: Harper & Row press,
press,),- C.W. Mills, The Sociological Imagination,
PP...(New york: Oxford University
), P.-.- Huston Smith, Beyond The Post-modern Mind,
(New york: Crossroad press,
penguin- Geoffrey Barraclough, An Introduction to
press,), P.. Contemporary History, (Baltimore:
- I bid, P.-.
york: Harizon,- Irving Howe, "Mass Society and postmodern
), PP.-. fiction", Decline of the new, (New
...عزتا اجتماعي ، ترجمه انديشه هيوز ، هجرت استوارت ه -18
.ص 207 ،(نو ، 1376 طرح:تهران)فولادوند ،